گزارشي درباره دلايل كاهش مخاطبان سينما
چه کسی ایرانی ها را سینما زده کرد؟!
گره كار سينماي ايران هر روز كورتر ميشود. چرا مردم به سينما نميروند؟ آیا فيلمها كيفيت كمتري دارند؟ مشكلات مديريتي تاثير گذاشته يا دلايل ديگري اين افت و كاهش شديد را رقم زده است؟
گره كار سينماي ايران هر روز كورتر ميشود بايد ديد گرهي كه با دست باز نشد را چه كسي و اين بار به چه نحوي ميخواهد باز كند؟ گزارشهاي زيادي درباره شرايط بحراني سينما در چند ماهه اخير كار كرديم به نظر ميرسد گرهخوردگي داستان سينماي ايران در يك جا نيست .در اين گزارش تلاش ميكنيم واكنش مردم به سينما را در قالب اين سوال بررسي كنيم: چرا مردم به سينما نميروند؟ آیا فيلمها كيفيت كمتري دارند؟ مشكلات مديريتي تاثير گذاشته يا دلايل ديگري اين افت و كاهش شديد را رقم زده است؟
این کارگردان سینما راهکار این مسئله را جدی گرفتن موضوع و برگزاری نشستهای علمی میداند واز طرفی بخش بزرگی از ماجرا را به داستانهای نخ نما شده فیلمها و سریالها مرتبط میداند و میگوید: مخاطب ما اعتمادش را از دست داده، هربار فکر کرده با داستانی جذاب مواجه خواهد شد اما این اتفاق نیفتاده و این مخاطب علاقهای ندارد به او دروغ گفته شود یا او را دست کم بگیرند .رمضانی با بیان اینکه مدیران نسبت به این موضوع آگاهند اما نمیخواهند باور کنند این اعتماد از دست رفته و فکر میکنند باید طبق قواعد خودشان پیش بروند، ادامه داد: «خطکشیها و مرزبندیها باعث شده کیفیت کارهای ما نسبت به ۱۵سال گذشته کمتر شود.»
کاهش مخاطب سینماهای کشور موضوعی است که این روزها باعث شده سینماداران برای سر پا نگهداشتن سینماهایشان دست به دامن دولت شوند و در اینباره هشدار خاموشی چراغ سینماهای سراسر کشور داده شده است این در حالی است که مناقشات سینما همچنان ادامه دارد و در این میان مدیران در تصمیمگیریهایشان به تنها موضوعی که فکر نمیکنند مخاطب است . مخاطبی که مدتها پیش از این با سینمای وطنی به دلایل مختلف خداحافظی کرده است.
در گفتوگو با شهرام خرازیها منتقد سينما برخی دیگر از دلایل کاهش مخاطب سینما را بررسی کردهایم.
خزازیها درباره دلایل افت وکاهش مخاطب سینماها در ایران موارد مختلفی را برمیشمارد او به تهرانامروز میگوید: قبل از هر چیز ساختار و بعد محتوایی فیلمهاست که میزان فروش و استقبال مخاطب را تعیین میکند، اگر فیلم از ظرفيت کافی برای فروش برخوردار باشد طبعا مخاطب به سینما خواهد آمد و عطش تماشا در او ایجاد خواهد شد اما این جذابیت در فیلمهای ایرانی وجود ندارد و بيشتر فيلمها از عوامل جذاب تهی هستند بهطوری که هر سال حدود هفتاد فیلم در کشور ما ساخته میشود اما در این میان کمتر از ۱۰فیلم با کمی اغماض جذاب هستند،ایده نو دارند یا حرف تازهای برای گفتن دارند كه در نتیجه با فروش خوبی مواجه میشوند اما بقیه فیلمها شکست میخورند.
آسيب شبكهاي به اسم خانگي
خرازی در ادامه بیان میکند به فرض اینکه فیلمی هم جذاب باشد وبتواند مخاطب را به سینما بیاورد علل دیگری نيز در اين زمينه وجود دارد.
یکی از مهم ترین علتهای عدم استقبال مخاطب از سینما در ۳ سال اخیر به اعتقاد این منتقد سرعت بالای ورود فیلمهای تازه اکران شده به شبکه نمایش خانگی است که همزمان با افزایش قیمت بلیت سینما اتفاق افتاده. شهرام خرازیها میگوید: شاید تا یک سال پیش فیلمها با فاصله ۶تا ۸ ماه پس از اکران وارد شبکه نمایش میشدند اما اکنون شاهد شتاب این روند هستیم، در حال حاضر فیلمی که اکران میشود ۳تا ۴ ماه بعد از اکران وارد شبکه نمایش خانگی میشود در نتیجه این روند، طبیعی است که مردم هزینه رفتن به سینما بهعلاوه هزینه رفتوآمد را با هزینه تهیه لوح فشرده فیلمها از شبکه خانگی مقایسه میکنند و به این نتیجه میرسند که سینما نروند و فیلم را با تاخیر سه، چهار ماهه تماشا کنند ضمن اینکه با این کار فیلم را برای همیشه در آرشیو فیلمهایشان خواهند داشت.
