افراطیترین فیلمهای جشنواره کن!
کن مشهور است به نماش آثار متهورانه و خارج از قاعده هنری. فیلمهایی که بیرون از مرزبندیهای روایی مرسوم، زبان و لحن سینما را واژگون میکنند و پرده از رموز نهانی و نامکشوف انسان برمیدارند.
در این مطلب فهرستی از فیلمهای مهمی را معرفی میکنیم که در حین نمایش در جشنواره کن شدیدا مورد انتقاد و استهزا قرار گرفتند.
ضد مسیح
در این فیلم روانشناسانهی ترسناک و دشوار، یک زوج ( که به شکل شجاعانهای توسط ویلم دفو و شارلوت گینزبورگ نقشآفرینی شده ) با مشکلات روانی که بعد از مرگ کودکشان سراغشان آمده، دستوپنجه نرم میکنند. فیلم ملتهب، صریح و در پارهای مواقع غیرمنطقی. ولی واکنش مخاطبان در کن چنین چیزی را نشان نمیداد.
ماجرا
همنوایی کرکنندهی هوکنندگان در طول اولین نمایش فیلم دیریاب آنتونیونی در کن باعث شد، کارگردان و بازیگرش مونیکا ویتی از سالن نمایش فیلم فرار کنند. به این علت این اتفاق از چند جهت جالب است؛ اولا اینکه ماجرا از معدود فیلمهای هوشده بود که هنگام شنیدهشدن اعتراضات ، اعضای سازندهاش در سالن حضور داشتند. از جنبهای دیگر فیلم ماجرا موشکافانهترین تجسمی بود که قاطعانه و صریح در باب ازخودبیگانگی بورژوازی بیانیه میداد. به شکلی واضح هیچکس تا آن زمان چنین چیزی روی پرده ندیده بود. یک شاهکار تمام عیار.
درخت زندگی
از تلفیق متفکرانه ترنس مالیک درباره خانوادهای تگزاسی(با نقش آفرینی برد پیت و جسیکا چستین) که در دهه پنجاه میلادی بهسر میبرند، با داستان زندگی در حسرت و غم پسر بزرگ آن خانواده (با اجرای شان پن) در دورانی دیگر و توازی آن دو با تصاویر کیهانی آغاز هستی، مطمئنا فیلمی به طبع و سلیقه همه پدید نمیآید. اما واکنشهای ثانویه برای این شاهکار از این حقیقت خبر میداد که شاید شایعههای غمانگیز در مورد این واکنشها بیش از حد بزرگنمایی شده است. چون اطلاعات دستوپا شکستهای از این هو شدنها وجود داشت. منتقد ایندیوایر، اریک کوهن در اظهار نظری گفته بود که هو شدن در پایان روز برای نمایش درخت زندگی کاملا زننده و حیوانی بود. اما در عین حال خبر از یکجور تشویق معنادار هم برای فیلم شنیده میشد.
هرچقدر که ژورنالیستها واکنش سردی به فیلم نشان دادند، در عوض هیئت داوران آن سال جشنواره به رهبری رابرت دنیرو نخل طلا را به فیلم تقدیم کردند. فیلم جزو تاپتن سال قرار گرفت و پس از آن نامزد سه جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمبرداری شد. حالا بیایید معلوم کنیم کدام دیوانهای فیلم را هو کرد؟!
راننده تاکسی
نگاه تاریک اسکورسیزی به اعمال خشونتآمیز یک سرباز تنهای از ویتنام برگشته با اجرای درخشان ستارگاناش رابرت دنیرو، جودی فاستر و شپرد، در فیلمی که حالا افتخار فیلمسازی مستقل در دههی ۷۰ بهشمار میآید. در زمان نمایش فیلم در کن، ولی جو دیگری حاکم بود.سال قبل از آنکه راننده تاکسی در کن نمایش داده شود، یک بمب در روز افتتاحیه منفجر شد. اما در سال ۱۹۷۶ میلادی به هیچ بمبی نیاز نبود. چون راننده تاکسی عوض آن، جشنواره را ترکاند. با آن منظرگاه نیهیلیستی و رایحهی تهدید حتمی خونینای که در فضای فیلم جاری بود، به راستی هر استهزا و هوشدنی میتوانست غیرقابل فهم و مضحک بهنظر برسد.
