حرف های جنجالی تهیه کننده سریال دزد و پلیس
دزد و پلیس ۲۶قسمتی توانست مخاطبان خود را کاملا راضی نگه دارد.محسن چگینی تهیهکننده این سریال، درباره دلایل موفقیت، عوامل کار و هجوم سریالهای ترک به ساحت مخاطبان ایرانی توضیح میدهد.
مجله ایده آل: پرطرفدارترین سریال امسال صدا و سیما بالاخره به پایان رسید. دزد و پلیس 26قسمتی توانست مخاطبان خود را کاملا راضی نگه دارد.محسن چگینی تهیهکننده این سریال، درباره دلایل موفقیت، عوامل کار و هجوم سریالهای ترک به ساحت مخاطبان ایرانی توضیح میدهد. او همچنین از کارگردانهایی گفته که سابقه همکاری با آنها را در کارنامه دارد.
میزان موفقیت دزد و پلیس چطور بود؟
دزد و پلیس هم مثل همه سریالهایی كه كار كردیم یك طرح اولیه داشت و یك فرم مخصوص به خود. همین فرم جالب باعث شد برویم سمت تولید این مجموعه. حسن این كار نسبت به كارهای قبلی من این بود كه یك سریال ۲۶قسمتی بود خارج از فضای آپارتمانی و لوكیشن محدود. در كار ۶۰-۵۰ قسمتی فرصت داری كه مخاطب را راضی نگه داری. ولی در كار ۲۶ قسمتی زمان محدود است. به خصوص اگر در مناسبت خاصی پخش نشود. مردم به مناسبتهای عید نوروز و ماه رمضان عادت دارند و میدانند در ۱۵ قسمت عید نوروز و سیشب ماه رمضان میتوانند یك سریال را دنبال كنند؛ عادت ندارند ۲۶ شب سریالی مثل دزد و پلیس را ببینند. به همین دلیل فرصت جذب مخاطب نسبت به سریالهای طولانیمدت كمتر است. این نگرانی برای ما به وجود آمدكه آیا در این زمان محدود مخاطب درگیر كار میشود، یا نه ولی خوشبختانه این اتفاق افتاد و تماشاچی از یكجایی به بعد درگیر كار شد. تحقیقات ما نشان داد مخاطبان ما به اطرافیانشان اطلاع میدادند كه این سریال را دنبال كنند و از یك جایی مردم تماشاچی ثابت دزد و پلیس شدند. از این رو پروژه، مخاطب خود را به دست آورد و آمار نشان میدهد مردم از سریال راضی هستند.
شرایط بودجه تلویزیون چطور است. درست است كه بودجههای تلویزیونی مشاركتی شده است؟
نه. به نظرم مشاركتی كار مشكلی است. اما قطعا بودجه تلویزیون نسبت به گذشته كمتر شده است، یعنی بحران اقتصادی روی دستمزدها هم تاثیر گذاشته است. اما شرایط سختتر هم میشود. وقتی هزینههای زندگی بالا میرود روی دستمزدها تاثیر میگذارد و تهیهكننده مجبور میشود دستمزدها را بالا ببرد و اگر این اتفاق نیفتد از كیفیت كار كم میشود و ما مجبور میشویم از عواملی استفاده كنیم كه نسبت به گروههای قبل غیر حرفهایتر و به دستمزد پایین راضیترند. در واقع این بحران اقتصادی میتواند روی كیفیت كار تلویزیون و سینما تاثیر بگذارد.
مهران مدیری: من 6 سال است كه با مدیری همكاری نكردهام. اما آن زمانی كه با من كار میكرد یك حسن بزرگی داشت كه خاكی بودن او بود. یعنی خودش را از بقیه مجزا نمیدانست. یادم میآید با گروه ناهار میخورد و توقع این را نداشت كه غذایش فرق داشته باشد یا جایی جدا برایش تداركات دیده شود. سرعت خیلی خوبی در كار داشت. گاهی ظرف مدت 6 ساعت یك قسمت سریال را میبستیم. مدیری خیلی خوب كمدی را میفهمید. وقتی با یك گروه حرفهای كار میكرد نتیجه كار به بهترین شكل اجرا میشد.
سعید آقاخانی: سعید انسان بسیار خوبی است. واقعا حرفهای است. كارگردانی است كه همراه گروهش است و خود را درگیر كار میكند و او نمینشیند كه همه چیز برای فیلمبرداری مهیا شود. مهمترین بخش كار او این است كه قصه خوب را میشناسد. در واقع یك فیلمنامه خوب را تبدیل به یك سریال خوب میكند.
سروش صحت: سروش صحت ماه است و از نظر اخلاقی فوقالعاده است همچنین از لحاظ حرفهای هم كارش درست است اما شیوه كاریاش با بقیه فرق دارد. به نظرم بهترین شكل كار او سریال ساختمان پزشكان بود. علاوه بر كارگردان خیلی ماهر، یك بازیگردان ماهر هم هست.
رامبد جوان: همیشه تعریف او را شنیده بودم. وقتی كه با هم كار می كردیم یك رابطه خوب كاری پیدا كردیم و از همكاری با هم لذت بردیم. ما در بدترین شرایط و در یك فضای كاملا ملتهب كار كردیم و سریال مسافران را ساختیم. اما نتیجه كار خیلی خوب پیش رفت. فضای كار رامبد متفاوت است. او از هر چیزی یك تصویر فانتزی دارد. برای سریال مسافران بهترین انتخاب خود رامبد بود. به نظرم سریال مسافران جزو بهترین كارهای من و رامبد است.
