اندرو گارفیلد؛ بازیگری که پاپ او را دوست دارد
زمانی که تازهترین اثر مارتین اسکورسیزی با نام «سکوت» در واتیکان به نمایش درآمد، در اواخر فیلم، پاپ فرانسیس به شوخی و جدی گفت؛ «این پسر سزاوار تقدیرشدن است.»
زمانی که تازهترین اثر مارتین اسکورسیزی با نام «سکوت» در واتیکان به نمایش درآمد، در اواخر فیلم، پاپ فرانسیس به شوخی و جدی گفت؛ «این پسر سزاوار تقدیرشدن است.» این جمله برای بازیگری که پیش از این با لقب «مرد عنکبوتی شگفتانگیز» شناخته میشد تعریفی قابل توجه محسوب میشود. در اینروزها درباره دو نقشآفرینی مهم اندرو گارفیلد، تعریفها و تمجیدهای زیادی شنیده میشود.
ما در رستورانی لسآنجلسی نشستهایم و گارفیلد با لباسی معمولی برای انجامدادن مصاحبه آمده است، او در این حالت بیشتر حس شخصیتهایی که تیم راث در فیلمهای کوئنتین تارانتینو بازی کرده است را به آدم منتقل میکند. در این مورد به وی میگویم و او پاسخی ناگهانی میدهد که «من عاشق این تیم راث لعنتی هستم.» گارفیلد در ۳۳ سالگی مانند پسری ۲۲ ساله بهنظر میرسد. گویی دو شخصیت دارد، گاهی تند و شیطنتآمیز جواب میدهد، (اجازه بدهید تا او را اندی خطاب کنیم) و گاهی بسیار جدی و پخته در مورد نقشهایش آدم را به چالش میکشد (او را با نام اندرو خطاب کنیم) نکتهای که در هر دو شخصیت خودنمایی میکند هیجانش در هنگام صحبتکردن درمورد نقشهایش است.
اندرو گارفیلد برای فیلم «سکوت» بهمدت یکسال روی نقش و مذهبیون مسیحی مطالعه کرد. او در فیلم فردی اهل مراقبههای مذهبی و نیایشهای طولانی مدت است. کشیشی جوان که تمام ابعاد زندگی را در انجیل جستوجو میکند. گارفیلد برای آمادهشدن در این نقش سوی عزلتگاهی مسیحی در ولز رفت و مدتی در آنجا زندگی کرد. پدرش فردی مذهبی بود که او در این مورد گفت؛ «رابطه خاصی با مسیح داشت، گاهی شکگرا میشد و گاهی تندرو ولی در هر صورت ارادتش را میتوانستید حس کنید!
در مورد حرکت رئیسجمهور منتخب آمریکا ترامپ و تکاندادن انجیل هنگام سخنرانیاش نظرش را میپرسم، پاسخ میدهد؛ «این همه نیرنگ از کجا میآید!؟ مردم چرا آنرا نمیبینند!؟ او از اسم مسیح استفادههای نادرستی میکند و مردم در این مورد کمی باید به حرفهای پاپ گوش میدادند.»
«سکوت» اقتباسی از رمان شوساکو اندو منتشر شده در سال ۱۹۶۶ است، اسکورسیزی از حدود سال ۱۹۹۰ قصد ساختن آنرا داشته است. تقریبا بلافاصله پس از ساخت «آخرین وسوسه مسیح» در سال ۱۹۸۸ اتفاقی که هرگز رخ نداد و مشکلات مالی، اجازه تحققبخشی به آرزوی دیرینش را به تاخیر انداخت. موفقیتهای تجاری «گرگ والاستریت» این موقعیت را برای مارتی فراهم کرد، ماجراهای فیلم در مورد دو کشیش پرتغالی با نامهای پدر رودریگوئز(اندرو گارفیلد) و فرانسیسکو گارپ (آدام درایور) است که طی ماموریتی به ژاپن میروند تا مرشد خود را که شایعه شده از مذهب خود بازگشته و مذهبی شده است پیدا کنند.
آنها از ژانویه سال ۲۰۱۵ فیلمبرداری اثر را با بودجهای معقول در تایوان آغاز کردند، گارفیلد پیشتر گفته است که مراحل فیلمبرداری این اثر بسیار دشوار و طاقتفرسا بوده است، آنها گاهی شبها تنها سهساعت میخوابیدند و تحت رژیم غذایی بسیار سنگینی وزن زیادی کم کردهاند. ایمان به بازیگری برای اثری که درباره بحران شکگرایی در ایمان است کنجکاوکننده است، گارفیلد در این باره گفت؛ «من نمیتوانم بگویم که تاکنون بحران ایمان نداشتهام، این ادعای سنگینی است. من وقتی جنگهای مذهبی را مطالعه میکنم همواره دچار بحرانهایی سخت میشوم. پرداختن به این مقولهها همواره برای من وحشتآور است.»
