رابطه موسیقی و سیاست؛ از خدمت تا خیانت
سیاست تعریف های مختلفی دارد. تعریف ساده و رایجی آن را علم یا شیوه حکومت کردن معرفی می کند. تعریفی دیگر و دقیق تر، کار سیاسی یا سیاست ورزی را کرداری می شناسد که با آن حدود و شکل رابطه میان دولت و جامعه تعیین می شود.
مسائلی چون شکل نهادهای دولت، دامنه اختیار و قدرت حکومت، نحوه وضع قانون ها و اجرای آن ها و سازمان یابی افراد در گروه های اجتماعی در دامنه علم سیاست قرار می گیرند. «امروزه تعریف های دیگری هم از سیاست مطرح شده اند، برخی سیاست را وسیله ای می دانند که به یاری آن اهداف اجتماعی آشکار می شوند و افراد و گروه ها آن اهداف را دنبال می کنند.» (همان، ص250)
در برداشت های مختلف از سیاست، قدرت حکومت و گاه قدرت به معنای کلی، موضوع های محوری دانسته شده اند. هنرمند همواره با حکومت، سیاست و قانون سر و کار دارد. در زمینه های روابط اجتماعی و هنر رابطه هایی با قانون و اخلاق پیدا می کند. در جوامع مدرن، قانون تعیین کننده حوزه فعالیت های هنری است.
در کشورهایی که به شکل استبدادی یا غیردموکراتیک اداره می شوند، هنرمند آشکارا در برابر قدرت حکومتی قرار می گیرد. آثار او سانسور می شوند و گاه امکان باخبری از تحول هنری در کشورهای دیگر را ندارد. هنرمندان در رژیم های فاشیستی یا کمونیستی و رژیم های نظامی تابع قدرت حکومت می شوند، وگرنه یا باید خاموشی را برگزینند یا آثارشان ممنوع می شوند و حتی جانشان به خطر می افتد.
یکی از نمونه های رابطه سیاست و موسیقی، اپراهای وردی هستند که در دوره مبارزه مردم ایتالیا علیه ارتش اشغال گر امپراتوری اتریش با وجود سخت گیری ها و سانسور بر صحنه می رفتند و نقش مهمی در برانگیختن مردم به مبارزه داشتند. نمونه دیگری از رابطه سیاست و موسیقی، نهاد نظارت بر موسیقی نازی ها است. نظارت کامل بر این نهاد توسط حکومت بود و سیاست های نازی ها روند فعالیت های این نهاد را تعیین می کرد.
نمونه های بسیاری در دست است که نشان می دهد فعالان سیاسی چگونه از موسیقی همچون عاملی اثرگذار در پیاده کردن برنامه های خود بهره برداری کرده اند. انواع خیزش ها، انقلاب ها و جنگ ها تا دهه 50 قرن بیستم در جهان معمولا مبتنی بر تحرکات عیان نظامی و فیزیکی صورت می گرفت؛ لیکن با ورود جدی تر هنر در این عرصه، این نوع معادلات که اساس آن ها بر زورآزمایی فیزیکی بود، بر هم ریخت. ترانه ها و آوازهای سیاسی و انقلابی از عوامل تعیین کننده در چنین معادلاتی هستند [...] از آخرین استفاده های سیاسی از موسیقی می توان به آهنگ هایی اشاره کرد که آمریکا و کشورهای هم پیمانش در جنگ های اخیر افغانستان و عراق از آن ها استفاده می کردند. (آزاده فر، 1394، ص 266)
می بینیم که موسیقی و سیاست، ناگزیر با هم در ارتباط هستند. گاه، موسیقی سیاست را تحت تاثیر خود قرار می دهد و گاه، سیاست، موسیقی را متاثر می کند. گاهی شخصیت های سیاسی برای حفظ منافع خود، موسیقی خاص را حمایت می کنند و نیز گاهی در جهت همین منافع، موسیقی خاصی را منع می کنند. «در مورد تاثیرپذیری موسیقی از فعل و انفعالات سیاسی در هر جامعه می توان به راحتی ردپای اتفاقات سیاسی را در دگرگونی عوامل ساختاری موسیقی و آواز دید. این تاثیرپذیری در مواردی تا به آن حد است که خود، باعث به وجود آمدن گونه های جدیدی شده است.» (همان، ص 264)
کردستان عراق یکی از مناطقی است که حداقل در یک قرن اخیر همیشه مستقیما با سیاست و جنگ در ارتباط بوده است. کردها به دنبال به دست آوردن قدرت سیاسی مستقل و ایجاد حکومت خودمختار، همیشه با حکومت مرکزی عراق در جنگ و جدال بوده اند و همین امر باعث شده تا هنر و به ویژه موسیقی ارتباط تنگاتنگی با سیاست داشته باشد.
تاریخ رابطه موسیقی و سیاست در کردستان عراق را می توان به دو دوره قبل و بعد از حکومت کردی تقسیم کرد. قبل از دوران حکومت کردی در واقع، دوران مقاومت، مبارزه و جنبش های انقلابی است؛ دورانی که کردها تحت حکومت اعراب بوده اندو از قدرت سیاسی برخوردار نبودند. دوران پس از حکومت کردی دورانی است که مبارزه، مقاومت و جنبش های انقلابی به پایان رسیده یا حداقل مفهوم گذشته را ندارند. این دو دوران را از دو نگاه رفتار موسیقی در مقابل سیاست و رفتار سیاست در مقابل موسیقی بررسی می کنیم. این دو رفتار چهار جنبه مختلف را دارند:
۱. موسیقی در حمایت از سیاست؛
2. موسیقی در تقابل با سیاست؛
۳. سیاست در حمایت از موسیقی؛
4. سیاست در تقابل با موسیقی.
ابتدا لازم است تا مفاهیم مقاومت و مبارزه را شرح دهیم.
قدرت و مقاومت
«جان فوران» در کتاب مقاومت شکننده، در کاربرد مقاومت، مفهوم تنش را محور کار خود قرار می دهد: «تنش ها به صورت یک رشته اعتراض ها، شورش ها، انقلاب ها، جنبش های جدایی خواهانه و کودتاها رخ نموده و سرچشمه آن ها در مقاومتی است که بخش های گوناگون جامعه در برابر واقعیت های سلطه خارجی و خودکامگی دولتی نشان می دهند.» (فوران، 1385، ص 19) در عقیده فوران، مقاومت شکلی آگاهانه و عینی دارد و مترادف جنبش به کار رفته است.
«کاستلز» از تقابل شبکه و فرد و از دست رفتن کنترل تدریجی افراد بر زندگی خود، از ظهور هویت های مقاوم در هیئت جمع های دینی، فرهنگی، ملی، قومی و محلی سخن می گوید. این هویت ناشی از انواع احساس طرد و کنارگذاشته شدگی است که به ایجاد جمعیت ها و جماعت های با گرایش خاص منجر می شود. (کاستلز، ۱۳۸۰، صص ۲۲ و ۲۳)
مفهوم مقاومت مفهومی مشترک در میان بسیاری از محققان و صاحب نظران است؛ اما طیف گسترده ای از معناها و دلالت ها را در خود جای داده است. گویی این مفهوم برای توصیف اعمال و رفتارهای متنوعی در سطوح خُرد، میانه و کلان اجتماعی در عرصه ملی و بین المللی علیه نظام سیاسی، رییس، مدیر، استاد، نظام سرمایه داری، مدرنیته و از این قبیل به کار گرفته شده است. (شفیعی، 1393، ص 143)
مقاومت بیش از هر چیز با قدرت ارتباط دارد. از نظر «فوکو» هرجا که قدرت هست مقاومت نیز وجود دارد. از همین رو، مقاومت هرگز در موقعیت بیرونی نسبت به قدرت وجود ندارد. (فوکو، ۱۳۸۳، ۲ ۹۹) «آنتونی گیدنز» با طرح سیاست زندگی، مقاومت را رفتاری آگاهانه علیه قدرت و سلطه می داند. از نظر او زندگی روزانه جلوه گاه جنبه هایی از قدرت است؛ قدرتی که با واژگون سازی الگوهای عادی روزانه تهدید می شود.
«میشل دوسورتو» یکی از نظریه پردازان حوزه سیاست و مقاومت است. از نظر او قوی ترها (صاحبان قدرت)، سنگین، فاقد خلاقیت و به شدت سازمان یافته اند. برعکس، ضعیف ترها خلاق، منعطف و چابک هستند. (شفیعی، 1393، ص 157)
می توان باری مقاومت سه ویژگی اساسی برشمرد: اول آنکه حتما باید کنشی به وقوع بپیوندد تا مقاومت به منصه ظهور رسد. اجماع نظری وجود دارد که مقاومت کیفیت یک کنشگر یا وضعیت حضور او نیست؛ [...] بلکه رفتاری فعالانه، ولو کلامی، شناختی یا فیزیکی است؛ دومین ویژگی وجود دست کمی تضاد با وضع موجود است. این تضاد در قالب کلیدواژه هایی چون، مخالفت، مقابله، تناقض، تغییر اجتماعی، تخریب و اختلال بیان می شود, [...] ویژگی سوم ماهیت متعامل مقاومت است. مقاومت تنها در برداشت مقاومت کنندگان نسبت به موضع و کنش خود جان نمی گیرد. بلکه حیات آن در گرو تشخیص دیگر کنشگران به عنوان شاهد یا مخاطب مقاومت است. (همان، صص ۱۷۵ و ۱۷۶)
مبارزه مدنی
«رابطه اجتماعی زمانی مبارزه خوانده می شود که رفتار فرد عامدانه به سمت حاکم کردن اراده اش بر مقاومت فرد یا افراد دیگر معطوف شود. اگر ابزار این مبارزه متضمن خشونت فیزیکی بالفعل نباشد، در آن صورت، فرایند چنین مبارزه ای مسالمت آمیز تلقی می شود.» (وبر، 1392، ص 103)
روش های مبارزاتی مدنی یکی از راه های عمل مستقیم بدون خشونت است که آن، معترضان برای نشان دادن غیرعاقلانه، ناعادلانه و غیراخلاقی بودن عملکرد، رفتار یا قوانین یک حکومت یا گروه، آگاهانه اقدام به قانون شکنی یا همکاری نکردن با آن حکومت می کنند. امروزه به واسطه مبارزات مدنی «ثورو»، «گاندی» و «لوترکینگ»، مبارزه مدنی در جهان بیش از پیش شناخته شده است.
مختصری در باب رابطه سیاست و موسیقی در کردستان عراق
درخصوص آوازهای سیاسی به طور کلی می توان تاریخی کهن در نظر گرفت. ژانرهای لاوک و حیران در بسیاری از آوازها، درباره ظلم، قدرت و ظالمان سخن می گویند. در سده اخیر یکی از بانوان خواننده بهنام «دایکی جمال» یا مادر جمال که از مقام دانان مشهور کرد بوده است، در دهه 1920 از نخستین کسانی بود که سرود و تصانیف سیاسی می ساخت و اجرا می کرد. (ئه مین، 2015، ص 23) مادر جمال زنی یهودی بود که به دین اسلام گروید.
در دهه ۱۹۲۰ میلادی دو شرکت «بیزافون» و «اوریون» در شهر سلیمانیه چندین تصنیف را از او ضبط کردند که بیشتر آن ها مضامین سیاسی و اعتراضی یا وطن دوستی داشتند. یکی از آن ها تصنیف «وطن من کردستان» است. در جنگ شهر سلیمانه، مشهور به جنگ بَردَرکی سَرا در دهه ۱۹۳۰، بسیاری از جوانان به ساخت آهنگ های انقلابی روی آوردند. بسیاری از این آهنگ ها در مدارس وقت، توسط دانش آموزان خوانده می شدند. این تصانیف یکی از مهم ترین دلایل ایستادگی مردم در مقابل دشمنانشان بود. (همان، ص ۲۴)
این روند تا جنبش مشهور به 14 تموز در سال 1958 ادامه داشت. پس از این دوران احزابی چون پارتی (دموکرات کردستان عراق) و یَکیَتی (اتحادیه وطنی کردستان) هر کدام به حمایت از موسیقی دانان خود پرداختند. این احزاب در ساخت و اجرای آهنگ های انقلابی و سیاسی به نوعی به رقابت می پرداختند و موسیقی را ابزاری برای رقابت های حزبی خود قرار داده بودند. نخستین حمایت های جدی سیاسی از موسیقی دانان در همین دوران آغاز شد.
در این دوران بود که «اَنوَر قره داغی» (از اساتید موسیقی مقامی کردستان عراق) شروع به جمع آوری و نت نویسی این تصانیف کرد. با حمایت های احزاب کرد، نت نویسی های انور قره داغی در کمترین زمان با بیشترین تیراژ به چاپ می رسیدند و به همه شهرها و مدارس کردستان ارسال می شدند. «همین مسئله موجبات نگرانی حکومت وقت را فراهم کرد. حکومت سریعا به تمام نهادهای تحت نظارت خود دستور داد تا از این روند جلوگیری شود و به همین منظور هیئتی تشکیل داده شد تا مستقیما از ساخت و نشر آهنگ های انقلابی جلوگیری شود و در همین راستا بسیاری از دست اندرکاران این جریان دستگیر و زندانی شدند.» (همان، ص ۲۵)
انور قره داغی و بقیه همکاران او با وجود نظارت های شدید حکومت، دست از انتشار این تصانیف برنداشتند و روند نشر آن ها را ادامه دادند. در سال ۱۹۷۴ قره داغی و دوستانش از شهر بیرون رفته و به صف مبارزان در بلندی های کردستان پیوستند. گروه موسیقی «شورش» (شورش در زبان کردی به معنی منفی و رایج آن در زبان فارسی نبوده و معنی مبارزه علیه ظلم را دارد) را تشکیل دادند و به ضبط آثار انقلابی و سیاسی ادامه دادند. این گروه به یکی از اجلاس های سیاسی میان اعراب و کردها در اربیل دعوت شدند؛ سرود «آی رقیب» را اجرا کردند و پس از آن حساسیت های حکومت مرکزی بر موسیقی کردی و سرودهای سیاسی بیشتر و بیشتر شد.
این روند تا جنبش سال 1991 ادامه داشت. پس از این جنبش نیروهای عراق از مناطق کردنشین خارج شدند و اداره این مناطق به دست کردها افتاد. آزادی نسبی ای به دست آمد و موسیقی دان ها بدون ترس از دستگیری و زندانی شدن به اجرا و نشر آثار خود پرداختند. پس از جنبش سال 1991 گروه جدیدی به نام گروه موسیقی «هنرهای زیبای کرد» تشکیل شد. این گروه نیز بیشتر به اجرای تصانیف سیاسی و ملی می پرداخت. بعدها توسط اعضای این گروه جشنواره ای با عنوان «سرود و آهنگ آزادی» برگزارشد.
پس از سقوط صدام حسین در سال ۲۰۰۳ میلادی، وضعیت کردها بیش از پیش بهبود یافت و ساختار سیاسی حکومت کردی به صورتی مستقل درآمد و حکومت خودمختار کردستان شکلی جدی به خود گرفت. پس از این دوران می توان گفت که جنبش های ناسیونالیستی و مبارزه به شکل قبلی خود از بین رفته و کردها مستقیما با هیچ حکومتی در حال مبارزه نیستند.
در یک دهه اخیر شکل جدیدی از تصانیف و آهنگ های سیاسی به وجود آمده که درواقع آهنگ هایی هستند برای دعوت و ترغیب مردم برای شرکت در انتخابات. انتخابات در کردستان به دو صورت برگزار می شود. انتخاباتی که برای تعیین رییس جمهور، نمایندگان مجلس، شهردارها و مسئولیت های سیاسی داخلی اقلیم کردستان هستند و انتخاباتی که برای تعیین همین پست های سیاسی حکومت مرکزی عراق انجام می شوند.
«صدام حسین» یکی از دشمنان اصلی کردها محسوب می شد و سال ها در پی کشتار کردها بود. این مسئله بازخوردی دوگانه در زمینه موسیقی داشته است: نخست اینکه در این دوران کردها به راحتی نمی توانستند به اجرا یا ساخت موسیقی بپزدازند.
بدیهی است که صدام حسین و سیاست های حکومت او، علیه موسیقی کردها بوده و در این دوران ساخت و اجرای موسیقی سیاسی در کردستان امری دشوار و خطرناک محسوب می شد. کرکوک که یکی از نفت خیزترین شهرهای عراق است توسط صدام حسین تعریب شد. این شهر از مراکز مهم فرهنگی و هنری کردها نیز محسوب می شود.
دوم این که هنرمندان کرد در حمایت از احزاب خود، میهن دوستی یا علیه دشمنانشان آثار متعددی ساختند. سرود «مام جلال» یکی از سرودهایی بود که در حمایت از «جلال طالبانی» و حزب او ساخته و اجرا شد. تصنیف «خوایا وه ته ن ئاوا که ی» از تصانیفی است که در همین دوران، نشانگر حس میهن دوستی کردها بود. سرود «ای رقیب» که امروزه کردهای عراق آن را به عنوان سرود ملی خود می دانند نمونه ای از موسیقی هایی است که علیه دشمن خوانده می شد.
بسیاری از تصانیف نیز برای پیش مرگ های کرد ساخته شده اند که هدفی جز ترغیب و تشویق و ایجاد روحیه سربازان در میدان های جنگ ندارند. پس از شکست صدام حسین در جنگ کویت و اعمال تحریم های جهانی علیه عراق، به نظر می رسد برخی سیاست های فرهنگی حکومت بعث تغییر یافته اند. همان طور که قبلا گفته شد از سال ۱۹۹۴ سیاست های دولت بعث تا حدودی در جهت حمایت از موسیقی مقامی کردی قرار گرفت.
گروه موسیقی شهید کارزان
گروه موسیقی شهید کارزان در سال 1981 شکل گرفت. اعضای این گروه معتقد بودند که یکی از راه های مبارزه، هنر و به طور اخص از طریق موسیقی است. این گروه یکی از مصادیق حمایت قدرت از موسیقی برای پیشبرد اهداف سیاسی است.
جلال طالبانی با شنیدن پیشنهاد تاسیس این گروه، همه مخارج مادی گروه را متقبل شده و به حمایت تمام عیار از آن پرداخت. این گروه توسط چند جوان و با امید و هدف آزادی کردستان تاسیس شده بود.
دو ایده سیاسی و اجتماعی در شکل گیری این گروه نقش مهمی داشتند؛ حزب زحمت کشان کردستان با رویکردی مارکسیستی و حزب یَکیَتی نیشتمانی کردستان، با رویکردی سوسیال دموکرات. بیشتر اعضای این گروه تحت تاثیر افکار چپ گرایانه و سیاست های حزب زحمت کشان بودند. آثار این گروه کمتر ادبیاتی ملی گرایانه داشتند و بیشتر در راستای افکار انقلابی و مبارزانه بودند و با هدف ترغیب و تشویق مبارزان و پیش مرگان اجرا می شدند.
موسیقی دانانی که دستگیر و زندانی شدند
بسیاری از موسیقی دانان در دوران حکومت صدام حسین به دلیل اجرای آثار سیاسی و انقلابی دستگیر و زندانی شدند. یکی از این افراد «قادر کابان» است. قادر کابان از هنرمندانی است که بسیاری از آثار خود را علیه ساختار سیاسی وقت می ساخت. یکی از این آثار تصنیف «در به دری» است. قادر کابان پس از انتشار این تصنیف که نقد تندی علیه ظلم و ظالمان بود، توسط حکومت دستگیر و زندانی شد.
