«مادری»، فیلمی که تماشاگران آن را هو کردند
امسال هم قرار است سال فيلمسازان جوان باشند. همانهايي كه ماهها و سالها در صف ساخت نخستين فيلمهايشان منتظر ماندند تا جايي كه ميشد، خاك سينما خوردند. همانهايي كه با وجود سختي و مشقت فراوان، جسارت كردند و خودشان را انداختند به دل سينما. رقيه توكلي يكي از همين فيلم اوليهاست.
سينما را از كجا شروع كرديد؟
من رقيه توكلي، متولد ٦٤ هستم. در يزد بهدنيا آمدهام و تا سن هيجده سالگي در آنجا زندگي ميكردم. به اين دليل تهران آمدم كه در دانشگاه سوره تهران رشته كارگرداني سينما پذيرفته شدم. بعد از آن هم بدون كنكور در مقطع كارشناسي ارشد ادبيات نمايشي در همان دانشگاه ادامه تحصيل دادم. كلا من يزدي هستم و در حال حاضر هم در يزد زندگي ميكنم. به خاطر همين است كه فضايي از يزد را براي فيلم خود انتخاب كردهام. من عاشق سينما بودم و به عنوان دختري كه در شهرستان زندگي ميكند به اين نتيجه رسيده بودم، تنها راهي كه ميتوانم وارد اين عرصه بشوم، اين بود كه در دانشگاه در رشته سينما پذيرفته شوم. يزديها سنتي و مذهبي هستند و براي آنها خيلي سخت است كه دخترانشان در رشته سينما تحصيل كنند. البته اجازه ميدهند كه از شهرستان به تهران بيايند، اما براي اينكه در رشتههاي پزشكي و مهندسي تحصيل كنند.
آيا فيلم كوتاه، شما را راضي نميكرد كه از يك نقطهاي به بعد تصميم گرفتيد كه به سراغ فيلم بلند سينمايي بياييد؟
اصلا اين طور نيست. من از جمله كساني هستم كه عاشق فيلم كوتاه هستم. حتي قبل از فيلمبرداري فيلم «مادري»، كه درست قبل از پيش توليد بود، يك فيلم كوتاه ساختم كه الان هم در جشنوارههاي داخل و خارج از كشور شركت ميكند. فوقالعاده علاقهمند به فيلم كوتاه هستم و اين عرصه را حتما ادامه خواهم داد. اين را هم بگويم كه اين دو را دو جايگاه متفاوت ميدانم. اينگونه فكر نميكنم كه ابتدا بايد فيلم كوتاه بسازيم و بعد وارد عرصه ساخت فيلم بلند شويم. اگر به سراغ فيلم بلند رفتم براي اين بود كه ذهنم درگير مساله زنان بود. در فضاي فيلم كوتاه نسبت به زمان و داستانگويي آن، محدود ميشويد و اين نوع فيلمسازي يكسري خصوصيات خاص خودش را دارد.
ساختن فيلمهاي كوتاه چه حس رضايتي را در شما به وجود ميآورد، چون فيلم كوتاه نه بار مالي دارد و نه امكاني براي نمايش داريد؟
ويژگي فيلم كوتاه اين است كه شما ميتوانيد در زمان كوتاهي حرفهايتان را بزنيد. شما به راحتي ميتوانيد فيلم ١٠ دقيقهاي را آپلود كنيد و بفرستيد، همه در تلگرام مشاهده و در مورد آن صحبت كنند. از اين طريق ميتوانيد يكسري حرفهاي كوتاه، مختصر و موجز را بگوييد. يكسري داستانكهايي دارم كه واقعا شايد مناسب فيلم بلند نباشد، به اين دليل ميگويم فيلم كوتاه را ادامه ميدهم، به خاطر اينكه آن داستانكها با من هستند و من را رها نميكنند. فيلم كوتاه براي من جايي داشت، در حال حاضر به عنوان كسي كه اينجا نشستهام، سرمايههاي زندگي و كاري من، فيلمهاي كوتاهم هستند.
