۵۰ شرور بزرگ سینمای جهان (۲)
با اکران فیلم «جوخه انتحار» دوباره بحث قهرمانهای شرور تاریخ سینما داغ شد. این فیلم اگرچه با بازخورد منفی منتقدها همراه بود اما حضور این همه شرور در قامت قهرمان باعث جذابیتی مخاطب پسند شد تا فروش این اثر کامیک بوکی بالا برود.
مجله «ایمپایر» به مناسبت اکران این فیلم نگاهی انداخته به ۵۰ شرور بزرگ تاریخ سینما. بد نیست فیلمنامه نویسان نگاهی تخصصی تر به این فهرست بیندازند تا در آثار بعدیشان کیفیت ضد قهرمانهایشان را افزایش دهند.
بزرگ ترین تفاوت لیست ۵۰ نفره ای که پیش رویتان است با سایر رتبه بندی ها و نظر سنجی ها این است که مخاطبین، کارشناسان و منتقدان این لیست را انتخاب نکرده اند. بلکه خود بازیگرانی که نقش های منفی فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی را بر عهده داشته اند، به این ۵۰ شخصیت رای داده اند. در مطلب پیش روی شما به فهرست ایمپایر کمی مفصل تر پرداخته شده تا شاید برای برخی از فیلم ها و کاراکترهایشان بتوان نکات ظریف تری پیدا کرد.
بدون توضیح بیشتر این شما و این ۵۰ شخصیت منفی تاریخ سینما:
کریستوفر واکن (رمانس واقعی، ۱۹۹۳)
یک فیلم پر ستاره دیگر از تونی اسکات و یک شکست دیگر برای او! فیلمنامه ای که کویینتین تارانتینو برای اسکات نوشت انگار فقط برای واکن کار کرد و در نهایت هم «رمانس واقعی» نتوانست جایی برای خودش در تاریخ سینما دست و پا کند. حتی با وجود پاتریشیا آرکت، برد پیت، ساموئل ال جکسون، وال کیلمر، گری الدمن و... . واکن اگرچه در کارنامه کاریش نقش های مثبت زیادی هم دارد اما اگر از طرفداران پر و پا قرص جیمز باند باشید، احتمالا او را با کاراکتر مکس زورین در «نمایی از یک قتل» می شناسید و می دانید که چقدر بد بودن به چشمان و فکش می آید! حالا اگر فیلمنامه ای را تارانتینوی خون ریز بنویسد و او بازی کند، می شود حتی بدون دیدن فیلم هم فهمید که وینچنزو کوکوتی در واقع چه نوع کاراکتری است!
دیالوگ برگزیده : من از سال 1984 هیچ کسی را نکشته ام!
۲۴- تراویس بیکل
رابرت دنیرو (راننده تاکسی، 1976)
چرا دنیرو این قدر راحت می تواند بدمن باشد؟! تنها بازیگری که اسمش برای سومین بار در لیست می آید. دنیرو که با آن بیانات شدید اللحنش علیه دونالد ترامپ شاید مدتی مجبور به گوشه گیری شود، یار غار مارتین اسکورسیزی خصوصا در دهه هفتاد بود. او با «راننده تاکسی» توانست در سالی که جایزه به پیتر فینچ برای «شبکه» سیدنی لومت رسید، نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شود. «مرد تنهای خدا» احتمالا یکی از شاخص ترین روانی های مکتب نیویورک به حساب می آید. شاید روانی ترینشان.
دیالوگ برگزیده : تو داری با من صحبت می کنی؟!
۲۳- کلنل کرتز
مارلون براندو (اینک آخرالزمان، 1979)
شاید اگر سال 1972 وقتی آکادمی تصمیم گرفت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به براندو برای بازی ماندگارش در «پدر خوانده» دهد، این بازیگر نام آشنای آمریکایی، اعتراض را کنار می گذاشت و به جای آن زن سرخ پوست، شخصا برای گرفتن اسکار و تشکر روی سن می رفت، می توانست برای «اینک آخرالزمان» هم جایزه ای بگیرد. ساخته سال 1979 فرانسیس فورد کاپولا در 8 رشته نامزد جایزه اسکار شد. بهترین فیلم، فیلمنامه، کارگردانی، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، اما نه بهترین بازیگر نقش اول مرد. در سالی که ویتوریو استورارو، اولین مجسمه اسکار از سه گانه اش را دریافت کرد، براندو کاملا در حاشیه ماند.
