سه هزار سال تاریخ ایران، فقط در ۱۶۷ صفحه
گفت و گو با پروفسور ریچارد فولتز، ایران شناس کانادایی و نویسنده کتاب «ایران در تاریخ جهان»؛ کتابی که اخیرا با ترجمه ع. پاشایی منتشر شده و به بازار آمده است.
کتاب های زیادی درباره تاریخ ایران نوشته شده، چه کمبود یا نقصی در آن ها وجود داشت که این اکتاب را نوشتید هدف اصلی تان از نوشتن این کتاب چه بود؟
ممنونم از این که به این کتاب علاقه مند شدید. در ابتدا لازم است نکته مهمی را به شما بگویم و آن این که من این کتاب را برای غربی ها نوشته ام، چرا که غربی ها خیلی کم از ایران می دانند یا اصلا چیزی در مورد ایران نمی دانند. بنابراین تا جایی که امکان داشت ساده و مختصر نوشتم تا خواننده ها در جزییات گیج نشوند.
هدف اول من در نوشتن این کتاب، اصلا برداشت های اشتباهی بود که غربی ها در مورد ایران داشته و دارند. سعی کردم با این کتاب حس قدردانی آن ها را از نقش ایرانی ها در فرهنگ جهانی برانگیزانم. تعداد کمی از غربی ها از این موضوع آگاهند.
«ایران در تاریخ جهان» به این قصد نوشته نشده که مسیر کاملی از تاریخ ایران را نشان دهد، بلکه فقط دریچه ای است برای مشتاق کردن چند تن از خواننده ها که خودشان عمیق تر به تحقیق در این موضوع بپردازند. از این که کسی با خواندن این کتاب غافلگیر شود و ایرانی ها به آن علاقه مند شوند، واقعا خوشحال می شوم. در این جا نکته ای که ایرانی ها باید بدانند این است که اگر این کتاب را برای آن ها می نوشتم، حتما به شیوه متفاوتی نوشته می شد.
چطور توانستید سه هزار سال تاریخ ایران را فقط در ۱۶۷ صفحه بگنجانید؟
«ایران در تاریخ جهان» از سری کتاب هایی است که در بخش تاریخ جهان توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد چاپ شده است. این مجموعه کتاب های تاریخی در حد یک معرفی نامه (دیباچه) هستند که باید با چارچوب تعیین شده توسط ناشر و نه نویسنده تطبیق داده شود.
من کتاب را کامل خوانده ام و ظاهرا مطلب یا نکته ای جا نیفتاده و همه چیز را گفته اید. آیا اشتباه می کنم یا شما روش خاصی برای گفتن همه چیز در کتابی کوچک داشته اید؟
واقعا نوشتن موضوعی به این گستردگی به عنوان تاریخ تمدنی بزرگ در کتابی کوچک سخت است. روش من این بود که تمام مدت هدف از نوشتن کتاب را در ذهنم مرور کنم؛ اصلاح برداشت های اشتباهی که غربی ها در مورد ایران دارند و افزایش حس قدردانی آن ها از نقش ایرانی ها در فرهنگ جهانی، همچنین تمرکز کردن بر روابط ایرانی ها با تمدن های دیگر خصوصا یونان که به نظر غربی ها پایه گذار تمدنشان است. می خواستم به غربی ها نشان دهم بدون تعامل با ایرانی ها غرب آن چیزی نمی شد که الان هست.
روش تحقیق شما چه بوده و بیشتر از چه منابعی استفاده کرده اید؟
من تمدن ایران را تدریس می کنم و از تاریخ عمومی موجود در انگلیس که به عنوان کتاب درسی تعیین شده بود، ناراضی بودم و همزمان با تدریس در طول چند ماه این کتاب را نوشتم. نبابراین کتاب به صورت مستقیم الهام گرفته شده از تجربیاتم در کلاس درس است. در کلاس خواندن مجموعه ای از متون باستان ایران را تکلیف می دادم که ترجمه شده بود؛ از کتیبه های داریوش تا نوشته های آیت الله خمینی (ره). در این کتاب تلاش کرده ام که از همه متون برای نشان دادن دوره های مختلف استفاده کنم. این بدان معناست که این مطلب فقط یادآور دوره ها و سیر تحول و حرکت آن هاست و نه جامع بودن آن ها.
کتاب شما با دیگر کتاب های تاریخ ایران کمی متفاوت است. یکی کوتاهی آن است که درباره اش صحبت کردیم. نکته دیگر این که در کتاب های تاریخی مربوط به ایران دیده نمی شود که بر سغدیان تاکید شده باشد. چرا شما آن قدر آن ها را مهم دانسته اید و در کنار پارت ها و ساسانیان قرار داده اید؟
قبل از اسلام، زبان سغدی زبان بین المللی جاده ابریشم بوده است که اجداد تاجیک های امروز به آن صحبت می کردند. اهمیت این زبان در دنیای تجارت مانند زبان انگلیسی در عصر حاضر است. مورد دیگر در اهمیت ایرانیان به دنیای هنر مربوط است. قدیمی ترین موارد باقیمانده از نقاشی ها مربوط می شود به دیوارنماهای سغدیان از سمرقند و پنجکنت در قرن ششم. اولین بار سامانی های قرن دهم- جانشنیان اسلامی سغدی- بودند که رنسانس فارسی جدید را بعد از دو قرن حکومت اعراب به عنوان زبان رسمی کشور قرار دادند.
در این کتاب بر تاریخ آسیای میانه خیلی تاکید کرده اید، دلیلش چیست؟
ایرانی ها نیز مانند تمام افراد که تمدنی غنی را به ارث برده اند، تمایل دارند که از تاریخ باستانشان آگاه باشند و به آن افتخار کنند. هرودوت، تاریخ نویس یونان باستان، 25 قرن پیش نوشت همه قبایل ایرانی به گویش هایی صحبت می کنند که خیلی به هم نزدیکند و برای همه قابل فهم است. همچنین در مذهب ایرانی- نه تنها زرتشت بلکه ادیان دیگر مانند مانی، زروانی، مزدک- موارد زیادی وجود دارد از چهار هزار سال پیش، زمانی که هنوز قبیله ها از هم جدا نشده بودند.
این شواهد یعنی کردها، بلوچ ها و پشتوها همه به اندازه فارس ها و تاجیک ها ایرانی هستند. این یادآور این مطلب است که ایرانی های زیادی خارج از مرزهای ایران زندگی می کنند؛ در سرتاسر آسیای شرقی، آسیای مرکزی و شبه قاره هند. برای هشتصد سال از قرن یازدهم تا نوزدهم، فارسی زبان رسمی دولت های پیاپی هند بوده است.
شما در فصل های پایانی کتاب هیچ اشاره ای به کشورهای همسایه مثل تاجیکستان و افغانستان نکرده اید و روی تاریخ ایران امروزی متمرکز شده اید در حالی که در تاریخ کهن همان طور که خودتان اشاره کرده اید بخشی از ایران بزرگ بوده اند.
ناشر در متن اصلی کتاب تغییرات زیادی داده است. همچنین بخش های زیادی از متن را حذف کرده است از جمله تاجیکستان و افغانستان جدید. به نظر ناشر، این بخش ها نوشته را پیچیده می کرده است. از آن جا که به عقیده بنده این ها بخشی از تاریخ ایران هستند و نباید از ایران جدا شوند امیدوارم به زودی کتاب های بیشتری در موردشان بنویسم. سری کتاب های آکسفورد اجازه ندارند بیشتر از 45 هزار لغت باشند که این کتابی کوچک است.
ارسال نظر