فیلم «لگوی بتمن» و ژانری برای دست انداختن ابرقهرمانها
این بتمن فقط «من» است؛ خودش را محور جهان هستی میداند و با صدای ویل آرنت به جای اینکه مخاطب را عصبی کند، او را به خنده میاندازد، اما در عین حال به شکلی کنایهآمیز دنیای ابرقهرمانها را به سخره میگیرد.
وقتی تخیل به اسباببازیهای لگو جان داد
هر کودکی که بعد از سال ۱۹۴۹ به دنیا آمده باشد، حتما در میان اسباببازیهای خود این بلوکهای رنگی را داشته و با آنها خانه درست کرده؛ شاید هم هواپیما یا یک آدمک یا هر آنچه تخیلش به آن قد داده. اما بعید است کسی تا به حال آنها را ندیده باشد. بلوکهایی شبیه به آجر که یک طرف آن چند حفره و طرف دیگر چند برجستگی بود و میشد در دنیای تخیل هر چیزی از دل آنها خلق کرد. البته این بلوکهای پلاستیکی آنقدر خشک و غیرمنعطف بودند که بعید به نظر میرسد بشود جانی در دل آنها دمید و چیزی جز همان خانه و آدمک خلق کرد. اما دنیای تخیل آنقدر قوی است که از آنها قصه و برای قصه آنها فیلم ساخت؛ حالا به این فیلمها «لگو» میگویند، چراکه نام این اسباببازیها لگو است.
فیلم «لگوی بتمن» جدیدترین فیلم از مجموعه انیمیشنهای لگو است که به صورت ۳D بهزودی در سال ۲۰۱۷ اکران خواهد شد. اینبار چند نویسنده و کارگردان از جمله ست گراهام اسمیت، کریس مککنا، اریک سامرز، جارد استرن و جان ویتینگتون دور هم جمع شدهاند و سناریوی این فیلم را نوشتهاند. کریس مککی نیز کارگردانی آن را بهعهده گرفته است. این فیلم درواقع مشتق انیمیشنی است که در سال ۲۰۱۴ اکران شد و تمام تمرکز آن روی کاراکتری به نام بتمن است. اینبار هم ویل آرنت به جای بتمن صحبت میکند، چراکه از جذابیتهای سری قبل، همین صدای آرنت بود. ۲۴مارس ۲۰۱۶ بود که نخستین تیزر تبلیغاتی این فیلم همهجا منتشر شد؛ موسیقی «زرد و مشکی» با لباس مشکی بتمن در زمینه زردرنگ، درحالیکه بتمن دائم روی خودش تاکید میکند و واژه انگلیسی «ME» به معنای «من» را تکرار میکند، شکلی بامزه داشت که توجه خیلیها را به آن جلب کرد و بالاخره در روز ۱۰ فوریه ۲۰۱۷ این فیلم در ایالات متحده آمریکا منتشر شد.
ظهور تا افول ابرستارهها
آنها قویتر، سریعتر و به نوعی بهتر از هر کسی هستند. به همین خاطر به آنها ابرقهرمان میگویند. رابین روزنبرگ، یکی از روانشناسهای آمریکایی، میگوید فیلمها و انیمیشنهای ابرقهرمانی، به همه «قهرمان» شدن را یاد میدهند. برای قهرمان شدن نیز باید به خودخواهی، تمرین «دیگرخواهی» کنید. این قهرمانها نه قدرت میخواهند و نه رفاه؛ هر آنچه میخواهند هم برای دیگران است. درواقع آنها قرار است الهامبخش مخاطبان خود باشند تا در نقش قهرمان در جوامع خود ظاهر شوند. در اکثر قصههای ابرقهرمانی، کاراکتری که نقش ابرقهرمان را به عهده دارد، از قدرتهای ماوراءطبیعی برخوردار است، به ماجراجوییهای مرموز میرود و سپس در سکوت کامل به خانه بازمیگردد.
طبق مطالعات روزنبرگ، ابرقهرمانها در سه دسته جای میگیرند. اولین دسته از ابرقهرمانها، آنهایی هستند که به واسطه یک زخم یا یک آسیب، راه ابرقهرمانی را انتخاب میکنند. در دل اینها، بتمن قرار دارد. او میخواهد به جنگ جرم و جنایت برود. او رفتهرفته به یک فعال اجتماعی تبدیل میشود. دسته دوم ابرقهرمانهایی هستند که دست سرنوشت آنها را به این مسیر هدایت میکند.
دوستداشتنیترین انیمیشنهای ابرقهرمانی
ابرقهرمانها در انیمیشنهای بسیاری حضور دارند. برخی از آنها موفق و ماندگار بودهاند و برخی دیگر مورد استقبال واقع نشدهاند. اما در میان انیمیشنهای ابرقهرمانیِ موفق، چند انیمیشن وجود دارد که نسبت به بقیه ماندگارتر شدند و همچنان نیز انیمیشنهای جدیدی از روی آنها ساخته میشود.
شگفتانگیزها
براد برد در سال 2004 در استودیوی پیکسار موجوداتی را خلق کرد که حالا این موجودات به محبوبترین کاراکترهای دنیای کودکان تبدیل شدهاند. آنها Incredibles یا شگفتانگیزها نام دارند. خانوادهای که تمامی اعضای آن قدرت خارقالعاده دارند. البته آنطور که خالق این اثر میگوید، این خانواده نخستین بار در سال 1993 خلق شدهاند، اما بیش از یک دهه طول کشیده تا شکلی واقعی به خود بگیرند و در دنیای انیمیشن خود را نشان بدهند.
ابرقهرمان ۶
یک غول رباتی سفید در سال 2014 در دنیای انیمیشن آمریکا در والتدیزنی متولد شد. این غول شاید به اندازه شگفتانگیزهای پرانرژی مقبولیت نداشت، اما در نوع خود انیمیشن بسیار خوبی بود که مورد پذیرش 89درصد از منتقدان قرار گرفت. رتبه آن از 10 نیز 7.3 بوده است. همه منتقدان از واژه «سرگرمکننده» برای این انیمیشن استفاده کردهاند و این انیمیشن بدون تردید یکی از سرگرمکنندهترین فیلمهای ابرقهرمانی است.
مگامایند
کله آبی زشت او اصلا به نظر نمیآمد که چیز جالبی باشد، اما این انیمیشن یکی از موفقترینها بود. مگامایند یا ابرذهن، یک موجود زشت با کله آبیرنگِ بزرگ بود که بسیار باهوش بوده اما دست سرنوشت مسیر زندگی او را تغییر میدهد. این فیلم نیز مورد پذیرش 73 درصد از منتقدان قرار گرفت و رتبه 6.7 را از 10 به دست آورد. جوایزی که این انیمیشن به دست آورد و داستانها و کتابهای کمیک که از روی داستان آن ساخته شد، بهخوبی نشان میدهد که چقدر در خلق یک ابرقهرمان متفاوت و خندهآور، موفق بوده است.
دختران خشمگین (the powerpuff girls)
ابرقهرمانها همیشه مرد نبودهاند، آنها حتی همیشه زن هم نبودهاند، بلکه گاهی دخترانی بامزه با چهرهای خشمگین و اخمهای درهم در قالب ابرقهرمان ظاهر شدهاند. آنها متعلق به یک کارتون آمریکایی در سال 2002 بودند که در زمان خود مورد پذیرش 63 درصدی منتقدان واقع شدند. البته برخی از این منتقدان ادعا کرده بودند که این فیلم بیش از اندازه خشن است، اما همه تقریبا به صورت متفقالقول اظهار کرده بودند که این دختران بسیار بامزه و خندهدار هستند. آنها بهترین راه برای دست انداختن ابرقهرمانها به شمار میرفتند.
ارسال نظر