تبارشناسی کلاه قرمزی و بچه ننه میلیاردر
پول سازترین کاراکتر سینمای ایران در تاریخ بعد از انقلاب، نه شمایل عصیانگر و یاغی حامد بهداد است، نه شخصیت خوش تیپ و باکلاس محمدرضا گلزار. طهماسب – جبلی، از همه اینها بیشتر عایدی داشته است...
طهماسب - جبلی، از همه اینها بیشتر عایدی داشته است. اینقدر که گاهی آدم دلش می خواهد مثل آن دیالوگ معروف «کلاه قرمزی و پسرخاله» بهش بگوید: «کاکشی دایناسورت بودم!» باور ندارید، این عدد و رقم ها را بخوانید:
1372 - صندوق پست
داستان کلاه قرمزی و آقای مجری از همین «صندوق پست» شروع شد. برنامه هفتگی ساده و بی تکلفی که با خواندن نامه ها و نشان دادن نقاشی های بچه ها، عصرهای چهارشنبه را به روز محبوب آن سال برای آنها و البته پدر و مادرهایشان تبدیل کرده بود. روزی که شاگرد کفاش (با صدای حمید جبلی) به عنوان یکی از مهمان های عروسکی به برنامه آمد و روی میز درازش بالا و پایین پرید و سرش را توی حلق آقای مجری فرو کرد و برای اولین بار با آن صدای خاصش گفت: «سِلِی»، احتمالا خود طهماسب و جبلی هم این عمر طولانی و این موفقیت ادامه دار را برایش تصور نمی کردند.
1373 - کلاه قرمزی و پسرخاله (19 میلیارد و 200 میلیون تومان)
موفقیت شاگرد کفاش با آن چشم های دو رنگ و دماغ کوفته باعث شد جبلی و طهماسب به همراه همایون اسعدیان اولین نسخه سینمایی این عروسک محبوب را روی پرده ببرند. قصه ساده پسر بچه ای شهرستانی که به دنبال رویای حضور در تلویزیون راهی تهران شده بود و حضور «پسرخاله» با آن منش لوطی وارش آنقدر جذاب بود که هنوز بعد 18 سال از آن به عنوان موفق ترین فیلم کلاه قرمزی یاد می کنند.
«کلاه قرمزی و پسرخاله» با 2 ماه حضور بر پرده سینماها با میانگین قیمت بلیت 80 تومان، تنها در اکران تهران 171 میلیون تومان فروخت. در واقع بیشتر از دو میلیون نفر کلاه قرمزی و پسرخاله را در سالن های سینمایی پایتخت دیدند.
آمار فروش: اگر میانگین قیت بلیت این روزها را ۴۵۰۰ تومان در نظر بگیریم، به رقم نجومی نه میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان در تهران می رسیم و اگر فروش کل شهرستان ها را مجموعا به همین اندازه فرض کنیم ... ماشین حساب دیگر جواب نمی دهد! تازه سی دی های بعدا فروخته شده فیلم در «ویدئوکلوپ» ها را به خاطر اینکه عدد و رقمی ازشان پیدا نکردیم، در این محاسبه نیاورده ایم.
1381- کلاه قرمزی و سرو ناز (فروش کل: 9 میلیارد تومان)
بعد از هشت سال دوری، خبر اکران ورژن جدید کلاه قرمزی، طرفداران قدیمی این عروسک دوست داشتنی را - که حالا اکثرشان وارد دوره جوانی شده بودند - ذوق زده کرد. «کلاه قرمزی و سرو ناز» هر چند موفقیت فیلم قبلی را کسب نکرداما با میانگین بهای بلیت 550 تومان، موفق شد فروشی حدود 550 میلیون تومان در تهران را به خود اختصاص دهد و پرفروش ترین فیلم آن سال شود.
آمار فروش: این فروش نشان می دهد حداقل یک میلیون نفر این فیلم را در سینماهای پایتخت دیده اند. باز هم با در نظر گرفتن میانگین قیمت بلیت این روزها و فروش کل شهرستان ها معادل فروش تهران، به فروش ۹ میلیارد تومانی می رسیم.