دیالوگ برگزیده: ترس و ترور روحیه دوستانتان هستند!
22- بچه گیر شرور
رابرت هلپمن (چیتی چیتی بنگ بنگ، ۱۹۶۸)
سر رابرت هلپمن بدون شک یکی از مهم ترین بازیگران تاریخ سینما، تیاتر و باله استرالیا است. روز اول ژانویه ۱۹۶۸ او به خاطر خدماتش به باله توانست لقب شوالیه را دریافت کند و در ۱۶ دسامبر همان سال با «چیتی چیتی بنگ بنگ» به پرده سینماها رفت. او در یکی از معدود فیلمنامه هایی که توسط رولد دال نوشته شد، ایفای نقش کرد. داستان اصلی این اثر نوشته یان فلمینگ (نویسنده و خالق جیمز باند) است و تیم موسیقی این اثر موزیکال هم برادران شرمن («مری پاپینز») بودند. بازی دیک ون دایک هم به بهتر دیده شدن این اثر کمک کرد. هر چند منتقدان در مجموع چندان دل خوشی از «چیتی چیتی بنگ بنگ» نداشتند.
دیالوگ برگزیده : بیا، آب نباتت رو بگیر!
21- جوکر
هیث لجر (شوالیه تاریکی، ۲۰۰۸)
هر چند رنگ لباس و گریم هیث لجر در «شوالیه تاریکی» تقریبا هیچ تفاوتی با جوکر های قبلی و حتی نمونه های کتاب مصور این کاراکتر نداشت اما بدون شک او شاخص ترین جوکر تاریخ سینما را با فیلمنامه کریستوفر نولان به نمایش گذاشت. بدمنی که فلسفه داشت. یک روان پریش واقعی بود و بالاتر از همه این ها در لحنش یک شاعرانگی و کنایه خاصی داشت که با دیالوگ های به یاد ماندنی اش بروز پیدا می کرد. خیلی از منتقدان می خواستند سر از نقشه او در آورند انا فراموش کردند که جوکر نولان فقط می خواست «سوختن جهان را تماشا کند.»
دیالوگ برگزیده: میدونی چرا از چاقو استفاده می کنم؟ تفنگ ها خیلی سریعن، با تفنگ نمیتونی تمام اون حس طرفت رو درک کنی! آخه آدم ها تو لحظه های آخر نشون میدن که واقعا کی هستن!
20- جین هادسن
بتی دیویس (چه بر سر بیبی جین آمد؟، ۱۹۶۲)
ساخته سال ۱۹۶۲ رابرت آلدریچ موفق شد در پایان سال نامزد پنج جایزه اسکار از جمله اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای بتی دیویس شود. این بازیگر شناخته شده هالیوودی که برای همین فیلم نامزدی در گولدن گلوب را هم تجربه کرده است، در کنار جوان کرافورد در «چه بر سر بیبی جین آمد؟» نقش دو خواهر بازیگر را ایفا کردند. جین هادسون در کودکی ستاره نمایش های وودویل بوده اما فیلم هایش در بزرگسالی با شکست مواجه می شوند و بلانش هادسون که در کودکی فعالیت هنری خاصی نداشته در بزرگسالی تبدیل به ستاره سینما می شود. حسادت جین به خواهرش و حالت های روان پریشی این کاراکتر، یکی از دلایل موفقیت آن به حساب می آید. جالب است بدانید سال ۲۰۰۳ انیستیتوی فیلم آمریکا، کاراکتر جین هادسون را در رتبه ۴۴ام ۵۰ شرور برتر تاریخ سینما قرار داده بود.
دیالوگ برگزیده : اما تو بلانشی! تو روی اون صندلی هستی!
۱۹- الکس دلارج
مالکوم مک داول (پرتقال کوکی، 1971)
وقتی جوکر کریستوفر نولان در رتبه 21 قرار دارد، طبیعتا منبع الهام آن باید در رده بالاتری قرار بگیرد. مثل جوکر، در مورد الکس دلارج هم همیشه این سوال مطرح بوده که او شرور است یا قربانی؟! شاید هم هر دو. به هر حال او رئیس یک گنگ خلافکاری بوده پس می تواند در فهرست قرار گیرد. نقل های زیادی در مورد «پرتقال کوکی» شنیده می شود. مثل این که مالکوم مک داول، التماس کرده تا کوبریک این نقش را به او بدهد. یا این که کویینتین تارانتینو در «سنگ های انباری» به این فیلم ادای دین کرده است. ساخته سال 1971 کارگردان «غلاف تمام فلزی» و «درخشش» به خاطر موضوع و صحنه های شدید غیر اخلاقیش 27 سال در بریتانیا توقیف بود و در آمریکا هم درجه X گرفت تا این که کوبریک حاضر به تغییر بخش هایی از آن شد تا درجه فیلم برای اکران مجدد در سال 1973 به R کاهش یابد. با اکران فیلم اما تا همین امروز در فیلم ها، سریال ها، آلبوم های موسیقی و حتی فوتبال ارجاعات آن را می توانیم ببینیم. مثلا بد نیست بدانید که از جام جهانی 1974 به خاطر سبک بازی توتال فوتبال و رنگ پیراهن نارنجی تیم ملی فوتبال هلند به آنها لقب «پرتقال کوکی» را دادند. لقبی که تا امروز هم همراه آنها مانده است.
دیالوگ برگزیده: یه بعد از ظهر فوق العاده را پشت سر گذاشتم و چیزی که الان احتیاج دارم تا به اون یه پایان بی نظیر بدم، یه ذره لودویگ ون پیره!
18- دکتر کریستین سل
لارنس الیویر (ماراتن من، ۱۹۷۶)
اگر یک مامور سابق SS نازی که از اردوگاه های مرگ، الماس های یهودیان را می دزدیده نمی تواند جزو ۲۰ شرور اول فهرست قرار گیرد، پس چه کسی می تواند؟! با مرگ برادرش در یک تصادف رانندگی، دکتر کریستین سل که بعد از جنگ تبدیل به دندان پزشک شده به دنبال الماس هایی می آید که نزد برادرش به امانت گذاشته بود. احتمالا شما هم به این فکر می کنید که برد پیت و گروه «لعنتی های بی آبرو»یش چه کار درستی می کردند که روی پیشانی نازی ها، صلیب شکسته را حک می کردند تا هیچ وقت نتوانند از گناهان زمان جنگشان فرار کنند. با این حال باید در نظر گرفت که نوشته شدن فیلمنامه توسط یک نویسنده صاحب نام یهودی به نام ویلیام گولدمن، تاثیر قابل توجهی در اغراق آمیز تر شدن کاراکتر دکتر سل دارد. این نقش برای الیویر نامزدی در اسکار را هم همراه داشت.
دیالوگ برگزیده: امنه؟!
17- هیولا
بوریس کارلوف (فرانکنشتاین، ۱۹۳۱)
اگرچه با گذشت سال ها، امروز بیش از هر چیز گریم جالب توجه کارلوف در «فرانکنشتاین» به خاطر می آید اما باید توجه داشت که بازی کردن از پشت این همه لوازم آرایش، چسب و احتمالا روغن تا چه حد سخت است. «فرانکنشتاین» یکی از قدیمی ترین فیلم های فهرست است و بدون شک دلیل آن را می توان در ماندگاری کاراکتر «فرانکنشتاین» جست و جو کرد.
دیالوگ برگزیده: ااااااارررررررههههههههههههههه!!!!
16- تامی ادو
ریچارد ویدمارک (بوسه مرگ، ۱۹۴۷)
اگر فقط بگوییم که این نخستین فیلم ریچارد ویدمارک به حساب می آید، به خودی خود دلیل خوبی برای حضور وی در فهرست ۵۰ بدمن تاریخ هست اما این همه ماجرا نیست. ویدمارک به خاطر این فیلم موفق شد در سال ۱۹۴۸ جایزه گولدن گلوب بهترین ستاره در حال ظهور را ببرد و نامزدی در اسکار را هم به عنوان نقش مکمل مرد در کارنامه اش ثبت کند. «بوسه مرگ» منبع الهام فیلمی به همین نام محصول سال ۱۹۹۵ هم شد اما با وجود بازی ستاره هایی مثل ساموئل ال جکسون و نیکلاس کیج، تقریبا هیچ جایی از تاریخ سینما قرار نگرفت تا ارزش های ویدمارک بیش از پیش مشخص شود.
