۵۶۲۱۸۱
۴ نظر
۶۸۹۸
۴ نظر
۶۸۹۸
پ

فیلم های موفق با محوریت بیماری‌ها و اختلالات روانی

بیماری‌ها و اختلالات شخصیتی و روانی یا آن دسته از بیماری‌هایی كه ذهن و روان افراد را مورد حمله خود قرار می‌دهند همیشه زمینه بسیار خوبی برای داستان پردازی در تاریخ سینما بوده‌اند و فیلم‌های ساخته شده در این مقوله طرفداران زیادی در سراسر دنیا داشته‌اند.

همشهری شش و هفت : بیماری‌ها و اختلالات شخصیتی و روانی یا آن دسته از بیماری‌هایی كه ذهن و روان افراد را مورد حمله خود قرار می‌دهند همیشه زمینه بسیار خوبی برای داستان پردازی در تاریخ سینما بوده‌اند و فیلم‌های ساخته شده در این مقوله طرفداران زیادی در سراسر دنیا داشته‌اند. دلیل اش بسیار ساده است، انسان‌هایی كه دچار این بیماری‌ها می‌شوند دیگر شبیه انسان‌هایی عادی نیستند، می‌توانند بسیار ترحم برانگیز یا بسیار خطرناك باشند، می‌توانند ترس را در جان شما بیندازند یا رفتارهای‌شان شما را به خنده وادارد. آنها عادی نیستند و همین ویژگی می‌تواند بستر مناسبی برای داستان پردازی در حوزه سینما باشد.
در فهرست همه ژانرهای سینمایی كم و بیش اسامی فیلم‌هایی دیده می‌شود كه شخصیت‌های اصلی‌شان دچار اینگونه بیماری‌ها و اختلالات هستند كه طبیعتا نگاه هر ژانر سینمایی به چنین بیماری‌هایی برای روایت داستان خود بسیار متفاوت است. یك بیمار روانی در یك ژانر وحشت می‌تواند كشت و كشتار خونین به راه بیندازد، در حوزه جنایی می‌تواند پلیس و قربانی‌ها را درگیر بازی موش و گربه هولناكی كند، در ژانر ورزشی می‌تواند با تلاش، قهرمان ملی شود، در حوزه درام می‌تواند زندگی یك خانواده را با چالش‌های اساسی روبه‌رو كند و در حوزه كمدی و طنز هم یك بیمار قادر است كارهایی انجام دهد محیر العقول و بامزه كه جهان اطراف اش در فیلم را به حیرت وا دارد و مخاطب بیرونی را به خنده. البته گاهی برای خلق شخصیت‌های جذاب نشانه‌ها و رفتارهایی از چند بیماری یا اختلال در یك شخصیت گنجانده می‌شوند یا رفتارهایی از یك شخصیت سر می‌زند كه چندان با واقعیات علمی آن بیماری یا اختلال همخوانی ندارد، ولی خب!
سینماست دیگر قرار نیست همه‌‌چیزش واقعی باشد.در یك دوره ۳۵ ساله یعنی از اواسط دهه ۶۰میلادی تا آغاز قرن بیست و یكم فیلم‌های جذاب و ماندگار در این زمینه به وفور یافت می‌شد و كارگردانان سرشناس زیادی با محوریت بیماری‌ها و اختلالات روانی فیلم ساختند، اما از آغاز قرن بیست و یكم آثار ماندگار در این زمینه به‌مراتب كمتر از گذشته شده و داستان فیلم‌ها با این محوریت سطحی‌تر و اصطلاحا دم دستی‌تر شده است. این هفته به سراغ معرفی چند فیلم موفق در این زمینه رفته‌ایم كه در سال‌های اخیر ساخته شده‌اند و واكنش‌های مثبت زیادی به همراه داشته‌اند.

باید درباره كوین حرف بزنیم
We Need to Talk About Kevin
رمان «باید درباره كوین حرف بزنیم» نوشته لیونل شریور كه در سال ۲۰۰۳منتشر شد جنجالی‌ترین و پرفروش‌ترین اثر این نویسنده و روزنامه نگار زن آمریكایی است. رمانی تكان‌دهنده و هولناك كه درست چهار سال پس از قتل عام فجیع دانش‌آموزان مدرسه كلمباین توسط دو دانش‌آموز نوجوان، به نگارش درآمد. رمان شریور نیز ماجرای قتل عامی مدرسه‌ای توسط یك دانش‌آموز را روایت می‌كند با این تفاوت كه این بار راوی داستان مادر قاتل است. در سال ۲۰۱۱لین رمزی براساس این رمان فیلمی ساخت به همین نام كه یكی از آثار بخش مسابقه جشنواره فیلم كن بود و مورد استقبال زیادی هم قرار گرفت. این فیلم داستان مادری است به نام ایوا(تیلدا سوئینتون) كه بدون تمایل به بچه از همسرش فرانكلین(جان.سی.رایلی) حامله می‌شود و بچه‌ای به دنیا می‌آورد كه نامش را كوین می‌گذارند. ایوا هیچ علاقه‌ای به كوین ندارد و او را دلیل اصلی توقف خودش در زندگی می‌داند.
فیلم های موفق با محوریت بیماری‌ها و اختلالات روانی
كوین كه مشخص می‌شود پسر باهوشی است در همان دوران كودكی آسیب‌های روانی زیادی از بی‌مهری مادرش می‌بیند و هر چه بزرگ‌تر می‌شود سعی می‌كند از طریق روش‌های گوناگون این بی‌مهری را جبران كند. روش‌هایی كه در نهایت فاجعه‌ای را رقم می‌زند كه مادر كوین، ایوا، را به این نتیجه می‌رساند كه چه ظلم بزرگی در حق فرزندش روا داشته‌است؛ نتیجه‌ای كه البته خیلی دیر به‌دست می‌آید.
بسیاری از روان شناسان و جامعه شناسان معتقدند تأثیری كه مهر مادری در دوران بارداری و دوران كودكی بر سلامت روانی بچه‌ها در سنین بالاتر می‌گذارد یك واقعیت انكار ناپذیر است و حتی گاهی می‌تواند سرنوشت افراد را تعیین كند. تأثیراتی كه گاه در سمت بد آن می‌تواند منجر به خلق فجایعی تلخ و گزنده شود. شریور در رمان «باید درباره كوین حرف بزنیم» با دست گذاشتن روی این بخش از زندگی یك پسر نوجوان تحلیل‌های جالبی از این موضوع ارائه می‌كند؛ تحلیل‌هایی كه در فیلم رمزی به خوبی در قالب تصویر به مخاطب ارائه می‌شود. بازی‌ها درخشان است. در بازی بازیگرانی كه سنین مختلف شخصیت كوین را بازی كرده‌اند هارمونی و یكدستی خوبی وجود دارد كه رفتارها و كنش‌های این شخصیت در طول داستان را بسیار باورپذیر می‌كند.
از نكات مهم دیگر فیلم این است كه سازنده هیچ‌گاه بر مسند قاضی نمی‌نشیند و تنها با روایت بخش‌هایی از زندگی ایوا و رابطه‌اش با كوین، ذهن مخاطب را بار دیگر با این سؤال مشغول می‌سازد كه آیا كسانی كه از لحاظ روانی تبدیل به آدم‌های خطرناك و هیولا صفتی می‌شوند، این موضوع در ژن و ذات آنها وجود دارد و از بدو تولد اینگونه‌اند و یا تنها با قرار گرفتن در شرایط روانی پرفشار تبدیل به این هیولاهای ترسناك می‌شوند.
برو بیرون
Get out
معمولا شنیده‌ایم با روش هیپنوتیزم می‌توان بر ذهن بسیاری از بیماران روانی تأثیر مثبت گذاشت و حال آنها را بهتر كرد. حتی در برخی موارد هیپنوتیزم می‌تواند روشی برای درمان یك بیماری یا اختلال روانی باشد، اما تصور اینكه با هیپنوتیزم می‌توان یك نفر را دچار اختلال روانی كرد كمی ترسناك و غافلگیركننده است. جوردن پیل بازیگر سرشناس تلویزیون در نخستین تجربه كارگردانی‌اش این ایده عجیب و غریب را دستمایه ساخت فیلمی قرار داده كه بسیاری از منتقدان آن را یكی از خوش ساخت‌ترین آثار ترسناك چند سال اخیر و احتمالا بهترین فیلم ژانر وحشت سال ۲۰۱۷می‌دانند.
فیلم های موفق با محوریت بیماری‌ها و اختلالات روانی
«برو بیرون» داستان جوانی آمریكایی-آفریقایی به نام كریس است كه در آستانه آغاز زندگی مشترك با دختری سفید پوست به نام رز قرار دارد. یك روز رز تصمیم می‌گیرد نامزد خود را برای نخستین بار به دیدن پدر و مادرش كه در حومه شهر زندگی می‌كنند ببرد. كریس كه گویا تجربه‌های زیادی در مورد برخورد نژاد پرستانه خانواده‌های سفیدپوست با خودش داشته مدام از رز می‌پرسد كه مطمئن است خانواده او می‌توانند برخورد راحتی با این موضوع داشته باشند كه رز هر بار پاسخ مثبت به كریس می‌دهد و سعی می‌كند خیال او را در این زمینه راحت كند.
كریس بالاخره به رز و حرف هایش اعتماد می‌كند و آنها به خانه خانواده رز می‌روند. در بدو ورود همه‌‌چیز برای كریس طبیعی است و پدر و مادر رز كه یكی جراح است و دیگری روانشناس به گرمی از او استقبال می‌كنند، اما كم كم اتفاقات عجیبی می‌افتد. رفتار كارگران سیاه پوست خانه بسیار عجیب می‌شود و از طرفی مادر رز كه از همان ابتدا اصرار عجیبی دارد عادت سیگار كشیدن را با یك هیپنوتیزم عجیب و غریب حل كند، بالاخره كریس را هیپنوتیزم می‌كند و از آن لحظه به بعد برای كریس دیگر شبیه گذشته خودش نیست. ریتم فیلم پیل آرام ولی پر استرس است. او برای نمایش وحشت تا جایی كه توانسته از خونریزی و خشونت جلوگیری كرده و این یكی از ویژگی‌های اصلی فیلم اوست. پیل سعی كرده در «برو بیرون» تصویری جدید از نژادپرستی را این باربا اتكا به مقوله تسلط بر ذهن و روان قربانی به تصویر بكشد و انصافا هم موفق بوده است. دنیل كالویا، آلیسون ویلیامز، بردلی ویتفورد، كالب لندری جونز و استفن روت از بازیگران اصلی نخستین تجربه فیلمسازی پیل هستند.
شكاف
Split
اختلال «چند شخصیتی» یكی از عجیب‌ترین گونه‌های بیماری‌های روانی است كه تا سال‌ها كسی وجود آن را باور نمی‌كرد. در این بیماری یك فرد دارای دو یا چند هویت و شخصیت متفاوت از هم است كه هر كدام از آن شخصیت‌ها شناسنامه رفتاری خاص و مجزای خود را دارند، ادبیات گفتاری متفاوت دارند، لباس متفاوت می‌پوشند و حتی غذای متفاوت می‌خورند. در این اختلال معمولا شخصیت اصلی فرد بسیار افسرده و منزوی است و شخصیت‌های دیگر برای حضور بیشتر در جسم شخصیت اصلی با هم مبارزه می‌كنند.به همین دلیل ممكن است در طول یك روز فرد بیمار چندبار با شخصیت‌های متفاوت در مقابل اطرافیان اش قرار گیرد. جالب‌ترین نكته‌اش هم این است كه معمولا هر شخصیت خیلی به یاد نمی‌آورد شخصیت قبلی چه كاری انجام داده است.
فیلم های موفق با محوریت بیماری‌ها و اختلالات روانی
به‌نظرتان این بیماری كمی ترسناك است؟ بله! واقعا هم هست. در تاریخ سینما چندین بار با محوریت این اختلال روانی فیلم‌های خوبی ساخته شده است. به تازگی ودر سال 2016هم‌ام.نایت.شیامالان كارگردان هندی تبار و سرشناس آمریكایی كه سال‌ها از دوران اوج فیلمسازی‌اش در انتهای دهه 90 و ابتدای هزاره سوم فاصله گرفته بود با این موضوع فیلمی تماشایی و نفسگیر به نام «شكاف» ساخته است. كوین وندل كرامپ(با بازی تحسین آمیز جیمز مك آوی) جوانی است با بیش از 24شخصیت كه هر كدام خصوصیات اخلاقی و رفتاری متفاوتی دارند. یكی از شخصیت‌های او به نام«دنیس» كه اتفاقا بسیار خشن و بی‌رحم است سه دختر جوان را گروگان می‌گیرد. آنها نمی‌دانند دنیس قرار است چه بلایی سرشان بیاورد.یكی از دخترها به نام «كیسی» كه بیماری كوین را فهمیده تلاش می‌كند با شخصیت‌های دیگر كوین كه گهگاهی سر و كله‌شان پیدا می‌شود ارتباط برقرار كند و از طریق آنها مقدمات فرار خودشان را فراهم كند.
شخصیت اصلی كوین كه به بیماری‌اش واقف است برای آنكه زندگی‌اش را حفظ كند جلسات متعددی با دكتر روانشناسی به نام فلچر(بتی باكلی) دارد. پس از ربودن سه دختر جوان دنیس تلاش می‌كنند به جای كوین در جلسات روان درمانی‌اش شركت كنند تا كوین چیزی از ماجرای ربودن دخترها نگوید، اما دكتر روانشناس كم كم متوجه موضوع می‌شود و سعی می‌كند با آرامی به كوین كمك كند. با این حال نكته‌ای كه هیچ‌كس نمی‌داند این است كه دنیس در حال فراهم كردن مقدمات حضور یك شخصیت جدید در كوین است، شخصیتی كه دیگر شخصیت‌های كوین همه از آن می‌ترسند و نامش «هیولا» است.
هنوز هم آلیس
Still Alice
همه ما به‌طورمستقیم یا غیرمستقیم با بیماری آلزایمر آشنایی داریم؛ بیماری فعلا غیرقابل درمانی كه باعث اختلال در فعالیت‌های مغزی می‌شود و مهم‌ترین اثر جانبی آن از دست رفتن حافظه مبتلایان است. البته این بیماری در سنین بالاو معمولا پس از ۶۵سالگی شایع است، اما گاهی جوان‌ترها هم به آن دچار می‌شوند. افرادی كه ممكن است در اوج دوران موفقیت زندگی خود باشند یا تازه رنگ و بوی آرامش را دیده‌اند كه ناگهان همه‌‌چیز به هم می‌ریزد. در بسیاری از مواقع بیماران جوانتری كه مبتلا به این بیماری می‌شوند به‌دلیل فشارهای روحی سختی كه به آنها وارد می‌شود از نظر سلامت روانی افت می‌كنند و تبدیل به انسان‌هایی پرخاشگر یا منزوی می‌شوند و این آغاز تراژدی زندگی آن‌هاست.
فیلم های موفق با محوریت بیماری‌ها و اختلالات روانی
البته ماجرا زمانی بدتر هم می‌شود كه بیمار كانون گرم خانواده هم داشته باشد و تركش‌های این بیماری كم كم به خانواده‌اش نیز بخورد. این شرایط دقیقا همان چیزی كه شخصیت آلیس هاولند با بازی درخشان جولین مور در فیلم «هنوز هم آلیس» با آن مواجه می‌شود. آلیس استاد دانشگاه و یك انسان بسیار موفق است كه هر روز در كاری كه انجام می‌دهد بیشتر پیشرفت می‌كند. همه‌‌چیز جز چند مشكل كوچك و جزئی خانوادگی به‌گونه‌ای است كه حس رضایت كامل را به آلیس می‌دهد، اما ناگهان در آستانه 50سالگی متوجه می‌شود به نوع حادی از بیماری آلزایمر دچار شده است. اتفاقی كه آلیس به این راحتی‌ها نمی‌تواند با آن كنار بیاید و همه‌‌چیز او از كار و خانواده‌اش تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد.

