دیدار در استانبول اولین فیلم سینمای ایران که لوکیشنی خارجی داشت.این فیلم در سال ۷۰، توسط "افشین شرکت" ساخته شد.همان گونه که از نام فیلم پیداست، بخش اعظمی از تصویربرداری آن در ترکیه صورت پذیرفته است.
خبرگزاری تسنیم: در این مطلب به معرفی فیلم هایی که پس از انقلاب ساخته شده اند و لوکیشن های آنها، در خارج بوده است خواهیم پرداخت.
پاریس تا پاریس: "محمدحسین لطیفی" در سال ۸۹، "پاریس تا پاریس" را ساخت که طی آن، جانبازی شیمیایی به همراه دختر خود جهت مداوا به فرانسه می رود.در ان فیلم هم تم داستانی کلیشه ای است و هم موقعیت ها، داستان ساز نیستند.ضمن اینکه لطیفی وقت چندانی نیز برای این فیلم نداشت؛ او بلافاصله پس از اتمام نیمه کاره "قلب یخی"، به فرانسه رفت و با "حسین یاری" (بازیگر نقش اول قلب یخی) این فیلم را برای جشنواره ساخت که نه در گیشه موفق بود و نه به فیلمی خوب در کارنامه لطیفی تبدیل شده است.
قفس طلایی: "محمد زرین دست" که تابعیت آمریکایی نیز دارد در سال ۸۹، فیلم "قفس طلایی" را به گفته خودش به شکلی مخفیانه در آمریکا جلوی دوربین برد.جنس روایت تعریف شده در این فیلم، ایرانی نیست.قهرمان فیلم قصد دارد بر مبنای سبک زندگی ایرانی در جامعه آمریکایی، به دنبال قاتل برادرش بگردد و همین تناقض است که سبب می شود فیلم، به اثری مالایطاق و غیرواقعی و حتی فیلمفارسی شبیه باشد تا یک فیلم امروزی منتسب به سینمای اجتماعی.
خیابان های آرام: "کمال تبریزی"، فیلم "خیابان های آرام" را در سال ۸۹ در ارمنستان ساخت که البته این فیلم او نیز به مانند "پاداش"، تا به امروز رنگ پرده را به خود ندیده است.این فیلم نیز در ادامه حرکت تبریزی بر روی خطوط قرمز ساخته شده که با توجه به الزام روایت، در خارج از ایران ساخته شده و باید منتظر ماند و دید آیا موج رهایی بخش فیلم های مساله دار دولت های قبلی، به این فیلم نیز می رسد یا خیر.
راه آبی ابریشم: در سال ۸۹، "محمد بزرگ نیا" توانست بیگ پروداکشن "راه آبی ابریشم" را با هزینه ای بسیار بالا، علاوه بر ایران، در تایلند و چین جلوی دوربین ببرد.این فیلم نیز بنا بر اقتضائات ضروری خود، در دو کشور دیگر فیلمبرداری شد؛ داستانک های پرتعداد فیلم، جذاب هستند اما مستقل تعریف شدند و کمک چندانی به هسته مرکزی داستان خود نمی کنند.با این حال، نمی توان به "راه آبی ابریشم" صفت بد را اطلاق کرد.
۳۳ روز: در سال ۸۹، "جمال شورجه" فیلم "۳۳ روز" را با موضوع مقاومت حزب الله در جنگ با اسرائیل در لبنان جلوی دوربین برد.این فیلم برخلاف آثار مشابهش، تعریف و تمجیدی بیهوده از طرف لبنانی نمی کند و نرم نرم، یک حرکت قهرمانانه را بر بستری از داستان پیش می برد تا در نهایت، به آن فتح بزرگ می رسد و موفق می شود یک حقیقت مستند را به شکل داستانی جذاب برای مخاطب خود نشان دهد.
فرزند چهارم: فیلم "وحید موسائیان" در سال ۹۰ در سومالی جلوی دوربین رفت و متاسفانه علیرغم حمایت تمام قد فارابی، هیچ رهاورد فنی و گیشه ای با خود به همراه نداشت.این فیلم به حق ضعیف ترین ساخته فارابی طی دهه اخیر به حساب می آید که نه فیلمنامه قوام یافته ای دارد و نه حتی شخصیت پردازی ها در این اثر با قدرت تعریف شده اند.یک فیلم آشفته که تنها، سوژه اش تازه بود اما جنس روایت، به راحتی به فیلمفارسی های دهه ۴۰ سینمای ایران پهلو می زند.
صدای تیره: در سال ۹۰، "بهروز افخمی" فیلم "صدای تیره" را در سکوت کامل خبری در کانادا کلید زد که این فیلم تا به امروز فرصت اکران پیدا نکرده است.افخمی حتی برای رساندن این فیلم به جشنواره سی ام، عجله عجیبی داشت؛ شاید آن عجله برای فرار از هجمه ای بود که "فرزند صبح" با آن شکل ناقص و نصفه کاره اش، برای او به وجود آورده بود.با این حال فیلم نه در جشنواره رونمایی شد و نه افخمی بعد از دو سال، خبر تازه ای از این فیلم به بیرون می دهد.
پروانگی: "قاسم جعفری" در سال ۹۰، فیلمبرداری "پروانگی " را که تمی معنوی دارد، در دو کشور فرانسه و عربستان انجام داد.فیلمی که نه توانست آن معنویت خاص را که حاصل انقلاب درونی یک متفکر است به مخاطب منتقل نماید و نه وجه داستانی بارزی داشت تا مخاطب خود را سرگرم نماید و به همین دو دلیل مهم، شکست بسیار بدی، هم در گیشه و هم در پرونده نه چندان بالا بلند جعفری به حساب می آید.
