آدولف؛ رمانی دقیق درباره «عشق»
درباره کتاب آدولف نوشته بنژامن کنستان با ترجمه مینو مشیری؛ آدولف رمانی است درباره عشق و آن قدردقیق است که از همان زمان شبهه ای جدی وجود داشت که درباره زندگی شخصی خود نویسنده باشد.
«آدُلف» نوشته بنژامن کنستان، رمانی کوتاه و قصه ای شگفت انگیز از دوران باشکوه ادبیات در قرن نوزدهم است؛ کتابی موجز ولی با جهانی غنی در پشت سر که با زبانی فاخر و نگاهی باتجربه، آن جهان و آدم هایش را روایت می کند. همان طور که مقدمه مترجم و دو مقدمه نسبتا مفصل نویسنده تاکید می کنند، آدولف رمانی است درباره عشق و آ« قدر دقیق است که از همان زمان انتشار تا سال ها بعد شبهه ای جدی وجود داشت که درباره زندگی شخصی خود نویسنده باشد.
قصه آقازادگی در آدلف وقتی شروع می شود که مثل باقی چیزهای زندگی بزرگان در قرن نوزدهم، مسئله عشق و روابط عاشقانه آدلف خیلی زود به خانواده و خاندان پیوند می خورد و پدر آدلف و هم چنین حیثیت خانوادگی شان وارد قصه می شوند. این طوری است که فقط کافی است چند صفحه بگذرد تا قصه همزمان با روایت اصلی از پیش رفتن قضیه عشقی اش، روایتی پررنگ و پرجزییات هم داشته باشد از آقازادگی و فضایی که میان پدر و پسر شکل می گیرد و کنش و واکنش هایی که به هم نشان می دهند.
اولین روایت از قصه پدر و پسر در جایی شکل می گیرد که آدلف مدت ها انتظارش را می کشید: بالاخره خبر رابطه غیرآبرومندانه اش به صورت رسمی به پدرش می رسد و نوبت واکنش او می شود؛ آن مرد در اوج تمول و احترام ایستاده بر میراث خاندانی اشرافی که قرن ها شهرت و اعتبار متزاید داشته اند. و این اتفاق در دوره ای پیچیده از آن عشق می افتد: وقتی که آدلف تقریبا بریده و از آن زن زده شده و می خواهد به نوعی بدون باخت دادن آن رابطه را تمام کند.
دومین روایت جایی است که پدر این بار در ابتدا دست بالا را می گیرد و تمام محاسبات پسر و هم چنین قصه عشقی را با یک حرکت به هم می ریزد: وقتی که در برخورد دوم کمی بعدتر که پسر شجاعانه دوباره خودش را به زور عاشق آن زن کرده شرافتمندانه غیرآقازادگی اختیار کند در غربت، پدر در واکنشی که از حاق خردمندی اشرافیت و قرن ها خاندان بازی می آید؛ ناگهان به پسر می گوید هیچ واکنش منفی ای به او نشان نخواهدداد: راه او را باز خواهدگشت برای زندگی با آن زن و تا آخر عمر تامین مالی اش خواهدکرد و به صورت رسمی هم نامه ای برای وزیر مختار آن شهر در غربت خواهدنوشت و ورود او را اعلام و تفقد از او را امر خواهدکرد.
و این قصه ادامه پیدا می کند. نقش پدر که هر چه قصه جلوتر می رود در ظاهر کمرنگ تر می شود، ولی درواقع فقط ظریف تر می شود با محول شدنش به وزیر مختار و جهان اشراف آن شهر. تا جایی این نقش پیش می رود که او درواقع سرنوشت قصه را بنویسد، نه عشق پسر و معشوق و رقیبش. این چیزی است که باعث می شود لازم باشد این کتاب با نهایت آرامش و تانی خوانده بشود، برخلاف ظاهر کوتاه و فشرده و خوش خوانش.
ارسال نظر