سریال گاتهام؛ یک ضیافت تاریک ولی هیجان انگیز
گاتهام شما را به تماشای یک ضیافت حسابی دعوت می کند؛ یک جشن بیکران، یک داستان جذاب که آدم را پاک یاد قصه های فیلم های کلاسیک می اندازد.
رامبد خانلری: «دیدار با شهر تاریخی گاتهام»؛ آرزوی من این است که یک روز روزنامه را بردارم و به این آگهی بربخورم. گاتهام شهری خیالی است که بیشتر از هر جایی در دنیا به نیویورک شباهت دارد و این شباهت تا حدی زیاد است که برخی با خود خیال می کنند گاتهام نام قدیمی نیویورک سیتی است؛ جایی که ای کاش وجود داشت و می توانستم برای چند ساعت در کوچه پس کوچه هایش قدم بزنم.
بتمن در میان قهرمانان کتاب های کمیک استریپ یک تافته جدابافته است. بتمن تنها قهرمانی است که در دنیای داستان هایش تنها نیست، جذاب ترین لباس قهرمانی را دارد و ماشین بانمکی دارد.
بروس وین، یعنی هویت بدون نقابش، هم به اندازه بتمن نقاب پوش دراماتیک و جذاب است. شخصیت های مقابل بتمن هم به اندازه خود او بچه معروف هستند و محل زندگی او یعنی شهر گاتهام هم شبیه یک شخصیت در تمام لحظه ها حضور دارد و گاهی مانند آثار فاخر ادبیات داستانی دنیا، ماجرای بتمن به گفت و گوی درونی با شهر شبیه است. شهری که در خودش بتمن، جوکر، آقای پنگوئن، ریدلر، زن گربه ای، راس الغول، مرتسک و... دارد باید شهر جالبی باشد؛ باید آب و خاکش چیزی داشته باشد که آدم هایش این همه پتانسیل شیطنت و هنجارشکنی دارند، حتی آدم خوب ها یعنی آلفرد و هاروی دنت و جیمز گوردون و بروس وین هم با نوعی از هنجارشکنی سعی در حفظ آرامش شهر دارند.
بتمن، شهرش و دشمن هایش بیشتر از هر چیزی توانایی این را دارند که اهمیت ایجاد کنند. تمام کسانی که نقش مرد عنکبوتی را بازی کرده اند، تمام کسانی که نقش هالک را بازی کرده اند و تمام کسانی که نقش سوپرمن را بازی کرده اند، هیچ وقت به اندازه تفاوت میان مایکل کیتون و وال کیلمر و جرج کلونی و کریستین بیل و بن افلک مهم نبوده اند و ایجاد بحث نکرده اند.
این که جک نیکلسون جوکر بهتری بود یا هیث لجر سوالی است که در دنیای دیگر سوپرقهرمان ها ما به ازایی ندارد. انگار که بتمن آدم پروژه های گروهی است و آن ها نیستند. آن ها این را بر نمی تابند که یکی دیگر هم در کنارشان باشد، باید خودشان باشند و خودشان اما این نرمش در مورد بتمن وجود دارد. گاهی مانند «دارک نایتِ» کریستوفر نولان، بتمن در سایه جوکر می ماند و یا که در سایه راس الغولی که لیام نلسن در بتمن شروع می کند، نقش او را بازی می کرد. این ها قوانین نانوشته بتمن هستند که به او کمک می کنند و او را به محبوب ترین و موجه ترین سوپرهیروی سری کمیک استریپ های دی سی تبدیل می کنند.
نویسندگان سریال گاتهام به تمام این دلایل محبوبیت آشنا هستند و در نوشتن سریال باز هم آن ها را لحاظ کرده اند. در این سریال بیشتر از همیشه با هویت شهر گاتهام مواجه هستیم و بیشتر از تمام بتمن ها تکنیک گفت و گو با شهر در آن جواب داده است. اداره پلیس گاتهام، شهرداری گاتهام، تیمارستان آرکهام و کوچه پس کوچه های این شهر این بار بیشتر از همیشه در داستان حضور دارند و تمام ماجرا به خانه بروس وین و آزمایشگاه مخفی او و مخفیگاه بدمن ها خلاصه نمی شود. در این سریال آن قدر با شهر آشنا می شویم که بعد از آن به خودمان بگوییم این شهر باید جوکر و سمت فریز و هوگو استرنج در خوش داشته باشد.
نویسندگان این سریال کار خودشان را سخت تر از همیشه کرده اند و دو فصل سریال را در غیاب جوکر و بتمن پیش برده اند. بروس وین هست اما هنوز بتمن نشده، هنوز بچه است. سلینا کایل هم همین طور، هنوز دختر گربه ای نشده است. نویسندگان این جاهای خالی را با جیمز گوردون، هوگو استرنج و صدالبته آقای پنگوئن پر کرده اند و در کنار این ها از تئو گالاوان شهردار گاتهام، آقای فریز، باربارا کین و شخصیت برساخته ای به نام فیش مونی هم کمک می گیرند. این بار قرعه به نام اسوالد کاپلبات یعنی آقای پنگوئن افتاده است و رابین لرد تیلور مانند هیث لجر در «شوالیه تاریکی» بیشتر از هر کسی در شهر گاتهام به چشم می آید و یک تنه تمام جذابیت ماجرا را تامین می کند.
در این سریال مشخص می شود که هر کدام از این آدم ها از کجا آمده اند و چه بلایی سرشان آمده که این چنین شده اند، چه بلایی سر نیگما آمده که به ریدلر تبدیل شده، چه بلایی سر سایرین آمده و شهر چگونه آن ها را به چنین شخصیتی تبدیل کرده است. سریال گاتهام داستان یک شهر است. بهترین جمله ای که می توانم برای ترغیب شما به دیدن این سریال بگویم همین است؛ دیدار با شهر تاریخی گاتهام در دو فصل و ۴۴ قسمت.
شاید به همین علت است که سریال گاتهام به نویسندگی و تهیه کنندگی برونو هلر- که در تاریخ ۲۲ سپتامبر سال ۲۰۱۴ از شبکه رسانه ای فاکس پخش شد- خیلی سر و صدا نکرد و تنها طرفداران سوپرهیروها را پای تلویزیون کشاند.
در این سریال، برونوی هلر زمانی از زندگی بتمن را به تصویر کشیده است که در نوع خود خلاقانه و بی نظیر است. از این سریال بارها با عنوان پیش درامدی در فیل های بتمن نام برده شده است و ماجراهایی که در آن به تصویر کشیده م شود مدت ها پیش از ظهور بتمن در شهر گاتهام رخ داده است.
زمانی که شبکه فاکس موفق به خریداری حق پخش این سریال شد، اعتراف کرد گاتهام یکی از پرخرج ترین ها و شامل استفاده از تمامی ضدهیروهای معروف و غیرمعروف است. با انتشار این خبر، بسیاری آن را شایعه تبلیغاتی نامیدند و باور نداشتند در سریالی تلویزیونی تمام سوپرهیروها بتوانند یکجا حضور داشته باشند! اما به زودی و در پی پخش پایلت این سریال که توانست دل منتقدین و مخاطبان را به دست آورد مشخص شد، بنا بر گفته مدیران شبکه فاکس، شخصیت های منفی همچون پنگوئن، کت وومن، پویزن آیوی، مستر فریز، دوچهره و حتی جوکر در یک سریال گرد هم آمده اند.
در این سریال، برخلاف دیگر داستان های بتمن، از همان ابتدا موضوع قتل پدر و مارد بتمن توسط کارآگاه گوردون (با بازی بن مک کنزی) پیگیری می شود. گوردون از اولین روزهایی که در اداره پلیس شهر گاتهام استخدام می شود به همراه هاروی بولاک (با بازی دونال لوگ) تحقیقاتشان را در مورد اسرارآمیزترین پرونده قتل آغاز می کنند که در این تحقیقات کارآگاه گوردون با بروس وین (با بازی دیوید مزوز در نقش بتمن) ملاقات می کند و همین سبب به وجود آمدن رابطه ای دوستانه بین این دو می شود.
در ادامه می بینیم که تلاش گوردون حواب می دهد و روند شکل گیری آینده پسرک را در تبدیل شدن به یک شوالیه تاریکی تحت تاثیر قرار می دهد که همین امر به شروع افسانه ای به نام شوالیه تاریکی (بتمن) منجر می شود. درواقع یکی از جذابیت های این سریال پرداختن به پیش داستان بتمن های قبل از خودش است. با این که شکل و شمایل و نحوه لباس پوشیدن بتمن در این سریال با آنچه در سه گانه نولان می بینیم تفاوت آشکاری ندارد، اما همین تعریف پیش داستان زندگی سوپرهیروها کنجکاوکننده است.