شما تفاوت نسل جدید كمدینها را با نسل قبل در چه میبینید؟
من بهنام تشكر و هومن برقنورد را نسل جدید نمیبینم. آنها بازیگرهای باسابقهای هستند كه از تئاتر آمدند و ریشه بازیگری دارند. سالها تجربه كردهاند، سالها كار كردهاند و در نهایت به وسیله تلویزیون شكفته شدند.
اتفاقا این بازیگرهای ریشهدار خیلی تكنیكی كار میكنند و شرایط یكدفعه آنها را مشهور نمیكند. به نظر میآید تجربه گذشتهشان را با خودشان وارد كار میكنند. مثل خیلی از بازیگرهایی كه یكشبه معروف میشوند نیستند.
از بین كمدینهای قدیمی ۳ نفر پیشرفت كردهاند و كارگردانی میكنند. رضا عطاران، سعید آقاخانی و مهران مدیری؛ تفاوت این ۳ نفر را در چه میبینید؟
خاصیت این حرفه این است كه هركسی با نگاه خودش كارگردانی میكند یعنی یك تعریفی از خودش ارائه میدهد. مثلا اگر سریال مسافران را به سعید آقاخانی پیشنهاد بدهیم قبول نمیكند. چون مسافران با جنس كار آقاخانی تفاوت دارد. در این حرفه هر كسی یك جنس كار را برای خودش قائل است و این فرق بین كارگردانهای كمدی است. در كارهای مدیری یك كمدی ضدمنطقی وجود دارد كه بستر واقعگرایانه ندارد. ولی كاری كه عطاران انجام میدهد صد درصد واقعگرایانه است و به طبقه متوسط و پایین جامعه تعلق دارد.
شیوه كار سعید آقاخانی هم به طنز اجتماعی قشر متوسط و زیر متوسط نزدیك است.
سروش صحت هم میانه این دو است نه سبك كار مدیری را دارد و نه سبك عطاران و آقاخانی. كارش نه فانتزی است نه واقعگرایانه.
رامبد از نظر فانتزی یك رده از مدیری هم جلوتر است و فانتزی بیشتری را در كارش قائل است و بستر سورئال را دوست دارد.
به نظر شما سریالسازی ما كجا قرار دارد. یعنی قابل رقابت با كشورهای همسایه است؟
سریالسازی ما درگیر چند مسئله است. یك بخش غیرقابل هضم آن ممیزی آن است. این بخش ممیزی درهر صورت ریزش مخاطب را به همراه دارد. بخش بعدی آن بخش تخصصی سریالسازی ماست. اینكه شیوه سریالسازی ما در ایران سنتی است ولی سریالسازهای اروپا و ایالاتمتحده حرفهای عمل میكنند. شبكههای خصوصی دارند كه برای مخاطب سریال میسازند و بعضی وقتها 3 قسمت یك سریال را میسازند، آمارگیری میكنند اگر آمار راضیكننده بود بعد ادامه میدهند و گاهی تا 10 فصل سریال را ادامه میدهند.
ما امكانات این شیوه را نداریم. در سالهای قبل چون تلویزیون رقیب نداشت مخاطبان خودش را حفظ میكرد. اما در سالهای اخیر كه كمكم كانالهای ماهوارهای اضافه شدند رقیب اصلی تلویزیون به شمار میآیند.
جنس سریالسازی ما همان سبك سریالسازی گذشته است. با وجود این همه رقیب، هنوز تغییر رویه ندادهایم. حتی تلاش نمیكنیم كه جذابیت سریالها را بیشتر كنیم و كاری كنیم مردم به تلویزیون رو بیاورند؛ همچنان با فرمولهای گذشته كار میكنیم.
بخش اصلی یك كار خوب برمیگردد به یك فیلمنامه خوب، تم خوب، قصه گیرا، فضاسازی مناسب. اصل و فنداسیون سریالسازی این شرایط است. وقتی این شرایط رعایت شود شما كارگردان غیرحرفهای هم كه بیاورید با یك سریال متوسط روبهرو خواهید شد. وقتی هم كه كار كارگردان خوب باشد با یك شاهكار طرف خواهید شد. از طرف دیگر متاسفانه تعداد نویسندههای ماهر ما در ایران خیلی كم است.
این تعداد نویسنده نمیتوانند این حجم از تولیدات را پوشش دهند به همین دلیل میبینیم كه خیلی از كارها زمین میخورد و كیفیت خوبی ندارند اما برای این كمبود هیچ برنامهریزیای نشده است. بانی كارهای ما مثل خود تلویزیون و ارشاد و كسانی كه دغدغه فرهنگ دارند هیچ فعالیتی نكردهاند.
اگر دقت كنید در هرگوشه از خیابانهای تهران چند كلاس بازیگری وجود دارد ولی به ریشه اصلی یك كار هنری كه پرورش نویسنده و فیلمنامهنویس است توجهی نمیشود. ما برای آموزش نویسندهها هزینه نمیكنیم اما برای پرورش یك فوتبالیست یا بازیگر همه كار میكنیم. فیلمنامهنویسهای ما ذاتا نویسندهاند، خلاقیت دارند، فیلم دیدهاند و تبدیل شدهاند به یك فیلمنامهنویس خوب. مگر ما چند نفر مثل پیمان قاسمخانی داریم ؟ همه ما سنتی كار را پیش میبریم. مثلا من تهیهكننده خیلی مهم است كه بروم ببینم سریالهایی مثلfriends و Lost چطور نوشته شدهاند. چه زمانی برای ساخت آنها صرف شده است. گروه چند نویسنده و كارگردان دارند. دلیل این همه موفقیت چیست؟ اما متاسفانه این فضا را نه من تهیهكننده دارم نه نویسنده و كارگردانها.
نظر کاربران
کارگردان فقط سعیدآقاخانی