با كريستف رضاعي درباره موسيقي فيلمهايش
۵۱ سال پيش در فرانسهزاده شد؛ دو دهه است كه موسيقي فيلمهاي بسياري ساخته است. اتفاقا اجرايش در روزهاي سومين هفته موسيقي تلفيقي، يكي از همانهايي بود كه به سرعت بليتفروشياش تمام شد.
اجراي موسيقي يك فيلم فرانسوي كه با نام «خورشيدهاي متفاوت» در سال ٢٠٠١ ساخته شد و جايزه هم دريافت كرد يكي از اجراهاي اين برنامه بود. اين اثر يك فيلم صامت بود كه با دوربين سوپر ٨ فيلمبرداري شد و حدودا مدت آن يك ساعت بود و همان اندازه موسيقي هم دارد. اين اثر تا به امروز در ايران منتشر و شنيده نشده است. موسيقي فيلم «سعادتآباد» به كارگرداني مازيار ميري، موسيقي نمايش پيام دهكردي به نام «متولد ١٣٦١»، موسيقي فيلم «نزديكتر» به كارگرداني مصطفي احمدي، موسيقي فيلم «نگاه» كه در ايران اكران نشد و موسيقي فيلم «در دنياي تو ساعت چند است» به كارگرداني صفي يزدانيان رپرتوار اجرايي گروه ما بود.
با توجه به اينكه در اين هفته گروههايي اجرا دارند كه فضاي موسيقيشان بسيار از هم دور است؛ فكر ميكنيد چقدر نام هفته موسيقي تلفيقي متناسب با اجراها بود؟
از نظر من اين نام اشتباه است و معناي مشخصي ندارد. گروههايي كه در اين هفته حضور داشتند، سبكهاي متفاوتي دارند و نميتوان با يك واژه سبك و سياق همه آنها را توصيف كرد. اصولا تلفيق در هر سبكي از موسيقي اتفاق ميافتد و با موسيقي رابطه دارد و از دل آن برميآيد. موسيقي به واسطه موضوعات ديني، قومي و ملي محدود نميشود و هيچ مرزي نميشناسد. تنها ممكن است در نقاط مختلف، لهجههاي متفاوتي داشته باشد. موسيقي تلفيقي را ميتوان يك جريان دانست تا يك سبك؛ جرياني كه از ابتداي خلق موسيقي وجود داشته و اتفاقي نيست كه عمر چهل، پنجاه ساله داشته باشد. تلفيق در موسيقي هميشه اتفاق ميافتاده و از يك زماني تصميم گرفته شد تا آن را نامگذاري كنند.
چطور شد كه موسيقي فيلم اژدها واردميشود را در چنين فضاي متفاوتي (الكترونيك) ساختيد؟ چه مدت روي ساختش كار كرديد؟
اين فيلم براي من تجربه متفاوت و شيريني بود و من وارد يك نوع كار صوتي شدم كه طول كشيد تا آن را به درستي درك كنم. فكر ميكنم در اين شكل از كار كه قراراست ما انتخاب صدا داشته باشيم و آنها را كنار هم بچينيم؛ بسيار زمان زيادي نياز است. خوشبختانه ماني حقيقي هم به من اين فرصت را داد و توانستم به تدريج كار را پيش ببرم. يكي ديگر از مسائلي كه باعث طولاني شدن ساخت موسيقي اين فيلم شد؛ انرژي بالاي خود موسيقي است. البته كساني كه حرفهاي مشغول كار با موسيقي الكترونيك هستند، ميتوانند روزي چندين ساعت مشغول كار باشند اما من توانايي كار روزانه با مدت زياد را نداشتم و واقعا بعد از مدتي ذهن بسيار خسته ميشود.
علاوه بر اينكه ميگوييد موسيقي اين فيلم تجربه تازهاي براي خودتان بوده؛ من فكر ميكنم اساسا موسيقي فيلم اژدها واردميشود از جمله تجربيات بسيار مدرن موسيقي ايران است. شايد تلفيق فضاهاي موسيقي جنوب ايران با موسيقي الكترونيك يكي از المانهايي باشد كه موسيقي اين فيلم را متمايز ميكند. كمي درباره تلفيق اين دو فضا بگوييد.
