۱۰ فیلم برتر «جری لوئیس»، استاد خنده و کمدی
جری لوئیس روز ۲۰ اوت ۲۰۱۷ در سن ۹۱ سالگی از دنیا رفت. لوئیس از همان ابتدا با نمایش های وودویل کارش را شروع کرد؛ همکاری بعدی اش با دین مارتین، خواننده ای با صدایی مخملین، پرسونایی پدید آورد که بسیاری از بازیگران کمدی و مجریان نمایش های کمدی یکنفره، کمدین هایی همچون جیم کری و ادی مورفی را سرگرم کرد و تحت تاثیر قرار داد.
گروه دو نفره جری لوئیس و دین مارتین بازی های کمدی خود را از تئاتر به فیلم آوردند و لوئیس آنجا شیفته قابلیت های سینما به عنوان یک رسانه تصویری ایده آل برای کمدی شد. او در دهه ۶۰ میلادی چندین فیلم کارگردانی کرد که در آن زمان خیلی فیلم های محبوبی شدند و اکنون در سراسر دنیا به عنوان فیلم های کلاسیک شناخته شده اند. اینجا نگاهی به ۱۰ فیلم او می اندازیم که گستره استعداد او را نشان می دهند.
پروفسور دیوانه
مشهورترین فیلم لوئیس، شخصی ترین فیلم او نیز هست و به همان اندازه که او را در نقش دانشمند دیوانه ای با دندان های بزرگ و صدای تودماغی نشان می داد، کنایه ای به تجربه و جایگاه او در صنعت نمایش نیز بود. لوئیس در این فیلم همکار فیلمنامه نویسی به نام بیل ریچموند داشت که در چند فیلم با او کار کرده بود و این همکاری باعث شد فیلمی بسازد که هجویه ای بر فیلم های ترسناک علمی - تخیلی «جکیل و هاید» بود؛ لوئیس نگاه انتقادی جسور خود را نیز به آن افزود تا نشان دهد جامعه سینمایی سال ۱۹۶۳ از او می خواهد چگونه شخصیتی باشد، نمایشگری قلابی که شبیه به دین مارتین و خود او در اغراق آمیزترین شکل ممکن باشد.
پادوی هتل
لوئیس به عنوان کارگردان، از بزرگان عرصه فیلم های صامت همچون چارلی چاپلین و باستر کیتن و همچنین فیلمسازان خارجی جسوری مثل ژاک تاتی فرانسوی الهام می گرفت. رئیس استودیوی پارامونت از او درخواست کرد که هر چه سریع تر فیلمی برای اکران در تابستان سال ۱۹۶۰ بسازد. لوئیس «پیشخدمت» را به سبک و سیاق تاتی نوشت و ساخت. او در این فیلم در نقش پیشخدمت هتلی در میامی به نام استنلی (ادای دین به استن لورل کمدین) ظاهر شد که یک رشته شیرین کاری های اسلپ استیک (کمدی بزن بکوب) با مهمانان پولدار هتل پیش می آورد. هر کس در این مورد شک و تعجبی در دل دارد که چرا لوئیس را نابغه می دانند، بهتر است بررسی فیلم های او را از همین جا شروع کند. از فیلمی پر از پانتومیم ماهرانه، حرکات روان دوربین و طنز پیچیده و غیر منتظره.
کله پوک
لوئیس که زندگی اش را در دنیای نمایش گذراند، از کودکی روی صحنه کمدی های وودویل رفت و به سرعت پرسونایی کمدی مبتنی بر این سو و آن سو پریدن و شکلک در آوردن برای خود ساخت. چهل و چند ساله بود که به دین مارتین خواننده ایتالیایی - آمریکایی ملحق شد و صحنه هایی ساخت که در آنها با کارهای غیرمسئولانه و هرج و مرجی که برپا می کرد، همراه خونسرد خود را نیز بر می آشفت. آنها در سینما و با کمک کارگردانی به نام تورمن توروگ به ستاره هایی حتی بزرگ تر از آنچه در تئاتر بودند، بدل شدند.
نقاشان و مدل ها
لوئیس در بهترین فیلم هایش اکثرا همه کاره بود، نقش اول را بر عهده داشت، کارگردان، نویسنده و تهیه کننده هم بود اما کارگردانی را بیشتر از فرانک تاشلین کارگردان یاد گرفت که قبلا انیماتور استودیوی برادران وارنر بود. او نکاتی مثل زمان بندی مناسب و تصویر کردن دقیق شوخی ها روی پرده را از او یاد گرفت. موزیکال خیره کننده «نقاشان و مدل ها» محصول ۱۹۵۵ نقطه اوج همکاری این دو بود، فیلمی درباره یک کله پوک جوان و رفیق شفیق نقاش او. فیلم پر از خلاقیت است و سرشار از سکانس های منحصر به فرد مانند صحنه ای که لوئیس تظاهر می کند که روی تخته رسم خالی، پیانو می زند و مارتین با خودش روبروی آینه حمام همخوانی می کند.