1387- کلاه قرمزی در فرنگ
این نسخه از سری کلاه قرمزی تقریبا در سکوت خبری ساخته شد و دو سال بعد از تولید، یعنی در خرداد 87 مجوز نمایش گرفت. «کلاه قرمزی در فرنگ» همانطور که بی سر و صدا ساخته شده بود، بی هیچ جار و جنجالی وارد شبکه توزیع خانگی شد و بدون اینکه اتفاق خاصی در مجموعه کلاه قرمزی باشد، کم و بیش در سوپرمارکت ها به فروش رفت.
آمار فروش: رقم فروش این مجموعه هم - که هر چه بود و نبود، «بترکان» نبود - را در جمع بندی نهایی لحاظ نکردیم.
فروش کل: در نظر گرفته نشد.
1388 - کلاه قرمزی نوروزی 1
خبر ساخت اولین سری نوروزی کلاه قرمزی که پیچید بیشتر از اینکه بچه ها برای دیدن یک مجموعه جذاب عروسکی خوشحال بشوند، بزرگترها هیجان زده شدند. خاطره سال های دور آنقدر احساسات نوستالژیک دهه شصتی ها را به غلیان انداخت که بعد از تمام شدن این سری 13 قسمتی، آه و فغان ها از دوری کلاه قرمزی و پسرخاله و دو عروسک جدید مجموعه پسرعمه زا و گیگیلی (که البته یک سال قبل از «سرو ناز»، در ویژه برنامه مناسبتی دهه فجر تلویزیون متولدش ده بود و خاطره کمرنگی از او هنوز با بینندگان بود) بلند شد.
پسرعمه زا با آن «اگژر گیریه»ها و جیغ زدن های نامفهوم و خنده های شیطنت آمیزش و گیگیلی با آن بی حالی مفرط و علاقه نسل چهارم گونه اش به بازی های کامپیوتری، حسابی جای خودشان را در دل مخاطبان باز کردند. حضور دائمی باران کوثری در کنار بازیگران و ستاره های دیگری که هر کدام یک قسمت مهمان برنامه بودند - از ابراهیم حاتمی کیا و آتیلا پسیانی بگیر تا پانته آ بهرام و امین حیایی - یکی دیگر از عوامل توفیق این مجموعه بود.
این جور که ما شنیده ایم، قرارداد کلاه قرمزی با تلویزیون برای نوروز ۸۸، دقیقه ای یک میلیون و ۲۰۰ هزار و برای عید ۹۰، با دقیقه ای یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بوده است. اگر همین افزایش دویست هزار تومانی را برای سال ۹۱ هم در نظر بگیریم و متوسط هر برنامه را ۴۵ دقیقه و تعداد قسمت های هر سال را ۱۳ قسمت فرض کنیم، طی سال های مذکور کلاه قرمزی بیش از ۷ میلیارد و ۳۰۰ میلیون از تلویزیون دستمزد گرفته است.
با این حال، چون این ارقام بر اساس شنیده های تایید شده نبود، آن را در جمع و تفریق هایمان داخل نکردیم. باز می گویند همین کلاه قرمزی در سال ۷۳، با دقیقه ای ۴ هزار تومان برای تلویزیون ساخته و پخش می شد. این یعنی هر واحد دستمزدش از صدا و سیما، در این سال ها بیش از ۳۵۰ هزار برابر شده! در علم اقتصاد به این مساله می گویند «ارزش افزوده»
1390 - کلاه قرمزی نوروزی 2
هواداران بی شمار کلاه قرمزی که بعد از سری نوروزی سال 88، فیل شان یاد روزهای اوایل دهه هفتاد کرده بود، زوج جبلی و طهماسب را بعد از دو سال دوباره مجبور کردند با دار و دسته شان مهمان نوروزی مردم باشند. این بار دیگر خبری از مهمان هنرمند نبود. آقای مجری بود و چندتا عروسک که به سبک قدیم پشت یک میز بلند نشسته بودند و شیرین کاری می کردند.
در این سری، علاوه بر عروسک های قبلی، «ببعی» و «فامیل دور» هم اضافه شده بودند. فامیل دور با عشق بی پایانش به انواع و اقسام «در»ها و تکرار بی پایان سوال هایی اساسی مثل «من چی جوری ام؟»، «چی شده؟»، «چی جوری؟» و اصرار در تربیت کردن ببعی، حسابی دل بیننده ها را برد.
