فیلم «آزاد به قید شرط»، قورباغههای هفتتیر بهدست سینما
این روزها در ترافیک شلوغ فیلمهای رویپرده و حجم بالای آثاری که در گروه آزاد بهنمایش در میآیند چندهفتهای میشود که فیلم «آزاد بهقیدشرط» به کارگردانی حسین شهابی هم به نمایش درآمدهاست.
نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی همه فیلمهایتان را خودتان بر عهده دارید ،حتی در فیلم «حراج» تدوینگر کار هم بودید، این مسئله تمرکز روی هر بخش از کار را برای شما مشکل نمیکند؟
من فیلم ساختن را اینگونه شروع کردم، بنابراین عادت دارم به این شیوه کارکردن. خوشبختانه تمرکزم را روی هیچ بخشی کم نمیکند. هرچند که فیلم مستقل ساختن در ایران و تن ندادن به امر و نهیهای تحمیلی، تحمل چنین شرایط سختی را هم میطلبد. خودم علاقهمندم فقط نویسنده و کارگردان کار باشم اما شرایط تولید و مسائل دیگر دستبهدست هم میدهند و مرا ناچار به پذیرش مسئول سخت تهیهکنندگی میکنند.
شما همزمان با «آزاد بهقید شرط» فیلم «سرطان» را هم ساختید این تداخلی به لحاظ تمرکز فکری برایتان ایجاد نمیکند؟
فیلم «سرطان» را اوایل سال ۹۵ ساختهام و «آزاد به قید شرط» را اواخر سال ۹۵. ولی خب، اکران سرطان چون در گروه هنر و تجربه خواهد بود، بنابراین به تاخیر افتاده که امیدوارم تا آخر سالجاری اکران شود.
ساخت فیلم بهصورت مداوم این شائبه را بهوجود میآورد که فیلمهایتان با حمایت ساخته میشود... میخواهم نظر شما را بدانم.
تا بهامروز هیچ وقت از سوی هیچ نهاد دولتی حمایت نشدم و هیچ حمایتی هم نخواستهام. اعتقادم این است که اگر با پول دولت که در حقیقت پول مردم است، فیلم بسازی و سرمایه آن برنگردد، عین اختلاس است. ما وقتی در بخشخصوصی سرمایه جذب میکنیم و فیلم تولید میکنیم؛ اگر سرمایه اصلی برنگردد به شکلهای مختلف تاوانش را پس میدهیم. یعنی من بهعنوان تهیهکننده علاوه بر تعهدات کتبی که میدهم، خود را تا لحظه آخر بازگشت سرمایه مسئول میدانم و برای تأمین آن تلاش میکنم. در بخش دولتی ماجرا جور دیگری است.
در مورد نحوه شکلگیری فیلمنامه «آزاد به قید شرط» بگویید؟
موضوعات و مسائل حقوقی، مخصوصا در سیستم بسیار پیچیده دستگاه قضایی ایران هم از موضوعات مهم جامعهاند، و هم بار دراماتیکی بالایی برای نوشتن فیلمنامه دارند. مهمتر از آن در فیلمهای من این موضوعات بهانهای میشوند برای واکاوی مسائل اجتماعی. سهفیلم درباره زندان و زندانی ساختهام بیآنکه دوربینم حتی بهداخل زندان یا حتی یک دادگاه واقعی رفتهباشد. بارها درخواست کردهام اما اجازه این کار را به من ندادهاند. توصیه کردند که داخل زندان را شبیه به دانشگاه تصویر و تصور کنم. ولی من تنها دانشگاهی که میشناسم و رفتهام فقط دانشگاه تهران است که در آنجا هم همه شبها به خانهها و خوابگاههایشان میروند.
تقریبا در بیشتر فیلمهایتان مثل همین فیلم گرایش به بازیگران چهره و سرشناس دیده میشود.
بازیگرانم را متناسب کاراکترهای فیلمنامه و براساس تجربه و تواناییشان انتخاب میکنم. اینکه چه کسی دارای چه میزان گیشه یا محبوبیت است، واقعا برایم آخرین اهمیت را دارد. اگر در فیلمی از یک بازیگر حرفهای استفاده میکنم صرفا بهدلیل باوری است که به توانایی او دارم. هرچند که گاه شده در این مورد هم اشتباهاتی کردهام.
ترکیب بازیگری این فیلم چگونه شکل گرفت. از کنار هم قرار دادن بازیگران تئاتری و سینمایی بهره بردهاید.
در همه فیلمهای سینمایی و تجربی من، تعدادی بازیگر حرفهای تئاتر حضور داشتهاند. حضور آنها اغلب به این دلیل است که جدای از توانایی اجرای خوب، شعور تحلیلی بالایی دارند. بیشتر میزانسنهای من بلند و تک برداشت است. بازیگران تئاتر مهارت اجرایی بالایی در این نوع میزانسنها دارند. هرچند که یکدست کردن بازی آنها با سایر بازیگران حرفهای سینما و برخی تازه بازیگران چالش اساسی است، اما در صورت موفقیت برایم لذتبخش است. این را هم اضافه کنم که علاقه ایجدی به معرفی بازیگران توانایی دارم که سیستم سنتی سینما مانع از ورود آنها به عرصه سینمای حرفهای میشود.
با این نقد موافقید که داستان «آزاد به قید شرط» کمی فاقد تعلیقهای لازم است؟
تعلیق در این فیلم به اندازه لازم وجود دارد. من با تعلیقهای ساختگی غیرضروری موافق نیستم. این نوع تعلیقها متناسب فیلمهایی هستند که صرفا قصد قصهگویی و سرگرمی دارند. فیلمی که تا حد توان میکوشد بدون جانبداری و سیاهنمایی و سیاسینگری، به مسائل و مشکلات روز جامعه بپردازد، نیازمند این نوع ساختار نیست. نظرم این است که فیلم «آزاد به قید شرط» حتی بیش از حد ادعای اجتماعی خود به سینمای داستانگو نزدیک شده و دارای تعلیق است. استقبال مردم از فیلمم را طبیعتا دوست دارم، اما صادقانه نمیدانم تا چه اندازه میتوانم با سلیقه و ذائقه آنها همراه شوم.
برخی معتقدند که خرده پیرنگهای قصه در جهت جریان اصلی فیلم نیست، نظر شما چیست؟
اگر تنها قصه کمالی و سرنوشت شخصی او را در فیلم پیگیری کنید ممکن است اینطور بهنظر برسد، اما این آب باریکههای اصلی در نهایت به جریان رودخانه اصلی متصل میشوند. وقتی قصد داری تحلیل درستی از واقعیت پیرامون یک جامعه نیمه سنتی ارائه دهی، دیگر قصه شخصی زندگی یک آدم اصل نیست. او تنها وسیلهای است که قرار است این آب باریکههای قصه را کنارهم جمع کند. در انتهای قصهای که ادعای جامعهشناختی دارد سرنوشت جامعه مهم است نه فرد.
بازی بازیگران فیلمهای شما اغلب قابلقبول است. در این فیلم هم بازیها در کلیت فیلم متناسب نشان میدهد. تمرین و دورخوانی داشتید؟
من اصلا بدون دورخوانی و تمرینهای طولانی نمیتوانم فیلمبرداری را شروع کنم. البته این تمرینها بهگونهای نیست که نقشها برای بازیگران تکراری و ملالآور شود؛ 90درصد این جلسات فقط به تحلیل موقعیت روانی و اجتماعی کاراکترها اختصاص دارد. من تمام این مدت برای بازیگرانم تحلیل میکنم و از آنها تحلیل میخواهم. هرگز در این جلسات طولانی حتی یکبار هم از آنها نخواستهام که عین توانایی خود را برای اجرای نقشی که بر عهده دارند، تست کنند. هرگز از آنها نخواستهام که بازی کنند، فقط خواستهام با تحلیل و تعریف مرا نسبت به آنچه برای اجرای اصلی در نظر دارند، متقاعد کنند. بهدستآوردن یک اجرای خوب با یکی دو تکرار ممکن میشود؛ اما فهمیدن چیز مهمتری است.
فیلم «آزاد به قید شرط» در گروه آزاد به نمایش درآمدهاست. چطور رضایت به این گروه دادید؟
شرایط را بهگونهای پیش برده بودند که اگر تن به این ماجرا نمیدادم، اکران فیلم ممکن بود سالها به تأخیر بیفتد. مثل خیلی از فیلمها که بعد از چندسال هنوز رنگ پرده را ندیدهاند.
چه کسانی این شرایط را بهوجود آوردهاند؟
نمی توانم نام ببرم. چون حرف یک یا چندشخص نیست. صحبت یک سیستم سنتی بیمار، خسته و وابسته است. مثل همه ارکان دولتی و صنفی، اینجا هم کسی مسئول و پاسخگو نیست. آنکه توانایی بیشتری دارد، سهم بیشتری میبرد. این آدمهای توانا قصد دشمنی با کسی را ندارند. آنها شهر را بیکلانتر میبینند، بنابراین هفت تیر میکشند. اینجا صحبت راز بقاست! یا باید هفتتیر داشته باشد، یا جلیقه ضدگلوله برتن کنید.
عدهای از فیلمسازان معتقدند نوعی فیلمسوزی در جریان اکران این روزهای اکران بهوقوع پیوسته است. نظر شما چیست؟
این یک واژه هزار معناست. برخی فیلمها حتی اگر در عید هم اکران شوند، فروش نخواهند داشت. هر فیلمی نباید ضعفهای روایی و ساختاری خود را پشت این واژه توجیه کند. البته مشکلاتی که اشاره کردم وجود دارد، اما تنها متعلق به شورای صنفی اکران نیست. آنها وقتی با انبوهی از فیلمهای تولید شده و در صف مانده مواجه میشوند خود را مجبور میبینند همکارانشان را به هر نحوی راضی کنند. آنها خودشان هم میدانند این فاجعه رخ خواهد داد.
ارسال نظر