روایت افخمی از سریال پرستاران ایرانی
علیرضا افخمی، نامی آشنا در سریالسازی تلویزیونی است. اگر برادر بزرگش، بهروز را اهالی سینما و بینندگان برنامه هفت میشناسند، او را تلویزیونیها بهخوبی با كارهایش میشناسند.
سریالهایی كه اسم مشخصی با اشاره به صنف یا حرفهای دارند معمولا با نقد روبهرو میشوند. شما هم در اینباره با چالشهایی روبهرو شدید؟
بله! سریال پرستاران هم از این چالشها مستثنا نبود. از همان موقعی كه با آقای وزیر، دكتر هاشمی صحبت كردیم این مطالب مطرح شد. بهدلیل اینكه قشر پرستار- كه بسیار زحمتكش هستند- كلا گلهمند بودند و درواقع؛ فضای ملتهبی بین خانه پرستار، سازمان نظام صنفی پرستار با وزارت بهداشت وجود داشت.
وزارت بهداشت نظارتی روی كار داشت؟
نه اینطور نبود. دكتر قاضیزاده هاشمی خیلی اطمینان داشتند و تا پایان كار حمایت خوب و ارزشمندی از كار داشتند و هیچ چیزی را تحمیلی نكردند. از همه مهمتر اینكه ما را به سمت اهداف شعاری وزارت بهداشت سوق ندادند.
اسم سریال خیلیها را یاد سریال معروف استرالیایی پرستاران میاندازد. این انتخاب عمدی بوده؟
در انتهای ساخت سریال، متوجه این شباهت شدم و به دكتر ایازی هم پیشنهاد دادم اسم سریال را عوض كنند، اما ایشان نپذیرفتند. اسم ابتدایی سریال بخش اورژانس بود؛ چون سریال بیش از اینكه به پرستار بپردازد، به بخش اورژانس میپردازد. پرستاران بهمعنای عام در تمام فضای بیمارستان فعال هستند. با این حال، امكان حضور در تمام بخشها را نداشتیم و نهایتا توانستیم فقط بخش اورژانس را در پاركینگ بیمارستانی بازسازی كنیم! در پاركینگ دكور ساختیم و تمام ابزار بیمارستانی را آوردیم. بنابراین اسم بخش اورژانس مناسب كار بود كه امكانپذیر نشد.
معمولا ساخت سری دوم سریال با دردسرهایی همراه است. چه مشكلاتی در ساخت سری دوم داشتید؟
درست است كه این كار در دو فصل ساخته میشود اما در ابتدا قرار بود در یكسری ۵۲ قسمته ساخته شود. در این خصوص از وزارت بهداشت و كمی از همكاران پخش تلویزیونی گلهمندم. بخش بزرگی از آن برمیگردد به موضوع لوكیشن. وزارت بهداشت به ما قول داده بود كه بخش اورژانس یك بیمارستان نوساز را به ما بدهد. چیزی حدود شش ماه معطل شدیم كه نهایتا تأمین نشد.
تأثیری كه این اسم در كارم گذاشت، بسیار كمككننده بود. طبیعتا وقتی به شما گفته میشود یك آدم خلق كن، كار سختتری در پیش دارید تا وقتی كه به شما بگویند یك پرستار خلق كن. حداقل جنبههایی از آن آدم كه تحت تأثیر شغل خود قرار دارد، از ابتدا مشخص است. البته این كار مشكل دیگری هم دارد. به این معنا كه باید افراد زیادی خلق میكردم كه همه در عین برخورداری از شغلی یكسان، ویژگیهای فردی متفاوتی داشته باشند. این اشخاص باید از همدیگر متمایز باشند. خود این موضوع پیچیدگی ایجاد میكرد.
علت اینكه سریالسازان از انتخاب شغل افراد در سریال یا ساخت سریالهای شغل محور، دوری میكنند چیست؟
بیشتر به بخش صنفی مربوط میشود كه هنوز در ایران جا نیفتاده است.البته این بحث فقط در مورد صنوف نیست. هر شخصیتی را با هر شغلی نشان دهید كه احیانا ضعف شخصیتی دارد یا نسبت به شغل خود بیتعهد است، صدای افراد واجد آن شغل در جامعه درمیآید. هنوز در ایران جا نیفتاده كه مشاغل نقد شوند.
بین انتخاب بازیگر و شغل، معیاری وجود داشت؛ یعنی بازیگری برای این نقش خاص انتخاب شده بود؟
درباره بعضی از نقشها پیش از نگارش فیلمنامه فكر كرده بودم كه چهكسی آن را بازی كند و بنابراین تا حدی متن براساس بازیگر نوشته شد.اینگونه بود كه بعضی از اشخاص حین نوشتن انتخاب شدند و تا حدودی بسط و گسترش فیلمنامه براساس این انتخاب انجام شد. بعضیها هم متناسب با نقش در پایان نگارش انتخاب شدند.
پرستار در نگاه جامعه بیشتر یك زن مهربان است تا یك مرد. سخت نبود كه یك مرد را بهعنوان پرستار نشان دهید؟
درست است كه بهطور متعارف وقتی اسم پرستار را میشنویم، یاد یك زن مهربان میافتیم، اما اینطور هم نیست كه وقتی مرد پرستاری را ببینیم، جا بخوریم. اتفاقا بین مردم جا افتاده كه پرستار لزوما یك زن نیست. در نگارش فیلمنامه هرجا احساس كردم كه پرستار باید مرد باشد، مرد پرستار خلق كردم.
تابه حال از جانب پرستارها بازخوردی داشتید مبنی بر اینكه سریال چقدر به زندگی و شغلشان نزدیك و شبیه است؟
بازتابها گوناگون است. بین قشر پرستار كه تعدادشان زیاد است، طبیعتا موضعگیریها و نظرات متفاوت است. اصولا فیلمی كه بخواهد درباره قشری صحبت كند و شعار ندهد و به سمت واقعنمایی حركت كند، نمیتواند خالی از حرف و حدیث باشد. طبیعی است در چنین گسترهای، افرادی پیدا میشوند كه سریال بهنظرشان خوب میآید و حقیقت را گفته است. برخی هم معتقدند همه حقایق گفته نشده. اینكه انتظار داشته باشیم اتفاق نظر بزرگی درباره ساختهمان وجود داشته باشد، نه درمورد این سریال و نه هیچ سریال دیگری، امكانپذیر نیست!
یكی از مسائل و مشكلاتی كه در نگارش و تحقیقات این سریال داشتم همین مساله بود. با پزشكها، پرستارها و سوپروایزرهایی صحبت كردم كه سالها سابقه كار داشتند. در این مرحله بود كه به نتیجهای رسیدم؛ اینكه در بین پرستارها عدهای پیدا میشوند كه وقتی وارد میدان عمل شدهاند، پی بردهاند كه چه شغل سختی است.
اول شخصیت در فیلمنامه شكل میگیرد و بعد شغل برایش انتخاب میشود یا اول شغل انتخاب میشود و طبق آن شخصیت شكل میگیرد؟
درمورد این سریال قضیه فرق میكرد. در مورد فیلمنامههای دیگر اینطور است كه اول داستان در ذهن شكل میگیرد و ماجراها در هم تنیده میشوند. بعد حین طراحی نقشها، شغلها ممكن است پیدا شوند. ممكن است شغل برخی اصلا به داستان ربطی پیدا نكند.برای این عده، اگر فقط محض كنجكاوی تماشاگر باشد، شغلی پیدا میشود كه با وضعیت خانوادگی و كاری او تضادی نداشته باشد.
شغل چقدر به شكلگیری شخصیت كمك میكند؟
شغل به شكلگیری شخصیت بسیار كمك میكند. به ندرت پیش آمده داستانی بنویسم و شخصیتی را طراحی كنم كه تعیینكننده و اصل كاری است اما شغل ندارد. شغل به اهمیت نقش اشاره دارد و آن را پررنگ و واقعی جلوه میدهد.
نظر کاربران
سریال مزخرفیه
پاسخ ها
سریال خوبی بود دوستانیکه نگاه نکردن نظر الکی ندن
سریال آبکی و مزخرف و کسل کننده است