قهرمان اصلی داستان، بن مک کنزی نیز در مصاحبه اش با آسوشیتدپرس گفته است: «سریال گاتهام به طرفداران بتمن نشان خواهد داد که تمام وقایع کی و چطور شکل گرفت. ما همواره از این سریال، بتمن را یتیمی که شنل بر دوش می اندازد تا انتقام خون والدینش را بگیرد، شناخته ایم.
شما نمی دانید پیش از آن که بروس به بتمن تبدیل شود، چه اتفاقاتی رخ داده است؟ شما نمی دانید چه شد که تمام این افراد شرور و تبهکار به کسانی تبدیل شدند که امروز هستند؟..» او بسیاری از این شما نمی دانیدهای دیگر را در مصاحبه اش عنوان می کند و به طرفداری از عوامل سریال همین ماجرای پیش داستان را برگ برنده آن می داند. در این جا می توان با بن مک کنزی در نقش کارآگاه موافق بود و اگر تا به حال این سریال را ندیده ایم و در عین حال به پیش داستان زندگی ابرقهرمان ها نیز علاقه مندیم شروع به دیدن این معجون رنگارنگ (سریال گاتهام) قهرمان ها کنیم.
بهترین بتمن دنیا
خشایار مولایی: گاهی وقت ها دوست دارم بگویم شاید بتمن های نولان به ویژه شوالیه تاریکی فیلم های خوبی هستند اما در مقایسه با بتمن های برتون و حتی جوئل شوماخر بتمن بهتری نیستند. این جور وقت ها با همهاعقتادم به این حرفق از آن چیزی نمی گویم چرا که می بینم آدم ها جوری در مورد نولان و بتمن هایش صحبت می کنند انگار که تا قبل از نولان بتمنی وجود نداشته یا اگر داشته یک قهرمان مهجور بوده که نولان او را از کنج پستوی خانه اش بیرون کشیده و به او محبوبیت بخشیده است.
راستش را بخواهید من فکر می کنم این نولان است که وامدار بتمن است. از نظر من هیچ دینی از نولان بر گردن بتمن نیست. اتفاقی که برای هیث لجر افتاد و آن جایزه اسکاری که بعد از مرگش نصیبش شد؛ بی علت نبود وگرنه «بتمن شروع می کند» را مردم دیده بودندو هیچ کس تا پیش از شوالیه تاریکی نگفته بود: «وای نولان چه بتمنی ساخته!» اما موفقیت شوالیه تاریکی هم بتمن قبلی و هم بتمن بعدی نولان را تحت الشعاع قرار داد و آن ها را بالا کشید. راستش را بخواهید در مورد دو بتمن دیگر نولان این نظر را دارم که نسبت به بتمن های برتون و شوماخر نه بتمن بهتری هستند و نه حتی فیلم بهتری.
من هم مثل خیلی های دیگر بتمن را از کمیک استریپ های دی سی می شناسم. تا پیش از سینمایی شدن بتمن فرق میان زن گربه ای و جوکر و آقای پنگوئن و مترسک و بقیه را شکل و شمایل آن ها مشخص می کرد و این که شما در درونتان علاوه بر ظاهر آن ها با ویژگی های کدام یک ارتباط بیشتری برقرار می کنید اما بعد از بتمن های سینمایی، جک نیکلسون و هیث لجر شخصیت جوکر را و تام هاردی و رابرت اسونسون شخصیت بین را مال خود کردند و هویت جدیدی به آن ها بخشیدند.
به نظر انتخاب های برتون و شوماخر به کمیک ها وفادارتر بودند، جوکر و بِین آن ها به شخصیت های داخل کمیک شباهت بیشتری داشت و این برای من که طرفدار اصیل و دوآتشه بتمن هستم یک برگ برنده محسوب می شود. اجازه بدهید تمام حرف هایم را با یک مثال عینی همراه کنم؛ فرض کنید شما طرفدار دوآشته قورمه سبزی هسیتد؛ آشپزی به سلیقه خود نوعی آلوی وحشی به این خورش اضافه می کند و مزه غذا چندمرتبه بهتر می شود اما شما ته دلتان با غذا ارتباط برقرار نمی کنید. چرا؟ چون این غذا دیگر قورمه سبزی نیست.
من هم همین را می گویم. بمتمن یعنی آن ماجراهایی که در کمیک استریپ ها و انیمیشن های قدیمی این قهرمان دیده ام. اما سریال گاتهام؛ راستش را بخواهید این سریال را با احتیاط تماشا کردم چرا که پیش فرضم قبل از تماشای این سریال این بود که گاتهام بتمن خوبی نیست.
