پیشنهادهای فرهنگی آخر هفته
«زادبوم» اثر ابولحسن داودی پس از سال ها رفع توقیف شده و به سینماها آمده فیلمی که در آن عزت انتظامی و بهرام رادان ایفای نقش می کنند و خب فیلم های داودی هم که اصولا خوش ساخت است.
کیوسک: نشریه «سازندگی» که رسما جریده حزب کارگزان سازندگی است و توسط تیم مطبوعاتی هم میهن منتشر می شود. برای آن های که میخواهند با علم سیاست به شکلی جدی تر آشنا شوند گزینه ی مناسبی است. چون مثل دیگر نشریات این گروه مطبوعاتی ثقیل و پر حجم نیست و هم این که قیمت مناسبی دارد. هفته نامه «سازندگی» در مورد مسائل سیاسی روز و فلسفه سیاسی نقد و نظر مصاحبه و یادداشت های قابل قبولی دارد. همچنین به مسائل ادبی و سینمایی هم به اندازه کافی می پردازد و از حوزه سیاست خارجی هم غافل نیست، گرچه که جانب کارگزارانی ها را دارد و اما درصد قابل قبولی از بی طرفی را در کلیت نشریه می بینیم از همین رو انتخاب بدی برای مطالعه نیست.
خورجین: «پیش از طلوع» ساخته ریچارد لینک لتر، فیلمی که هر که سودای عاشقی دارد باید آن را ببیند. داستان آشنایی اتفاقی یک دختر و پسر جوان در وین یکی فرانسوی و دیگری آمریکایی. این آشنایی اتفاقی منجر به دلبستگی می شود. البته همراه هشدارهای که در گوشه گوشه روایت کار گذاشته شده و خبر می دهد که شاید پایان این آشنایی خوش نباشد. با همه ی این ها مواجهیم نوع نمایش عشق در این اثر متفاوت از خیلی آثار است و در تمام طول روایت خبری از دوستت دارم های کلیشه ای نیست. به جای آن با یک روایت جاندار واقعی از آشنایی مواجهیم. فیلم پایان بازی دارد و همان طور که می دانید فیلم هر 9 سال و در دو مرتبه ادامه پیدا می کند. هفته های بعد در مورد بخش های بعدی این سه گانه می نویسم.
کتاب: «اتاق» نوشته اما دون اهو. کتاب «اتاق» داستان یک زن جوان آمریکایی است که هشت سال در یک اتاق اسیر شده. یک مرد میانسال او را دزدیده، زندانی کرده و فقط یکسری وسائل ساده زندگی مثل تلویزیون، اجاق برقی، تختخواب و کمد در اختیارش گذاشته؛ فقط برای زنده ماندن. داستان مرز هایی را در ذهن می سازد که می توانید انقطاع از اجتماع و عدم ارتباط با محیط را لمس کنید و مساله ی زندگی در محیطی محصور و چیزی شبیه به زندان. به هر حال فضای خاص و جامعه شناسی خاص خودش را دارد تجربه ی کم نظیری است. هم خوانش کتاب و هم تماشای فیلمی که دوسال قبل از روی این کتاب ساخته شده و کلی هم تمجید شد.حکایت یک مادر و پسز محصور که تنها از دریچه هایی بیرون را لمس می کنند.
«هوا داخل می آید. یکی پشت در است. کسی که روی چانه اش ریش دارد و زیر دماغش ولی روی کله اش اصلا مو ندارد»
نظر کاربران
من فیلم پیش از طلوع رو دیدم،اصلا دوست نداشتم