ریچارد گلاتزر و واش وسترمورلند این فیلم را مشتركا در سال ۲۰۱۵ساختند و جولین مور برای بازی بی‌نقص خود در این فیلم تقریبا تمام جوایز بازیگری معتبر جهان از اسكار و گلدن گلوب تا بفتا و حلقه منتقدان را به‌دست آورد. گلاتزر و وسترمورلند فیلمنامه این فیلم را براساس رمانی به همین نام نوشته لیزا جنوا به نگارش درآوردند. شاید كلیت فیلم در ظاهر خیلی متفاوت با آثار مشابه‌اش نباشد، اما زمانی كه بحث بازی جولین مور پیش می‌آید فیلم یك اثر خاص و استثنایی می‌شود. مور در این فیلم بی‌نقص است. او علاوه بر بازی درخشانی كه در زمان اوج این بیماری در آلیس از خود ارائه داده، به‌خوبی توانسته مسیری را كه این شخصیت به‌عنوان استاد دانشگاه، مادر و همسری موفق در آن به سمت تباهی می‌رود بسیار خوب به تصویر بكشد. بازی‌های درخشان آلك بالدوین و كریستین استیوارت نیز یكی از دلایل تأثیرگذارتر شدن بازی مور در این فیلم است.
هفت روانی
Seven Psychopaths
«هفت روانی» در ژانر جنایی ساخته شده و شاید تا قبل از اینكه آن را ببینید، با توجه به اسمش به‌نظر فیلمی پر از خشونت و درگیری بیاید. البته حدس‌تان خیلی هم اشتباه نیست اما نكته اینجاست كه این خشونت‌ها در بستری پر از هجو و كمدی برای مخاطب روایت می‌شوند. مارتین مك دونا در دومین تجربه سینمایی خود پس از فیلم تحسین آمیز «در بروژ» باز هم به سراغ یك كمدی سیاه رفته ولی با یك تفاوت مهم. «هفت روانی» برخلاف فیلم اول مك دونا پر از شخصیت‌های اصلی و فرعی جذاب و همچنین شلوغی و هرج و مرج است. ماجرا از اینجا شروع می‌شود كه نویسنده‌ای به نام مارتی(كالین فارل) تصمیم گرفته فیلمنامه‌ای بنویسد به نام «هفت روانی» اما او با یك مشكل بزرگ مواجه است. مارتی دقیقا نمی‌داند این هفت شخصیت روان پریشی كه قرار است داستان فیلمنامه او را جلو ببرند باید دارای چه ویژگی‌هایی باشند. اینجاست كه دوست بازیگر او بیلی(سام راكول) وارد ماجرا می‌شود و به او می‌گوید، می‌تواند در این زمینه كمك حالش باشد.
فیلم های موفق با محوریت بیماری‌ها و اختلالات روانی
بیلی یك آگهی در روزنامه می‌دهد كه به‌دنبال چند شخصیت روانی می‌گردد. به این ترتیب پای یك سری قاتل و جانی خل و چل و دیوانه به زندگی این دو نفر باز می‌شود. در آن طرف ماجرا بیلی به همراه دوست قدیمی‌اش هانس به شغل دیگری هم مشغول‌اند. آنها سگ‌های افراد پولدار را می‌دزدند و پس از آنكه برای پیدا كردن‌شان جایزه‌های كلان تعیین می‌شود آنها را برمی‌گردانند و پول جایزه را به جیب می‌زنند، اما یك‌بار از بد حادثه سگ یكی از خطرناكترین گنگسترهای شهر به نام چارلی كاستلو(وودی هارلسون) را می‌دزدند و چارلی هم كه از این اتفاق عصبانی است تصمیم می‌گیرد به جای تعیین جایزه، دزدها را گیر بیاورد و دمار از روزگارشان درآورد. تصمیمی كه زندگی مارتی فیلمنامه نویس بدبخت فیلم را هم تحت الشعاع خود قرار می‌دهد.
شخصیت‌های فیلم مك دونا تقریبا از هر بیماری خطرناك روانی یك مدل آن را تمام و كمال دارند. حتی بعضی از آنها تواما دو یا سه تا بیماری دارند. نگارش چنین فیلمنامه‌ای با حجم زیادی از جزئیات رفتاری بیماران روانی آن هم به شكل كمدی كار بسیار سختی است كه البته مك دونا در این زمینه جز در بخش پایانی فیلم، بسیار درست و كامل عمل كرده است. جالب اینجاست كه عموم شخصیت‌های فیلم كه با هم درگیر می‌شوند بیماری روانی خود را از اتفاقات تلخ خانوادگی و عاطفی كه در گذشته برای آنها اتفاق افتاده به ارث برده‌اند. بامزه‌ترین بخش فیلم تقابل بیماری‌های روانی مختلف شخصیت‌ها و عوارض جانبی آنها با یكدیگر است. در یك كلام اگر فیلمی مثل «قصه عامه پسند» تارانتینو را دیده‌اید و خوش‌تان آمده از دیدن «هفت روانی» هم خوش‌تان خواهد آمد.
زندانیان
Prisoners
دنیس ویلنوو با ساخت «زندانیان» یكی از بهترین فیلم‌های جنایی را با محوریت یك بیمار روانی ساخته‌است؛ فیلمی كه به خوبی استرس و ترس را به جان مخاطبانش می‌اندازد و طراحی دقیق شخصیت‌ها امكان هرگونه پیش‌بینی اتفاقات را از مخاطب می‌گیرد. داستان از جایی شروع می‌شود كه خانواده دوور برای مهمانی نزد خانواده برچ می‌روند. هر دو خانواده یك دختر كوچك دارند كه در طول مهمانی، دخترها برای بازی با هم به بیرون از خانه می‌روند. پس از چند ساعت خانواده‌ها متوجه غیبت غیرمعمول دخترها می‌شوند، اما وقتی برای پیدا كردن آنها به بیرون از خانه می‌روند متوجه می‌شوند دخترها گم شده‌اند. آنها بلافاصله با پلیس تماس می‌گیرند و كارگاه لوكی(جیك جینلهال) كه تخصص‌اش اینگونه پرونده‌هاست، مسئول رسیدگی به این ماجرا می‌شود. در این بین پدر خانواده دوور(هیو جكمن) فكر می‌كند راننده جوان یك ون می‌داند دخترها كجا هستند و موضوع را به پلیس می‌گوید.
فیلم های موفق با محوریت بیماری‌ها و اختلالات روانی
پلیس مرد جوان را دستگیر می‌كند اما وقتی در بازجویی‌ها می‌فهمند او از نظر روانی عقب مانده است، رهایش می‌كنند. با این حال كلر دوور همچنان معتقد است كه عامل اصلی ربوده شدن دخترهایش همان مرد جوان است و تصمیم می‌گیرد خودش از او اعتراف بگیرد. استرس و تعلیق فیلم بسیار حساب شده است. با اینكه فیلم لحظات خشن چندانی ندارد اما بسیار نفس گیر و مهیج است. مخاطب تا آخرین دقایق فیلم نمی‌تواند حدس بزند راننده جوان واقعا یك جوان عقب مانده بی‌گناه است یا یك آدم ربای روانی ؟! وجود این شخصیت مرموز، مقاوم و دهان بسته كه دوور به هر نحوی می‌خواهد از او اعتراف بگیرد خود به تنهایی فیلم را پركشش كرده‌است. حتی روند داستان به‌گونه‌ای پیش می‌رود كه گاهی مخاطب در موقعیتی اخلاقی قرار می‌گیرد و از خودش می‌پرسد؛ آیا برخورد كلر دوور به‌عنوان پدری كه دخترش ربوده شده با مرد جوان عقب مانده‌ای كه از نظر او متهم اصلی است درست است یا نه.
پایان بندی فیلم هم غافلگیركننده و البته یكی از اصلی‌ترین نقاط قوت فیلم است. تقریبا می‌شود گفت همه بازی‌ها درست و درخشان هستند، اما سه بازیگر اصلی فیلم یعنی هیو جكمن، جیك جینلهال و پال دانو یك سر و گردن بالاتر از دیگر بازیگران هنرنمایی كرده‌اند. تحویل نگرفتن این فیلم در فصل جوایز به‌خصوص در اسكار یكی از آن اتفاقات عجیب سال ۲۰۱۵بود.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • Life movie

    شکاف فیلم جالبی بود
    هنوز آلیس هم بد نبود

  • بدون نام

    Beautiful mind the silence of lambs shater island اینا هم می تونستند جزو لیست باشند.

  • مهسا

    دنبال ی فیلمیم ک موضوعش فوبیای اجتماعی باشه . همچین فیلمی داریم یا نه

    پاسخ ها

    • الینا باشوکیان

      فیلم wolf clock

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج