۵۴۹۱۸۸
۳ نظر
۵۰۱۴
۳ نظر
۵۰۱۴
پ

مجله هایی که به طنز سیاسی جان دادند

از باباشمل تا گل آقا؛ در باره سه مجله مهمی که طنز سیاسی ایران را تثبیت کردند و در میدان منازعات سیاستمداران جای قرص و محکمی برای خود به دست آوردند.

هفته نامه کرگدن - علی نیلی: از باباشمل تا گل آقا؛ در باره سه مجله مهمی که طنز سیاسی ایران را تثبیت کردند و در میدان منازعات سیاستمداران جای قرص و محکمی برای خود به دست آوردند.

شاه، شاه بود و دربار، دربار اما مناسبات دیگر مانند پنجاه سال قبل نبود که وقتی وزیران اطرافیان نمی توانستند به حاکم بگویند چرخ مملکت نمی چرخد، خواجگان حرم سرا و تلخک ها میدان داری کنند و با شوخی و طنز و هزل و فکاه، به شاه بگویند چرخ های حکومتش می لنگد. مناسبات جهانی عوض شده بود و ایدئولوژی ها داشتند در گستره جهان با هم مبارزه می کردند و ایرانیان هم خوب طعم بی طرفی در این دومین جنگ جهانی را چشیده بودند.

شاه، شاه بود و دربار، دربار اما به جای تلخک ها و دلقک ها، مطبوعات وظیفه نقد حاکم را برعهده گرفته بودند، آن هم پس از یک دوره طولانی فشار و استبداد و اختناق. حالا شاه پسر بر تخت نشسته بود که تا دیکتاتور شدن راه درازی در پیش داشت. او بی تجربه تر از آن بود که کسی را بگمارد یا بردارد و دولت ها با اداره و گوشه چشم معمرینی چون فروغی و مصدق و قوام و سید ضیاء و... می آمدند و می رفتند. گوشه چشمی که در مطبوعات متعدد تجلی پیدا می کرد و نشان می داد ستاره اقبال کدام دولتمردی درخشیدن گرفته یا افول کرده است.
مجله هایی که به طنز سیاسی جان دادند

اطلاعات و رعد و آهنگر و ستاره، شفق امروز و مرد امروز و ده ها نشریه دیگر، هر روز کسی را پایین می کشیدند و دیگری را بالا می فرستادند تا به خیال خود کار دولت در کشور جنگ زده و قحطی زده بسامان شود.

یک دوران باباشمل

در میانه این نزاع سنگین بین نشریاتی که هر یک نماینده ایده ای برای اداره کشور بودند، در روزهایی که نگرانی از کمبود نان و قحطی در پایتخت به اوج رسیده بود، در روزهایی که مردم از غم و غصه و اضطراب آینده در عذاب بودند، مجله ای کوچک و جمع و جور روی دکه ها قرار گرفت که نه پشتیبان نخست وزیر علی سهیلی بود و نه خبر از کودتای سپهبد امیراحمدی داشت، نه به درباری ها فحش می داد و نه از قوام یا مصدق حمایت می کرد و نه به هواداری از هواداران سلیمان میرزای اسکندری می پرداخت اما همه شان را طنازانه نواخته بود.

نخستین شماره روزنامه «باباشمل» پنج شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۲۲، منتشر شد. باباشمل هیچ مطلب جدی نداشت و با فکاهه و طنز و هجوش پنبه تقریبا همه سیاستمداران نامدار روزگار را می زد. باباشمل همان حرف ها را که به صراحت گفتنش جرئت می طلبید، به زبانی دیگر نوشته بود و همین سبب شد شماره اولش به سرعت نایاب و تجدید چاپ شود.

سرمقاله نخست، «درددل باباشمل» نام داشت. به جای برهان قاطع، ستونی داشت با نام «برهان قاطر». شعرهای مشهور را تضمین کرده و در ستون «آوازهای کوچه باغی» آورده بود. «نیش و نوش»، «می گویند»، «کلمات طوال»، «شوخی با نمایندگان»، «چگونه باورم شد که نویسنده و شاعر هستم»، «چهار عمل اصلی»، «از ما می پرسند» و شاید از همه جذاب تر، کاریکاتور هم داشت.
مجله هایی که به طنز سیاسی جان دادند

باباشمل را رضا گنجه ای منتشر می کرد که از اهالی تبریز و پدرش از آزادی خواهان مشروطه بود. گنجه ای بزرگ از نمایندگان دور نخست مجلس شورای ملی و صاحب روزنامه وطن بود و روزنامه نگاری را برای فرزند به ارث گذاشت. گنجه ای تا دوازدهم مهر 1324، برای 123 هفته مردم را خنداند و سپس عازم اروپا شد.
در این دوره هم ارادت خود را به صاحب «چرند و پرند» نشان داد و هم جمعی از جوانان را به کار گرفت که بعدتر نامدار شدند از جمله رهی معیری که با نام های مستعار «زاغچه» و «شیطونک» می نوشت و ابراهیم صهبا که نام های مستعار «شیخ سرنا» و «ابرام سرپا» را برای خود انتخاب کرده بود. احمد گلچین معانی هم اشعار فکاهی باباشمل را می سرود.

گنجه ای مجله اش را بست و رفت. بازگشت و مجله را بازگشود؛ او ۲۹ مرداد ۲۶، شماره ۱۲۴ باباشمل را منتشر کرد اما این بار از آن فروش های خیره کننده و استقبال کم نظیر خبری نبود. سردی مردم سبب شد در این دوره جدید باباشمل فقط در ۲۶ شماره منتشر شود. اسفند آن سال گنجه ای نوشت «کینه دشمنان و رنجش دوستان» همه اندوخته اش از چندین سال روزنامه نگاری است و دیگر تحمل این شرایط را ندارد. باباشمل را تعطیل کرد تا نخستین نشریه طنز ایران مدرن، سرنوشتی تراژیک داشته باشد.

گنجه ای البته پربیراه هم نمی گفت؛ باید انتخاب می کرد که روزنامه نگار طناز منتقد باقی بماند یا برو دنبال نام و نان. دومی را انتخاب کرد و تا معاونت وزارت صنایع هم بالا آمد. از خودش نام چندانی نماند اما راهی را برای مطبوعات باز کرد که تا دهه ها، تنها مفر برای نوشتن از نگفتنی ها بود.

دو؛ دوران توفیق

دو دهه بعد و در اوج اقتدار محمدرضا پهلوی، خواهرزاده های حسین توفیق پا جای پای رضا گنجه ای گذاشتند. این بار نوبت هیئت تحریریه هفته نامه توفیق بود که همه ارکان حکومت را تند و تیز نقد کنند اما به زبان طنز و شوخی. به همان اندازه که دستگاه دیوانی کشور گسترش یافته بود، طنازهای توفیق مجال بیشتری برای نقد داشتند. شهرداری و اتوبوسرانی، وزارت دارایی و اداره مالیات، شرکت دخانیات و همه ادارات دولتی و نمایندگان مجلس از نیش های توفیقی ها در امان نبودند.

ذیل نام مجله نوشته بود «ارگان رسمی حزب خران» تا کسی گیر ندهد که توفیق متعلق به کدام جناح حکومت است و چرا کسی مانع فعالیتش نمی شود؟ مانع فعالیتش هم می شدند و هر از چندگاهی، مدیران نشریه دعوت می شدند به نشستی در یکی از هتل یا کافه رستوران های تهران تا توامان تطمیع و تهدید شوند.

توفیق سابقه مثبتی در اذهان مردم داشت؛ در دوره ملی شدن نفت، مجله ای جدی بود با مطالبی که تم فکاهه داشتند. این فکاهه ها مخالفان مصدق را هدف قرار می داد. اجامر روز کودتا، دفتر این نشریه را هم غارت کردند و محمدعلی توفیق، دستگیر و تبعید شد. آخرین روز سال ۳۶، توفیق های دیگر یعنی حسن، حسین و عباس، انتشار مجله دایی بزرگ خود را از سر گرفتند.
مجله هایی که به طنز سیاسی جان دادند

شماره اول توفیق به چاپ سوم رسید و مدیران خود را مصمم کرد که کار را ادامه دهند. کاکاتوفیق، گشنیز خانم، ممولی، اجل معلق، ابن جنی، خروس اخته، زرشک و... از نویسندگان توفیق بودند که نخست وزیر و وزیران و نمایندگان مجلس و شهردار و بانکدار را به سخره می گرفتند.

توفیق رابطه عجیبی با امیرعباس هویدا، نخست وزیر رکورددار ایران معاصر داشت. هویدا علایق روشنفکری داشت و جهان وطن بود. این ویژگی ها سبب می شد که مانع آزادی مطبوعات نشود و به آنان برای نقد میدان دهد. اما از آن سو، نخست وزیر بی اقتداری بود و توپ و تشری از جانب مافوق، یا کسی که پشمی در ارکان قدرت به کلاه داشت، هویدا را به عقب نشینی وا می داشت.

بنابراین تا وقتی امیرعباس هویدا موضوع کاریکاتورهای توفیق بود، برای مجله مشکلی پیش نمی آمد اما آن جا که هویدا به عنوان نخست وزیر می شد نماد حکومت مستقر و همه آنچه در چنته دارد، سیل تلفن ها به نخست وزیری و وزارت فرهنگ و بعد دفتر مجله به راه می افتاد تا نویسندگان و کاریکاتوریست ها حساب کار دستشان بیاید و فکر نکنند هرکس مجاز به هر کاری است. عاقبت هم همین کاریکاتورها و شوخی های بی محابا با نخست وزیر، کار دست توفیق داد و این هفته نامه در تیر سال ۱۳۵۰ با گوشه چشم سازمان امنیت، توقیف شد.

طبق روایت دیگری، شاه از کاریکاتورها و شوخی های متعدد با کارگزاران دولتش عصبانی شده و عاقبت دستور تعطیلی نشریه را صادر کرده است. معنای توقیف توفیق این بود که نظام پهلوی دیگر تحمل انتقادهای مطایبه آمیز یک هفته نامه را هم نداشت. عاقبت کار چنین نظامی روشن بود.

سه؛ دوران گل آقا

دو دهه بعد، یکی از بازماندگان توفیق بود که به راه نقد طنازانه حکومت رفت؛ کیومرث صابری فومنی از ستون «دو کلمه حرف حساب» روزنامه اطلاعات آغاز کرد و با پایمردی، ستونش را به هفته نامه «گل آقا» گسترش داد. این مجله طنز منتشر می شد نه چون راه نقد و انتقاد از حکومت بسته بود، منتشر می شد چون طنز به جان مخاطب و به جان حتی سوژه اش می نشست و از تلخی نقد کم می کرد.

گل آقا در روزگاری منتشر شد که دو جناح سیاسی، مرحله جنینی را پشت سر گذاشته و عملا رو در روی هم قرار گرفته بودند. در این شرایط انتقاد به هر یک از سازمان های دولتی، بسته به قرابت وزیرش با هر جناحی، یک حرکت اساس سیاسی و به معنای جهت گیری جناحی تعبیر می شد.
مجله هایی که به طنز سیاسی جان دادند

گل آقای ملت ایران- تعبیری که مرحوم صابری از آن مشعوف می شد- کار کرد که این فرهنگ مسلط نزد سیاستمداران کمرنگ شود. او نشان داد می شود به غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران، بابت گران کردن عوارض ساخت و ساز، خیابان های پرچاله چوله و زباله های انباشته تاخت اما لزوما راست گرا نبود و در عین حال می شود از محمدخان، وزیر اقتصاد برخاسته از حزب موتلفه ایراد گرفت و سخنانش را هجو کرد اما چپ گرا نبود.

او نشان داد می شود هم از مصطفی معین بابت وضعیت آموزش دانشگاه ها انتقاد کرد و هم از جایگزینش هاشمی گلپایگانی. هم می شود به غرضی تاخت و هم می شود زنگنه را نقد کرد. هم محمد هاشمی قابل نقد است و هم علی لاریجانی.

گل آقا البته میراثی از توفیق داشت و آن علاقه اش به نخست وزیر بود. گرچه طبق اصلاحات قانون اساسی، نخست وزیر جای خود را به معاون اول رییس جمهور داده بود. در همه سال های انتشار گل آقا، حسن حبیبی سوژه اصلی کاریکاتورها و شوخی های کلامی و تصویری گل آقایی ها بود. او هم نماد دولت محسوب می شد و هم ظرفیت شوخی را داشت و حتی یک بار هم از گل آقا گله نکرد بابت این حجم از شوخی با خود.

چنین بود که پس از تغییر دولت هاشمی رفسنجانی و سر کار آمدن دولت اصلاحات، گل آقا در مطلبی نیمه جدی نیمه شوخی از رییس جمهور منتخب خواست که معاون اول را در پست خود ابقا کند تا کار کارتونیست های مجله از سکه نیفتد!

گل آقا یک بار رسما موضع سیاسی خود را نشان داد و آن در هفته منتهی به انتخابات دوم خرداد 76 بود. یک مطلب طنز هم بحث تخلف در انتخابات را به یک مکالمه رایج بین شهروندان بدل کرد، هم بالاخره خط و ربط گل آقا را آشکار ساخت که در همه هشت سال قبلش، یکی به چپ و یکی به راست زده بود و هم سبب بروز شایعه توقیفش شد. البته آن شماره پنجشنبه قبل از انتخابات یکی از نایاب ترین ها و گران ترین نسخه های این مجله است.

به هر حال موضع گیری های گل آقا، گرایش سیاسی مدیر مجله را نشان می داد و این به معنای آن بود که در دوره جدید، دست به عصا خواهدبود. اما مرحوم فومنی و یارانش هوشمندانه به دام حمایت بی چون و چرا از دولت اصلاحات نیفتادند. اتفاقا در این دوره، نقد جریان های سیاسی هم به نقد دولت افزوده شد و تنوع شوخی های مجله را افزون کرد.

به نظر می رسید گل آقا با رونق تر از همیشه پیش برود اما بیماری گل آقا را از پای درآورد. موسسه اش را چند سالی گل نسا سرپا نگه داشت اما در دوره مهرورزی، عرصه بر او هم ضیق شد و گل آقا برای همیشه به تاریخ مطبوعات پیوست اما طنازی امروز مردم ایران را و رونق عجیب مینی مال هایی که سنگین ترین معانی را نمایندگی می کنند، مدیون اوییم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • نادر

    چلنگر از قلم افتاده!

  • بدون نام

    خدا رحمت کند گل آقا رو
    یادش بخیر

  • بدون نام

    هیچی برای من نوستالژیک تر از مجله و کاریکاتور های خوش آب و رنگ گل آقا نیست...

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج