۴۳۷۰۴۹
۵۰۱۷
۵۰۱۷
پ

گفت‌و‌گو با حمید‌پور آذری، طراح و کارگردان نمایش «هنگامی که...»

رهایی از مثلث جنگ، مهاجرت و تنهایی

«هنگامی که...» نمایش جدید حمید پورآذری، کارگردان نمایش‌های متفاوت است. این نمایش در محیط یک بنیاد خیریه به نام «امید مهر» اجرا شد و تعدادی از بازیگران نمایش قبلی‌اش با دخترانی افغان که در این بنیاد آموزش دیده‌اند در آن به ایفای نقش می‌پردازند.

روزنامه ایران - رضا آشفته: «هنگامی که...» نمایش جدید حمید پورآذری، کارگردان نمایش‌های متفاوت است. این نمایش در محیط یک بنیاد خیریه به نام «امید مهر» اجرا شد و تعدادی از بازیگران نمایش قبلی‌اش با دخترانی افغان که در این بنیاد آموزش دیده‌اند در آن به ایفای نقش می‌پردازند. روایت نمایش با واگویه‌های این دختران افغان از زندگی‌های آسیب‌دیده از جنگ و مهاجرت اجباری و دیگر مشکلاتشان پیش می‌رود.
پورآذری سه دوره متفاوت در کارنامه کارگردانی‌اش دارد؛ دوره اول اجرای حرفه‌ای در سالن‌های متعارف، دوره دوم اجرا در مکان‌های غیرمتعارف با شکل‌هایی مشخص و دوره سوم اجرا در مکان‌های غیرمتعارف با شکل‌هایی نوین... با او درباره دوره سومی که در حال حاضر در حال طی کردن آن است و تئاتر «هنگامی که...» گفت‌و‌گویی کرده‌ایم تا بیشتر با هدف و فضای ذهنی راهبر در کارهایش آشنا شویم:
رهایی از مثلث جنگ، مهاجرت و تنهایی
بنابر چه تعریفی شما تئاترهای دوره سوم را که شامل سال ثانیه و هنگامی که... می‌شود، کار می‌کنید؟
تئاتر هنری درباره انسان است و در آن هیچ حکمی وجود ندارد. من الان باید شما را درک کنم و بفهمم و شما هم همین طور. این احساس و عواطف درست با همدیگر باید رد و بدل بشود که اتفاقی بیفتد. این است که خود هنر مهم نیست بلکه اهمیتش به خاطر پدیده اجتماعی بودنش است؛ برای همین مهم می شود و تأثیرگذار... برای من تئاتر به عنوان یک پدیده مهم اجتماعی الان مطرح است.
مکان، حضور پر رنگی دارد در ارائه کار. مکان اولیه یک غذاخوری است که در آن فشاری هست که تماشاگران باید تحت نظر چند بازیگر حضور داشته باشند. مکان دوم یک سوله است که در آنجا بازیگران حضور دارند و زاویه دیدی را برای تماشاگران تعریف می‌کنند و مکان سوم که یک دالان است که در آنجا نیز یک سری مجسمه، نقاشی دیواری و مانند اینها است که می‌تواند تداعی گر جنگ باشد. در واقع تصویری است که ما را به جمع‌بندی سوق می‌دهد. مکان چقدر در این فضاسازی کمکتان کرده است؟
خیلی... بعد از تیم بازیگر و اجرا دومین عنصر مهم که در خدمت نمایش است، مکان است. از برآیند این تیم و مکان اتفاق سوم متن به وجود می‌آید. الان دیگر نمی‌توانم این طور فکر بکنم که نمایشی را در یک جا تمرین بکنم و بعد آن را ببرم در جایی دیگر اجرا بکنم. این را در هفت هشت ده سالی که کار کرده‌ام دیگر برایم خود مکان مسأله بسیار دراماتیکی است و مکان جزو لاینفک یک درام است حداقل الان این طور است برایم. مکان یک بیس، یک هویت و یک کاراکتر است. هیچ وقت نمی‌توانم فکر کنم نمایش هنگامی که... بخواهد در جای دیگری اجرا بشود مگر اینکه خیلی به لحاظ شکل و پتانسیل بخواهد این اجرا را دربر بگیرد. بازهم ویژگی‌های آن مکان جدید چون با این مکان یکی نخواهد بود، صددرصد این اجرا تکرار نخواهد شد.
این معماری و مکان چیزی است که نمی‌شود حذفش کرد. در یک سالن متعارف هم که بخواهیم کار کنیم باید بدانیم که از چه داده‌هایی برخوردار است و این مهم است چون مکان تأثیر خودش را در میزانسن و نوع حضور بازیگر می‌گذارد. تأثیر روی خودش را روی متن نویسنده می‌گذارد و در طراحی نور و لباس هم تأثیرگذار است. خود فضا می‌گوید که چه چیزهایی درست یا نادرست است. برای مثال؛ ما سال ثانیه را در سوئیس در یک سوله اجرا کردیم اما در اینجا قرار بود در سوله باشد و وقتی این نشد و ما در سعدآباد باید در زمین تنیس و در حاشیه یک جنگل کار کنیم، هویت مکان که عوض شد، طراحی لباس هم عوض شد.
یعنی آن لباس قبلی رفت یک طرف و لباس جدید هم آمد که طراحی و رنگ متفاوتی داشت. نمی‌توانیم به مکان فکر نکنیم و بخواهیم اجرا کنیم. واقعاً جزو ارکان مهم یک اجرا هست. مکان، بازیگر و متن سه عنصر مهم این اجراست. در این نمایش جایگاه کارگردان را متصور نیستم مگر ادیتوری که یک سری چیزها را می‌گیرد و ادیت شده‌اش را تحویل می‌دهد. این ادیت در مکان اتفاق می‌افتد. بازیگر یک سری رفتار و ایده دارد که در جنس خود متن تزریق می‌شود. متن یک پایه و آلماتور یک اجراست.
رهایی از مثلث جنگ، مهاجرت و تنهایی
خیلی فضا برایتان اهمیت دارد، چون در آن حس و حالتان غالب می‌شود. در سه مرحله این فضا ساخته می‌شود. اول تصنعی و نمایشی است و به دنبال تلقین یک حس غالب مثل فشار در موقعیت است و بعد در مرحله دوم فضای نزدیک به واقعیت‌های تلخ بازنمایی می‌شود و در فضای سوم یک تصویر است از برآیند آنچه از دل این واقعیت ها می‌آید. مجسمه‌ها و جمجمه‌ها بیانگر این تلخی در هر جنگ و قتلی است؟
شاید در یک جنگ متداول نیست بلکه در جنگ روانی. میل به جلو و حرکت کردن اساساً یک نوع جنگ با اطراف است. چالش به وجود می‌آید در حرکت... خود فضا و آدمها، متن و حرکت آدمها چه تغیراتی را به وجود آورد. ما در زمانی که دو سه هفته که تمرین کردیم بعد متوجه شدیم که بازیگران ما می‌توانستند دخترها باشند یعنی در دل تمرین این می‌شود تصمیم، انتخاب و تغییر. یک مقدار که جلوتر می‌رویم خود این روال، از خودش زایش می‌کند. جنگ، مهاجرت و تنهایی. همه اینها معنای معمول خودش را ندارد. جنگ فقط مفهوم فیزیکی ندارد. مهاجرت الزاماً مهاجرت از این کشور به آن کشور و از این شهر به آن شهر نیست. و تنهایی محصول این جنگ و مهاجرت است. مهاجرت در واقع در خود این جغرافیای محدود هم پیدا می‌شود، محصول یک تصمیم می‌شود.
محصول یک انتخاب می‌شود برای تغییر. و در نهایت از مضمون همه اینها یک قطره بیرون می‌آید به اسم فشار. اینکه فشار بالا می‌آید، چه اتفاقی می‌افتد. یک‌ گذار است و ما باید متوجه بزنگاه‌هایمان بشویم. کجا‌ گذار ماست. چنانچه دهه چهل یک‌ گذار است از جوانی به میانسالی و بعد کم کم پیرسالی. این‌گذار باید شناخته شود و مهار شود که در آن این فشار ما را اذیت نکند. این فشار باید کنترل شود که نترکد. این مضمون محصول راه خود آدمها، فضا، فضایی که خود آدمها به وجود می‌آورند. ما سه ماه و نیم در این فضا زیست می‌کردیم که متوجه این فشار شدیم و گفتیم این دیوارها را بشکافیم و برویم در دالان زمان. حتی در خود غذاخوری هم هیچ ثباتی وجود ندارد. وقتی تماشاگر در سالن نشسته ثبات است و اتفاقات بین مرز شوخی و جدی است و حالا اتفاقات گرچه جنس‌اش به یک جدیتی برسد اما در ذاتش یک بازی است.
وقتی ما وارد مکان می‌شویم و نظم آنجا را برهم می‌ریزیم، دیگر ثباتی وجود ندارد. زمان می‌برد که دوباره ثبات بیاید. در دالان هم یک تعلیق وجود دارد که دیگر ثبات نیست. یک سری چیزها پخش است و درست چیده نشده و تصاویری داریم که معلق است. این یک مکان است که در پروسه‌ای شکل می‌گیرد. در اینجا نمایشنامه‌ها بر اساس داده‌ها و پیشنهاد بازیگران و نویسنده اتفاق افتاده است و این متن در اجرا هویت پیدا می‌کند و در شکل مستقل خودش به سختی هویت دارد. اگر اجرا نباشد و حتی این مکان نباشد کمتر خودش را نشان می‌دهد. اگر بخواهیم برویم جای دیگر مثل آدم سکته‌ای می‌مانیم که تعادل نداریم.
صدا عنصر برجسته است که بنابر ضرورت فضا، موسیقی و افکت در آن حضور پر رنگی دارد؟
موسیقی به معنای موسیقی خیلی در کارهایم نمی‌شنوم. کاراکتر صداست که با یک سری صداهایی برایمان تعریف می‌شود که این خود کافی است. که آن هم می‌تواند باشد و می‌تواند نباشد. بودنش ارزش افزوده است. یعنی آنچه را از فضا می‌گذاریم نوعی پتانسیل فضا را کمی تقویت می‌کند. خود فضا آنقدر پتانسیل دارد به چیز مجزایی نتوانسته‌ام فکر کنم. اگر صدای زنگی شنیده می‌شود جزئی از فضا و پتانسیل فضاست.
رهایی از مثلث جنگ، مهاجرت و تنهایی
این پیشنهاد شما به بنیاد مهر است؟
نه... پارسال قرار بود که من در یک گالری بخشی از سال ثانیه را به صورت اجرای خصوصی داشته باشیم برای یک بنیاد و آنجا باب آشنایی‌ام با بنیاد مهر امید شد. گفتند که یک کارگاه تئاتر هم داشته باشیم.
این بنیاد کارش چیست؟
به لحاظ اجتماعی دختران را در آموزش‌هایی ارتقا می‌دهند مثل آموزش زبان، بهتر زندگی کردن، طراحی و خیاطی و کامپیوتر... بعد از دو سال کارآموزی می‌روند. مثل مزون، کامپیوتر... و در این مورد می‌خواستند تئاتر را هم جز آموزش‌هایشان بگذارند و من هم وارد این بازی شدم.
این برنامه‌تان ادامه دارد یعنی از آنچه از سال ثانیه شروع کرده‌اید؟
بله... باید مسیر را ادامه بدهیم چون این سیکلی است که آغاز شده و تداوم دارد. برای اینکه به نتیجه‌ای برسیم و حداقل خودم بفهمم که داریم چه کار می‌کنیم و آیا مسیر درست است یا خیر.
مسیر کارهایی که قبلاً با یک گروه حرفه‌ای انجام می‌دادید مثل غولتشن‌ها هنوز ادامه دارد؟
الان همه بازیگران و هنرجویانی که دارم بشدت حرفه‌ای شده‌اند. یعنی اینکه با تیمی دارم کار می‌کنم و تلاش می‌کنم که اینها درجه یک هستند. آماری برای خود تهیه می‌کردم که پارسال نه تا ده تا از بچه‌ها در سالن‌های مختلف کار کرده بودند و یک فیلم سینمایی نیز در دل گروه تولید شده بود که در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران شد. تعصبی ندارم که بگویم سالن بد است و بنابر ضررورتها سالن را انتخاب خواهم کرد. شاید سال دیگر در تئاترشهر کار کنم.
یک سری ایده‌ها برای خودم دارم که باید بموقع انجام شود. حکمی صادر نمی‌کنم و بنابر شرایط کار خواهم کرد و همه‌اش تئاتر است و در زمانه‌هایی که سالن کم داریم ترجیح می‌دهم که در مکان‌های غیر متعارف که پتانسیل تئاتر دارد کار بکنیم. نمی‌توان تئاتر را به تئاتر محیطی و خیابانی محدود کرد؛ بالاخره تئاتر تئاتر است و فرقی نمی‌کند که در کجا اجرا شود. نمی‌توان برخورد علی‌السویه با تئاتر کرد. در جشنواره لندن در ۲۰۱۲ که بودیم ویژگی جشنواره این بود که سالن نداشتند و در مکان‌های غیر متعارف اجرا می‌کردند. مثلاً در جایی مثل مرکز خرید قدیمی یا در پارکینگ و در جاهایی این چنین و همه نیز شرافتمندانه تئاتر کار می‌کردند . یعنی برای تئاتر کار می‌کردند. ما جایگاه و ثباتی برای تئاتر درست کرده‌ایم اما باید با برنامه تئاترمان را ارتقا دهیم. بنابراین خود تئاتر کمرنگ شده است.
بازتاب کار؟
شاید همه آنهایی که دارند می‌آیند و کار را می‌بینند انتظار جدی بودن کار و بچه‌ها را نداشته باشند چون همه اتفاقات در دل کار حرفه‌ای است. واقعیتش می‌خواهم بگویم که دارند فکر می‌کنند. چون جدی و حرفه‌ای فکر می‌کنند تمام ضعف ها تبدیل به قوت و ویژگی می‌شود. دیگر مشخصاً اگر بخواهی آن ضعف را درست بکنی تبدیل می‌شود به خود ضعف که درست نقطۀ عکس خودش را دارد. اینها و همه اتفاقاتی که درباره‌اش داریم صحبت می‌کنیم، کمک می‌کند این پدیده را کشف کنم که باز هم تئاتر چیست.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج