کاراکترهای زن تاثیرگذار سینمای جنگ
پرونده ای برای ۱۲ کاراکتر به یادماندنی زن سینمای دفاع مقدس؛ ویژگی هر شخصیت چیست و به چه دلایلی دارای اهمیت هستند؟ بازیگران برای جان دادن به آنها چه کرده اند و کدامیک را موفق تر می دانیم.
هر چه از جنگ فاصله گرفتیم، حضور زن ها در فیلم های دفاع مقدس پررنگ تر شد؛ گاهی آنها را وسط معرکه دیدیم (مثل سرزمین خورشید)، گاهی سمبلیک (مثل روبان قرمز)، گاهی پشتوانه (مثل آژانس شیشه ای) و گاهی مادرانی چشم انتظار (مثل شیار ۱۴۳). هنوز اما قصه زنان جنگ تمام نشده. هنوز گوشه های روایت نشده ای هستند که وقتی در قالب کتابی چون «دا» با آنها مواجه می شویم، تازه می دانیم نقش زن جنگ و اصلا خود جنگ یعنی چه... به این پرونده شخصیت و فیلم های دیگری می شد اضافه کرد؛ تمرکز گزارش بر ۱۲ کاراکتر شاخص است که در جایگاه آنها اتفاق نظر وجود دارد.
لیلا (هما روستا)
* فیلم: از کرخه تا راین/ ابراهیم حاتمی کیا
* سال ساخت: ۱۳۷۱
* موقعیت شخصیت: لیلا سال هاست در آلمان زندگی می کند. برادرش سعید مجروح جنگی است و به همراه دوستان همرزمش برای مداوا به این کشور آمده است.
* چرا ماندگار شده؟ سعید (علی دهکردی) شرایطی خاص دارد، در جنگ نابینا شده است و حالا که آن سوی دنیا روی تخت افتاده، فرصت کافی برای تأمل در گذشته اش دارد. از زمانه دلگیر است و برای روزهای جنگ دلتنگی می کند. کم کم شاهد چالش عقاید دوستان همرزمش هم هست و چاره ای نمی ماند جز فریادهای بی امان نار رودخانه راین. اهمیت کاراکتر لیلا جایی به چشم می آید که در روزهای پر از یأس می خواهد التیام دردهای سعید باشد. لیلا برای بهبودی حال سعید می جنگد، به همه جا سر می زند، با دکترها وارد بحث می شود و سعی می کند محیط خانواده اش را برای زندگی او مهیا کند. کلام آرام و رفتار پر از عطوفت زنده یاد روستا، کاراکتر لیلا را جاودانه کرده. او علاوه بر مهر خواهری، به اقتضای شرایط مقتدر می شود و رویی سخت از خود نشان می دهد.
* جایگاه در کارنامه بازیگر: لیلا جزو بهترین کارهای کارنامه زنده یاد روستا است. او برای این نقش نامزد سیمرغ از جشنواره یازدهم فجر شد.
ننه گیلانه (فاطمه معتمد آیا)
* فیلم: گیلانه/ رخشان بنی اعتماد
* سال ساخت: ۱۳۸۳
* موقعیت شخصیت: یک مادر پیر گیلانی است که در ابتدای جنگ، پسرش مجروح شده و حالا قدرت و توان حرکت ندارد. ننه گیلانه همه هم و غمش پرستاری از اوست و عاشقانه فرزندش را تر و خشک می کند.
* چرا ماندگار شده؟ گیلانه قصه دلدادگی مادران است؛ آنها که جوان رعنای شان را زیر قرآن عازم جبهه کردند و با تنی رنجور تحویل گرفتند. فاطمه معتمد آریا در فیلم رخشان بنی اعتماد شمایل یکی از این مادران را بر تن کرد و تصویری ماندگار از عاشقانه های یک مادر با فرزند جانبازش به ثبت رساند. کمی که از فیلم می گذرد، یادمان می رود یک بازیگر حرفه ای به شخصیت گیلانه جان داده و گویی در حال تماشای مستندی از عشق مادر به فرزندش هستیم. معتمد آریا برای نشان دادن عمق احساس کاراکتر، استفاده ای کامل از چهره و بیانش کرده است. معتمد آریا با لهجه گیلکی در فیلم حرف می زند و در عین حال حواسش هست که گیلانه به دلیل بی سوادی نمی تواند بعضی کلمه ها و جملات را درست ادا کند. جمع این ویژگی ها شخصیت گیلانه را ماندگار کرده.