بياييد روي هدف موسيقي الكترونيك متمركز شويم. موسيقي الكترونيكي كه سمت فضاهايي ميرود كه مخاطب را در يك خلسه قرار ميدهد؛ پيوند مشتركي با موسيقي جنوب ايران دارد. ما سالهاست كه در موسيقي جنوبمان در كنار موسيقي، همين فضاهاي ذكر و خلسه را داريم. در مراسمهاي زار هم ما تكرار ريتمي را ميشنويم كه به تدريج تاثير عجيبي بر وجودتان ميگذارد اين ريتم جادويي است و تاثير مستقيم بر تنفس شما، قلب شما و حتي سلولهاي بدنتان دارد. من فكر ميكنم پيوند موسيقي الكترونيك غربي و موسيقي جنوب ايران كه به ظاهر بسيار از هم دور هستند اما در واقع هدفهاي مشتركي دارند بسيار جالب است.
چه شد كه به اين فضا رسيديد و موسيقي الكترونيك و جنوب ايران به چنين آميختگي رسيد؟
اين تجربه براي من و ماني حقيقي چندان دور از تجربه فيلم «آبادان» نبود. اما در فيلم آبادان، ما طي نخستين صحبتها برايمان واضح بود كه بايد به فضاي موسيقي الكترونيك برسيم چرا كه اين فيلم در تهران مدرن شكل ميگرفت و فقط تيتر آن آبادان بود. طبيعتا تهران را با ريتمها و تنشهايش ميتوان با چنين فضايي نشان داد. اما درباره اژدها وارد ميشود فضا اين گونه نبود.
همان طور كه موريكونه ميگويد كه من هم معتقدم ارتباط ميان كارگردان و آهنگساز با فيلم اول، شكل نميگيرد و اين پروسه زمانبر است تا فضاهاي ذهني به هم نزديك شود. در فيلم اژدها وارد ميشود سكانسي بود كه كاراكترها دور آتش، ساز ميزنند. من پيشنهاد دادم يكي از سازها زنبورك باشد كه بعد فهميدم زنبورك در اين فيلم اساسا سمبل مرگ است و در نقاط ديگري هم شنيده ميشود و پس از شنيده شدنش يك نفر ميميرد. اين نخستين مواجهه من با فيلم بود بعد از آن تا اتمام فيلمبرداري من هيچ چيز از فيلم نداشتم و نهايتا چيزي بيشتر از رافكات دريافت كردم تا موسيقي آن را بسازم. ماني حقيقي آلبومي از گروه «ناين اينچ نيلز» به من داد و گفت كه چنين فضايي ميخواهد. درواقع اين آلبوم باعث نزديك شدن فضاي ذهني ما شد اما اين شروع كابوس من بود تا چيزي بسازم كه هم شبيه به ناين اينچنيلز نباشد و هم فضايي شبيه به آن بسازد.
موسيقي كه براي اين فيلم ساخته شده قرار است اضطراب ايجاد كند و دايما اين خطر را گوشزد ميكند كه قرار است اتفاقي بيفتد. درواقع ما به فضاهاي تاريك و سنگيني نياز داشتيم تا اين حالت خطر را ايجاد كند. بسياري از صحنههاي اين فيلم، ديالوگهاي سادهاي است كه وقتي موسيقي روي آن ميآيد به طور كلي فضا تغيير ميكند.
اژدها وارد ميشود، كلك بزرگي است و مخاطب دايما فكر ميكند آيا آنچه ميبيند واقعيت دارد يا نه. همين مساله قرار است با موسيقي نيز پوشش داده شود. يعني گاهي با هيجانش؛ تعليقي ايجاد كند.
آيا قصد داريد موسيقي اين فيلم را منتشر كنيد؟
تلاش من بر اين است كه موسيقي فيلم اژدها واردميشود به زودي منتشر شود. اين آلبوم توسط نشرميم منتشر خواهد شد.
ارسال نظر