فيلمنامه مادري چه زماني شكل گرفت؟ اين فيلم مرتبط با بهداشت است و مساله بيماري سرطان را مطرح ميكند. آيا فراگير شدن اين قضيه در جامعه ما موجب شد كه به فكر ساخت اين فيلم باشيد؟
من به تهران كه آمدم، چندين سال در خانه دانشجويي با دوستانم زندگي ميكرديم. حدود ١٠سال من با دختران و زناني در ارتباط بودم كه دوستانم بودند. به دليل دوري از خانواده با آدمهاي متفاوت درگيري حسي پيدا كردم. هميشه خيلي روايتها و ماجراها را به گوش ميشنيدم يا مشاهده ميكردم. ماجراهايي كه در اطرافم يا اينكه براي خودم اتفاق ميافتاد، كم كم همه در كنار يكديگر قرار گرفتند و من را درگير يك موضوع احساسي در مورد زنان كرد. زناني كه رها ميشوند، رها ميكنند، ميسوزند و ميسازند، مقاومت ميكنند براي اينكه زندگي شان را دوست دارند.
فارغ از نگاههاي فمينيستي؟
بله صد در صد. حسهاي زنانه دارد اما اصلا فيلمي فمينيستي نيست. كساني هم كه اين فيلم را نديدهاند، به آنها گفتهام كه اين فيلم اصلا فمينيستي نيست. مادري فيلم زنانهاي است كه سرشار از احساس است. سعي كردهام كه هر چيزي در اين ماجرا وجود دارد، به من كمك كند. تحصيلات من اين بود، چندين ماه هم درگير نوشتن آن بودم. تا اينكه كم كم مقدمات ساخت فيلم شروع شد.
فيلمنامه چه سالي شروع و چه سالي به اتمام رسيد؟
در پاييز سال ٩٣ فايل ورد آن را باز كردم. قبل از جشنواره بود. آذر ماه سال ٩٤ بازنويسيها به اتمام رسيده بود. در دي ماه همچنان كه در پيش توليد بوديم، فيلمنامه هم بازنويسي ميشد. اوايل بهمن ماه سال گذشته ما فيلمبرداري را شروع كرديم. چون شركت كردن در جشنواره امسال امتيازي براي من بود، ثبتنام كردم كه به جشنواره برسيم.
ساخت فيلم بلند اول تا چه ميزان سخت ميشود؟ علاوه بر اينكه فيلم اول شما بود، به عنوان يك فيلمساز زن كه تعداد انگشتشماري در سينماي ايران داريم كه بتوانند به صورت مداوم فعاليت كنند و ضمن اينكه به نظر ميرسد كه موانع فيلمسازان زن بيشتر است آيا شما هم در مسيرتان به سختي برخورديد؟
ده سال ساخت فيلمهاي كوتاه، هر كدام سختيهاي خودشان را داشتند اگر آنها را كنار بگذاريم، اين فيلم سينمايي بلند هم در گوشه ديگري قرار ميگيرد. در يك جمله بگويم كه براي ساختن اين فيلم، پير شدم. هر وقت كه به ساخت آن فكر ميكنم، بغض ميكنم. براي اينكه واقعا روزهاي سختي بود. يك زماني هست كه بعضيها راه ميانبر را ميروند و متاسفانه خانمها از يك فضايي استفاده ميكنند كه وارد اين عرصه بشوند. اگر بخواهيد كه انساني و با شرافت و توان خودتان وارد اين عرصه شويد و به خودتان تكيه كنيد، خيلي خيلي سخت است.
پس آن تفاوت جنسيتي را خيلي حس نكرديد؟
به نظر من هست. صادقانه بخواهيم بگوييم، من يك زن با احساسات متفاوت از يك مرد هستم. شايد يك كارگردان مرد، سر صحنه فيلمبرداري يك اتفاقي بيفتد كه برايش مهم نباشد و به دنبال فيلم خود برود ولي من به عنوان يك زن، داراي حسهايي هستم و حساسيتهاي من چندين برابر است. براي من مهم است كه فلان شخص چه چيزي را ميگويد، چه رفتاري انجام ميدهد. در مورد كوچكترين موارد، چه اتفاقاتي ميافتد. به خاطر همين است كه خانمها نسبت به آقايان در خانههايشان يا مهمانيهايشان وسواسهاي بيشتري دارند. آنها ظرافتهاي بيشتري را ميبينند و درگير ميشوند.
شهر يزد يك شهر سنتي است، ارتباط مردم اين شهر با سينما چگونه است؟
شهرهاي سنتي كشور ما با هنر، آن طور كه بايد آميخته نيستند. هميشه در شهرهاي مدرنتر، آثار هنري بيشتر مشاهده ميشود. از مجسمههايي كه در ميادين گذاشته ميشود، آثار هنري و نقاشيهايي كه روي ديوارها وجود دارند، ميتوانيم اين را متوجه بشويم. در اين شهرستانها كساني هستند كه علاقهمند به سينما و بازيگري هستند. سوداي بازيگر شدن دارند، اما تعدادي اندك هستند كه ميخواهند فيلمساز شوند و فيلم بسازند. تعداد آرتيستهاي درجه يك در شهرهاي اين مدلي خيلي كم است. ولي آنهايي كه هستند، خيلي خوب كار ميكنند زيرا اين آدمها با تلاشهاي چندين برابر آمدهاند. يكي از چيزهايي كه وجود دارد، پشتكار است.
به نظر من در حلقه بازيگري شما، تعداد يزديها خيلي كم بود و اگر هم بودهاند، بازيهاي كوتاهي داشتهاند. وقتي كه فيلمها و سريالهاي ايراني را مرور ميكنيد، بازيگران يزدي، در هر جايي بازي كردهاند، بازيهاي خوبي داشتهاند كه اين مشخص ميكند كه مستعد هستند. مثلا در همين فيلم، شما يك دختربچه و يك پسر بچه را گذاشتهايد، بازي پسر بچه نسبت به دختر بچه، خيلي بيشتر به چشم ميآيد.
هر دو يزدي هستند.
من احساس ميكنم كه در اداي كلمات، بازي، ميميك صورت، به جزييات توجه ميكنند.
در فيلم، مرد و زن صاحبخانه خوب هستند. بازيهاي آنها در فيلم كم است ولي به نظر من، نقشهايي هستند كه مكمل بودند. آنها تاثير خودشان را دارند و اگر نبودند، خيلي از جاهاي فيلم خالي بود. از آنها توانستم كمك بگيرم و واقعا سپاسگزارم.
اينكه كل گروه را به بازيگران يزدي نسپرديد، به گيشه فكر ميكرديد؟
اين هست. ولي ميخواستم كه نخستين فيلم سينمايي خود را بسازم و اگر ميخواستم تنها از بازيگران شهرستان استفاده كنم، چه كسي تضمين ميكرد كه مردم براي ديدن فيلم يك فيلمساز يزدي كه خيلي نميشناسندش و بازيگرانش هم مشهور نيستند به سينما بيايند و آن فيلم را ببينند. يكي از دلايلي كه وجود دارد، اين است كه فيلمساز را مجبور ميكند كه از بازيگران چهره استفاده كند چون تاثيرگذار است. شايد يك روزي از بازيگران غير چهره از شهر خودم استفاده كردم ولي براي فيلم اول خود نميتوانستم اين كار را انجام دهم ولي براي فيلم اول، كمي ريسك اين ماجرا وجود داشت.
