نصیریان و انتظامی بازیگر بودند نه سوپراستار
عزت الله انتظامی و علی نصریان دو بازیگر بزرگ تئاتر با نخستین فیلم شان «گاو»، معیارهای بازیگری را دگرگون کردند و تماشاگران خو کرده با بازی های تیپیکال و اغراق آلود را با نوع دیگری از بازی که چیزی است بین بازی کردن و بازی نکردن، آشنا کردند.
اصلا آنچه مهم نبود، تکنیک و فن بیان و پرورش حس بود؛ چون فیلمفارسی نیازی به این ویژگی ها نداشت. به کمک موسیقی و دوبله و کمی قر کمر و شگردهایی از این دست، چوب خشک هم تبدیل به آرتیست می شد. مدل بازیگری آنها نهایتا تقلید از راج کاپور و راجندرا کمار هندی و برخی آرتیست های آمریکایی و اروپایی بود.
عزت الله انتظامی و علی نصریان دو بازیگر بزرگ تئاتر با نخستین فیلم شان «گاو»، معیارهای بازیگری را دگرگون کردند و تماشاگران خو کرده با بازی های تیپیکال و اغراق آلود را با نوع دیگری از بازی که چیزی است بین بازی کردن و بازی نکردن، آشنا کردند. آنها مثل برخی بازیگران خارجی همچون آلک گینس، لارنس الیویه و ... هرگز ستاره نشدند اما بی تردید جریان ساز و تاثیرگذار بودند.
نام این دو حتی تا سال های پس از انقلاب، کنار هم می آمد. گاه نصریان آدم اصلی بود و انتظامی نقش دوم و گاهی برعکس. گاه نیز هر یک به تنهایی قهرمان یک اثر بودند. ظاهرا هم آن طور که من یکی، دو بار شاهد بودم، کدورتی بین شان ایجاد شد و به همین دلیل در دو دهه اخیر در هیچ فیلمی کنار هم قرار نگرفتند. انتظامی اگرچه غیر از گاو در هیچ فیلمی از مهرجویی نقش اصلی نداشته، به دلیل شیرینی بازی اش در نقش هایی که ایفا می کرد در ربودن دل مردم پیشتاز شد؛ به ویژه بعد از اجاره نشین ها که در واقع تداوم دو نقش دلال صفت او در آقای هالو بود؛ البته نصریان قرار بود نقشی که بعدها ایرج راد در همین فیلم بازی کرد را بر عهده بگیرد، اما به دلایلی گفته نشده نقش را نپذیرفت.
آخرین بار این دو استاد بازیگری و دو یار قدیمی، در فیلم «شیر سنگی» از مسعود جعفری جوزانی کنار هم دیده شدند و دیگر هرگز در یک قاب قرار نگرفتند. نصریان همچنان آرام و بی حاشیه می آمد و قصد شرکت در هیچ مسابقه ای را نداشت. مردمان عادی در دهه 1360 او را با نقش نسبتا منفور قاضی شارح در سریال «سربداران» می شناختند. در سینما او اما بخت آن را نداشت که کنار کارگردانان صاحب سبک پیش و پس از انقلاب قرار بگیرد.
شاه نقش اش بازی در نقش یک قاچاقچی انسان با نام فرحان در فیلم جاودانه «ناخدا خورشید» بود و نقش یک صاحبکار دیکتاتورمآب در فیلم «جزیره آهنین» (محمد رسول اف) که البته این دومی در محاق ماند و کمتر دیده شد تا مردم با یک شاه نقش دیگر از او آشنا شوند. دیگر بازی های سینمایی اش هرگز به حد و اندازه این دو نقش نرسیدند؛ هر چند اغلب شان نقش های اصلی بودند. از جمله «مهر گیاه» (فریدون گله) که فیلمی پیچیده و جنون آمیز بود و نصیریان پس از چند نقش روستایی برای نخستین بار در قالب یک مرد شهری ظاهر شد.
در سال های پس از انقلاب هم با چند نقش به یادماندنی در فیلم های آفتاب نشین ها (مهدی صباغ زاده)، کفش های میرزا نوروز (محمد متوسلانی)، جایزه (علیرضا داودنژاد)، کمال الملک (علی حاتمی) و ... دور از جنجال به راهش ادامه داد.
روزگاری از بس در سریال ها و تله فیلم ها ظاهر می شد و هر نقشی را می پذیرفت، برخی او را تمام شده می دانستند؛ بلایی که استاد مشایخی هم سر خودش آورد اما نصریان در عین حال حواسش بود تا نخست از آفت شبیه سازی یا تبدیل شدن به تیپ دور بماند و در وهله دوم همواره مترصد فرصت های ناب باشد تا برخی اشتباهاتش را جبران کند. این بار او در نقش مردی ثروتمند که بر اثر زندگی یکنواخت خانوادگی همچون برصیصای عابد دلبسته دختری جوان می شود، ظاهر شد؛ سریال «میوه ممنوعه» کار حسن فتحی که از نظر برخی، تالی زنده یاد علی حاتمی به حساب می آید به شدت مورد توجه مردم قرار گرفت.
نصریان که داشت زیر غبار فراموشی پنهان می شد، دوباره جان گرفت. وقتی حاضر شد در نقش کم و بیش نفرت انگیز بزرگ آقا در سریال شهرزاد از همین کارگردان ظاهر شود، برگی دیگر بر پرونده محبوبیت خود نزد نخبه گرایان افزود. به هر حال او همواره در تکاپوست تا از تکرار دوری کند. هر چند هنوز یکی از فیگورهای باستانی اش که بیشتر در سربداران دیده می شد را به همراه دارد؛ منظورم حالت دست های او در موقعیت خطابی است که گویی جزوی از مولفه بازی او شده یا حالت خم شدن روی شانه چپ در هنگام راه رفتن که خب عده ای این فیگورهای تکراری را دوست نمی دارند از جمله من.
او مدت نسبتا طولانی رئیس اداره تئاتر بود و کارهای بسیار دیگری از جمله نوشتن نمایشنامه هایی همچون بلبل سرگشته و ... را انجام داده است. به هر حال و با همه اوج و فرودهایی که در کارنامه علی نصریان از بازیگری روی صحنه تالار سنگلج (بیست و پنج شهریور سابق) تا نمایش های تلویزیونی سال های دور در کانال خصوصی ثابت پاسال و بعدها تلویزیون ملی ایران وجود دارد و با وجود فیلم ها و سریال های فراوانی که بازی کرده است، همچنان شخصیتی محبوب و بازیگری تواناست؛ تمامی اینها، شخصیت پرکار و استواری را مقابل ما قرار می دهد که باید به احترامش کلاه از سر برداریم و آرزو کنیم همچنان بپاید.
ارسال نظر