پیشنهادهای فرهنگی آخر هفته
«خفه گی» تجربه جدید فریدون جیرانی در روز اول اکران فروش فوق العاده ای داشته.
برترین ها - ایمان عبدلی:
کتاب: احتمالاً در جهان جديد مهمترين تحولى كه در قلمرو عشقشناسى رخ داده است غلبه عشق مجازى بر عشق حقيقى است. عشقشناسى قدما عموماً «عشق حقيقى» يا «عشق الهى» را بر صدر مىنشاند، و عشق مجازى را به ديده تحقير مىنگريست، يا صرفاً آن را وسيلهاى (ولو ارزشمند و حتى جايگزينناپذير) مىدانست براى نيل به عشق حقيقى. اما در عشقشناسى جهان مدرن، عشق حقيقى همان است كه در چشم پيشينيان مجازى تلقى مىشد.
اين كتاب مشتمل بر ترجمهی پارهاى مقالات فلسفى مهم در خصوص عشق يا به بيان دقيقتر، «عشق مجازى»، يعنى عشق رمانتيک يا اروتيک ميان انسانهاست. نويسندگان اين مقالات از جمله فيلسوفان صاحبنام در سنت فلسفه معاصر هستند، و هريک مىكوشد تجربه عشق انسانى را از زاويهاى خاص مورد تحليل و بررسى فلسفى قرار دهد.
اکران: «خفه گی» تجربه جدید فریدون جیرانی در روز اول اکران فروش فوق العاده ای داشته. ترکیب غریب بازیگران فیلم شاید مخاطبان سینما را کنجکاو کرده. جالب این جاست که در اکران جشنواره ای فیلم، نظرها در دو سمت کاملا مقابل هم بود. عده ای شیفته ی فیلم شده بود و و اصلا خفه گی را بازگشت باشکوه مشرقی های جیرانی به اکران می دانستند و عده ای دیگر فیلم را ضعیف و کم جان تلقی می کردند.
آن چه که واضح است این که «خفهگی» برای مخاطبان معمولی سینما خیلی توقعات را برآورده نمی کند و بیشتر باب طبع سینما روهای حرفه ای است که ژانر می شناسند و به درام های روانشناسانه علاقه مندند چون برتری فیلم در مسائل فنی است نه در داستان جذاب و گیرا. معمولی ترها بیشتر فریفته داستان فیلم ها می شوند اما برتری «خفه گی» در طراحی صحنه و فضای نوآر و تم سیاه و سفید آن است. گریم نور و افکت های تصویری همه در سطح بالایی قرار دارد همچنین بازی الناز شاکر دوست و نوید محمد زاده چیزی شبیه یک تئاتر روانشناسانه ی حساب شده.
نمایش خانگی: وارونگی اثر بهنام بهزادی، کارگردانی که یک دهه پیش فیلم «تنها دو بار زندگی می کنیم» را ساخت مورد توجه طرفداران سینما قرار گرفت. در وارونگی با حکایت نیلوفر مواجهیم که خانواده اش (برادر و خواهر) برای زندگی اش تصمیم می گرند و روند فیلم روند تحول شخصیبت اصلی داستان است. فیلم با تاکید بر آلودگی هوای تهران و پدیده وارونگی شروع می شود و هراز چند گاهی این وجه تسمیه از جابی به بعد به درونیات نیلوفر با بازی سحر دولتشاهی منتقل می شود.
«وارونگی» فیلم موقعیت است و به مانند خیلی دیگر از فیلم های این سال ها که می خواهند تم اجتماعی هم داشته باشند حرکت کندی دارد و با حوصله و به کندی داستان را پیش می برد. فیلم بیشتر درباره یک کاراکتر است و باقی نقش ها در جهت پرداخت آن تعریف شده اند. ایده ی ابتدایی وارونگی خوب است خروج اجباری مادر خانواده اما مساله این جاست که نیلوفر در هیچ کدام از داستان های فرعی به انازه پرداخت نشده و فیلمساز نتوانسته آن اندازه اطلاعات بدهد که موجب همذات پنداری همراهی بیننده شود از همین جهت گاها کلیشه ها فیلم را حرکت می دهد کلیشه ی یک عشق قدیمی و بازگشت آن و یا کلیشه یک زن توانمند اجتماعی خواهان شغل.
