پیشنهادهای فرهنگی آخر هفته
امیر نادری این روزها آبروی اکران سینماهای ایران است با «کوه» در گروه هنر و تجربه. اگر طالب سینمای واقعی هستید و می خواهید تصاویری ببینید که دیدنش در پرده عریض سینما با قاب تلویزیونی فرق هایی دارد.
علی صفری بر اساس برداشت از یک روایت عینی و ماجراهای سه تن از آشنایانش در همین فضای امروز ایران و پیوند آن با علاقه های شخصی به جنگ جهانی دوم . مساله خشونت در خاورمیانه و به طور کلی خشونت علیه زنان را در یک نمایش بدون خودنمایی و پروپاگاندا اجرا کرده است. نمایشی که موسیقی در آن نقش عمده ای در فضا سازی دارد و بار درام را به دوش می کشد. برخی نمایش ها را با خیال راحت تر می شود پیشنهاد داد. «آشویتس زنان» از آن دست نمایش ها است. وقتی که از طرح پوستر تا میزانسن همه چیز در سر جای خودش قرار دارد.
اکران: امیر نادری این روزها آبروی اکران سینماهای ایران است با «کوه» در گروه هنر و تجربه. اگر طالب سینمای واقعی هستید و می خواهید تصاویری ببینید که دیدنش در پرده عریض سینما با قاب تلویزیونی فرق هایی دارد. «کوه» مورد مناسبی است. اینجا نه از سینمای سطحی و شعاری اجتماعی زده رایج خبری است. نه از کمدی های سخیف و دست چندم. «کوه» درگیر کننده و کم دیالوگ است. در کار تازه نادری این تصویر است که روایت را پیش می برد. انگار نادری می خواهد یادمان بیاندازد که سینما در ابتدا صامت بوده و به مدد تصویر داستان ها پیش می رفته.
«کوه» روایت مردی است که به همراه خانوادهشان در دهکدهای دورافتاده در دامنه کوه آلپ زندگی میکنند و از طرف ساکنین دهکدههای اطراف طردشدهاند. سایه عظیم و غیرقابل نفوذ کوه، زندگی و امرارمعاش را برای ساکنین این دهکده آنقدر سخت میکند تا بالاخره همه ازآنجا کوچ میکنند و فقط مرد میماند و زن و پسر نوجوانش...زبان نمادین فیلم نیاز به مداقه دارد با بی حوصلگی به تماشای فیلم نروید.
کیوسک: دو ماهنامه « بخارا» مورد ویژه مطبوعات ایران است در جایگاهی شبیه ماهنامه فیلم. هر دو خصوصی، هر دو وزین و با آبرو. سینما البته دامنه مخاطبان وسیع تری دارد و بیشتر به چشم می آید. اما خب بخارا بیشتر ادبی و مردم شناسی در خودش دارد. برای همین هم کمتر نامش را می شنویم، چون مخاطبانش محدودتر است. علی دهباشی علی رغم تمام تنگدستی های مطبوعاتی چرخ بخارا را می چرخاند و همیشه هم در سطحی قاب قبول نشریه اش را عرضه می کند. اگر شعر و ادبیات و مردم شناسی را دوست دارید، بخارا مطالبی را عرضه می کند و یادآواره و سفرنامه هایی دارد که مشابهش در هیچ نشریه دیگری نیست. از کارهای جالب «بخارا» پرونده ای است که هر بار به یاد یک بزرگ فرهنگ و هنر ایران ترتیب می دهد و زیر و بالای کاری و زندگی طرف را به ما نشان می دهد. در جدید ترین شماره یادنامه مهدی حمیدی شیرازی ترتیب داده شده که خواندنی است. بخارا بیست هزار تومان قیمت دارد و صفحه آرایی محجوبی هم دارد.
خورجین: «بعضی ها داغشو دوس دارند» بهترین کمدی رمانتیک تاریخ سینما با هنرنمایی مرلین مونرو و جک لمون نیازی به معرفی ندارد. فیلمی که بعد از پنجاه سال هنوز دیدنی است. گرچه سیاه و سفید است و شاید برخی شوخی هایش خیلی تکرار شده باشد اما اجرای بازیگران و موقعیت هنوز بدیع فیلم دیدنی است. مونرو در اوج زیبایی به مدد نورپردازی و کارگردانی حساب شده یک دلبر تملم عیار است. جک لمون همان است که باید باشد؛ مشنگ کلافه و دستپاچه و البته فیلم از لحاظ مضمونی به شدت حرف دارد. جا به جایی جنسیتی دو مرد با پوشیدن لباس زنانه و از سر اجبار نشان می دهد که این همانی جنسیتی چقدر می تواند فضای جوامع را تلطیف کند.
خلاصه داستان: جری(جک لمون) و جو(تونی کرتیس) دو نوازنده بخت برگشته هستند که از بد اتفاق شاهد یک قتل می شوند،آنها برای فرار از دسن قاتلین در شکل و شمایل دو نوازنده زن به عضویت یک گروه موسیقی زنانه در می آیند و آنجا با دختر زیبایی به نام شوگر(مریلین مونرو) آشنا می شوند.
نمایش خانگی: «بهمن» ساخته مرتضی فرشباف. فرشباف از آن هایی است که در مکتب کیارستمی تلمذ کرده و خب با همین گزاره متوجه خواهیم شد که تقریبا با چه فیلمی سرو کار داریم. نویسنده کار هم نسیم مرعشی است که چند سالی هست در فضای ادبی مطبوعات حضور دارد و فضاهای ساکن و انتزاعی را خوب روایت می کند. جمع این سلیقه ها فیلمی ساخته که حوصله می خواهد و چون سکون زیادی دارد و سعی دارد به عمق برود. از این جهت گمان نکنید چون معتمد آریا را در خودش دارد یک فیلم مرسوم در سینمای ایران است، کما این که اصلا معتمد آریا چند سالی هم هست که تن به جریان مرسوم نداده.
این نقل قول از مرعشی شاید حساب را دستتان بیاورد که این فیلم مناسب سلیقه ی شما هست یا نه:« تم اصلی فیلم تاکید بر ایستایی، توقف زمان، سکون، پا به سن گذاشتن و قطع شدن ارتباطات است. این کار از لحاظ حرکت دوربین و از نظر اندازه و ریتم باید مانند بارش برفی که بی وقفه می بارد و نمی توان آن را متوقف کرد، پیش می رفت. «بهمن» نیازمند تهنشین شدن است و اتفاقات آنی و ضربهها و شوک های سینمایی که برای تماشاچی خوشایند میآید با جهان این فیلم در تعارض است»
ارسال نظر