دیالوگ برگزیده : تو می دونی با یه خائن چی کار می کنم؟!
15- هنری اف. پاتر
لایونل بریمور (چه زندگی شگفت انگیزی، ۱۹۴۶)
برای ساختن یک بدمن خوب راه های گوناگونی هست. اما یکی از عملی ترین شیوه ها آن است که شخصیت مثبتتان، آن قدر جذاب و معصوم باشد که مخاطب حتی از فکر رفتن یک خار در پای او احساس ناراحتی کند. حالا اگر فردی پیدا شود که او را اذیت کند، به راحتی نام خودش را در لیست سیاه ذهن مخاطبان ثبت کرده است. برای جورج بایلی فیلم «چه زندگی شگفت انگیزی» (با بازی جیمز استوارت) هم دقیقا همین اتفاق رخ می دهد تا آقای پاتر یکی از بدترین های تمام ادوار باشد. با این تفاوت که او واقعا بد هم هست! سال ۲۰۰۳ نام او در رتبه ششم بدترین شرورهای تاریخ سینمای انیستیتوی فیلم آمریکا قرار گرفت. معروف است که مت گرونینگ، خالق مجموعه «سیمپسون ها»، برای خلق کاراکتر پول پرست آقای برنز، از آقای پاتر الهام گرفته است.
دیالوگ برگزیده : مرده ات بیشتر از زنده ات ارزش داره!
14- نورمن بیتس
آنتونی پرکینز (روانی، ۱۹۶۰)
می توان مطمئن بود که خیلی ها تمام فهرست را رد کرده اند تا به نام نورمن بیتس و آلفرد هیچکاک برسند. متل دار روان پریشی که قتل ها را گردن مادر بیمارش می انداخت اما در نهایت وقتی راز آنها گشوده شد، همه مخاطبانی که کتاب را نخوانده بودند، از آلفرد هیچکاک بازی خوردند. نورمن بیتس و مادرش در تاریخ سینما آن قدر محبوب شدند که بارها در آثار مختلف مورد ادای دین قرار می گرفتند. آخرین بار در سال ۲۰۱۳ در مورد زندگی آنها یک سریال به نام «متل بیتس» ساخته شد. جالب است بدانید در تاریخ سینما و تلویزیون بیش از هزار بار به این فیلم ارجاع داده و نزدیک ۱۹۰ ورژن کمدی آن هم ساخته شده است.
دیالوگ برگزیده : بهترین دوست یه پسر مادرشه!
13- جانی فرندلی
لی جی کاب (در بار انداز، ۱۹۵۴)
ساخته الیا کازان نامزد ۱۲ جایزه اسکار شد و ۸ جایزه از جمله اسکارهای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به خودش اختصاص داد. با وجود این که هم مارلون براندو و هم اوا ماری سنت توانستند اسکار بگیرند، دست لی جی. کاب از جایزه کوتاه ماند. خیلی ها معتقدند به خاطر حوادث مربوط به مک کارتیزم کاب نتوانست جایزه اسکار را ببرد. او که متهم به داشتن عقاید کمونیستی شده بود، دو سال از حضور در برابر سناتور جوزف مک کارتی سر باز زد تا این که نامش در لیست سیاه هالیوود قرار گرفت. در نهایت کارش را از دست داد و هیچ پولی برای گذران زندگی نداشت تا این که سال ۱۹۵۳ به دادگاه رفت و مثل خود الیا کازان ۲۰ نفر از اعضای حزب کمونیزم را معرفی کرد. با این حال آمریکایی ها هیچ وقت به یک کمونیست اسکار نمی دهند. مگر این که به شیوه دالتون ترامبو آن را ببرید.
دیالوگ برگزیده : شما بچه ها کجا دارین می رین؟ یه دیقه صبر کنید! این یادم می مونه. تک تک شما یادم می مونین! من بر می گردم! فراموش نکنید! من بر می گردم!
12- فرانک
هنری فوندا (روزی روزگاری در غرب، ۱۹۶۸)
سرجیو لئونه، هنری فوندا را بر خلاف تصویری که در هالیوود داشت برای یک کابوی قاتل انتخاب کرد. فوندای آرام و قهرمان، در «روزی روزگاری در غرب» تبدیل به خلافکاری بی رحم و خون ریز شد. صحنه معرفی فوندا در این فیلم، به راحتی از یادها نخواهد رفت و چشم های آبی سردش، سال ها کابوس بچه هایی شدند که صحنه معروف تیراندازی او به بچه را دیده بودند.
دیالوگ برگزیده: مردم وقتی دارن می میرن بهتر می ترسند!
11- ساحره بدجنس غرب
مارگارت همیلتون (جادوگر از، ۱۹۳۹)
اگرچه سال ها از ساخته کلاسیک ویکتور فلمینگ گذشته اما این اثر روز به روز مشهورتر شده است. با این که در زمان اکران کاملا زیر سایه «برباد رفته»، دیگر ساخته ویکتور فلمینگ قرار گرفت و در نهایت رقابت بهترین فیلم اسکار را هم به همین اثر واگذار کرد اما «جادوگر از» نقطه عطفی در کارنامه خیلی از عوامل خود شد. از جمله باید اعتراف کرد که جودی گارلند عملا با این فیلم به شهرت رسید. در طول این سال ها اما کمتر به مارگارت همیلتون اشاره می شود. حتی با این که دزدیده شدن کفش های قرمز گارلند در این فیلم توانست به صدر اخبار رسانه ها برسد اما باز کمتر از مارگارت همیلتون شنیده ایم. اما باید توجه داشته باشیم شاید یکی از دلایلی که سال ها در همه کتاب های کودک، جادوگران بدجنس با صورت سبز و خال روی دماغ تصویر می شدند، گریم تاثیر گذار همیلتون در این فیلم بود. جالب این که در فیلم این جادوگر سنگ دل بیشتر از آن که عمل کند، تهدید می کند اما برای مخاطب تارانتینو ندیده آن روزگار، تهدید به غرق کردن توتو و آتش زدن مترسک، خود به اندازه انجام آن عمل زشت و وحشتناکی بود!
دیالوگ برگزیده: این کارها باید بسیار ظریف انجام شوند.... و الا به طلسم صدمه می زنید!
10- تامی دویتو
جو پشی (رفقای خوب، ۱۹۹۰)
اگر کودکی شما هم با دو گانه «تنها در خانه» سپری شده باشد، حتما جو پشی را برای همیشه در خاطرتان به عنوان یک ابر شرور نگه می دارید. اما مارتین اسکورسیزی، خالق «راننده تاکسی» در دهه ۹۰ به جو پشی در «دوستان خوب» هم بازی می دهد تا یک شرور دیگر را در فیلم های خودش خلق کرده باشد. به نظر منتقدان و اعضای آکادمی هم جو پشی در «رفقای خوب» واقعا از پس کارش به خوبی برآمده. این فیلم نامزد ۶ جایزه اسکار از جمله جوایز بهترین فیلم، کارگردان، فیلمنامه و بازیگر نقش مکمل زن می شود اما از میان همه این جوایز فقط جو پشی توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای این اثر کسب کند.
دیالوگ برگزیده : چطوری بامزه؟! من چطوری بامزه ام؟!