ذاتا وحشی (سنگدل)
در این فیلم نخل طلا برده و غیرمنتظره لینچ، دو کبوتر قاتل عاشق که نقششان توسط نیکلاس کیج و لورا درن ایفا میشد، از درون یک کویر بیآب و علف خودشان را گموگور میکردند، درحالیکه توسط مادر روانی دختر و یک قاتل اجیر شده به اسم بابی پرو تحت تعقیباند. غیرمنتظره نه به این خاطر که مضمون مستهجن و زردی داشت. به این خاطر که بازخوردهای منفی زیادی از طرف منتقدان نصیباش شد. راجر ایبرت فقید آن را "نانجیب" نامید. زمانی که سایتاندساوند، لینچ را به این متهم کرد که او بیشتر به پیکرهنگاری علاقه دارد تا خلق شخصیت. که همینطور هم بود.
حرامزادههای بیآبرو
در این مورد خاص، هو شدن قطعا در نمایش فیلم تارانتینو گزارش شد. در صحنهای که یک گروه مخفی از سربازان متفقین در جریان جنگ جهانی دوم در فرانسه اشغال شده، پوست سر یک سرباز نازی را همچون سرخپوستان میکنند.
برای آنهایی که درک چنین حقیقت جعلیای سخت بود، این صحنه رقتانگیز مینمود. آن تامپسون گفت که فیلم هرگز هو نشد اما واکنش مردم بیشتر از بیخیالی صرف بود. منتقد هالیوود ریپورتر گفت که "سبک تارانتینو در حال فراموشیست". در حالیکه منتقدان انگلیسی نظرات مختلفی داشتند. آشکارا چند دسته شده بودند.
برگشتناپذیر
فیلم مجادلهبرانگیز گاسپار نوئه حالا دیگر حالبهمزن قلمداد نمیشود. در این مورد زندگی به فراسوی بیخیالی بعد از یک حمله وحشیانه جنسی تغییر پیدا کرده است. با در نظر گرفتن واکنشهای تند و برداشتهای سهمگینانه نسبت به فیلم، هنوز هم برگشتناپذیر اثری محرک و جنجالی به حساب میآید. در میان بدگوییها و نقدهای منفی، واکنشهای مثبتی به صورت شفاهی بین تماشاگران شنیده میشد، اما نقدها و اعلام موضعهای اولیه به وحشیگری فیلم تاخته بودند. این فیلمی بود که بدگوییها از آن عموما به سمت مسائل زنستیزی، ترس از همجنسگرایی و گرایش داشتند.
منتقد گاردین پیتر برادشاو اذعان داشت که « تنها گرسنگان و خماران نیاز شهوانی میتوانند چنین فیلم نامطبوع، خام و حماقتباری را تحمل کنند. برای رنجوران جنسی، این فیلم خامدستانه و بیشرمانه و نرینهخو قطعا جذاب خواهد بود.» معلوم است که گاسپار نوئه اصلا به دل نگرفت. او به عنوان یک گناهکار حقیقی، با هنر زیرزمینیاش تماشاگران را مجبور به ترک سالن نمایش کرد. با دو صحنه ترسناک وحشتناک آن هم درست زمانی که حتی یک ساعت هم از زمان فیلم طی نشده بود. صحنه جنونآسای خرد کردن سر و صورت با کپسول آتشنشانی و دیگری صحنهی بدنام و شوم ۹ دقیقهای تعدی.
فقط خدا میبخشد
در سال ۲۰۱۲ نیکلاس وندینگ رفن با ماشیننوردی مهیجاش که در آن رانندهای فراری را به درون خشونت افراطی خارج از فهم میفرستاد، غوغایی در کن بهپا کرد. نقدهای تحسینآمیز فراوان گرفت، جایزه بهترین کارگردان را هم ربود و به سرعت تبدیل به یک نئونوآر کلاسیک شد. اما زمانی که او با فقط خدا میبخشد به کن بازگشت همهی این خوشاقبالیها به یکباره محو شد.
ارسال نظر