انیمیشن کوتاه «خانه ای از مکعب های کوچک»
بهترین انیمیشنهای کوتاه تاریخ (۵)
در شهری آبگرفته، پیرمردی زندگی میکند که برای تداوم بقا در محل زندگی خود، مجبور است هر از چندگاه، طبقهای جدید بر روی بام خانهی خود اضافه کند؛ به همین خاطر است که این خانه از دور، شبیه به مکعبهای کوچکِ رویِ هم به نظر میرسد.
- نام انگلیسی: The House of Small Cubes
- کشور تولیدکننده: ژاپن
- شرکت تولیدکننده: روبات کامیونیکِیشِنز (Robot Communications)
- کارگردان: کونیو کاتو (Kunio Katô)
- سال تولید: ۲۰۰۸ میلادی
- مدت زمان: ۱۲ دقیقه
- ژانر: درام
جوایز و افتخارات شاخص
- برندهی جایزه از «جشنوارهی اسکار» (Academy Awards) در بخش «بهترین انیمیشن کوتاه» / سال ۲۰۰۹ میلادی
- برندهی جایزه از «جشنوارهی بینالمللی فیلم انیمیشن اَنِسی» (Annecy International Animated Film Festival) در بخش جایزهی «کریستال انسی» (The Annecy Cristal) / سال 2008 میلادی
- برندهی جایزه از «جشنوارهی بینالمللی انیمیشن هیروشیما» (Hiroshima International Animation Festival) در بخش «اثر برگزیدهی مخاطبان» / سال ۲۰۰۸ میلادی
دربارهی اثر
نخستین نکتهای که در هنگام تماشای انیمیشن کوتاه «خانهای از مکعبهای کوچک» به ذهن تماشاچی خطور میکند، سبک متفاوت این انیمیشن نسبت به بسیاری از آثارِ انیمیشنیِ دیگر است. این مسئله هنگامی بیشتر جلب توجه میکند که بدانیم، یک گروه ژاپنی سازندهی اثر بودهاند. آنچه غالباً در ذهن مخاطبان به عنوان انیمیشنهای ژاپنی ثبت است، آثاری موسوم به «انیمه» (Anime) هستند؛ انیمیشنهایی دوبعدی و خوش رنگ و لعاب که شخصیتهای آن اکثراً موهایی بلند و پرپُشت و چشمانی بسیار بزرگتر از حد معمول دارند. با این حال، خانهای از مکعبهای کوچک زیاد با پیشفرضهای مخاطبان سازگار نیست و هیچ نشانی از آثار انیمه ندارد.
به باور بسیاری از کارشناسان انیمیشن، سبک متفاوت انیمیشن مورد بحث ما، به هیچ وجه نشانهی ضعف آن نیست. کارگردان (کونیو کاتو)، آگاهانه سبکی را انتخاب کرده که احساس داشته به کمک آن، بهتر میتواند مفهوم و پیام مورد نظر خود را انتقال دهد. به بیان دیگر، میتوان این گونه گفت که آنچه باعث جلب رضایت گستردهی تماشاچیان و منتقدان شده، جلوههای گرافیکی و بصری اثر نیستند، بلکه این امر، حاصل خلقِ مضمون و داستانی زیبا و عمیق است؛ داستانی که احساسات مخاطبان را درگیر خود میسازد و آنها را به تأمل وا میدارد.
اگر بزرگسال باشید و به تماشای خانهای از مکعبهای کوچک بنشینید، خیلی بعید است که با شخصیت پیرمردِ داستان احساس همدردی و همذاتپنداری نکنید. پیرمردی که گذشتهای پُر فراز و نشیب را از سر گذرانده و اکنون، در تنهاییِ مطلق، صرفاً با خاطرات خود زنده است. هنگامی که پیرمرد طبقه به طبقه در ساختمانِ محلِ زندگیِ خود پایین میرود، در هر طبقه، بخشی از زندگی خود را جلوی چشم خود میبیند که در آن، در کنار همسر و خانوادهی خود، روزگاری خوش داشته است. پیرمرد سِیرِ زندگی خود را به صورت معکوس تجربه میکند و هر لحظه بیشتر از قبل، در گذشتهی خود فرو میرود.
شاید برگ برندهی داستان، تصمیمگیری پیرمرد در انتهای اثر باشد. پس از رسیدن پیرمرد به نخستین طبقه و مشاهدهی نقطهی سرآغاز زندگی مشترک خود با همسرش، شاید یک آن، این فکر به ذهن تماشاچی خطور کند که مبادا پیرمرد بخواهد در همان پایین بماند و دیگر به سطح آب، یا به بیان دیگر، به سطح زندگی باز نگردد؟! نکند پیرمرد از زندگی خسته و ملول شده باشد؟! نکند او به نقطهی قطع امید رسیده باشد؟! با تمام این تفاسیر، پایانِ اثر، پاسخی مثبت و شیرین به تمامی این سؤالها میدهد. لحظهای که پیرمرد پشت میز شام نشسته و دو لیوان نوشیدنی میریزد را میتوان یکی از شاعرانهترین صحنههای تاریخ انیمیشن دانست.میتوان گفت که پیرمرد زنده است، تا زمانی که امید زنده است.
پیرمرد دلخسته است ولی یاد و خاطرات همسر و خانوادهاش، مشوق و نیرویی مضاعف برای تداوم زندگی اوست. همهی ما بارها این مَثَل رایج را شنیدهایم که: «از دل برود هر آن که از دیده برفت» ولی در مورد پیرمرد زندهدل داستان شاید بهتر باشد که بگوییم: «از دل نرود هر آن که از دیده برفت». دیوارِ مملو از عکسِ اتاقِ پیرمرد، نشان میدهد که او علیرغم کهولت سن و دلخستگی، هنوز دلمُرده نیست؛ و چه خوب است که آدم علیرغمِ تمامیِ تلخیها و مَرارتهای زندگی، دلمُرده نباشد!
نظر کاربران
این بخش رو دنبال میکنم.
و زیباست. سپاس
آخی.جالب بود
عالی ممنون
عالی بود