شاهکار ببعی در آموزش آشپزی و انگلیسی بلغور کردنش در قسمت آخر هم یک پایان باشکوه برای عشاق این مجموعه رقم زد و کاری کرد که تا مدت ها فیلم این بخش، برای آموزش زبان به برخی اساتید در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شود.
آمار فروش: یکی دو سی دی از این مجموعه هم بعدا از طرف «سروش» به شبکه نمایش خانگی آمد که با اعتراض تهیه کننده مجموعه، این روال ادامه پیدا نکرد و متوقف شد.
فروش کل: در نظر گرفته نشد.
1391 - کلاه قرمزی نوروزی 3 (فروش کل: 1 میلیارد و 50 میلیون تومان)
آنقدر درخواست ها برای ساخت قسمت های بعدی زیاد بود که جبلی و طهماسب دلشان نیامد بی خیال عروسک های رنگ وارنگشان بشوند. کلاه قرمزی 91 بلافاصله بعد از تکرار سری قبلی و از اول عید روی آنتن رفت. این بار اما تعدد عروسک ها باعث شد کلاه قرمزی و پسرخاله کمتر به چشم بیایند.
آقای خر با نام «جیگر» و تکرار سه باره حرف هایش، «آقوی همساده» با لهجه شیرازی و خاطرات تمام نشدنی فوتبالی اش، نی نی و «عیدی عیدی» گفتن هایش، دخترعمه زا و شخصیت های دیگری که در بعضی قسمت ها حضور داشتند (مثل آقای دلاک و شاگرد داروخانه چی و ...) عروسک های جدید این مجموعه بودند. این تعدد شخصیت ها و کمرنگ شدن پسرخاله و کلاه قرمزی یکسری را سرخورده کرد و به عقیده یک عده دیگر، مجموعه را از یکنواخت شدن درآورد.
آمار فروش: تا امروز پنج قسمت از این مجموعه وارد شبکه خانگی شده که با احتساب سری سیزده تایی اش، تیراژ حداقل ۷۰۰ هزارتایی، قیمت ۲۵۰۰ تومانی و این فرض معقول که لااقل ۶۰ درصد سی دی ها فروخته شوند، به عدد یک میلیارد و ۵۰ میلیون تومان برای کل فروش این مجموعه در شبکه خانگی می رسیم.
1391 - کلاه قرمزی و بچه ننه (پیش بینی فروش کل: 4 میلیارد)
موفقیت سریال های نوروزی باعث شد تا این روزها و با شروع اکران «کلاه قرمزی و بچه ننه»، مردم فوج فوج راهی سینماها شوند و گیشه ها بعد از مدت ها اتفاقات فراموش شده ای مثل تمام شدن بلیت و سانس فوق العاده و فروش چند صد میلیونی را تجربه کنند. تا پایان روز نهم اکران، فروش این فیلم در تهران و در 33 سالن نمایش دهنده به 880 میلیون تومان رسید.
این در حالی است که در دو روز اول اکران، فقط ۱۲ سالن در اختیار این فیلم بود. فروش ۱۱۷ میلیونی «کلاه قرمزی و بچه ننه» در روز عید فطر باعث شد تا رکورد ۱۰۰ میلیونی «اخراجی ها سه» در یک روز شکسته شود. البته در روز نهم اکران، فروش یک روزه این فیلم به ۱۵۰ میلیون تومان هم رسید! بد نیست بدانید در همین روز «بی خداحافظی» با ۱۶ میلیون تومان فروش در جایگاه دوم قرار گرفت!
آمار فروش: با این اوضاع و احوال و اگر اتفاق خاصی نیفتد، فیلم به ناگاه دچار سکته مغزی (!) نشود و از روی پرده پایین نیاید، به راحتی می شود کف فروش ۲ میلیارد تومانی در تهران را برایش پیش بینی کرد تازه واقعا دست پایین گرفتیم!
جمع بندی
با در نظر گرفتن ارقام ۱۹/۲ ، ۹ ، ۱/۰۵ و ۴ میلیارد تومان به عنوان فروش محصولات کلاه قرمزی در قالب های مختلف (سینما و سی دی) در این ۱۹ سال و یک جمع و تقسیم معمولی، به این حقیقت ساده می رسیم که این عروسک فسقلی ظرف دو دهه اخیر، مجموعا بیش از ۳۱ میلیارد تومان و روزانه نزدیک به ۴ میلیون و هشتصد هزار تومان درآمد ناخالص داشته است؛ یعنی کمی کمتر از ساعتی ۲۰۰ هزار تومان؛ خالص کردن این درآمد بعد از کسر هزینه هایش دیگر به عهده خودتان! (۳۳/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان)
کلاه قرمزی از کجا آمد؟
یک جست و جوی تازه برای یافتن طراح یک عروسک
مورچه ای از سال 63!
