همكاری های دلچسب ستاره های هالیوود
مدتی است علاقهمندان حرفهای و حتی نیمهحرفهای سینما در شور و شوق اتفاق مهمی هستند که در شرف رخ دادن است؛ اولین همکاری مشترک سه غول سینمای معاصر: مارتین اسکورسیزی، رابرت دنیرو و آل پاچینو.
مارتین اسکورسیزی و لئوناردو دی کاپریو
برخلاف دنیرو که نتوانست با کارگردان دیگری به یک همکاری طولانی مدت مشترک برسد، اسکورسیزی توانست با یک بازیگر جوان و البته مشهور مجموعه همکاریهای مشترکی را آغاز کند که 11 سال به طول انجامید. بدون شک زوج اسکورسیزی و لئوناردو دی کاپریو را میتوان بهترین زوج سینمایی جهان در قرن بیست و یکم دانست. هرچند تا پیش از اولین همکاری این دو چهره در فیلم «دار و دسته نیویورکی» که سال 2002 اتفاق افتاد، دی کاپریو به دلیل بازی در برخی آثار از جمله «تایتانیک» به شهرتی جهانی رسیده بود اما به واسطه چهره جذابی که داشت همچنان دنیای سینما او را جوانی خوش چهره برای صنعت سینمای هالیوود میدانست، نه یک بازیگر با هنر بازیگری قابل اعتنا.
دی کاپریو در همکاریهای مشترکش با اسکورسیزی نقشهای متفاوتی را تجربه کرد که دو تجربه آخرش با این کارگردان «شاترآیلند» و «گرگ وال استریت» را میتوان از بهترین نقش آفرینیهای کارنامه سینمایی او و البته بهترین فیلمهای هزاره سوم دانست. دی کاپریو برای دو فیلم «هوانورد» و «گرگ وال استریت» نامزد جایزه اسکار شد و اسکورسیزی هم برای «رفتگان» برای اولین بار اسکار بهترین کارگردانی را گرفت تا مشخص شود این همکاری تا چه اندازه برای هر دو نفر خوش یمن بوده است. شاید اسکورسیزی را بتوان تنها کارگردان مهم تاریخ سینما دانست که در نیمی از کل کارنامه بلند بالای سینماییاش- که اتفاقا بخش مهمترین آثار او را تشكیل میدهند- تنها دو بازیگر اصلی حضور دارند.
ریچارد لینکلیتر و ایتان هاوک
«پسران نیوتن»، «پیش از طلوع»، «پیش از غروب»، «پیش از نیمه شب»، «ملت غذای آماده»، «نوار» و «پسرانگی»؛ حاصل بیش از 20 سال همکاری ریچارد لینکلیتر و ایتان هاوک هستند. کارگردان و بازیگری که از اواسط دهه 90 میلادی به تور هم خوردند و تا امروز هر از چند گاهی در کنار هم قرار گرفتهاند و توانستهاند آثار ماندگاری خلق کنند.جدا از این مساله آنها دوستان خوبی هم برای هم شدهاند. اوج همکاری این بازیگر و کارگردان سهگانهای است که لینکلیتر با حضور هاوک و ژولی دلپی حد فاصل سالهای 1995 تا 2013 ساخت؛ سهگانهای درباره عشق با سه نام متفاوت «پیش از طلوع»، «پیش از غروب» و «پیش از نیمه شب». البته جدا از این سهگانه این کارگردان و بازیگر سابقه تجربه مشترک یک اثر متفاوت و عجیب در تاریخ سینمای جهان را هم دارند.
مهمترین نکته درباره همکاری مشترک لینکلیتر و هاوک این است که هاوک جدا از فیلمهایی که با لینکلیتر کار کرده کارنامه متوسطی به عنوان یک بازیگر دارد. شاید مهمترین نقشی که بازی کرده به فیلم «روز تمرین» آنتوان فوکوآ و همکاری با دنزل واشنگتن برمیگردد و اگر لینکلیتر در اواسط دهه ۹۰ او را برای بازی فیلم خود انتخاب نکرده بود احتمالا کارنامه این بازیگر همچنان از اثری تاثیرگذار و ماندگار خالی بود، دستكم به عنوان نقش اصلی.
وس اندرسون و بیل مورای
وس اندرسون کارگردان 47 ساله آمریکایی را یکی از کارگردانان خوشذوق معاصر سینمای جهان میدانند. کارگردانی که ذهن فانتزی بالایی دارد و به دور از جریان اصلی سینمای آمریکا فیلمهای خوش رنگ و لعاب با موضوعات فانتزی و کمدی میسازد. این کارگردان بیل مورای؛ کمدین کهنهکار آمریکایی را در بازیگری یک چهره خلاق و بینظیر میداند و معتقد است چشمه خلاقیت او تمام شدنی نیست. بیل مورای هم متقابلا وس اندرسون را بچه پرشوری میداند که خوشبختانه در سینما هیچ وقت به سمت بزرگ شدن حرکت نکرده است. طبیعتا انتظار میرود این کارگردان و بازیگر که نظری این چنین تحسینبرانگیز نسبت به هم دارند کارهای مشترک متعددی داشته باشند که همینطور هم هست.
وس اندرسون از سال 1998 تا امروز هشت فیلم سینمایی بلند ساخته که در هفت فیلم آن بیل مورای به عنوان بازیگر اصلی یا مکمل حضور داشته و تنها در اولین فیلم این کارگردان نامی از مورای در ترکیب بازیگرانش به چشم نمیخورد. «راشمور» که مورای برای آن نامزد اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد شد، «خانواده اشرافی تننبام»، «زندگی در آب با استیو زیسو»، انیمیشن «آقای روباه شگفتانگیز» که نامزد اسکار بهترین انیمیشن سال شد، «قلمرو طلوع ماه» و «هتل بزرگ بوداپست» حاصل همکاری دو دههای اندرسون و مورای است.