9- ریچارد III
لارنس الیویر (ریچارد III، ۱۹۵۵)
بعد از رابرت دنیرو که بارها نام خودش را در این فهرست ثبت کرده، نوبت یک بازیگر کلاسیک می شود که بار دیگر به بهانه یکی دیگر از نقش هایش او را صدا بزنیم: لارنس اولیویر! او در دهه ۵۰ اثری از ویلیام شکسپیر را به کارگردانی خودش ساخت و نقش اول آن را هم ایفا کرد. اتفاقا به خاطر بازی در فیلم خودش توانست نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد هم بشود که پنجمین نامزدی او به حساب می آمد. اولیویر در طول کارنامه کاریش در نهایت تا سال ۱۹۷۸ موفق می شود نامزد ۱۳ جایزه اسکار شود که بخش قابل توجهی از این جوایز و نامزدی ها را مدیون آثار شکسپیری خودش، «هملت» و «هنری V» است. اگرچه شاید دیالوگ های ویلیام شکسپیر برای به اوج رساندن یک ابرشرور کافی باشد اما بدون شک تجربه و بازی این بازیگر و کارگردان مشهور سینما، تلویزیون و تیاتر بریتانیا تاثیر فراوانی در سینمایی شدن ریچارد III داشته است. آن قدر که گاهی به نظر می رسد بقیه بازیگران خارج از صحنه بازی می کنند.
دیالوگ برگزید ه: من اون رو دارم اما زیاد نگهش نمی دارم!
8- جک ویلسون
جک پالانس (شین، ۱۹۵۳)
دیالوگ برگزیده: ثابتش کن!
۷- آنتون چیگور
خاویر باردم (جایی برای پیرمردها نیست، 2007)
دیالوگ برگزیده : حدس بزن!
6- هانس بکرت
پیتر لور (M، ۱۹۳۱)
دیالوگ برگزیده: کی می دونه مثل من بودن چه حالی داره؟!
۵- ایمن گوئث
رالف فاینس (فهرست شیندلر، 1993)
دیالوگ برگزیده : تو یک انسان در سخت ترین احساس جهان نیستی!
4- کودی جرت
جیمز کاگنی (اوج التهاب، ۱۹۴۹)
دیالوگ برگزیده: اد بزرگ! جناب...اد...بزرگ! می دونی چرا اینجوری صداش می کنن؟! چون ایده های بزرگی داره! یه روزی یه دونه از اون بزرگاش رو در مورد من مطرح می کنه. اون آخرین ایده اش خواهد بود!
3- هری پاول
رابرت میچم (شب شکارچی، ۱۹۵۵)
دیالوگ برگزیده : خدایا، در کتاب تو کلی قتل هست!
2- پرستار راچد
لوییز فلچر (پرواز بر فراز آشیانه فاخته، ۱۹۷۶)
دیالوگ برگزیده : جلسه به وقت دیگری موکول و رای گیری بسته شد!
1- هانیبال لکتر
سر آنتونی هاپکینز (سکوت بره ها، ۱۹۹۱)
بعدها وقتی بازیگران دیگر، در فیلم ها و سریال های دیگری این نقش را بر عهده گرفتند ارزش های آنتونی هاپکینز و بازی او از پشت میله های زندان مشخص تر شد. به حدی که خیلی ها از هانیبال لکتر در زندان، بیش از هانیبال لکتر آزاد می ترسند.
دیالوگ برگزیده: من جیگر اون مرد رو با کمی باقالی و یک چیانتی خوب خوردم!
نظر کاربران
یه نقدی که به رتبه بندیت وارده و خیلی مشهوده جوکر ((هیث لجر)) هست این فیلم و کلا سه گانه بتمن کاملا تحت الشعاع شخصیت پیچیده او بود که در فیلم خود بیل را به حاشیه برد و پس از مرگش اسکار بهترین بازیگر مکمل را برد ..... بهترین بدمن تاریخ هیث لجر هست و لاغیرز با اون خنده های خاص خودش و نوع راه رفتن عجیب طرز بیان کلامت .... یونیک ترین بدمن تاریخ
خداییش حق آنتونی هاپکینز بود که اول باشه ولی جوکر و خاویر باردم باید بیان بالاتر.
جک نیکلسونو یادتون رفت
فقط جوکر با بازی هیث لجر
فقط جوکر با بازی هیث لجر
اینایی که میگن جوکر معلومه فوقش 10 تا فیلم دیدن. جوکر بیشتر بخاطر مرگ هیت لجر مورد توجه قرار گرفت حقش هم هست جر 10 تای اول باشه ولی قابل مقایسه با هنیبال لکتر نیست
دایلوگبرگزیده : ارههههههه . چرا؟؟