شبكه قاچاق فعالتر از خانگي
خرازیها دلیل سرعت گرفتن ورود فیلمها به شبکه خانگی را وجود شبکه قاچاق فیلم میداند که «این موضوع باعث میشود تهیهکنندگان از ترس اینکه مبادا فیلمشان با فاصله کمی از اکران به شبکه قاچاق راه پیدا کند مایل هستند هرچه سریعتر فیلم را به شبکه نمایش خانگی بفروشند تا از این راه بخشی از هزینههای فیلم را جبران کنند.»
ماهوارههاي غير مجاز رقيبي سرسخت
اما شکلگیری شبکه نمايش خانگی و شبکه قاچاق تنها دلایل کاهشدهنده مخاطبان سینما نیست. شهرام خرازی در ادامه میگوید: در دو سال اخیرکه فیلمهای ایرانی به شبکه نمایش خانگی راه پیدا میکنند باعث شده فيلمها ظرف مدت ۱۰روز تا یکماه پس از توزیع در این شبکه از طریق شبکههای ماهوارهای غیرمجاز پخش جهانی شوند. به این ترتیب افرادی که از ماهواره استفاده میکنند حتی لوح فشرده فیلمها را نمیخرند و آن را به صورت رایگان مشاهده میکنند.
وقتی از خرازیها درباره رعايت حق کپیرایت از سوي این شبکهها میپرسیم میگوید :«چون این شبکهها به شکل غیرمجاز فعالیت میکنند خود را ملزم به رعایت قانون کپيرایت نمیدانند از طرفی چون ایران قانون کپیرایت را نپذیرفته تلاشهای تهیهکنندگان ایرانی برای مقابله با پخش غیرمجاز تولیداتشان بهثمر نرسیده و این روند همچنان ادامه دارد.»
بهنظر میرسد ریشه بسیاری از مشکلات کنونی سینمای ما به نداشتن تعهد در زمینه حق کپیرایت برمیگردد.اگر چنین قانونی وجود داشت تهیهکنندگان فیلمها مجبور به فروش سریع تولیداتشان به شبکه نمایش خانگي نمیشدند و زمانی هم که این اتفاق میافتاد ماهوارهها از نمایش بدون مجوز آن خود داری میکردند اما با همه این اوصاف چرا مردم فیلم سینمایی را دیگر در سینما نمیبینند چراکه پرده بزرگ سینما و قرار گرفتن در فضای سینما با هیچ وسیله دیگری قابل جایگزین شدن نیست.خرازیها در این باره میگوید: «در کشور ما سالنهای سینما به اندازه کافی وجود ندارد حتی در پایتخت در این زمینه مطابق استاندارد نیستیم ضمن اینکه در برخی از مراکز استانها و بسیاری از شهرهایمان ما اصلا سینما نداریم.»
فرهنگ سينماروي ضعيف شده
فرهنگ سینماروی در بین مردم کشور ما یکی دیگر از مسائلی است که بهنظر میرسد بر افت مخاطب تاثیر داشته، خرازیها معتقد است:«در بین ایرانیان فرهنگ سینماروی وجود داشته اما رفتهرفته بهخاطر کاهش جذابیت فیلمها،تعطیلی سالنهای نمایش فیلم و افزایش تعداد شبکههای ماهوارهای وپیشرفت تکنولوژی رسانهای این فرهنگ در حال رنگ باختن است.» با وجودی که رشد تکنولوژیهای مختلف در سراسر دنیا اتفاق افتاده اما میبینیم در کشورهای پیشرفته همچنان از فیلمهای سینمایی استقبال میشود اینکه چرا این اتفاق در کشور ما نمیافتد دلایل خاص خودش را دارد.
شهرام خرازیها در توضیح این موضوع میگوید: «در کشورهای پیشرفته قبل از اینکه ساخت یک فیلم کلید بخورد زمینهسازی و بسترسازی لازم برای جذب مخاطب از طرف دستاندرکاران صورت میگیرد و با این روش یک عطش سیریناپذیر در مخاطب ایجاد میشود تا منتظر اتمام فیلمبرداری و آماده شدن فیلم برای نمایش باشد. دراین کشورها علاقهمندان سینما در نخستین هفتههای نمایش فیلمهای جدید جلوی سینما صفهای طولانی برای تماشای فیلم میبندند.در فرهنگ این کشورها دیدن فیلم روی پرده عریض سینما و در سالنهای تاریک جا افتاده و این کار برایشان لذت بخش است.»