پل تامس اندرسون و فیلیپ سیمور هافمن
بدون شک اگر مرگ نابهنگام فیلیپ سیمور هافمن در سال 2014 نبود، تعداد همکاریهای مشترک این بازیگر فقید و پل تامس اندرسون بیشتر از پنج فیلم میشد. دلیلش هم بسیار واضح است؛ اندرسون هفت فیلم ساخته که در پنج فیلم آن هافمن به عنوان بازیگر مکمل حضور دارد. اصولا هافمن از دسته بازیگرانی بود که در نقشهای مکمل خوش میدرخشید و اندرسون هم به واسطه دوستی طولانی مدتی که با او داشت و همچنین با شناخت درست از تواناییهای هافمن برخی از مهمترین نقش مکملهای آثارش را به او سپرد که برای آخرین همکاری مشترکشان در فیلم «مرشد» هافمن نامزد دریافت اسکار هم شد. به همین دلیل هم اصولا نقشهایی که هافمن در فیلمهای اندرسون بازی کرده بدون توجه به اندازه زمانی حضورش از اهمیت بالایی در روند داستان برخوردارند.
دیوید او راسل و جنیفر لارنس
احتمالا دیوید او راسل ۵۸ ساله و جنیفر لارنس ۲۶ ساله جدیدترین ورودیهای فهرست همکاریهای مشترک موفق باشند. اولین همکاری این دو در سال ۲۰۱۲ شکل گرفت که نتیجهاش شد فیلم «دفترچه امیدبخش»؛ فیلمی که در بین منتقدان با واکنشهای مثبتی مواجه شد و یکی از فیلمهای خوب و پرجایزه سال ۲۰۱۲ بود. جنیفر لارنس توانست برای بازی در این فیلم برای نخستین بار اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن و جایزه گلدن گلوب در همین رشته را به دست آورد.
استیون اسپیلبرگ و تام هنکس
یکی از جذابترین همکاریها بین بازیگر و کارگردان زمانی شکل میگیرد که هر دو ارج و قرب حسابی در صنعت سینمای جهان داشته باشند. در این حالت همکاری آنها میتواند قبل از اینکه نتیجه آن مشخص شود وسوسهانگیز باشد. حالا تصور کنید نتیجه اولین همکاری مشترک این دو چهره یکی از بهترین آثار تاریخ سینما هم لقب بگیرد. این دقیقا اتفاقی بود که در اولین همکاری استیون اسپیلبرگ و تام هنکس رخ داد.
استیو مک کوئین و مایکل فاسبندر
تا پیش از سال 2008 استیو مک کوئین کارگردان سیاهپوست انگلیسی به عنوان یک فیلم کوتاهساز چهره گمنامی بود، درست مثل مایکل فاسبندر که تا پیش از این سال کسی به عنوان بازیگر نوظهور و جدید از او صحبت نمیکرد، اما در سال 2008 این دو چهره گمنام برای به تصویر کشیدن روزهای پایانی زندگی یکی از مهمترین معترضان و آزادیخواهان معاصر ایرلندی در کنار هم قرار گرفتند.
در سومین فیلم مک کوئین که تا امروز آخرین و البته پرجایزهترین فیلمش است، باز مایکل فاسبندر حضور دارد اما این بار در نقش مکمل. در فیلم «دوازده سال بردگی» که سال ۲۰۱۳ ساخته شد و اسکار بهترین فیلم را هم به دست آورد، فاسبندر در نقش یک ارباب بی رحم در دوران بردهداری آمریکا ظاهر شد و توانست نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد شود. سه همکاری مشترک و تحسین برانگیز باعث شده به راحتی بتوان زوج مک کوئین و فاسبندر را یکی از بهترین زوجهای سینمایی قرن جدید نامید که میتوانند بیش از اینها با یکدیگر همکاری کنند.
ریدلی اسکات و راسل کرو
اولین همکاری مشترک کارگردان انگلیسی و بازیگر استرالیایی در سال ۲۰۰۰ به خلق یکی از فیلمهای مهم تاریخی- حماسی تاریخ سینما منجر شد. «گلادیاتور» به کارگردانی ریدلی اسکات که راسل کرو نقش ژنرال ماکسیموس را در آن ایفا میکرد، علاوه بر اینکه جایزه اسکار بهترین فیلم را به دست آورد، باعث شد کرو اولین و تنها اسکار بهترین بازیگریاش را تا امروز به دست آورد. پنج سال پس از این همکاری سخت و طاقتفرسا اسکات و کرو در سه سال متوالی سه فیلم با هم کار کردند.
با مرور کارنامه کاری ریدلی اسکات و راسل کرو میتوان به این نکته پی برد که این دو نفر با هیچ کارگردان و بازیگر دیگری نتوانستهاند در این اندازه همکاری مشترک و البته موفق داشته باشند. با توجه به اینکه ریدلی اسکات هنوز از کارگردانی خداحافظی نکرده و راسل کرو هنوز به بازیگری ادامه میدهد، میتوان امید داشت این دو در سالهای آینده بار دیگر در کنار هم قرار بگیرند و خب! شاید این بار بالاخره بتوانند اثری خلق کنند که بتواند موفقیت «گلادیاتور» را تکرار کند.
نظر کاربران
عالی
بهتر و دلچسب تر از همه اینا که از قلم انداختین ؛
برد پیت و دیوید فینچر