گفت و گو با آقای سریال های تلویزیونی در تئاتر «سهروردی»
او از پیشکسوتان بازیگری کشور در تئاتر، سینما و تلویزیون است. این روزها که تئاتر سهروردی به ایستگاه آخر رسیده ساعتی با او در پشت صحنه این نمایش به گپوگفت نشستیم و از تئاتر، زندگی، معیشت بازیگران و وضع حال و آینده این هنر، صحبت کردیم.
مخاطب عام چهره شما را بیشتر از آنکه در تئاتر دیده باشد، در تلویزیون یا سینما دیده است. برای این دسته از مخاطبان احتمالا این سوال وجود دارد که چه میشود که یک بازیگر هم در سینما، هم در تلویزیون و هم در تئاتر حضور دارد؟
اینها بیشتر براساس پیشنهاد است. یک بازیگر معمولا در این بخشها پیشنهاداتی دارد. گاهیاوقات ممکن است این پیشنهادات را مطالعه کنیم و مثلا من برخی از آنها را نپذیرم، گاهی هم ممکن است مشکلات اقتصادی داشته باشم و پیشنهاداتی که تمایل چندانی به آنها ندارم را بپذیرم. مجموعه این شرایط باعث میشود یک بازیگر صرفنظر از اینکه چه کسی باشد، در یکی از مدیومهای سینما، تلویزیون یا تئاتر حضور پیدا کند. اما در مجموع، برای برخی رجحانهایی وجود دارد. من خودم در تلویزیون کارهایی کردهام که از سینما بیشتر دوست داشتهام، مثلا سریال «در چشم باد» کار آقای جعفری جوزانی، آن کار را از خیلی از فیلمهای سینمایی که بازی کردهام، بیشتر دوست داشته و دارم. بنابراین در مجموع عرضم این است که برای بازیگر حرفهای تفاوت خیلی زیادی ندارد که در کدام مدیوم حضور پیدا کند و این شرایط است که او را به سمت یکی از اینها خواهد برد.
یکی دیگر از شناختهایی که مردم از شما دارند این است که معمولا شما را در نقشهای مثبت دیدهاند، اما سوابقی هم در نقش منفی دارید که مردم خیلی ندیدهاند، مثلا اگر کسی شما را در تئاتر سهروردی دیده باشد، نقشتان منفی است. اینها در عالم بازیگری چطور انتخاب میشود. منظور این است که برخی را میبینیم که فقط نقش مثبت بازی میکنند. این انتخاب خودشان است؟
واقعیت این است که از نظر بازیگر فرقی ندارد که در چه نوع نقشی بازی کند. نقشش مثبت باشد یا منفی. وقتی نقشی به یک بازیگر پیشنهاد میشود و او میپذیرد که آن نقش را بازی کند، باید در آغاز جوانب مختلف این نقش را بررسی و تحلیل کند و باید خودش را آماده کند تا براساس این تحلیلها، شخصیت را بسازد.
این سوال هم پیش میآید که بههرحال شما در یک قالب جا افتادهاید. بازیگر حرفهای هم هستید. مردم هم شما را در یک قالب خاص پذیرفتهاند. آیا این پذیرش، بر بازیگر فشاری وادر میکند که انتخابهایش محدود شود؟
مردم عکسالعملهای مختلف دارند. وقتی کارهایی را میبینند، براساس همان پذیرشها حتی به بازیگر نقد هم میکنند. مثلا شما را بهعنوان بازیگر در خیابان میبینند و اعتراض میکنند که چرا این نقش را بازی کردهای؟ یا چرا در فلان فیلم حضور داشتی؟ اینها عکسالعملهایی است که مردم براساس میزان علاقه خود به یک بازیگر دارند. اما دلیلش بیشتر این است که مردم با ویژگیهای حرفهای کار ما آشنا نیستند. کسی که به سمت بازی نقش منفی میرود، کار سختتری دارد. او باید انرژی بیشتری روی کار بگذارد، تلاش بیشتری کند و از خودش بیشتر مایه بگذارد. به همین دلیل نباید عکسالعملهای مردم روی انتخاب یک بازیگر حرفهای خیلی تأثیر بگذارد.