یکی از هنرمندان موسیقی مقامی «عَبَی مَلا» (عبدالله مَلا) است؛ یکی از موسیقی دانان انقلابی و ضد حکومت بعث که با آثار خود به مبارزه با صدام حسین پرداخت و در نهایت توسط نظامیان بعث کشته شد. «محمد صالح دیلان» و «طاهر توفیق» که از استادان مشهور مقام در کردستان عراق هستند نیز بسیاری آثار سیاسی اجرا کرده اند و هر دو به همین دلیل دستگیر و زندانی شده اند.
«محمد جزا» از اساتید مقام دان کردستان عرق بود که با آثار سیاسی اش می توان او را یکی از جدی ترین هنرمندانی دانست که به مبارزه سیاسی پرداخته است. محمد جزا بارها و بارها توسط حکومت، دستگیر، زندانی و شکنجه شده است. بسیاری از مقام های اجرا شده توسط او مضامین سیاسی و انقلابی دارند. «پس از دستگیری های متعدد، از طرف حکومت به او دستور داده شده بود که کلمات وطن، سرزمین و کردستان را در آثار خود به کار نَبَرد و استفاده از این کلمات برای او ممنوع شده بود.» (ئه مین، 2015، ص 36)
امروزه اما بسیاری از اساتید موسیقی مقامی از سیاست های دولت کردی در برابر موسیقی مقامی راضی نیستند. بسیاری از موسیقی دانان در گفت و گو با نگارنده به شدت به وضع موجود اعتراض داشتند. نمونه نبود این حمایت ها، مرکز مقام علی مردان است که به دلیل حمایت نکردن دولت و قطع بودجه آن، رو به تعطیلی نهاده است.
موسیقی در حمایت از سیاست
قبل از دوران حکومت کردی، موسیقی مقامی کردستان عراق و موسیقی دانان این حوزه با آثار خود، از سیاست های انقلابی و اعتراضی کردها علیه حکومت مرکزی عراق حمایت می کنند. این آثار در حمایت از احزاب، رهبران احزاب، مبارزان و پیش مرگان و غیره هستند. آثاری که در حمایت از حکومت باشند به هیچ وجه وجود ندارند و درواقع تا اینجا با مرحله ای از آثاری انقلابی رو به رو هستیم.
پس از حکومت کردی اما آثار موسیقایی همچنان در دو وجه حمایت از احزاب و حمایت از حکومت کردی وجود دارند. شکل این آثار تغییر کرده و بیشتر به هنگام انتخابات خود را نشان می دهند.
موسیقی در تقابل با سیاست
قبل از دوران حکومت کردی به وضوح بسیاری از آثار سیاسی در تقابل و ضدیت با حکومت عربی عراق هستند. از طریق این موسیقی، سیاست های حکومت زیر سوال می روند، مردم به مبارزه علیه آن دعوت می شوند و اساس مشروعیت حکومت به شدت تهدید می شود. پس از حکومت کردی و دستیابی به وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بهتر، موسیقی تاکنون در تقابل با حکومت کردی قرار نگرفته و نیز آثاری که در تقابل با حکومت مرکزی عراق نیز باشند وجود ندارند.
سیاست در حمایت از موسیقی
قبل از دوران به قدرت رسیدن کردها تا سال ۱۹۹۴ هیچ حمایتی از طرف حکومت عراق از موسیقی کردی دیده نمی شود. از سال ۱۹۹۴ به نظر می رسد برخی از سیاست های دولت تغییر کرده و حداقل در خانه مقام عراقی در شهر کرکوک، از موسیقی مقامی کردی توسط صدام حسین حمایت هایی مختصر صورت می گیرد. در این دوران اما احزاب کردی به حمایت کامل از موسیقی پرداخته اند. این احزاب برای پیشبرد اهداف خود که شامل اهداف حزبی و اهداف ملی می شود همیشه موسیقی دانان را مورد حمایت قرار داده اند.
