کوروش تهامی، «رگ خواب» و یک بازگشت متفاوت
کوروش تهامی بازیگری است که اغلب او را بهعنوان هنرمندی آرام، مبادی آداب و جنتلمن میشناسند که دیدن چهره یا صحبت کردنش همانند نقشهایی که بازی میکند، حس آرامش را به آدم انتقال میدهد.
نخستین حضور شما در عرصه بازیگری سینما در فیلم سید ضیاءالدین دری با نام «سینما سینماست» بود که در این فیلم نقش جوان آرمانگرایی را بازی میکردید که میخواست در شغلش(فیلمسازی) به موفقیت برسد. شما بعد از گذر از این دو دهه چقدر به انتظار و خواستهتان از بازیگری دست پیدا کردهاید؟
در حرفه ما ظاهرا حق گرفتنی شده است و باید خودمان مواظب باشیم که با انتخابهای درست به آن چیزی که میخواهیم برسیم و بتوانیم با برنامه کار کنیم.
رزومه خوب و درست داشتن در سینما با انتخابهای مناسب رقم میخورد. در اغلب موارد پیشنهادات کاری مهم و قابل توجه نیست و من همیشه مواظب بودم که هر نقشی را قبول نکنم. بیش از 50 فیلم و سریال بازی کردهام و از اکثر آنها راضی هستم. بارها پیش آمده که مدتها خودخواسته بیکار بودم و فیلمنامههای زیادی را رد کردم. بنابراین کمکاریام در مقاطع مختلف به دلیل نبود پیشنهاد کاری نیست، دلیل عمدهاش مناسب نبودن نقشها بود.
در تلویزیون هم مدتهاست بازیای از شما ندیدهایم؟
بله، کارهایی پیشنهاد شده که نمونه بهتر و کاملترش از آنها را 10 سال قبل بازی کردهام و دلیلی ندارد که بخواهم با حضور در آنها خودم را تکرار کنم. الان من در مرحلهای هستم که حضور صرف داشتن در کاری برایم راضیکننده نیست، باید نقشی را بازی کنم که من را درگیر خودش کند.
مواقعی که بازی نمیکردید، از بیکاری ناراحت نمیشدید؟
زیاد پیش نیامده که بیکار باشم و بخواهم به چیزهای دیگری فکر کنم. ممکن است سالهایی به هدفم در بازیگری که مثلا حضور در دو فیلم و یک سریال باشد، نرسیده باشم، اما هیچوقت پیش نیامده که دو سال پشت سر هم بیکار بمانم. در این میان نقشهای مکملی را که میتوانستم با آن کلنجار بروم تا تبدیل به نقش شایستهای شود، بازی کردم. بنابراین در انتخابهایم دقت کردم تا نقشی را بازی نکنم که رزومه کاریام را زیر سوال ببرد.
برخی از بازیگرانی که مدتهاست در سینما بازی نمیکنند، اعتقاد دارند کست بیشتر فیلمها، محفلی و خودمانی در جمعهای دوستانه بسته میشود و عدهای از بازیگران خاص مدام در فیلمها بازی میکنند، آیا شما هم به این موضوع اعتقاد دارید؟
بههرحال اتفاقات این مدلی در حوزه انتخاب عوامل در سینما هم رخ میدهد. اگرچه نمیشود به کلیت فیلمهای سینما تعمیمش داد. تعداد انگشتشماری بازیگر که اغلبشان هم توانمند و پرکار هستند، در طول یک سال بیش از چهار فیلم بازی میکنند که البته در هر چهار تا از این فیلمها نقشهای شبیه و یکسانی دارند. در چنین وضعیتی موقعیت هنری بازیگر دچار تزلزل و تکرار میشود و از یک جایی به بعد این بازیگران مدام خودشان را در نقشها تکرار میکنند. بنابراین خود این دوستان بازیگر باید مواظب باشند که ارزشهای کاریشان دچار تنزل نشود.
ظاهرا شما چندان در این محافل دوستانه رفتوآمد ندارید؟
راستش را بخواهید، زیاد اهل رفتوآمد به این نوع محافل خصوصی نیستم. البته تا حد مشخصی با همکارانم مراودههایی دارم.
آیا برای اینکه معرض توجه تهیهکنندگان و کارگردانها باشید، یا برای تبریک گفتن مناسبتهای مختلف و احوالپرسی کردن گاه و بیگاه، با آنها تماس میگیرید؟
شاید با کارگردانهایی که کار کردهام و رفاقت دارم، تولد یا مورد مشابهی را تلفنی تبریک بگویم، اما درباره کارگردان یا تهیهکنندگانی که آشنایی ندارم، چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
تا به حال پیش آمده به کارگردانی اظهار تمایل کنید که دوست دارید در فیلم یا سریالش بازی کنید؟
خیلی کم این مسئله پیش آمده است و شامل موارد خاص و منحصربهفردی بوده است.
در مورد چه کارگردانی چنین اتفاقی رخ داده است؟
بهطور مثال من همیشه دوست داشتم با حمید نعمتالله و ابراهیم حاتمیکیا تجربه مشترک کاری داشته باشم که اتفاقا با هر دوی آنها کار کردهام و دوست دارم باز هم آن همکاریها تکرار شود. زیرا مسیری که من در بازیگری دنبال میکنم، در راستای مسیر کاری آنها هم هست.