آيا چيدمان بازيگري به پيشنهاد خودتان بود؟
نقش «نوا» براي من مهم بود و چندين نفر را در نظر داشتم. وقتي كه با نازنين بياتي به توافق رسيديم، بايد دنبال بازيگر ديگري هم ميبوديم كه خواهرش باشد و از لحاظ ظاهري و هم اينكه سن با يكديگر بخوانند. فكر كردم كه هانيه توسلي ميتواند بهترين گزينه براي نوا باشد و نقش گلنار را بازي كند و اين دو در كنار يكديگر قرار گرفتند. در مورد نقش سعيد هم چند نفر را در نظر داشتيم. من و هومن سيدي به توافق رسيديم. سيدي در فيلم مادري نقشش را خيلي خوب ايفا كرد. او تنها مردي است كه در فيلم ما پررنگ است. نقش اول مرد در فيلم مادري او هست.
جالب است كه تابوي كار كردن بازيگران با فيلمهاي اول و فيلمسازان اول، ديگر شكسته شده است و آن ترس و واهمه وجود ندارد و اگر فيلمنامه خوبي را ببينند در آن بازي ميكنند. در سالهاي اخير اين اتفاق خيلي افتاده است؟
صد در صد. هم فيلمنامه خوب و هم رزومه كارگردان براي آنها مهم بود. وقتي كه من روبهروي هر كدام از اينها قرار ميگرفتم، خودشان رزومه من را سرچ كرده بودند. زماني كه با سيدي جلسه گذاشتيم، به ايشان گفتم كه سينما خواندهام، فيلم ساختهام، به صورت مختصر در جشنوارهها شركت كردهام. ايشان گفتند، همين؟ من در مورد شما خيلي بيشتر از اينها خواندهام. خيلي بيشتر از اينها در مورد شما اطلاع دارم. همه آنها همين طور بودند. آنها هم ريسك نكرده بودند، آنها هم سرچ كرده بودند. اينكه قرار است با چه كسي ملاقات داشته باشند. علاوه بر اينكه فيلمنامه را خوانده بودند و فيلمنامه را دوست داشتند، اين مساله هم براي آنها مهم بود. حتي گفته بودند كه ميخواهند فيلمهاي كوتاه من را ببينند. فيلمهاي كوتاهم را هم ديدند. فكر ميكنم كه اين مهم است.
فكر ميكنيد اين اتفاقات باعث شده باشد كه فيلمسازي براي جوانها راحتتر شود؟ خيليها از سينماگران باتجربه ميگويند زماني كه نخستين فيلم خودشان را شروع كردند وضعيت اينگونه نبود. دوربين ديجيتال، سرمايهگذار و تهيهكنندهاي كه بتواند اعتماد كند و فيلمنامه را دوست داشته باشد و براي فيلم هزينه كند.
فكر ميكنم كه هر دوره سختيهاي خاص خودش را دارد. الان كه دوربينهاي ديجيتال و امكانات آن مدلي وجود دارد، جوانها راحتتر ميتوانند فيلمسازي كنند، اين باعث ميشود كه تعداد زيادي از آدمها براي اين كار وجود داشته باشند. اگر آن زمان ١٠ نفر براي تهيهكنندگي ميتوانستند به دوربينها دسترسي داشته باشند، الان ٢٠٠ يا هزار نفر ميتوانند اين كار را انجام بدهند. اين موضوع رقابت را سخت ميكند كه بتوانم خودنمايي كرده و خود را نشان دهم. جدا از اين فضاي كاري و اينكه روي چه موضوعاتي، چگونه و با چه كساني ميتوانم كار كنم. همانطور كه شما ميگوييد الان فيلمهاي زيادي ساخته ميشود.
شما با آقاي حقيقي چگونه آشنا شديد؟
ايشان را از چند سال قبل ميشناختم؛ دبير جشنواره شهر بودند. فيلم من در آن جشنواره دو جايزه دريافت كرده بود. ايشان فيلمهاي كوتاهم را ديده بودند و من را ميشناختند. تصميم گرفته بودم كه فيلم خود را بسازم. در يزد چندين سرمايهگذار بودند كه قول داده بودند اگر فيلم را بسازم با من همكاري داشته باشند. طي صحبتهايي كه سرمايهگذار با آقاي حقيقي داشتند، با يكديگر به توافق رسيدند و ايشان تهيهكننده فيلم شدند. سرمايهگذار هم آقاي صالحي هستند كه يزدي هستند. همه اينها هر كدام پروسههاي طولاني مختص به خودشان را داشتند. خيلي سخت است. واقعا آسان نيست ولي شدني است و طول ميكشد.
را بسازند.
سرمايهگذار من، آدم پولداري نبود. او دغدغههاي فرهنگي داشت و درگير اين شده بود كه به من كمك كند. اينكه در آينده چه اتفاقي ميافتد، نميدانم. من خيلي علاقهمند بودم كه فيلمي را بسازم كه يك چيزي داشته باشد. فكر ميكنم كه مادري اين را دارد. به عنوان كسي كه سينما خوانده است، خيلي سختگيرانه نگاه ميكنم. فكر ميكنم مادري، ثبتكننده احساسات زنانه اين كشور است. زناني كه سوختند و ساختند. زناني كه در برههاي رها ميشوند. زناني كه ميخواهند رها كنند. همه اينها را در اجتماع خودمان با تمثيل فيلم مادري مشاهده ميكنيم. زن صاحبخانهاي كه در زندگي خودش ميجنگد. دختراني كه راحت به خودشان اجازه ميدهند وارد زندگي دوستشان بشوند. دوست داشتم كه بتوانم اينها را ثبت كنم. فكر ميكنم كه فيلم مادري آن اثر را براي خودش دارد و ميماند. اميدوارم بيشتر از آن چيزي كه ميدانم، آن اتفاق بيفتد.
آيا فيلم بعدي را هم در يزد ميسازيد؟ اگر فيلم مادري در يزد ساخته نميشد، آيا ميتوانستيد همه حس خودتان را سر فيلمسازي پياده كنيد؟
در پيشتوليد ما يك صحبتي داشتيم كه فيلم را به تهران بياوريم. حتي من در تهران لوكيشن ديدم. چون يزدي هستم و فيلمهاي كوتاه خود را در يزد ساخته بودم وقتي كه فيلمنامه را نوشتم، آن را تماما در يزد ديده بودم، كوچهها، فضا، خانه و همه اينها را در فيلمنامه در يزد ديده بودم. واقعا برايم سخت بود كه در فضاي ديگري فيلم را بسازم. ميگفتم اين فيلم من نميشود. مقاومت كردم، سختيهاي آن را به جان خريدم و در يزد كار كرديم. نميدانم كه چه اتفاقي ميافتد ولي دوست دارم، تا جايي كه ميتوانم در شهر خود فيلم بسازم. براي اينكه در تهران و شهرهاي مختلف، فيلمهاي زيادي ساخته شده است.
اينكه فيلمتان با آثار بخش مسابقه رقابت ميكند، اتفاق خوشايندي است ؟
وقتي كه فيلمهاي كارگردانان اولي و حرفهايها با هم تداخل پيدا كرده باشند، اميدواري من كم شده بود. براي اينكه وقتي فقط فيلمهاي اوليها باشند، ميدانستيم كه يازده فيلم ميآيد، اما الان سي و سه نفر با يكديگر رقيب هستيم. از بين ما ١١ فيلم ممكن بود درجشنواره حضور داشته باشد و امكان داشت كه فيلم مادري هم در ميان آنها باشد. وقتي كه همه فيلمها را با هم در يك كاسه كردند، اين براي من خيلي ترسناك بود و فكر ميكردم كه در كنار كارگردانهاي مطرح فيلمم داوري ميشود و ممكن است كنار بگذارند. لحظات خيلي بدي بود.
نظر کاربران
این چه تیتریه زدین برای این مصاحبه که قبلا انجام شده وهیچ ربطی به محتوای مصاحبه که درباره زحمات این کارگردانه زدیدآخه:/
یعنی چی که با این تیتر زحمات این کارگردان رو از بین بردید؟! چرا تبعیض قایل میشید!حتی اگه هو هم کرده باشن نباید قبل از اکران تفکرتماشگرها رو منحرف کنید,لطفا اینقدر مردم شریف شهرستان رو نکوبید