در نخستین مرحله از تماشا، سریال این قرارداد را با من گذاشت که هیچ ادعایی بر بتمن بودن ندارم. من یک سریال ماجرایی معمایی هستم که قهرمانم جیمز گوردون است، شاید معمای من قتل پدر و مادر بروس وین یعنی همان بتمن باشد اما نقش بتمن همین است؛ فرزند مقتولین. آن نگاه فاشیستی با مهر و علاقه بتمنی را کنار گذاشتم و نشستم به تماشای یک سریال جنایی.
در ادامهگاتهام من را به سمت بتمن نبرد، به سمت مسیری برد که بتمن آن را در این سال ها طی کرده است. این بار بیشتر از همیشه حس کردم که به بتمن نزدیکم. بعد ا زگوردون سر و کله آقای پنگوئن پیدا شد و تا به همین جا آقای پنگوئن به تنهایی جای خالی بتمن و جوکر را پر کرده است. بعد از آن ریدلر و هوگو استرنج و آقای فریز اضافه شدند. هم پنگوئن های گاتهام از دنی دویتو پنگوئن بهتری است و هم ریدلر گاتهام از جیم کری ریلدر بهتری است. با تمام احترامی که برای گری الدمن قائل هستم حتی جیمز گوردون گاتهام هم بهترین گوردون تمام بتمن هاست. ادعایی که این سریال در ادامه مسیر مطرح کرد این است: من بهترین گاتهام و بهترین شهروندان گاتهام را از حیث وفاداری به کمیک های دی سی دارم و هنوز سخت ترین مرحله برای این سریال باقی مانده است؛ داشتن بهترین جوکر و صدالبته بهترین بتمن دنیا.
• شان پرتوی در نقش آلفرد پنیورته پسر جان پنیورته بازی می کند که در سال های دور در نقش دکتر هو در سریالی علمی- تخیلی به همیننام بازی می کرد. سریال «دکتر هو» یکی از پربیننده ترین سریال های ساخت شبکه تلویزیونی بی بی سی بوده است.
• رابین لورد تیلو می گوید فرایند تست دادن برای بازی در گاتهام آن قدر سرّی بود که او حتی نمی دانسته قرار است برای چه سریالی و در چه نقشی تست بدهد. پس از این جلسه، یک فیلمنامه جعلی با یک نقش غیرواقعی به رابین داده بودند و او دقیقا موقع تست متوجه شد که قضیه از چه قرار است.
• نویسندگان این سریال برای ظهور جوکر برنامه ویژه ای داشتند تا با نشان دادن چندین و چند شخصیت فرعی که هر کدام می توانستند به صورت بالقوه جوکر باشند، مخاطب را حسابی اذیت کنند!
• نه کارآگاه گوردون سریال گاتهام و نه بنجامین مک کنزی که در این نقش بازی می کرد، ابرقهرمان نبوده و نیستند! مک کنزی بعد از این که در روز تولدش سر یکی از صحنه های فیلم برداری زخمی شد، عکس هایی از زخم پیشانیش را روی اینستاگرام منتشر کرد در حالی که پزشک مشغول بخیه زدن آن بود.
• بیمارستان بیلی ستون در استاتن آیلند که بخش هایی از سریال گاتهام در آن فیلمبرداری شد، در واقع یک بیماستان روانی و مرکز ارائه خدمات اجتماعی سرپایی است که در سال 1831 ساخته شده.
• با وجود این که گاتهام سیتی حس و حال نیویورک دهه ۷۰ را دارد، شخصیت های سریال در آن از تلفن همراه و کامپیوتر استفاده می کنند و در عین حال لباس هایشان به سبک امریکایی های دهه ۵۰ است!
• لباس های شخصیت پنگوئن در سریال گاتهام بیش از حد لاکچری است. علتش هم این است که این لباس ها را مارتین گیرینفیلد طراحی کرده و دوخته که پیش از این لباس هایی را برای باراک اوباما، کالین پاول و بیل کلینتون طراحی کرده است.
• سازندگان این سریال سعی کرده اند در نشان دادن فضای شهر از کمترین جلوه های بصری استفاده کنند و به همین خاطر هم هست که فقط طراحی فضایی مثل اداره پلیس حدود ۱۰ هفته طول کشید.
• کاراکتر فیش مونی که جادا پینکت اسمیت نقش آن را بازی می کند، به طور اختصاصی برای این سریال نوشته شده است.
* در این نوشته از اطلاعات «هالیوود ریپورتر» استفاده شده است.
ارسال نظر