برویم سراغ فیلم «رگ خواب» که اتفاقا یکی از نقاط قوت و تکاندهنده کارنامه شما محسوب میشود. عدهای معتقدند «رگ خواب» فیلم ضدمردی است و تصویری منفی از مرد ایرانی نشان میدهد. درباره این نظر چه عقیدهای دارید؟
نه. من این نظر را قبول ندارم. معتقدم به تعداد آدمهایی که یک فیلم و اثر هنری را نگاه میکنند، عقیده و برداشتهای مختلفی وجود دارد و قابل کتمان هم نیست. به نظر من کاری که کامران در «رگ خواب» نسبت به مینا انجام میدهد، اتفاق روز است.
یعنی مردان زیادی در جامعه ما در مواجهه با زنان اغواگری میکنند؟
نه، کامران نمایندگی تمام مردان ایرانی را در فیلم «رگ خواب» انجام نمیدهد. مینا هم تمام زنان جامعه را نمایندگی نمیکند که بخواهیم حکم کلی صادر کنیم. اما آدمهایی مثل کامران در جامعه کم نیستند. در دوروبرمان حالا با درصد کم یا زیادتر مردانی با منش و تفکر کامران هم دیده میشوند.
فکر میکنید این نوع ژن و رفتاری که باعث میشود مردان برای جلب توجه زنان دست به هر کاری بزنند و در ادامه بعد از وصال، سرد و بیاحساس شوند، در اغلب مردها وجود دارد؟
این موجود درونی (نیمه شر) یا هر نام دیگر مشابه آن، در تمام آدمهای کره زمین وجود دارد. در برخیها کنترل و مدیریت میشود و شخص این خصلت را فراموش میکند؛ زن و مرد هم ندارد…
اما تعریف شر درونی زن با شر درونی مرد خیلی متفاوت است.
موافقم. جنسش فرق میکند، اما این نیمه شر درون بهطور حتم در وجود همه ما قرار دارد. یک وقتهایی با قرار گرفتن در موقعیتی پررنگ میشود و در موارد دیگر مخفی و مستور باقی میماند. یک تعدادی هم دوست دارند تمام هم و غم زندگیشان معطوف به چنین کاری و اغوای جنس مخالف باشد و بعد با بیرحمی طرف را رها کنند.
این اغواگری با دون ژوان بودن (هرزهگری) متفاوت است؟
فرق میکند و یک جور دیگری است. کامران با نقشه قبلی و از پیش طراحیشده به سراغ مینا نمیرود. بنابراین با پلان و برنامهریزی خاصی با مینا برخورد نمیکند و در شرایط پیشآمده کارش را انجام میدهد. مینا برای پیدا کردن کار و شغل به رستوران محل کار کامران میرود و این استارت توجه کامران به میناست.
آیا برای ایفای نقشهای اینچنینی بازیگر میتواند به تجربیات شخصی هم ارجاعی داشته باشد؟
تجربههای شخصی موثر است، اما همه چیز در فیلمنامه نوشته شده بود و کامران هم ابزارهای لازم برای جلب توجه مینا را نسبت به خودش دارد. تسلط به زبان فرانسه یکی از این ابزارهاست.
با توجه اینکه اغلب منتقدها و مخاطبان شما را بازیگر نقشهای مثبت و اتوکشیدهای میدانند، اما در کارنامه کاری شما نقشهای خاکستری متنوعی مثل یوسف فیلم «بازی مهره سفید» دیده میشود. این جنس نقشها برایتان چه جذابیتهایی دارد؟
نقشهای خاکستری را دوست دارم، چون احساس میکنم برای من جای کار زیادی دارد. این نوع نقشها تفاوت زیادی با نقشهای مثبت دارد و بازیگر میتواند مانور بیشتری بدهد یا بهاصطلاح شلتاق کند.
آیا بعد بازی در «رگ خواب» و نمایشش در جشنواره فیلم فجر انتظار دریافت پیشنهادات متنوع کاری داشتید؟
بعد از اتمام فیلمبرداری «رگ خواب» در سال قبل فیلم هم بازی کردم. اما بعد از جشنواره پیشنهاد خاصی نداشتم و بیشترین بازتاب نقشم در کامنتهایی بود که آدمهای متخصص در فضای مجازی انجام دادند.
در نمایش «کابوس حضرت اشرف» نیز نقش شخصیتی را ایفا میکنید که با وجود شخصیت خاکستری و وابستهاش به بیگانگان، نقش مهمی در انقراض سلسله قاجاریه دارد. برای شما این شخصیت چه ویژگیهایی داشت؟
برای من مسائل کاری و تاریخی سیدضیاء چندان مهم نبود. زیرا ویژگی اصلی نمایش واکاوی زندگی قوام بود و قرار نبود در نمایش شخصیت واقعی سیدضیاء نعلبهنعل عین واقعیت روایت شود. البته درطول نمایش یکی از شخصیتهایی که با قوام کلکلهای زیادی داشته، همین سیدضیاء بوده است. حسین پاکدل، کارگردان نمایش، احاطه کاملی به این برهه تاریخی دارد و اگر سوالی در ذهنم ایجاد میشد، به او مراجعه میکردم و لازم نبود بروم از بیرون تحقیق و پژوهشی انجام بدهم.
به چه دلیل بیش از یک دهه در روند کاری شما در بازیگری تئاتر وقفه ایجاد شد؟
آخرین کار جدی تئاتریام «قهوه تلخ» بود و البته چند سال قبل هم در نمایش «درخت بلوط» وحید رهبانی بهعنوان بازیگر مهمان در یک شب روی صحنه رفتم. اما چون به متن نمایش «کابوس حضرت اشرف» علاقه زیادی داشتم، این رغبت را پیدا کردم که دوباره روی صحنه بیایم.
ارسال نظر