مسعود صادقیان یکی از آن خاطره سازان درجه یک دهه پنجاه و شصتی هاست. یک طراح عروسک خبره و بالفطره. کافی است نگاهی گذرا به نقاط عطف کارنامه اش بیندازیم تا یکراست میان انبوهی از خاطرات تصویری شیرین و بانمک روزگاران قدیم پرتاب شویم: شهر موش ها، هادی و هدی، خاله عنکبوت، گنجشکک اشی مشی، مجید دلبندم، السّون و ولسّون و البته ساخت عروسک شخصیت های سیاسی و وزرا در میانه دهه هفتاد برای اولین بار در ایران.
نسخه اولیه عروسک کلاه قرمزی (یک کلاه قرمزی به شکل مورچه!) هم کار دست صادقیان است، هر چند خودش با اصرار تاکید می کند کلاه قرمزی صرفا ساخته خلاقیت و نبوغ ایرج طهماسب و حمید جبلی بوده. این شما و این هم صحبت های این هنرمند درباره تاریخچه ساخت کلاه قرمزی:
سال 1363 برنامه عروسکی تک قسمتی ای بر اساس یکی از داستان های «ولادیمیر سوتیف» برای شبکه یک ساخته شد به نام «چتر» که مهدی میگانی کارگردانی آن را به عهده داشت. داستان این برنامه در مورد یک روز بارانی و حیواناتی بود که برای در امان ماندن از باران زیر یک قارچ جمع شده بودند. طراح عروسک های این کار من بودم. یکی از کاراکترهای این کار مورچه ای بود از جنس اسفنج که بعد از ساخت این برنامه، به همراه سایر عروسک های کار راهی آرشیو سازمان شد.
چند سال بعد که ایرج طهماسب می خواست سراغ ساخت برنامه «صندوق پست» برود، سری به آرشیو سازمان زد و عروسک این مورچه را پسندید و با حذف شاخک ها و چسبداندن یک بینی، با شخصیت پردازی استادانه ای آن را به برنامه اش برد و با صداپیشگی حمید جبلی، کلاه قرمزی محبوب متولد شد.
بعدها سر ساخت فیلم سینمایی کلاه قرمزی و پسرخاله، خانم مرضیه محبوب تغییرات دیگری روی این عروسک دادند که محصولش شد کلاه قرمزی امروزی. عروسک پسرخاله هم از عروسک های آرشیوی و ساخته عادل بزدوده بود.
ظاهرا پسرخاله نیز قبلا کِرم بود و توسط طهماسب و جبلی تبدیل به آدم شد. یک نکته بامزه دیگر هم اینکه لباس راه راه کلاه قرمزی را همان سال ۶۳ همسرم برایش بافت و تا به امروز بر تنش به یادگار باقی مانده است.
جای کلاه قرمزی در تلویزیون است یا سینما؟
فروش، به کنار؛ ولی درباره کیفیت فیلم باید مکث کرد
احسان ناظم بکایی
نوش جانشان! فیلم جدید طهماسب - جبلی، هر چقدر هم که بفروشد، اندک قدرشناسی مخاطبان ایرانی از این دو هنرمند کارکشته و کاربلد است اما به نظر می رسد این قدرشناسی و فروش بالا، بیشتر به خاطر تقدیر مردم از آیتم های تلویزیونی شان باشد تا خود فیلم که به گواه نظر خیلی ها، چفت و بست چندانی ندارد و تنها به واسطه سابقه خوب و درخشان قبلی سازندگانشان است که زیر تیغ تیز نقد قرار نگرفته.
آنهایی که به هوای آیتم های سرخوشانه کلاه قرمزی 88، 90 و 91 و حتی فیلم «کلاه قرمزی و پسرخاله» - که 18 سال قبل با بلیت 80 تومانی 171 میلیون تومان فروخت و با احتساب قیمت بلیت امسال، اگر الان اکران می شد فروشش از 10 میلیارد تومان هم بیشتر بود - به دیدن فیلم بروند، مقداری بهشان برمی خورد؛ چون در این آخری نه خبری از شخصیت های محبوبی مثل فامیل دور و ببعی و آقوی همساده و جیگر هست و نه حتی مثل فیلم های قبلی با قصه د داستانی درست و حسابی، طرفیم. با این اوصاف، طبیعی است اگر مخاطب پیش خودش بگوید طهماسب و جبلی، آیتم سازان بهتری اند.
فیلم بیشتر شبیه یک جمع دورهمی است که حتی برای بازی نقش های «انسانی»اش هم از صداپیشگان و عروسک گردانان کار استفاده شده که اصلا قابل مقایسه با حضور و بازی معتمد آریا، مرتضی احمدی و حمیده خیرآبادی در فیلم اول (1373) یا حضور عطاران و رضا فیض نوروزی در دومی (1381) نیست.
معلوم نیست شخصیت اول فیلم، کلاه قرمزی است یا پسرعمه زا. اصلا این دو شخصیت چقدر به هم شباهت دارند که در کلانتری، متوجه جابه جا شدنشان نمی شوند؟ چرا شخصیت آقای مجری اینقدر در حاشیه و منفعل است؟ چرا کلاه قرمزی که اول فیلم هنوز درگیر کلاس اول است، در پایان قصه درصدد ازدواج با «گل قرمزی» برمی آید؟
شوخی های فیلم هم تناسب و تعادلی ندارد. مثل اینکه خطوط قرمز گل و گشادتر سینما نسبت به تلویزیون، نه تنها کمکی نکرده که نتیجه عکس هم داده. شوخی ها در بخش قابل توجهی از صحنه ها، به آفتابه به دست شدن کلاه قرمزی برای قضای حاجت یا تلاش نافرجام برای نظافت (!) بچه ننه یا بی هوش شدن ملت در مقابل بوی نامطبوعش می گذرد. یا تعیین جنسیت بچه ننه و کَل کَل کلاه قرمزی با مرغ بر سر تخم گذاشتن توی تختخواب او، ربطی به فضای کودکانه فیلم ندارد.
در مقابل به نظر می رسد سازندگان به سرعت و سردستی از سوژه هایی مثل سربازی رفتن، خواستگاری و ... عبور کرده اند. این برخورد سردستی را می توان در نحوه تبلیغ بانکی که اسپانسر فیلم شده هم دید، یا در فضای موزیکال آن؛ ابیاتی که کلاه قرمزی با پسرخاله می خوانند، نه کمکی به مسیر داستان می کند نه به خاطر فضای دهه شصت و هفتادی شان - چه در متن ترانه، چه در شکل اجرا، چه حتی نحوه صداگذاری روی چهره خوانندگان - حتی در ذهن ها ماندگار می شود.
دو دهه قبل، کلاه قرمزی در سالن های سینما می خواند: «سلام الاغ عزیز/ حالت چطوره؟» یا «آقای رارنده/ یالا بزن تو دنده/ برو به سمت تهرون/ می خوام برم تلویزیون» که هنوز خیلی هایمان آنها را با همان ریتم از بَریم اما کدام یک از آوازها و ابیاتی که در این فیلم جدید خوانده شده را تماشاگر با خود زمزمه می کند؟ تنها بخشی هم که مخاطب می خندد همان ارجاع به آواز قدیمی «سلام الاغ عزیز» است، آن هم به خاطر یادآوری خاطرات خوش گذشته نه سر و شکل فعلی فیلم. با این اوصاف، «کلاه قرمزی و بچه ننه» لحظات سرخوشانه ای دارد که مخاطب این روزها بریده از سینما را بخنداند اما نه آنقدر که پیشتر در تلویزیون انجام داده بود.
نظر کاربران
آقای بکایی گل گفتی ولی کم گفتی!!!
این آقای بهادر مالکی(گوینده نقش فامیل دور، و بازیگر نقش زندانی در بچه ننه) هم بازیگر خوبیست، اما در کل فیلم 3-4 بار نعره میزنه و بازی خاصی هم نداره. دقیقا مصداق این جمله که:"مهم نیست چقدر امکانات در اختیار داشته باشی، وقتی ندانی چطور باید از آنها استفاده کنی"
خلاصه که نوش جانشان، اما این رسمش نبود!!!