شما بهعنوان یک بازیگر حرفهای که در تمام مدیومها حضور داشتهاید، انتخاب خودتان چیست؟ شاید بهتر است اینطور مطرح کنیم که تئاتر را بیشتر دوست دارید یا سینما یا تلویزیون را؟
تئاتر درواقع یک هنر اندیشهساز است. واقعیت این است که این بخش، مادر بازیگری است و تمام کسانی که در عرصه تئاتر کار کردند، وقتی وارد دیگر عرصهها میشوند؛ توفیق کسب میکنند. بیشتر هنرمندانی که در تئاتر حضور دارند، وقتی به تلویزیون یا سینما راه پیدا میکنند، هر چند خود را با آن مدیوم وفق میدهند، اما در اصل چون ریشه در تئاتر داشتهاند، حضور قویتری را تجربه کردهاند. من خودم به تئاتر به دید دانشگاهی که من را ساخته، نگاه میکنم و احساس تعلق بیشتری به آن دارم.
شما سالها در زمینه تئاتر کار کردهاید و بهعنوان یک بازیگر در سینما و تلویزیون هم حضور داشتهاید. موضوعاتی در این زمینه مطرح میشود که شأن فنی دارند اما برخی از موضوعات هم هست که به زندگی و روزمره بازیگران مرتبط است. به معیشت آنها و همان چیزهایی که دیگران هم درگیر آن هستند. وقتی فردی به حوزه تئاتر پا گذاشته، مثل من روزنامهنگار که از کارم انتظاراتی دارم، او هم از این حوزه انتظاراتی دارد. تا جایی که من اطلاع دارم انتظارات مالی در تئاتر برآورده نمیشود...
به هیچ وجه ...
بنابراین شاید بخش اعظم این حضور و ادامه آن به دلیل عشق و علاقهای باشد که شما و دیگر بازیگران به تئاتر دارند. بههرحال باید این موضوع روزی حل شود. شما طی سالهای بازیگری، با همکاران صحبت کردهاید و بالاخره باید برای حل این معضلات راهکاری وجود داشته باشد.
ببینید! تا زمانی که نگاه درست و نگاه قدرتمندانه با پشتوانه شناخت، آن هم از طرف کسانی که بخشهای فرهنگی جامعه را اداره میکنند، به مقوله بازیگری نشود، نمیتوانیم کاری از پیش ببریم. من شخصا به شهرستانهای زیادی برای موضوعات مربوط به بازیگری سفر کرده و گروههای زیادی را از نزدیک دیده و مسائل و مشکلاتشان را هم مشاهده کردهام. حل این مشکلات در درجه نخست نیاز به نگاه مثبت دارد و مهمتر از آن بهعنوان پیشنیاز باید شناخت از این حوزه وجود داشته باشد تا بتواند آن نگاه مثبت نسبت به مقوله تئاتر یا در مجموع بازیگری را شکل دهد. در برنامههایی که برای موضوعاتی مثل داوری جشنوارههای محلی تئاتر حضور داشتم، از نزدیک دیدهام که چقدر استعدادهای دیدهنشده در این مراکز وجود دارد.
دلیلش چیست؟
بهنظر من اینها به دلیل برنامه نداشتن است.
و این برنامه نداشتن دلیلش چیست؟
به نظر من دلیل برنامه نداشتن یا این است که مسئولان بیتوجه هستند یا اینکه مسئولان، بازیگری و این هنر را اطلا نمیبینند. برایشان اهمیت ندارد که بازیگری باشد یا نباشد. من چندی پیش به شهریار رفتم و کارهایی را داوری میکردم. من آنجا کارهای بسیار متنوعی دیدم و به دستاندرکاران پیشنهاد دادم؛ مدیریت این کار را به عهده میگیرم و گروههای مختلف را شکل میدهم تا تمرین کنند. خودم هم زمانهایی که وقت دارم هفتهای یکی دو روز میآیم و گوشهای از کار را میگیرم و این گروهها را به اجرا میرسانم، به شرطی که شما تمام سالنهای سطح شهریار را در اختیار این گروهها قرار دهید. ما آن وقت در تمام مدت سال شاهد اجرای برنامههای این بچهها خواهیم بود.
برای پرکردن سالنها چه باید کرد؟
بهنظر من راهش این است که بلیتش را به ارگانها و ادارات بفروشند. تخفیف هم بدهند. بخشی از این بلیت از بودجه فرهنگی ادارات، بخشی تخفیف و بخشی هم توسط خود افراد پرداخت شود. اگر این اتفاق رخ دهد، کارکنان ادارات و نهادها چه در بخش خصوصی و چه دولتی، همراه خانوادههایشان با مبلغ اندکی به دیدن تئاتر میروند. این خودش یک فرآیند را به وجود میآورد که جامعه را با تئاتر آشنا میکند. مشکل امروز جامعه ما این است که جامعه ما با تئاتر آشنا نیست. همین حالا اگر مخاطبان را دستهبندی و تقسیم کنید، بخشی از آنها مخاطبان خاص هستند. قشر فرهیخته جامعه که کمی با دیگر مخاطبان فرق دارند، به این دلیل است که مطالعات خاص خود را در این زمینه دارند و تئاتر هم جزو علاقهمندیهایشان است.
ما نباید از جامعهای توقع داشته باشیم که سرپرستان فرهنگیاش به این موضوع بها نداده که جامعه رشد کرده و از سادهپسندی نجات پیدا کند و برود به سمت کارهای سنگین و کارهایی که میتواند آنها را با فرهنگشان آشنا کند. در این شرایط چه توقعی داریم؟ آیا توقع داریم که مردم برای دیدن کارهای فاخر، هجوم بیاورند؟ نه! مردم میروند برای دیدن کارهایی که در آن بزنوبکوبی وجود دارد و حالا یک رقصی هم ممکن است در آن وجود داشته باشد؛ کارهایی در بولینگ عبده. بههرحال باید بپذیریم کارهایی که اندیشه پشتش وجود دارد، خیلی مورد اقبال نیست، البته من توهین نمیکنم، دوستانی که در انواع و اقسام تئاترها حضور دارند همکاران ما و بخشی از آنها دوستان ما هستند و همهشان قابل احتراماند و شاید هم، شرایط به آن سمت کشاندهشان.
استاد! موضوعی که بسیار مهم است و شما به آن اشاره کردید و من هم پیگیر این موضوع هستم و در مواقع مختلف مطرح کردهام، همین بحث تماشاگران تئاتر است که بهنظر تغییر کردهاند. زمانی از تماشاگر تئاتر انتظار زیادی وجود داشت، اما من در چند کار فاخر دیدهام تماشاگر فکر کرده سینما آمده است، یعنی آنجایی که باید بگرید و اشک بریزد، میزند زیر خنده. گو اینکه از اساس تئاتر را نفهمیده است؟
زمانی بود کسانی که به سالنهای تئاتر میرفتند، تماشاچی تئاتر بودند. یعنی اینها پای ثابت تمام تئاترهایی بودند که روی صحنه میرفت. الان این اتفاق نمیافتد، یعنی هم آن تماشاچی حرفهای تئاتر به تماشای تئاتر میرود و هم کسی که ممکن است از سر بیحوصلگی و اینکه وقت زیادی دارد و ممکن هم هست از اساس با مقوله تئاتر نه آشنا باشد، نه از تئاتر لذت ببرد، به تماشای تئاتر برود. این تماشاگر دوم، میگوید خب حالا امشب برویم و این تئاتر را هم ببینیم. از اسم تئاتر خوشمان آمده و شاید هم استنباط درستی از تئاتر نداشته باشد. ممکن است استنباطی از نمایش و کارگردان و کسانی که کار را انجام میدهند هم نداشته باشد. تماشای تئاتر توسط این گروه، هدفمند نیست.
نگاه شما به آینده تئاتر چیست؟
ما متاسفانه در تئاتر به سمتی حرکت کردهایم که افراد نامحرم وارد حرفه ما شدهاند. بدون رودربایستی این اتفاق افتاده است. تمام هنرمندان تئاتر، تمام دانشجویان و دانشآموختگان تئاتر و بازیگران آن، آدمهای بسیار خوب و قابل احترامی هستند، اما نفوذیها و نامحرمهایی هستند که به واسطه پولی که دارند در این حرفه و مقوله وارد شدند. اینها آسیب جدی به این حرفه میزنند تا زمانی که این کار تخصصی و استانداردسازی نشود، وضع همین است.
بالاخره ما باید در این موضوعات تخصصی، مدیریت هنری و استاندارد اشته باشیم. برای کسی که جلوی تلویزیون یا دوربین سینما میرود، باید استاندارد وجود داشته باشد، چون آن دوربین سینما یا تلویزیون درواقع چشم میلیونها آدم است.
ارسال نظر