تبليغات فيلم، عنصري حذف شده
آگاهي دادن به مردم يكي از مهمترين عناصر ترغيبكننده براي ديدن فيلمهاست،تا مردم درباره فيلمي آگاهي نداشته باشند چگونه آن را ببينند؟
شهرام خرازي در اينباره ميگويد: در کشورهای در حال توسعه زمینهسازی قبل از نمایش فیلم در حد ناچیزی صورت میگیرد ضمن اینکه بهلحاظ اجرایی بسیاری از تهیهکنندگان سینمای ایران با موانعی برای بسترسازی مواجه هستند.این در حالی است که پیش از این برای فیلمهای ایرانی مراسم افتتاحیه برگزار میشد تا همگان در جریان ساخته شدن فیلم جدید قرار بگیرند.اما اکنون این اتفاق نمیافتد از طرفی هم تلویزیون بهعنوان رسانهای تاثیرگذار فیلمهای سینمایی را تبلیغ نمیکند تا مردم از وجود فیلمها با خبر شوند قبلا تلویزیون آگهی فیلمها را با قیمتی پایین در ساعات پربیننده و به دفعات پخش میکرد اما اکنون چنین امکانی از سینما گرفته شده. تیزر برخی از فیلمها اصلا پخش نمیشود، برخی دیگر را پس از حذف برخی قسمتها پخش میکند و در این زمینه تبعیض وجود دارد در حالی که اگر دوباره تبلیغات تلویزیونی احیا شوند بخشی از ریزش مخاطب جبران میشود.
در زمینه تبلیغات فیلم از راه بیلبورد ،پلاکارد و پوستر نیز متاسفانه بیش از دودهه است که چیزی بهنام طراحی پوستر فیلم در سینمای ایران وجود ندارد و این اهرم تبلیغاتی از سینمای ایران رخت بربسته.پیش از این طراحان پوسترهای جذابی را برای فیلمهای ایرانی تدارک میدیدند و بهخاطر جذابیتهای فراوان میتوانستند تماشاگران بالقوه و گذری را به سینماها جذب کنند.اما اکنون پوستر فیلمها به در کنارهم قرار گرفتن سر چند بازیگر خلاصه شده به شکلی که بسیاری از این پوسترها از فیلمی به فیلم دیگر قابلجایگزینی هستند.
بهاعتقاد این منتقد: «بهخاطر کمرنگ بودن تبلیغ فیلمهای سینمایی یا حذف آن اکنون اگر یک خانواده ایرانی بخواهد به تماشای فیلمی برود نمیداند از کجا باید در مورد سالن نمایش و سئانسهای نمایش، اطلاعات کسب کند.چون همه اینترنت ندارند. ضمن اینکه بسیاری از سایتها و حتی تلفنهای گویای سینماها اطلاعات نادرستی به مخاطب میدهند.درگذشته برنامه سینماها بهطور کامل در روزنامهها چاپ میشد.اما اکنون اطلاعرسانی تقریبا به صفر رسیده و فقر اطلاعرسانی باعث شده مردم آنچنان که شایسته است سر موعد و با خیال راحت به تماشای فیلم نروند.»
با اینکه شرایط اقتصادی یکی از مهمترین دلایل برای کاهش مخاطب سینماهاست اما خرازیها بیان میکند:«گرچه تنگناهای اقتصادی باعث شده مردم کالاهای فرهنگی را از سبد خانوار خود بیرون بگذارند اما اگر چنین شرایطی هم نبود مردم ما باز به سینما نمیرفتند چون سینمای ایران به موجودی دست و پا بسته شبیه است که نمیتواند پرو بال بگیرد و خودی نشان بدهد.»
باید دید با شرایط پیش آمده و جشنواره فجری که در راه است و برای ما کارکردی بینالمللی دارد ،قرار است مدیریت سینمایی برای گرههای سینما چه تدبیری خواهد اندیشید، آیا باید منتظر تغییر نگاه به سینما باشیم یا با بسته شدن آن شاهد خوشحالی عدهای باشیم.
نظر کاربران
فقط اقای سلحشور ما ایرانی ها را سینما زده کرده با اون مصاحبه های مسخره اش
اکثر فیلمای ما خیلی ضعیف هستن، و واقعا به گفتهی این آقا به شعور مخاطب توهین میشه.