خورجین: «فریب خورده» ساختهی سوفیا کاپولا که در جشنواره کن امسال هم تقدیر شد. فیلمی در مورد ورود غافلگیرانه یک مرد به میان یک جمع زنانه در دوران جنگ های داخلی آمریکا. فیلمی چند لایه و قابل کشف از آن هایی که در چند سطح قابل تفسیر است و به مخاطبش لذت می دهد. فیلمی که اگر چه هالیوودی است اما به تم فیلم های اروپایی نزدیک تر است و خلوت و کم تنش داستان جذابش را پیش روی مخاطب می گذارد و بیشتر از آن متکی به جذابیت های آنی باشد و چیزهایی در ذهن می کارد که بعد از تماشای فیلم ماندگار است.
نحوه ی تعامل نگاه های زنانه ی مختلف به یک مرد و قیاس وتقابل زن های حوالی تک مرد داستان و اصلا تاثیر جنگ بر روحیه جمعی و تقویت فضای قطب بندی شده و البته کنکاش احساسات زنانه ای که به راحتی قابل کشف نیستند و...همه ی این ها در نماهایی تعریف می شود که بی شباهت به تابلوهای نقاشی دوران رنسانس نیست و فیلمساز آشکارا در چند قاب فضای همان نقاشی ها را تداعی می کند والبته این که برای القای چنین فضای به تیرگی روی نیاورده و رنگ ها را حفظ کرده اقدام جسورانه ای است که نشان از تبحر زبان فیلمساز دارد.
کیوسک: «آسمان آبی» روزنامه ی جدیدی است که نزدیک به پایگاه اصلاح طلبان است چیزی شبیه به هفت صبح و تماشاگران مرحوم که سوژه های اجتماعی و حتی ورزشی و هنری را تیتر یک می کند. از آن روزنامه هایی که نگاه سیاسی در آن غالب نیست در حوزه های مختلف به تفصیل پرداخته مثلا سه یا چهار صفحه ورزشی کار می کند و در فرهنگ و هنر هم از مصاحبه تا مقاله جنسش جور است. نکته ی بارز «آسمان آبی» در این کوران کپی پیست ها خاصیت تولید کنندگی آن است. یک جورهایی می صرفد هزار تومان پای این روزنامه دادن.
در این روزها روزنامه همشهری هم تحولات زیادی داشته و رانت شهرداری تهران محصول متفاوتی را برای علاقه مندان به مطبوعات آماده کرده. اعتمادی ها و شرقی ها در حال کوچ به این روزنامه هستند و در همین روزهای اولیه حداقل بخش های فرهنگی این روزنامه جان تازه ای گرفته. امتحانش کنید چیزهایی خوبی دارد غیر از نیازمندی های محبوب اش.
تماشاخانه: «۱۹۷۸» به کارگردانی محمد شجاعی در تئاتر مستقل تهران. محمد شجاعی درباره روند تولید نمایش «۱۹۷۸» با موضوع خودکشی جمعی می گوید: «چند سال پیش در حین تحقیق بر روی موضوعی برای نگارش یک فیلمنامه که به خودکشی انسان می پرداخت، با ماجرای جیم جونز و فرقه ی معبد مردم مواجه شدم. ماجرائی تاریخی که به تصمیم حدود هزار انسان برای پایان دادن به زندگیشان منجر شده بود. به همین روی دستمایه قرار دادن این سوژه برای تولید یک اثر نمایشی برایم قوت گرفت
شجاعی عنوان کرد: «اینکه چرا در ایران این اتفاق مهجور مانده و در حوزه های مختلف فکری و اجرائی، اعتنائی به این موضوع با این درجه از اهمیت نشده، جای بررسی ریشه ای دارد.کارگردان نمایش «۱۹۷۸» در اشاره به یکی از نکات جالب این واقعه تاریخی گفت: «اگرچه از این واقعه بنام خودکشی دسته جمعی یاد می کنند، اما همچنان بسیاری از بازماندگان آن واقعه نمیتوانند به صراحت از لفظ خودکشی در مورد آنچه که در آن روز رخ داده استفاده کنند، چراکه مرگ آن افراد به اشکال مختلف اتفاق افتاده و فرضیه ی خودکشی را با شک رو به رو می کند، که این خود نشان از ابعاد پیچیده و مبهم این واقعه دارد که تا به امروز هم به قوت خود باقیست.
انتخاب این نمایش برای پیشنهاد این هفته از همین جهت است که با یک کار تکراری روتین مواجه نیستیم و در واقع چنین کارهایی نیاز تئاتر ستاره زده این شب های تهران است.
پی نوشت: صحبت های شجاعی از خلال یک مصاحبه با خبرگزاری آنا گلچین شده است.
پ
نظر کاربران
ای ول این هفته خیلی پر بار بود
مرسی