بغض: محصول سال ۹۰ که نخستین فیلم بلند سینمایی "رضا درویشیان" نیز محسوب می شود که تماما در ترکیه فیلمبرداری شده.این فیلم با روایتی جدید، اتفاق خوبی را در سینمای مهاجرت ایران رقم زد و سبب شد تا آن نگاه کلیشه ای دهه هفتاد به سینمای مهاجرت که تا دو دهه بر سینمای ما چنبره زده بود، ارتقاء یافته و سر و وضع امروزی تری به خود بگیرد.نتیجه این نگاه نوین، توجه جشنواره به فیلم و موفقیت در گیشه در بدترین زمان اکران بود.
ترنج: این فیلم در سال ۹۰ توسط "مجتبی راعی" ساخته شد که تنها یک سکانس آن در فرانسه فیلمبرداری شده است؛ سکانسی که اقتضای چندانی نمی کرد که حتما در خاک فرانسه فیلمبرداری شود.فیلم اگرچه شکل جلوه های ویژه رایانه ای بسیار قابل قبولی دارد اما داستان ندارد و نمی تواند ترس از مرگ و تلاش برای وارستگی در فردی که فکر می کند دیگر زمان رفتنش است را به خوبی نشان دهد.
خاک و مرجان: "مسعود اطیابی" در سال ۹۰، فیلم "خاک و مرجان" را تماما در افغانستان جلوی دوربین می برد و روایتی جدید از زندگی امروز افغان ها را به تصویر می کشاند.روایتی که در پناه آن، نگاه مدرن تری به جامعه افغان و طرز تفکر آنها می شود؛ فیلمی که به جز این، مستقیما به اثرات نامطلوب جنگ نمی پردازد و آن تاثیرات منفی را در رویه مشکلات بسیاری که برای ورود به دنیای تازه در افغانستان وجود دارد، خلاصه می کند.
استرداد: "علی غفاری" در سال ۹۰، یکی از بهترین ساخته های فارابی طی دهه اخیر را تحت عنوان "استرداد" جلوی دوربین برد که بخشی از سکانس های مهم فیلم در روسیه فیلمبرداری شده است.این فیلم به مدد فیلمنامه درخشان خود، یکی از ماندگاران سینما لقب گرفته و سبب شده تا "استرداد" به فیلمی تبدیل شود که تعریف درستی از غافلگیری های داستانی در روند یک اثر اجتماعی داشته باشد و شاخصی برای این اصل داستانی در شکل نوشتاری سینمای ایران باشد.
برلین ۷- : جدیدترین فیلمی ایرانی که لوکیشن هایی خارجی دارد. "رامتین لوافی پور" در نخستین تجربه بلند سینمایی خود، بخش اعظمی از کار خود را در آلمان ساخته است.یک فیلم ضدآمریکایی موفق که به مانند "بغض"، قدم در راه نوینی از روایت این گونه آثار نهاد و توانست با نشان دادن تبعات بسیار جنگ بر روی زندگی خانواده ها با هر شرایطی، تعریف جدیدی از فیلم هایی داشته باشند که تنها می خواستند با دیالوگ های بی تاثیر، تنها بگویند آمریکا بد است.
محمد (ص) : "مجید مجیدی" هم اکنون چند سالی می شود که وقت خود را صرف ساخت فیلمی درباره پیامبر (ص) از زمان تولد تا ۱۲ سالگی ایشان نموده است.مجیدی در کنار لوکیشن های خارق العاده فیلم در ایران، بخش های دیگر فیلم را در هندوستان فیلمبرداری شده است.این فیلم قرار بود امسال در جشنواره رونمایی شود تا جمع کهکشانی ها تکمیل شود اما به دلیل طولانی شدن مراحل فنی، باید در جشنواره سال آینده، شاهد این موج بلند سینمای ایران و تاثیرات فراوان داخلی و بین المللی آن باشیم.
صدای آهسته: افشین هاشمی" بازیگر سینما و تئاتر کشورمان نیز امسال فیلمی را در یکی از شهرهای نزدیک نیویورک آمریکا ساخته که "صدای آهسته" نام دارد و گویا هنوز مراحل فنی آن به اتمام نرسیده است و نتوانسته فرم حضور در جشنواره امسال را پر کند.باید منتظر ماند و دید که نخستین تجربه مستقل هاشمی در ساخت فیلم بلند داستانی با حضور جمعی از تئاتری های نیویورک، چه نتیجه ای داشته است.
رد کارپت: رضا عطاران" امسال فیلمی را در شهر کن فرانسه جلوی دوربین برد به نام رد کارپت؛ فیلمی که مجوز ویدئویی داشت اما با تبدیل آن به سینمایی، در بخش مسابقه فجر امسال حضور دارد.بعید است این فیلم بتواند موفقیت "خوابم میاد" را تکرار کند.اگرچه سوژه فیلم تازه، و دارای قابلیت های پرداخت داستانی است اما باید دید عطاران به چه شکلی توانسته این قابلیت ها را در شکل داستانی اثر بارور نماید و آیا می تواند با این فیلم، فضای جدیدی در سینمای کمیک ایران که این روزها به شدت نیازمند آن است به وجود آورد یا خیر.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر