شهرام شکوهی از توهمات «نکست پرشین استار» میگوید
«شهرام شکوهی» از جمله شرکت کنندگان مسابقه نکست پرشین استار بود که به فینال راه پیدا نکرد. او در ایران تولید و انتشار آثارش را به صورت رسمی دنبال کرد و توانست جایگاه قابل ملاحظه ای در میان ستارگان موسیقی پاپ کسب کند.
این مسابقات خروجی موفقی ندارند
دوره ای که من در آن مسابقه حضور پیدا کردم، اوایل شکل گیری آن بود. خیلی خام بود و درست نمی دانستند چه باید بکنند. یک سری توهم و تخیل هم برای شرکت کننده ها و هم برای برگزارکننده ها به وجود می آمد. اینکه کسی که اول شود تبدیل به ستاره می شود و می توانند برای او سرمایه گذاری کنند و از کنارش به منافعی برسند و بالعکس هیچ کدام از این مسابقات از نظر من خروجی درست و حسابی ای نداشته اند. حتی در مسابقات خوب و استاندارد خارجی هم اینطور است که برای نفرات اول هیچ اتفاقی رخ نمی دهد.
نمونه های خارجی، اساسی و تخصصی انجام می شود
فکر می کنم با توجه به هدفی که برای این مسابقات عنوان می شود- یعنی یافتن و پرورش استعدادها- این مسابقات اصلا درست برگزار نمی شود. ما همیشه در کارها اسیر مسائلی چون روابط یا احساسات می شویم که این به اصل برنامه لطمه می زند. متاسفانه این در تمامی زمینه ها اتفاق می افتد و مختص مسابقات اینچنینی نیست.
نمونه داخلی این مسابقات را هم داریم که احتمالا آن هم خروجی خاصی نخواهدداشت و البته انشاالله اینطور نشود. اما در نمونه های خارجی، این استعدادیابی به طور کاملا اساسی و تخصصی انجام می شود. مثلا در امریکن ایدل که نمونه اولیه این برنامه هاست و برنامه هایی چون X Factor و Voice از زوی آن ساخته شده اند، گستره وسیعی برای انتخاب شرکت کنندگان در نظر گرفته می شود و از هر ایالتی بهترین ها را انتخاب می کنند.
از حدود صد و پنجاه هزار نفر، در نهایت بیست نفر به مسابقات راه پیدا می کنند. نکته مهم دیگر، داوری است که تا یک جایی به عهده داور است و بعد از آن داوران صرفا در مورد اجرا نظر می دهند. از سوی دیگر، سیستم انتخاب شان طوری است که مردم می توانند اعتماد کنند. در زمان خواندن اس ام اس آرا، برای مثال نماینده دادستانی آمریکا در آنجا حضور دارد و طوری است که مردم مطمئن می شوند امکان ندارد آرا بالا و پایین شود.
در صورتی که در برنامه های ایرانی اصلا اینطور نیست؛ مثلا در برنامه چند شب قبل گفته شد سه میلیون رای ارائه شده که از نظر من عجیب است. مساله دیگر این است که هیچ کدام از این برنامه ها بدون حاشیه نبوده اند و در آن حرف و حدیث هایی، مثلا درخصوص روابط با داوران یا موارد دیگر مطرح می شود.
روند کار معیوب است
اولین مساله ای که موجب ترغیب به حضور در این برنامه ها می شود، دیده شدن و نشان دادن توانایی است. واقعیت این است که معروف شدن بدون مشکل نیست و هنرمندی که اول راه است مجبور است به سمت ساخت کلیپ برود که البته آن هم محدودیت هایی در پی خواهدداشت.
اما بعضی ها این توانایی را هم ندارند. چون یک کلیپ ساده الان حداقل شش یا هفت میلیون تومان هزینه دربر دارد. اخیرا شنیده ام شبکه ها هم رقم های بسیار بالایی برای پخش از چهره های ناشناس می گیرند. هزینه های تولید آهنگ را هم باید در نظر بگیریم. شاید چیزی در حدود بیست میلیون تومان خرج شود.
تازه معلوم نیست این اثر در بازار می گیرد یا نه، چه اتفاقاتی در بخشش ممکن است بیفتد، اجرایش چطور باشد و... که در نهایت با این هزینه ها دیده بشود یا نه! راه دیگرش این است که شما یک بلیت بگیرید و به ترکیه یا دبی بروید، در مسابقه شرکت کنید و ارگ توانایی داشته باشید دیده شوید. یک دوره محرومیتی هم داشته باشید و بعد از آن شاید بتوانید کار کنید. به نظرم کلا روندت کار معیوب است. شما اگر چیزی از خودت نداشته باشی به جایی نخواهی رسید، حتی اگر در این مسابقه ها شرکت کنی و رتبه ای کسب کنی. مگر اینکه واقعا خاص باشی.
خواننده نباید در مقام قضاوت همکارش قرار بگیرد
در مورد داوری ها باید بگویم به عقیده من، خواننده یا به طور کلی هنرمند، هیچ وقت نباید در مقام قضاوت همکارش قرار گبرد؛ مگر اینکه از این حرفه کنار کشیده باشد یا مثلا مدرس خوانندگی شده باشد. درواقع جایگاه یک هنرمند با جایگاه یک مدرس یا استاد دانشگاه متفاوت است. شما وقتی هنرمند را در چنین فضایی در مسند قضاوت می گذاری این امکان وجود دارد که به جایگاه هنری او لطمه بزنید، کما اینکه در یکی از این برنامه ها این اتفاق در حال رخ دادن است. چون وقتی خودت در بازار حضور داری، به نوعی در کورس رقابت هستی و قاعدتا این قضاوت زیاد به دل نمی نشیند. حتی اگر فرد درست قضاوت کند هم ممکن است متهم شود.
بعضی از خواننده ها و تهیه کننده های باسابقه موسیقی هستند که یک مقدار به هدف مسابقه نزدیک ترند، اما بعضی از این داوران هیچ جایگاهی در موسیقی ایران ندارند و گاهی اظهارنظرهایشان سطحی است. یا اگر از کسی خوش شان نیاید نابودش می کنند. یا در یکی از این مسابقه ها، این نگرانی وجود دارد که مبادا داوران حین اجرای برنامه یقه یکدیگر را بگیرند!
وقتی عدو شود سبب خیر
من هدفم این بوده تاثیراتی که از موسیقی سنتی گرفتم را در مدل های جدیدتر ارائه بدهم. مطمئنا اگر بتوانم تاثیرگذاری بیشتری را در سبک کاری خودم ایجاد کنم برایم جذاب تر است. اما به نظرم اینکه خواننده پاپ ایرانی، چیزی هم از موسیقی ملی خودش داشته باشد، ارزشمند است.
در جریان این مسابقه، آقای زمانی خطاب به من در مورد این صحبت می کرد که هر موسیقی مخاطبان ویژه خودش را دارد. اما موسیقی سنتی امروز دیگر طرفداران خیلی کمی در ایران دارد. این بخش از بحث ما در آن برنامه هم پخش شد و روی اینترنت هم هست. من با ایشان در خصوص نظری که در مورد محمد اصفهانی هم داشتم بحثم شد، آن زمان آقای اصفهانی سوپراستار بودند، البته هنوز هم هستند.
به نظرم استاد اصفهانی صدای فوق العاده ای دارند. بگذریم که نمی دانم چرا اخیرا انتخاب های درستی در کارهایشان ندارند، شاید هم من نمی فهمم، در هر صورت به نظرم آقای زمانی صلاحیت اظهارنظر در مورد شخصی مثل محمد اصفهانی را ندارد. ایشان می گفت من اصفهانی را به عنوان خواننده قبول ندارم! خلاصه به هر حال «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». من با آن مجموعه دچار مشکل شدم، اول با خودم می گفتم تو که این همه زحمت کشیدی چرا آخرش با لجبازی خرابش کردی، ولی بعد پیش خودم گفتم اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد خوش به بهترین شکل می افتد. همان مساله حذف شدن من خیلی به نفعم تمام شد. به بیان دیگر این اتفاق کار مرا بولد کرد. فکر می کنم اگر نفر اول شده بودم اینقدر مورد توجه قرار نمی گرفتم.
من را بایکوت کردند!
چیزی که من تا به حال جایی مطرح نکرده ام این است که در هیچ شبکه ای، هیچ اسمی از من عنوان نمی شود و به نوعی من را بایکوت کرده اند و در اخباری که از موسیقی داخل کشور عنوان می شود هرگز اسمی از من نیست. حتی یکی از داوران در یکی از این برنامه ها خواندن من را زیر سوال برده است. رفتارشان صرفا بی تفاوتی نیست، بلکه گاهی تهاجمی است. طوری که انگار من نان شان را آجر کرده ام! البته که من اعتبارم را از آنها نمی گیرم و خدا را شکر می کنم که بدون تکیه بر این جریانات، در داخل کشور کارم را کرده ام و آنچه خواسته ام را به دست آورده ام و تلاش می کنم مردم را از خودم راضی نگه دارم.
برای موفقیت در عرصه موسیقی باید خیلی متفاوت باشید
واقعیت این است که موسیقی خوب، اگر پشتش فکر باشد، از تقلید دور باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد، مورد توجه قرار می گیرد. موسیقی خوب نیاز به شرکت در مسابقه و نمایش های به دور از واقعیت ندارد، خودش راهش را می رود و موفق می شود، هر چند موفقیت در بازار موسیقی امروز کار بسیار دشواری است و باید خیلی متفاوت باشید. رسیدن به موفقیت در کلام ساده است و در عمل کار واقعا دشواری است.
ارسال نظر