* جایگاه در کارنامه بازیگر: بازی معتمد آریا بارها و بارها از سوی منتقدان و کارشناسان سینمایی تحسین شده است و جزو شاه نقش های او قلمداد می شود.
مریم قندی (عاطفه رضوی)
* فیلم: نجات یافتگان / رسول ملاقلی پور
* سال ساخت: ۱۳۷۴
* موقعیت شخصیت: مریم قندی امدادگر جنگ است که در حین فعالیت، درمانگاه صحرایی مورد حمله قرار می گیرد. او می خواهد با استفاده از برانکارد، یک مجروح قطع نخاعی را از مهلکه نجات دهد ولی کارش خیلی خیلی سخت است.
* چرا ماندگار شده؟ متفاوت ترین تصویر حضور زنان در سینمای دفاع مقدس به نام عاطفه رضوی در فیلم «نجات یافتگان» ثبت شده. زنده یاد رسول ملاقلی پور امدادگر فیلمش را نه در پشت خاکریز که در دل جنگ قرار داد. مریم برای نجات یک رزمنده قطع نخاع، پا در مسیری سخت می گذارد. سختی راه، آتش بی امان دشمن و تعهد. برای انتقال این مفهوم فقط دیالوگ کافی نیست، بازیگر باید از چهره و حرکات فیزیکال بهره کافی ببرد تا مخاطب با او همراه شود. عاطفه رضوی همه توانش را به خدمت می گیرد و چنان به مریم جان می دهد که گویی سرنوشت یک امدادگر واقعی در بحبوحه جنگ را شاهدیم. ضمن این که چهره او لحظه ای از نمایش التهاب درونی امدادگر خالی نمی ماند. ترس، نگرانی، امیدواری و نجات.
* جایگاه در کارنامه بازیگر: عاطفه رضوی به خاطر نقش مریم قندی از دومین جشن خانه سینما تندیس بهترین بازیگر نقش اول گرفت. مریم جزو بهترین نقش های اوست.
سمیره (باران کوثری)
* فیلم: روز سوم/ محمد حسین لطیفی
* سال ساخت: ۱۳۸۵
* موقعیت شخصیت: داستان فیلم «روز سوم» درباره آخرین روزهای مقاومت خرمشهر است. سمیره روزگاری در آرامش و صفا زندگی می کرده ولی حالا دشمن بیخ گوش آنها است. حلقه محاصره دشمن تنگ تر می شود و در نتیجه سمیره که پاهایش شکسته است و نمی تواند فرار کند در خانه باقی می ماند و برادرش رضا تصمیم می گیرد سمیره را در حیاط خانه خاک کند تا شبانه بیاید و او را نجات دهد.
* چرا ماندگار شده؟ زن به مثابه وطن. این جامع ترین تعریف از جایگاه زن در فیلم «روز سوم» است. محمدحسین لطیفی برای القای این معنا از باران کوثری استفاده کرد که خصوصیات ظاهری اش با زنان جنوبی همخوانی دارد. از آن طرف ریزه کاری های بازی کوثری، همراهی مخاطب و تهییج احساسات او را باعث شده است. اوج آن را در حمله دشمن، خاک شدن سمیره و تلاش هایی که برادر او و دوستانش انجام می دهند شاهدیم.
* جایگاه در کارنامه بازیگر: فیلم «روز سوم» بهترین نقش آفرینی باران کوثری نیست اما به دلیل شخصیت سمیرا و نگاه نمادین کارگردان به آن، دارای اهمیت شده و به همین نسبت در کارنامه باران کوثری شاخص است.
هانیه (گلچهره سجادیه)
* فیلم: سرزمین خورشید/ احمدرضا درویش
* سال ساخت: ۱۳۷۵
* موقعیت شخصیت: داستان فیلم مربوط به روزهایی است که خرمشهر کم کم در تصرف نیروهای دشمن در آمد و مردم چهره ای جز ترک شهر نداشتند. هانیه هم به همراه دو فرزندش قصد رفتن دارد، اما بر حسب وظیفه می ماند و به مداوای زخمی ها می پردازد. او امدادگر است و تا جایی که امکانش هست به دیگران کمک می کند.
* چرا ماندگار شده؟ در دوران دفاع مقدس و نیز سقوط و آزادسازی خرمشهر، زنان همپای مردان حضور داشتند؛ گاهی در لباس رزم و گاه در قامت امدادگر. احمدرضا درویش حواسش بوده که نقش زنان را نادیده بگیرد. آنچه شخصیت هانیه را ماندگار کرده، جمع دو ویژگی در بازی خانم سجادیه است. صلابت و عطوفت او به خوبی شمایل زنان محکم و با اراده خوزستان با ترسیم کرده و در عین حال، زیر آتش دشمن به فکر درمان مجروحان و کودکان خود است. سجادیه به لحاظ فیزیکی هم کاری سخت داشته و برای نشان دادن موقعیت شخصیت، صرفا متکی به چهره نبوده است.
* جایگاه در کارنامه بازیگر: سجادیه به خاطر این نقش برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از جشنواره پانزدهم و برنده تندیس بهترین بازیگر نقش اول از اولین جشن خانه سینما شد.
گوانا (مهتاب نصیرپور)
* فیلم: فرزند خاک/ محمد علی باشه آهنگر
* سال ساخت: ۱۳۸۶
* موقعیت شخصیت: گوانا دختری کرد است که در مناطق مرزی به همراه دیگر زنان و دختران برای امرار معاش خود، اقدام به تحقیق و تفحص در مناطق مختلف برای یافتن جسد شهدا می کند. تا پیش از «فرزند خاک» خیلی ها از چنین اتفاقی بی خبر بودند.
* چرا ماندگار شده؟ گوانا در حین یافتن جسد با مینا (شبنم مقدمی) آشنا می شود و پی می برد او دنبال همسرش است. تصمیم می گیرد مینا را راهنمایی کند و در طول سفر دنیای این دو روایت می شود. گوانا زنی رنج کشیده و مهربان است که شرایط زندگی و جنگ تاثیر مستقیمی روی زندگی او داشته است. مهتاب نصیرپور در «فرزند خاک» به خوبی توانسته درد و رنج گوانا را ترسیم کند و شمایلی باورپذیر از او پیش چشم مخاطب بگذارد. او با ظرافت گویش کردی را به بازی خود اضافه کرده و بر غنای نقش افزوده است. فریادهای او در سکانس پایانی فیلم از حافظه سینمادوستان پاک نخواهد شد.
* جایگاه در کارنامه بازیگر: به اعتقاد غالب صاحبنظران، بازی مهتاب نصیرپور در «فرزند خاک» جزو بهترین نقش آفرینی های اوست. نصیرپور برای گوانا تندیس بهترین بازیکن نقش مکمل از دوازدهمین جشن خانه سینما را به دست آورد.
شیدا (لیلا حاتمی)
* فیلم: شیدا/ کمال تبریزی
* سال ساخت: ۱۳۷۷
* موقعیت شخصیت: شیدا پرستار است و در بیمارستان صحرایی مشغول فعالیت. روزی با جوان مجروحی به نام فرهاد روبرو می شود که دست و چشم و سینه او جراحت برداشته و آرام ندارد. شیدا به سفارش مجروحی به نام رضا امانی (محمدرضا شریفی نیا) برای تسکین درد شدید فرهاد برایش قرآن می خواند. قرائت شیدا ساده و بدون رعایت اصول ترتیل است. با این حال درد فرهاد را تسکین می دهد. فرهاد که چشم هایش را به دلیل جراحت بسته اند به مرور به شیدا دل می بازد و برای باز شدن پانسمان چشم هایش و دیدن او لحظه شماری می کند.
* چرا ماندگار شده؟ فیلم «شیدا» بهترین عاشقانه جنگی است که هنوز نمونه ای در تراز آن ساخته نشده. کمال تبریزی می دانست گزینه ای بهتر از لیلا حاتمی برای بازی در نقش پرستار فیلمش وجود ندارد. لیلا حاتمی متخصص ترسیم شرم و حیای زنانگی است و در «شیدا» این معنا را در حد اعلا به نمایش می گذارد. به یاد بیاورید کلماتی که آرام و جویده جویده از دهان شیدا بیرون می آید و زمانی که در حال قرآن خواندن است.
* جایگاه در کارنامه بازیگر: از سوی اهل فن، کاراکتر شیدا جزو نقش های به یادماندنی لیلا حاتمی است اما داوران جشنواره فجر به نامزد کردن او بسنده کردند.
مینا (شبنم مقدمی)
* فیلم: فرزند خاک/ محمد علی باشه آهنگر
* سال ساخت: ۱۳۸۶
* موقعیت شخصیت: سال ها از جنگ گذشته و خبری از همسر مینا نیست. او تاب ماندن ندارد و خودش برای یافتن ردی از همسر عازم مناطق عملیاتی می شود. نشانه هایی به دست او رسیده که می گوید می تواند پیکر همسر شهیدش را پیدا کند.
* چرا ماندگار شده؟ مینا را در چند موقعیت متفاوت می بینیم. لحظات ابتدایی فیلم روایت انتظار اوست و کمی بعد اشتیاق برای یافتن همسر وجه غالب «فرزند خاک» می شود. ورود به منطقه عملیاتی مسیر سختی که مینا پیش رو دارد، مهمترین چالش شخصیت و بازیگر آن است. او با حقایقی روبرو می شود و با چشمان خود دنیایی را می بیند که در تخیلش هم نمی گنجید. با این حال قدرت عشق و اراده مینا را به جلو می برد و از پا نمی اندازد. آن چه بازی شبنم مقدمی را واجد تحسین کرده، نمایش کامل عشق، امید، اراده، رنج و صبر شخصیت مینا است.
* جایگاه در کارنامه بازیگر: بازی شبنم مقدمی در فیلم «فرزند خاک» از سوی کارشناسان سینمایی تحسین شده اما برای آن به جایزه ای نرسیده است. مینا در کارنامه مقدمی جایگاهی ویژه دارد و جزو نقش های سخت او به حساب می آید.
محبوبه (آزیتا حاجیان)
* فیلم: روبان قرمز/ ابراهیم حاتمی کیا
* سال ساخت: ۱۳۷۷
* موقعیت شخصیت: محبوبه سال ها بعد از جنگ به خانه پدری بر می گردد اما چیزی از آن باقی نمانده. او داود را می بیند که از زندگی بریده و با ریختی که نشانی از نشاط و حیات ندارد، مشغول خنثی کردن مین است. محبوبه اما می خواهد زندگی کند و گوشش بدهکار تلخ زبانی داود که او را از خطر مین نهیب می دهد نیست. جمعه هم آنجاست؛ یک همسایه افغان که غیرت داود ایرانی را به جوش می آورد.
* چرا ماندگار شده؟ محبوبه در «روبان قرمز» مام وطن است که حتی داود را از نومیدی و عبوسی خارج می کند. او نماد زنده بودن این آب و خاک است. ابراهیم حاتمی کیا برای نمایش این مفهوم بازیگری می خواست که در چهره اش زیبایی، نجابت و صلابت وجود داشته باشد. آزیتا حاجیان به خوبی متوجه اهمیت نقش شده بود و برای خلق آن سنگ تمام گذاشت.
* جایگاه در کارنامه بازیگر: «روبان قرمز» در کارنامه حاجیان ممتاز است. او برای محبوبه به سیمرغ بلورین نقش اول از بخش بین الملل جشنواره هفدهم رسید و در سومین دوره جشن خانه سینما کاندیدای نقش اول زن شد.
لیلا (هنگامه قاضیانی)
* فیلم: روزهای زندگی/ پرویز شیخ طادی
* سال ساخت: ۱۳۹۰
* موقعیت شخصیت: لیلا دستیار همسرش دکتر امیرعلی علوی در یک بیمارستان صحرایی است. جنگ و اتفاقات غیر مترقبه فراوان پیش می آید. همه اینها یک طرف و اتفاق آخر جنگ یک طرف. با پذیرش قطعنامه، دشمن بدعهدی می کند و همین موقعیت لیلا و همسرش را در شرایط پیچیده ای قرار می دهد.
* چرا ماندگار شده؟ پرویز شیخ طادی بعد از پایان جنگ، بخشی از جانفشانی های پرستاران را با فیلم روزهای زندگی روی پرده آورد. این کارگردان فرصت کافی داشت تا بدون هیجان سال های اول جنگ، شخصیت های فیلم را معقول طراحی کند. شیخ هادی هنگامه قاضیانی را به عنوان شخصیت محوری فیلمش انتخاب کرد و این بازیگر هم بازی قابل قبولی ارائه داد. قاضیانی را به خاطر رابطه عاشقانه با همسر، تکاپو برای مداوای مجروحان و فریادهایی که بر سر دشمن می زند، به خاطر می آوریم.
* جایگاه در کارنامه بازیگر: سیمرغ بلورین بهترین بازیگر از سی امین دوره جشنواره فیلم فجر و تندیس نقش اول از شانزدهمین جشن خانه سینما ارمغان نقش لیلا برای هنگامه قاضیانی است. این نقش در کارنامه قاضیانی درخشان است اما الزاما بهترین حضور سینمایی او نیست.
هیوا اکبری (گلچهره سجادیه)
* فیلم: هیوا / رسول ملاقلی پور
* سال ساخت: ۱۳۷۷
* موقعیت شخصیت: هیوا اکبری پس از گذشت 15 سال از مفقود شدن همسرش حمید در بحبوحه جنگ، تصمیم می گیرد از مناطق جنگی و خانه ای که در آن با همسرش زندگی می کرده، بازدید کند. امیر کرمی، که اکنون سفیر ایران در سنگال است و زمانی جزو همراهان حمید در جنگ بوده، می خواهد با هیوا ازدواج کند، ولی هیوا به رغم نشانه هایی از شهادت حمید همچنان در پی شوهرش است.
* چرا ماندگار شده؟ «هیوا» از معدود فیلم هایی است که توانسته بخشی از عاشقانه های میان یک رزمنده و همسرش را به تصویر بکشد. اگرچه لحظات ناب فیلم در خیال هیوا می گذرند اما ارجاع واقعی آن، بیننده را مجاب به همراهی می کند. کارکرد زن در فیلم «هیوا» برجسته کردن عشق بی منتهای اوست و گلچهره سجادیه چه با ظرافت و نگه داشتن حرمت، این کار را انجام می دهد. عشق، جنگ، جدایی، دلتنگی، حرکت، خیال و وصال خانم سجادیه استادانه ذره ذره عواطف زنانه را جلوی دوربین به نمایش می گذارد.
* جایگاه در کارنامه بازیگر: بازی گلچهره سجادیه همچنان مورد تحسین است. او برای فیلم «هیوا» کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از هفدهمین جشنواره فیلم فجر شد.
الفت (مریلا زارعی)
* فیلم: شیار 143/ نرگس آبیار
* سال ساخت: ۱۳۹۲
* موقعیت شخصیت: الفت فرزندش را عازم جبهه کرده ولی خبری از او نیست. او رادیو به کمر بسته تا خبری از فرزندش به دست بیاورد. وقتی همرزمان فرزندش از اسارت باز می گردند، سراغ شان می رود اما حاصلی ندارد. با پیدا شدن پیکر فرزند، انتظار الفت سر می آید.
* چرا ماندگار شده؟ به «شیار 143» نقدهایی وارد است اما نمی توان ارزش های فیلم را نادیده گرفت؛ از جمله بازیگری مریلا زارعی که شمایل همیشگی خود را شکست و وارد جلد مادری چشم انتظار شد. اگر بازیگر اندکی اغراق می کرد، نتیجه به بار نمی نشست اما زارعی حواسش بود که اندازه نگه دارد. می دانست باید تمام عواطف مادرانه را به قاعده نشان دهد؛ چه وقتی با دیدن قد رعنای پسر مشعوف می شود و چه لحظه ای که زیر قرآن عازم جبهه اش می کند. زارعی ساعت های پر از بیم و امید و چشم انتظاری را نه در کلام که با اجرای صورت و حرکات بدن منتقل کرد و چه خوب از پس کار بر آمد.
* جایگاه در کارنامه بازیگر: غالب علاقه مندان سینما لب به تحسین زارعی گشودند و به خاطر الفت کلی جایزه از جمله سیمرغ جشنواره فجر را به دست آورد.
نظر کاربران
از کرخه تا راین بهترین هست