نگاهی به رابطه فیلم و سیاست و اسکار ۲۰۱۳
پرداختن به سیاست در دورههای تاریخی مختلف مورد علاقه فیلمسازان بوده و فیلمهای فراوانی با این موضوع تولید شده است. جهان همیشه موضوعاتی برای تولید فیلمهایی از این دست در اختیار علاقهمندان خاص خود قرار داده است.
جهان همیشه موضوعاتی برای تولید فیلمهایی از این دست در اختیار علاقهمندان خاص خود قرار داده است. ژانرهای مختلف فیلم سیاسی مانند کمدی سیاسی، کمدی درام، فاشیسم، جنبشهای کارگری، کمونیسم، انتخابات، آنارشیسم، جنگ جهانی، جنگ داخلی، جنگ سرد و... از درون روابط انسانی در طول تاریخ ۱۴۰ ساله سینما تجلی یافتهاند. حتی در دوران قبل از دهه ۱۹۳۰ که فیلمها به صورت صامت تولید میشدند نیز، فیلم صامتی مانند «اکتبر: ۱۰ روزی که دنیا را تکان داد» با موضوع انقلاب اکتبر شوروی، در همین دوره ساخته شد.
برخی از مهمترین فیلمهای سیاسی ساخته شده در طول تاریخ در ایران نیز شناخته شده است. «نبرد الجزیره» در سال ۱۹۶۶ به عنوان یکی از خونبارترین انقلابهای جهان مدرن، «اینک آخرالزمان» فرانسیس فرود کاپولا در سال ۱۹۷۹ مربوط به جنگ آمریکا و ویتنام، «دیکتاتور بزرگ» چارلی چاپلین در سال ۱۹۴۰ فیلم صامتی با موضوع نازیها، «فارنهایت ۱۱/۹» از مایکل مور در سال ۲۰۰۴ در ارتباط با آمریکای پس از ۱۱ سپتامبر، «گاندی» در سال ۱۹۸۲ از ریچارد اتنبورو با موضوع گاندی رهبر هند، تنها بخشی از بیشمار فیلمهای سیاسی ساخته شده در جهان محسوب میشوند.
با افزایش نقش سیاست در جهان و افزایش تنشها و درگیریهای سیاسی در جهان، در حالی که بسیاری از روابط در دنیا دارای حاشیههای سیاسی است، فیلمسازی نیز وضعیت مشابهی یافته است. فیلمهای سیاسی دهههای اخیر بهویژه پس از ۱۱ سپتامبر در هالیوود، چه به صورت مستند یا فیلم موضوعی، عمدتا به اسلام و سیاست، کشورهای اسلامی و همچنین رابطه تروریسم و آمریکا پرداختهاند. در این میان، مرور حوادث دهههای گذشته نیز موردنظر هالیوود بوده است. در کمتر از ۱۲سال گذشته از حادثه ۱۱ سپتامبر و حوادث برجهای دوقلو، فیلمهای موضوعی مختلفی مانند آرگو (۲۰۱۲) در هالیوود تولید شده و همچنین فیلمهای مستندی مانند رقص والتز با بشیر (۲۰۰۸) و بولینگ برای کلمباین (۲۰۰۲) در این دوره ساخته شده است.
جشنوارههای دورهای جداگانهای برای فیلمهایی با موضوع سیاست وجود ندارد، هرچند که جشنوارههایی با هدف «موضوع سیاست در فیلمها» وجود داشته است.
از مهمترین و معروفترین جشنوارههای جهان در ارتباط با فیلم و سینما میتوان به کن، اسکار، برلین، لندن، ساندنس و تریبکا اشاره کرد. هیچیک از این جشنوارهها، بخش مشخصی برای فیلم سیاسی ندارند و کسب جایزه در هر یک از آنها معمولا افتخار بزرگی محسوب میشود.
با این حال، اسکار معمولا محفل مناسبتری برای پرداختن به سیاستهای خاصی بوده است. هرچند که این موضوع خود در دورههای تاریخی مختلف رویکردهای متفاوتی داشته است.
در اسکار ۲۰۱۳، فیلمهای نامزد برای کسب جوایز در بخشهای مختلف، عمدتا دارای موضوعات سیاسی مختلف از لغو بردهداری گرفته تا گروگانگیری و جنگ علیه ترور، بودهاند. موضوعاتی که جوایز آکادمی امسال به شدت تحتتاثیر آنها بود. جدا از شایستگیهای فنی برخی، «لینکلن» با موضوع لغو بردهداری دو جایزه، «آرگو» با موضوع گروگانگیری سه جایزه، و «۳۰ دقیقه بامداد» با موضوع جنگ علیه ترور یک جایزه از مجموع ۲۴ بخش را از آن خود کردند.
انتخابهای اولیه اسکار ۲۰۱۳ یعنی انتخاب نامزدهای کسب جوایز در بهترین زمینهها در بخشهای مختلف، انتخابهای کاملا اشتباهی نبودند. فیلمهایی چون «عشق» (میشل هانکه)، «چهارپایان حیات وحش جنوبی» (بن زیتلین)، «زندگی پای» (انگ لی) و «دفترچه سیلور لاینیگز» (دیوید او راسل) انتخابهای شایستهای بودند و حتی فیلم سختی مانند «لینکلن» با آنکه از موضوعی سیاسی برخوردار بود اما بیشتر ویژگیهای تاریخی داشت و چهرهای از سیاستمداری را نشان میداد که بیشتر در پی رفع مشکلات بشری بود.
از نقطهنظری دیگر، در اسکار ۲۰۱۳ عملا پنج فیلم «آرگو» (بن افلک)، «لینکلن» (استیون اسپیلبرگ)، «جانگوی زنجیر گسیخته» (کوئنتین تارانتینو)، «۳۰دقیقه بامداد» (کاترین بیگلو)، و «بینوایان» (تام هوپر) را میتوان به نوعی فیلمهای سیاسی قلمداد کرد. فیلمهایی که هر یک پیامی از امید و پیروزی از دل شکست را داشتند.
در «آرگو» شاهد داستانی از CIA هستیم که در دهه ۱۹۸۰ در تلاش هستند تا دیپلماتهای به گروگان گرفته شده در ایران را نجات دهند. «۳۰ دقیقه بامداد» نیز به داستان تعقیب و گریز پیروزمندانه CIA در ارتباط با بنلادن میپردازد. هر دو فیلم، در پی آن هستند تا دستاوردهای ملی آمریکا را به غرور ملی آمریکا تبدیل کنند. «آرگو» داستانی ماجراجویانه دارد و «۳۰ دقیقه بامداد» نیز موضوعی نیمهمستند دارد که داستان آن حول و حوش زنی باز میگردد که کارهای مردانه میکند.
در لابهلای داستان «۳۰ دقیقه بامداد» میتوان رد پای باراک اوباما را جستوجو کرد. اولین رییسجمهوری سیاهپوست آمریکا در هر دو فیلم «لینکلن» و «جانگوی زنجیر گسیخته» جلوه میکند. این دو فیلم در واقع دو روی یک سکه هستند که به جنگ داخلی آمریکا و نتایج آن میپردازند؛ نتایجی که هنوز در آمریکا مشهود است. «لینکلن» رویکرد تاریخی دارد و از نژادپرستی، اتحاد ملی و شتاب سیاسی آمریکا پرده بر میدارد. «جانگوی زنجیر گسیخته» اما به بیعدالتی و بردهداری میپردازد و آثار آن را به تصویر میکشد. هر دو فیلم البته فیلمهای ارزشمندی هستند.
«بینوایان» شاید یکی از عجیبترین نامزدهای اسکار هشتادوپنجم بود. با این حال، واقعیت این است که آمریکاییها همیشه انقلابیون را تحسین میکردهاند. داستان معروف ویکتور هوگو درباره بیعدالتی، تاکنون چندبار در آمریکا به فیلم تبدیل شده و داستان پلیس ژاور و ژان والژان به شکلهای مختلف در فیلمهای آمریکایی نشان داده شده که از آن جمله میتوان به سریال طولانی «فراری» در آمریکا و فیلم دیگری با درخشش هریسون فورد در این خصوص اشاره کرد. نکته مهم درخصوص فیلم «بینوایان» این است که به صورت موزیکال ساخته شده، فرمی که اعضای آکادمی معمولا به آن روی خوش نشان میدهند.
با همه اینها، این اولینبار نیست که اسکار به فیلمهایی با موضوعات سیاسی و به ویژه فیلمهایی با موضوع ملی برای آمریکا اهمیت بیشتری میدهد. در اسکار سال گذشته، داستان فیلم «اسب جنگی» استیون اسپیلبرگ در زمان جنگ جهانی اول میگذشت. این فیلم، نامزد دریافت بهترین فیلم بود. در اسکار ۲۰۱۱، «سخنرانی پادشاه» اثر یان کانینگ، امیل شرمان و گرث آنوین که به موضوع مشکلات پرنس آلبرت فرزند دوم شاه جورج پنجم در انگلیس میپردازد جایزه بهترین فیلم را از اعضای آکادمی گرفت.
در آکادمی اسکار هشتادویکم در سال ۲۰۰۹، فیلمهای «فراست»، و «کتابخوان» که نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم بودند، حال و هوایی سیاسی داشتند. موضوع فیلم «فراست» در ارتباط با ریچارد نیکسون سیوهفتمین رییسجمهوری آمریکا در زمینه رسوایی ماجرای واترگیت بود و فیلم «کتابخوان» نیز مربوط به نوعی از جرایم جنگی مربوط به جنگ جهانی دوم بود.
همین وضعیت در اسکار هشتادم در سال ۲۰۰۸ نیز حاکم بود. در آن سال، فیلمهای «جایی برای پیرمردها نیست»، «مایکل کلایتون»، و «خون به پا خواهد شد» زمینههایی سیاسی داشتند. در آن سال، فیلم «خون به پا خواهد شد» جایزه بهترین فیلم را از آن خود کرد. «جایی برای پیرمردها نیست» به موضوع جدالهای مرزی در تگزاس غربی در آمریکا میپردازد. «مایکل کلایتون» درباره اتفاقات یک شرکت حقوقی و سیاستهای داخلی است.
«خون به پا خواهد شد» نیز مربوط به کشف نفت در آمریکا و اتفاقات پس از آن است.
تمامی فیلمها با موضوعات سیاسی در سالهای اخیر را نمیتوان به عمد جزو نامزدهای کسب آکادمی اسکار دانست و برخی از آنها درونمایههای جذاب و قدرتمندی داشتهاند، با این حال رنگ و بوی سیاست در انتخابها روزبهروز بیشتر حس میشود. لااقل آخرین آکادمی که با حضور میشل اوباما همراه بود یا جشنواره گلدنگلوب با حضور بیل کلینتون برای ارایه جایزه بهترین فیلم به «آرگو» نشاندهنده وجود دستهایی اثرگذار بر داوری فیلمها بوده است.
همه چیز طبق انتظار
اسکار طی سالیان اخیر راهکار جدیدی اتخاذ کرده و آن اینکه از طیف وسیعی از فیلمها حمایت میکند. در اسکار امسال «زندگی پای» چهار جایزه را از آن خود کرد که در بین آنها جایزه ارزشمند بهترین کارگردانی برای انگ لی بود. «بینوایان» مانند«آرگو» سه جایزه را برد، و «جانگوی زنجیرگسیخته» نیز به دو جایزه دست یافت که از آن جمله کوئنتین تارانتینو موفق به کسب بهترین فیلمنامه شد. «آرگو» جایزه بهترین فیلم را برد تا بن افلک با هیجان تمام از کاناداییها تشکر کند: «میخواهم از کانادا تشکر کنم»، عکسالعملی که در قبال نقش این کشور در نجات قهرمانان این فیلم یعنی دیپلماتها ناشی میشد.
میشل اوباما بانوی اول آمریکا از طریق ماهواره در مراسم اسکار ظاهر شد تا به جک نیکلسون کمک کند برنده جایزه بهترین فیلم یعنی«آرگو» را اعلام کند. تا همین یک دهه پیش، بن افلک در فیلمهایی چون«نیلوفرها» یا«بازی گوزن» بازی میکرد و چرخش او در بازی در چند فیلم ستایششده مختلف در سالهای اخیر، پرستیژ او را در سینمای هالیوود تغییر داد. صعود او به اوج قله هالیوود را میتوان در«آرگو» جستوجو کرد، داستانی سینمایی از یک فرار در ایران درگیر انقلاب.
افلک تاکنون جایزه آکادمی را برای کارگردانی نبرده بود و از سال ۱۹۹۰ که در آن سال فیلم«رانندگی برای خانم دیزی» جایزه بهترین فیلم را برد بدون آنکه بروس برسفورد کارگردان آن نامزد کسب بهترین کارگردانی باشد، کسی جز افلک وضعیتی اینچنین نداشت. در اسکار امسال هم«آرگو» در حالی جایزه بهترین فیلم را برد که افلک نامزد دریافت بهترین کارگردانی نبود. اسکار امسال، جوایز بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین تدوین فیلم را نیز از آن این فیلم کرد. جوایز ارایهشده در دالبی تیهتر، برای بسیاری طبق انتظارات بود، به طوری که انتظار میرفت جوایز در بین طیف گستردهای از فیلمها پخش شود.
داوران حتی راهی یافتند تا از فیلم «آناکارنینا» که باعث شده بود تا بسیاری از منتقدان و بینندگان از آن به خوبی یاد نکنند هم تقدیر شود، به طوریکه این فیلم برنده جایزه بهترین طراحی لباس شد. «لینکلن» که در بین نامزدهای دریافت اسکار پیشتاز بود و شانس ۱۲ جایزه را داشت، به نظر پس از حضور بیل کلینتون در ماه گذشته در گلدنگلوب اهمیت خود را از دست داد و تنها دو جایزه را به دست آورد.
اسکار امسال از نظر سبک به نظر از مراسم گرَمی پیروی میکرد، به طوری که بیشتر بر اجراهای محوری مانند ادل، شرلی بسی و باربارا استرایسند تاکید داشت تا ارایه خود جوایز.
ارسال نظر