پیشنهادهای فرهنگی آخر هفته
«خانه دختر» فیلمی با فرمی بیشتر تلویزیونی تا سینمایی اما با داستان و فیلمنامه ای بکر که کمتر کسی تا امروز به خودش جرات ساختن چنین داستانی را داده است.
نمایش حداقل هفت کاراکتر دارد؛ جان و جیم - دو برادر- پدر و مادرشان، ماریا، پلیس و تماشاگران. ما فقط جیم و جان و ماریا را می توانیم ببینیم، جیم و جان فقط پلیس و ماریا را میبینند و پلیس مادر و جیم و جان را و همینطور الیآخر با هرکس روایت و ارتباطات مستقل خود را با جهان بیرونی دارد که مدام همدیگر را قطع میکنند. «این یک پیپ نیست» به می خواهد نشانمان بدهد که تنها یک واقعیت وجود ندارد و ما با واقعیت های متکثری در دنیا مواجهیم.
«این یک پیپ نیست» که این نمایش نام خود را از آن وام گرفته است اثری از رنه ماگریت است که در آن تصویر یک پیپ وجود دارد و زیر آن عبارت «این یک پیپ نیست» نوشتهشده است.
اکران: «خانه دختر» فیلمی با فرمی بیشتر تلویزیونی تا سینمایی اما با داستان و فیلمنامه ای بکر که کمتر کسی تا امروز به خودش جرات ساختن چنین داستانی را داده است ، اینکه سوژه ملتهب باشد از کسی مثل پرویز شهبازی بعید نیست او جامعه ی گیر کرده بین سنت و مدرنیته ی ایرانی را به خوبی میشناسد و با تنگناهایی که یک جوان در امروز ایران دچار آن خواهد شد به خوبی آشناست در آثاری مشابه (خانه دختر) بنا به ملتهب بودن سوژه ی فیلم، توجه به مسایل فنی و کیفیت سینمایی به میزان زیادی کاهش می یابد، کما اینکه در روزهای جشنواره آنچه که باعث کنجکاوی مردم و ترغیب آنان برای تماشای فیلم شده بود بیشتر از آنکه مربوط به کارگردانی فیلم و یا کیفیت بازی های فیلم باشد مربوط به داستان آن بود. حالا در این نسخه ای که آماده ی اکران شده فکر می کنم آن بخش ملتهب داستان را در آورده اند. فیلم را در جشنواره دو سال پیش دیدم و واقعا سوژه جسورانه ای داشت و اگر آن را در فیلم حفظ کرده باشند کار شگرفی انجام داده اند. آن قدر سوژه خاص است که تمام مسائل فنی را تحت تاثیر قرار می دهد. در هر صورت «خانه دختر» فیلم جذاب و محترمی است.
خورجین: «داستان یک شبح» فیلمی متفاوت و عجیب است. عجیب از آن لحاظ که چه در فرم و چه در محتوا کلا خلاقانه است. فیلم قصه ی یک زوج است که مرد داستان پس از چند می میرد و اما روحش به خانه برمی گردد روح مرد با بازی کیسی افلک دائما نظاره گر رفتارهای همسرش است و به دنبال واکاوی دنیای همسر پس از فقدان خودش است. فیلم با کلی پلان - سکانس های طولانی و با حوصله و روندی که کلا متکی به تصویر است بی شباهت به آثار اینگمار برگمان نیست. فضایی که در آن دیالوگ به خساست و ندرت خرج می شود و زیبایی در تصویر است. زمان ۹۰ دقیقه ای فیلم باعث شده که روایتی چنین با حوصله ، حوصله سر بر نشود و جذاب و پر کشش باشد البته برای تماشاچی خاص تر سینما.
در هر صورت «داستان یک شبح» مطمئن ترین یشنهاد در میان پیشنهادهای این هفته است. فیلمی جسور ومتفاوت ودوست داشتنی و در نهایت خلق و ابداع. کاش از این آثار بیشتر ببینیم که لذت زندگی را دو چندان می کند.
کتاب: «ترس و لرز» اثر کیرکگارد. تمرکز این کتاب بر داستان ابراهیم و اسحاق در کتاب مقدس عبری است. خدا به ابراهیم فرمان میدهد تا تنها پسرش اسحاق را به کوه موریه ببرد و آنجا قربانیاش کند. ابراهیم سفری سهروزه را میآغازد، اسحاق را به قله کوه میبرد و قربانگاه را آماده میکند. اسحاق در قربانگاه دراز میکشد و ابراهیم چاقوی خویش را بیرون میآورد و آماده انجام کار میشود. اما در همین موقع، فرشتهای میگوید: نیازی نیست که اسحاق را قربانی کنی، میتوانی در عوض گوسفندی را قربانی کنی.
کیرکگارد برخی از مفاهیم و دلالتهای ضمنی این داستان را میکاود، و این داستان را به فلسفه تبدیل میکند و از همین طریق به مفهوم عشق و گذشت می پردازد نویسنده با قلمی جذاب و گیرا ودر تعداد صفحاتی که منطقی به نظر می رسد مساله ای را طرح می کند که جور دیگر دیدن یک مساله ی بدیعی را به ذهن متبادر می کند. این که آیا ابراهیم در قربانی کردن احتمالی اسحاق کاری اخلاقی انجام داده؟ آیا باید فرمانبر خدایش می بود؟ (که بود) و این که اخلاق در آن لحظات چه حکمی می کند؟ در هر لحظه کدام تصمیم اخلاقی تر است؟ کتاب تماما به این مساله می پردازد.
نمایش خانگی: مجموعه «شهرزاد» به پایان رسید و فصل دوم آن هم ختم به خیر. در فصلی که بزرگ آقا نداشت و هاشم آقا در کنار عمه بلقیس و شاپوری سکاندار کشتی این مجموعه بودند. مطمئنا این فصل در قیاس با فصل پیشین کمتر سرحال و روی فرم بود. اما همچنان کشش و تعلیق متناسب با فضای قصه را داشت. چیزی که باید بدانیم این است که مخاطب عام شهرزاد را بیشتر با قصه های عاشقانه اش دوست دارد و بحث های مافیایی و فساد دولتی ها و حتی بحث مصدق در اولویت بعدی قرار دارد. از همین رو حتی خاکستر عشق هاشم آقا و عمه بلقیس جذاب ترین خرده روایت این فصل شد و حتی عشق صابر عبدلی و شیرین هم از خرده روایت های جاندار شهرزاد بوده است. به هر حال شهرزاد از همان ابتدا هم با عشق شهرزاد و فرهاد مخاطبش را جذب کرد و به عنوان یک عاشقانه گیرایی داشت و دارد و قطعا در فصل بعدی باید این مثل جاندارتر و ملتهب تر روایت شود.
ارسال نظر