امروزه نیز در دوران حکومت کردی، همچنان حمایت های حزبی از موسیقی را در شرایط و زمان های خاصی می توان مشاهده کرد؛ اما وضعیت کلی موسیقی مقامی به ویژه در یک سال اخیر، از نظر موسیقی دانان بسیار نامطلوب بوده و حکومت به نحو احسن از این موسیقی حمایت نمی کند و همین امر سبب روند رو به تعطیلی مرکز مقام علی مردان شده است.
سیاست در تقابل با موسیقی
با توضیحاتی که داده شد، بسیار واضح است که قبل از جنبش ۱۹۹۱، سیاست حکومت ها همیشه در تقابل با موسیقی کردی بوده است. از نشر آثار جلوگیری می شده، در فرایند تعریب کرکوک سعی شده تا مقام کردی از بین برود و همه به مقامات عربی روی بیاورند، بسیاری از موسیقی دانان دستگیر، زندانی و حتی کشته شده اند. امروزه اما سیاست های حکومت کردی به هیچ وجه در تقابل با این موسیقی نیستند. اگرچه موسیقی دانان از حمایت های دولتی راضی نیستند؛ اما آزادانه در هر زمینه ای می توانند فعالیت کنند.
موسیقی و مبارزه مدنی
موسیقی در میان کردهای عراق در سال های طولانی مبارزه سیاسی و جنبش های مختلف، به عنوان یکی از راه های مبارزه مدنی همیشه در صف اول مبارزات سیاسی وجود داشته است. ساخت و اجرای آثاری که در تقابل با حکومت عراق بوده اند، نشر آثار انقلابی توسط انور قره داغی و دوستانش با وجود غیرقانونی بودن آن و غیره را می توان از مبارزات مدنی و بدون خشونت کردها دانست.
نتیجه
موسیقی مقامی همیشه در ارتباطی تنگاتنگ با سیاست در عراق بوده است. سال های زیاد، موسیقی نقشی دوجانبه در برابر سیاست داشته و سیاست نیز چنین نقشی را در قبال موسیقی ایفا کرده است. موسیقی مقامی از طرفی ابزاری بوده برای حمایت از سیاست های احزاب کرد و جنبش های سیاسی مردم و از طرفی در تقابل و مبارزه با سیاست و حکومت بعث عراق بوده است. این موسیقی نقشی پررنگ در حرکت های مردمی و در نهایت آزادی مردم کردستان عراق داشته است.
بسیاری از آثار، مستقیما پیش مرگان کرد را در جنگ ها یاری داده و حمایت کرده است. از جنبه ای دیگر، سال ها، سیاست های حکومت عراق علیه موسیقی مقامی بوده و نقشی مهم در جلوگیری از روند رو به رشد این موسیقی داشته است. بسیاری از موسیقی دانان، دستگیر و حتی کشته شده اند.
در روند تعریب شهر کرکوک، حکومت عراق، آگاهانه سعی در از بین بردن هویت کُردیِ مقام ها و جایگزینی آن ها با مقامات عربی داشته است. پس از شکل گیری حکومت خودمختار کردستان عراق و سقوط صدام حسین، این موسیقی، آزادانه به فعالیت خود ادامه داده و به ویژه، مجلس مقام خوانی و مراکز آموزش مقام، فعالیت های خود را از سر گرفته و شرایط بهتری را تجربه کرده اند.
آثار سیاسی هنوز وجود دارند؛ اما شکلی جدید به خود گرفته اند. حکومت خودمختار و احزاب سیاسی هنوز از موسیقی مقامی به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند. مصداق بارز این مسئله، آثار موسیقایی ای هستند که به منظور ترغیب مردم برای شرکت در انتخابات ساخته و اجرا می شوند.
ارسال نظر