کشتی را از دست نده
مارتین و لوئیس خیلی زود در کمدی های جنگی هم به موفقیت رسیدند؛ چرا که رفتار و کردارشان به تنها چیزی که شبیه نبود، سرباز بود. در فیلم هایی که لوئیس تنها و بدون همکارش ساخت، دو بار یونیفرم سربازی پوشید؛ جالب ترین این فیلم ها «کشتی را از دست نده» بود که بسیار خنده دار و محصول ۱۹۵۹ بود که در آن لوئیس نقش دریانوردی را داشت که در فلش بک توضیح می دهد چگونه یک ناوشکن را گم کرده است. این یکی از پخته ترین فیلم های لوئیس بود و نمونه ای از این که چگونه در سنین بالاتر توانست لودگی اش را مهار کند.
سیندرفلا
بعد از این که لوئیس کارگردان شد، هنوز هم گاهی با تاشلین کار می کرد. تاشلین به او یاد داد که چطور سکانس های کمدی دیوانه وار را در قالب یک داستان منسجم بسازد و با احساساتی گرایی رضایت بخشی تقویت کند. فیلم «سیندرفلا» ساخته شده در سال ۱۹۶۰ افسانه پریان مشهوری را وارونه می کند. در این فیلم لوئیس نقش پسرخوانده گرفتاری را بر عهده دارد که شاهزاده خانمی را فریفته خود می کند. فیلم های لوئیس اغلب به واسطه دو صحنه شاخص یا شیرین کاری های خیره کننده به خوبی پیش رفته اند اما در این فیلم پیرنگی پر و پیمان با پایانی احساس برانگیز می بینیم.
شیفته زن ها
شاهکاری که لوئیس به تنهایی در اوایل دهه ۶۰ میلادی ساخت تا حد زیادی وامدار چیزهایی بود که این کمدین از شخصیت بی باک تاشلین یاد گرفته بود اما هیچ کدام شان به اندازه «شیفته زن ها» جسورانه نبود. او در این فیلم نقش مردی توسری خور و دست و پا چلفتی دارد که در پانسیون زنانه کار می کند. پنج دقیقه از خنده دارترین لحظه های فیلم به برخوردی روزمره با یک قلدر گردن کلفت و یک کلاه مربوط می شود.
بی نظم منظم
لوئیس در اوایل دهه ۶۰ میلادی با چنان سرعت دیوانه واری کار می کرد که بهترین فیلم هایش اغلب به مجموعه ای از لحظه های فراموش نشدنی سر هم بندی شده بدل شدند. لوئیس در فیلم «بی نظم منظم» یکی از پر افت و خیزترین نقش هایش را ایفا کرد؛ نقش یک دانشجوی پزشکی خودبیمارپندار که در آسایشگاه به صورت شیفتی کار می کند تا به معشوقه اش کمک کند.
سلطان کمدی
دوران شکوفایی لوئیس در ژانر کمدی حوالی سال ۱۹۶۵ به پایان رسید؛ اگرچه بعد از آن سال ها هم فیلم های قابل قبولی ساخت؛ در بهترین فیلم های دوران حرفه ای خود در نقش هایی دراماتیک ظاهر شد و به فیلمسازان اجازه داد که زیر جلد او و فراسوی ادا و اطوارهایش نقب بزنند.
در فیلم «تلخ و نیش دار» سال ۱۹۸۲ مارتین اسکورسیزی، لوئیس نقش مجری برنامه گفتگوی زنده تلویزیونی را بازی می کند که یک طرفدار خل و چل (رابرت دنیرو) را می رباید و پی بردن به درونیات و تفاوت ظریف بین ظاهر خونسرد و درون پر اضطراب، آن دو را به خودآگاهی شگفت آوری می رساند.
استخوان های خنده دار
به دشواری می توان این را از پرطرفدارترین فیلم های او دانست، اما لوئیس در اثر کمدی/ درام سال ۱۹۹۵ پیتر چلسم نویسنده و کارگردان با عنوان «استخوان های خنده دار» بسیار عالی است. او در نقش یک کمدین افسانه ای ظاهر می شود که شهرت و سابقه اش برای پسرش (الیور پلات) که می خواهد بازیگر مشهوری شود، کار را سخت می کند.
نظر کاربران
كسى ميدونه تو كدوم فيلمش يك جا از دست جنايتكاران فرار ميكنه و قاطى يك دسته بازيكن تئاتر چينى ميشه و روى سن ميره با اونها و قاطيشون از خودش صداهاى عجيب و غريب در مياره؟ مدتى است كه دارم دنبالش ميگردم.