در نوامبر سال ۲۰۱۴ دو ماه پیش از اینکه اندرو گارفیلد، تصویربرداری «سکوت» را آغاز کند، مل گیبسون با او در مورد نقش مهمی در فیلم «لبه هاکساو» وارد مذاکره شد. ماجراهای فیلم بر گرفته از داستانی واقعی بود و زندگی دزموند تی را با تمرکز بر هفتمین روز حضورش در جنگ روایت میکرد. او بهعنوان یک پزشک نظامی وارد ارتش شد و تحت آموزش قرار گرفت؛ فردی که به اعمال خشونتآمیز اعتقادی نداشت و در جنگ اوکیناوا در سال ۱۹۴۵ بدون اینکه حتی سلاحی در دست بگیرد جان ۷۵ نفر را نجات داد. مدت زمان اولین فیلم مل گیبسون پس از یک دهه دوری از صندلی کارگردانی، دو ساعت و بیستدقیقه است. گارفیلد گفت؛ «من فکر میکنم مشکلاتی که برای گیبسون بهوجود آمد گونهای سوءتفاهم بود، نه اینکه ادعا کنیم او آن کارها را نکرده است ولی در دایرهای قرار گرفت که مجبور به تندخویی شد و حال پس از ۱۰ سال بازگشته است.»
او در مورد «لبه هاکساو» گفت؛ «من فیلمنامه را خواندم و شنیدم که مل قصد دارد آن را کارگردانی کند، بهعنوان بازیگر برای همکاری با گیبسون کارگردان، هیجان زیادی داشتم، اما با این حال نیاز داشتم با او رودررو صحبت کنم و از تفکراتش سر در بیاورم زیرا هیچکس نمیتواند ادعا کند که حاشیههای یک ستاره را میتواند بهراحتی نادیده بگیرد. زمانی که اورا دیدم متوجه شدم با فردی آگاه ملاقات کردهام. شش سال میشد که اعتیادش به نوشیدنیهای الکلی را ترک کرده بود و مشخص بود برای بازگشتن به این جایگاه زحمات زیادی را متحمل شده است.»
گارفیلد متولد لسآنجلس است و پیش از آثار برجستهای که امسال در آنها حضور یافته است از خود آثار قابل ملاحظهای مانند «هرگز نگذار بروم»، «۹۹ خانه» و «شبکه اجتماعی» که برای آن برنده گلدن گلوب شد را بهجا گذاشته است. اما نقشی که برای بازی در آن به شهرت رسید «مرد عنکبوتی شگفتانگیز» بود، جایی که با شریک زندگیاش اما استون آشنا شد و همکاری کرد. شاید یکی از دلایلی که او همکاری و اعتماد دوباره به مل گیبسون را پیش از هر ستاره دیگری پذیرفت این باشد که شاهد درگذشت دوستش هیث لجر و همبازیاش در نمایش برادوی «مرگ دستفروش»؛ یعنی فیلیپ سیمورهافمن بوده است. او در این مورد گفت؛ «هر گونه اعتیادی را باید مانند بیماری بهشمار آورد. دوست ندارم فرد بیمار را ناآگاهانه قضاوت کنم.»
گارفیلد در مورد تاثیرات سیاسی و اجتماعی دو نقش مهم امسالش در «سکوت» و «لبه هاکساو» گفت: «امیدوارم پیام دزموند داس در فیلم گیبسون بهدرستی در سطحی گسترده منتقل شود، من هم شهروند آمریکا و هم شهروند انگلستان هستم. مشخصا جو سیاسی حاکم در هر دو کشور نیاز به تلاش و مشارکتی گسترده دارد. شما میتوانید از مارک ریلانس در مورد وضعیت تئاتر در انگلستان سوال کنید. او سالهای زیادی از عمرش را روی پیشرفت تئاتر در کشورش گذاشته است و با رد و بدلشدن چند دیالوگ بهخوبی شما را قانع میکند که روحی تئاتری دارد و بهخاطر ابعاد معنوی بازیگری است که این کار را ادامه داده است.
برای تغییر دادن فضای سنگین بحث از او میپرسم که فکر میکنید اگر دزموند داس امروز زنده بود به ترامپ رای میداد!؟ پاسخ داد: ابدا، او در میانه جنگی که حتی حاضر به کشیدن یک سلاح در برابر دشمن نشده است شروع به درمان یک سرباز ژاپنی میکند. تمام تفکرات وی بر پایه عدم توسل به خشونت است و از سویی رنگ پوست برایش کوچکترین اهمیتی ندارد. او برای خودش به دشمنی متوسل نمیشود زیرا بشر را پیکرهای یکپارچه میبیند. ترامپ فردی خودشیفته و پوپولیست است، درست هرآنچه که در مقابل تفکرات دزموند داس قرار میگیرد.»
همانگونه که مشخص است گارفیلد دغدغههایی فراتر از ستاره شدن دارد، تفکری که از شهرت این روزهایش در راه تکمیلکردن آن استفاده میکند. انتخاب نقشهای وی همواره جنجالبرانگیز بوده است و این رویه در سال جاری نیز ادامه خواهد داشت. او تا چندی دیگر، نمایش «فرشتگان در آمریکا» اثری که باعث دریافت جایزه پولیتزر برای تونی کوشنر شد را در تئاتر ملی لندن آغاز خواهد کرد.
ارسال نظر