هدی زینالعابدین: ورودم به دنیای تصویر شرافتمندانه بود
"جهان هنر یک جهان بیکرانه است، هیچ حد و مرزی ندارد، همیشه به هنر بازیگری علاقهمند بودم. راهی که توانستم از طریق آن به دنیای تصویر، تلویزیون و سینما ورود کنم، این راه بود که فکر میکنم از خیلی راههای دیگر شرافتمندانهتراست."
راننده دختر را میدزد! نه! شاید دختر است که زندگی آن سرباز وظیفه را میدزد، دزدیدن زندگی، دو ماه مانده به پایان خدمت. اینها گفتنی از داستان «مینا» است. کاراکتری که هدی زینالعابدین در فیلم «پایان خدمت» حمید زرگرنژاد بازی میکند.
ورود هدی زینالعابدین به عرصه تصویر با حضور در دنیای تبلیغات شکل گرفت، ممکن است خیلی از سینماگران یا افرادی که تحصیلات آکادمیک دراین خصوص دارند به چنین ورودی نقد داشته باشند، پاسخ شما به این دسته افراد چیست؟
جهان هنر یک جهان بیکرانه است، هیچ حد و مرزی ندارد، همیشه به هنر بازیگری علاقهمند بودم. راهی که توانستم از طریق آن به دنیای تصویر، تلویزیون و سینما ورود کنم، این راه بود که فکر میکنم از خیلی راههای دیگر شرافتمندانهتراست. مضاف بر اینکه باعث شد خود را در معرض یادگیری قرار دهم. با خیلی تکنیکها که پیشتر برایم ناشناخته بود، آشنا شوم که از این جهت خیلی خوشحال هستم.
اصلا وارد حوزه ارزشگذاری نمیشوم، اینکه از طریق آکادمیک به این عرصه وارد شدم یا نشدم مهم نیست، مهم این است که آن در ورودی باعث شد، من با جهان وسیع هنر بازیگری آشنا بشوم و مدام در آن جستوجو کنم و نکات وسیعی هم در مورد خودم و هم در مورد جهانی که در زندگی میکنم دریابم.
برای رشد هنر بازیگری چه مراحلی را پشت سر گذاشتید؟
جهان گسترده بازیگری، باعث شد، وارد حوزه مطالعه شوم، نه مطالعه از نوع کتاب ورق زدن. البته کتابخوانی هم داشتم ولی مطالعه از نوع بصری بیشتر شد. یعنی دقتم به دنیای اطرافم پررنگتر شد، دیگر از کنار آنچه از پیرامونم میگذشت بیتفاوت نمیگذشتم، بازیگری نگاهم را به آدمها، به شگل زندگیهایش با دقت کرد.
این مطالعه بصری به مرور باعث شد، نگاهم به نگاه مردم تیز شود. اینکه زندگی خود را چگونه شکل و شمایل میبخشند و برای مسائلی که اطرافشان رخ میدهد چه تصمیماتی میگیرند برایم حائز اهمیت شد. اینکه هر فرد در طبقه اجتماعی خود نسبت به اتفاقاتی که در مسیر زندگیاش رخ میدهد چگونه فکر میکند مورد دقتم قرار گرفت.
یاد گرفتم، سادهترین اتفاقات مثل اتفاقاتی که در تاکسی، مترو، اتوبوس رخ میدهد هر کدام میتواند درسی برای نقش بازی کردنهایم در دنیای کاراکترها باشد، هر انسانی با شکل رفتاری و تفکریاش برایم یک کتاب درس بود است که میتوانم زیاد از او بیاموزم. به عنوان کسی که بازیگری را انتخاب کرده است، این جنس دقت کردنها به اطراف، باعث شد نگاهم به مرور نسبت به پیرامون تغییر پیدا کند.
«پایان خدمت» فیلمی است که به گفته کارگردان، فیلمنامه در بخش نگارش کاراکتر مینا بعد از انتخاب شما صورت گرفته است، به شکلی که میتوان گفت فیلمنامه برای بازی هدی زینالعابدین نوشته شده است. از انتخاب برای این نقش، دیدار با بهروز افخمی در جایگاه نویسنده این فیلمنامه و نقطه آغاز و معرفی توسط مرجان شیرمحمدی به این پروژه بگویید.
بهروز افخمی، انسانی است که حداقل در این چند سال اخیر، علاقه دارد از نیروهای جوان سینما که احساس میکنند استعداد حضور دراین عرصه را دارند در آثارش استفاده کند.
برایم خوش شانسی بود، از طریق بهروز افخمی که کارشناس واقعی سینماست و یک سینماگر حرفهای محسوب میشود برای ورود به این عرصه هنری پسندیده شوم. حال چه مرجان شیرمحمدی و چه خود بهروز افخمی احساس کردند که میتوانم این نقش را که پر از لایههای مختلف شخصیتی است بازی کنم، برایم مایه افتخار است.
بخشی، جهان اتود زدن است و باز قسمتی دیگر استفاده از هر آن چه که در جامعه دیدهایم. امثال مینا در جامعه ما کم نیستند. دختری که بنا بر بسته بودن شرایط خانواده و اختلاف نظرهای شدید بین افراد خانواده، در یک لحظه تصمیم میگیرد از آن بستر فرار کند.
قسمتی از فضا رسیدن از من به مینا، برگرفته از داشتههایی است که در ذهن داشتم. بخشی هم با تماشای فیلمهایی که در این حوزه ساخته شده به من اضافه شد، مثل فیلم «بمانی» به کارگردانی داریوش مهرجویی، یا «دایره» ساخته جعفر پناهی.
در ادامه در فضای کارگاهی، با کارگردان اثر به تحلیل متن و فیلمنامه که میپرداختیم، در مورد تحلیل شخصیت نیز حرف میزدیم. در این مسیر به لایههایی که برای کاراکترسازی مینا نیاز بود، رسیدم.
چه اصلهایی در شکلگیری فضای این نقش، حرکات و رفتار این دختر بیشتر از همه برایتان مدنظر بود؟
در درجه اول به عنوان بازیگر نقش مینا، سعی کردم به معنای واقعی، دختری که در آن موقعیت قرار گرفته را باور کنم. فکر میکنم از پس این باور، خیلی اتفاق دیگر میتواند بیفتد.
وقتی نقش را باور میکنید، عمیقا میتوانید آن را حس کنید و وقتی حس درست باشد، می توانید آن را صحیح بازی کنید و قاعدتا تماشاگر نیز آن را باور میکند. بنابر این بزرگترین اصلی که سعی کردم روی آن تمرکز داشته باشم، این بود که شخصیت را درک کنم تا باور پذیر ارائه شود.
با فیلمی جادهای مواجه هستیم. در لوکیشنهایی با اتمسفر خاص، این یعنی فیلمبرداری در دقایق راحتی نگذشته است. از روزهای ضبط این فیلم بگویید از سختیها از لحظههایی که بیشتر از همه برایتان در همراهی این پروژه خاطره شد.
بله! به لحاظ لوکیش چون فیلم یک فیلم جادهای محسوب میشد، واقعا شرایط سخت بود. لوکیشنها دارای اتمسفری بود که روزهایی گرم و شبهایی بینهایت سرد داشتیم ولی با همه آن سختیهایی که وجود داشت، آنقدر گروه خوب و حرفهای برخورد میکرد که این سختیها آزاردهنده نمیشد.
تمام لحظات ساخت این فیلم برای من خاطره است. خاطرات خیلی خوبی از این فیلم دارم، چون هم نقشی که بازی میکردم خیلی دوست داشتم و هم کارگردانی چون حمید زرگرنژاد با وسواس تمام ما را راهنمایی میکرد.
فکر میکنم چون فضای حرفهای و همدلی و همراهی وجود داشت، شرایط سخت لوکیشنها و عوامل دیگر بازیگران را خسته نکرد و بهنظرم خاطره بد از روزهای فیلمبرداری «پایان خدمت» برای کسی بهجا نمانده است.
ورودم به دنیای تصویر شرافتمندانه بود
گریم و چهرهپردازی این فیلم چقدر در نقش آفرینی شما تاثیرگذار بود؟
خیلی زیاد تاثیرگذار بود. نقش مینا از آن نقشهایی بود که گریم در همراهی ساختار کاراکتر نیاز بود. پردازش حال و هوای دختری است که در شرایط بهم ریخته وارد داستان میشود و بخشی از لطمه روحی که همراه دارد، باید در صورت و حالت چهرهاش نیز دیده میشد. گروه گریم خیلی سعی کردند با درک درستی که از نقش مینا داشتند، مرا یاری دهند تا به لحاظ ظاهری به فضای مینا نزدیک شوم.
فیلم دیالوگمحور نیست و بیشتر بازیمحور است، درفیلمهایی از این دست، طراحی کاراکتر برای بازیگر سختتر هم میشود، با این حساب بازیگر دراین نوع فیلم کاراکتر محور با چه چالشهایی رو به رو است؟
مهمترین چالش آن این است که من، هدی زینالعابدین را به عنوان بازیگر مجاب کرد، خیلی درونیتر باشم، بیشتر با شخصیت درگیر شوم، این باعث شد کنش و واکنشی که مقابل دوربین انجام میدهم عمیقا از حس درونیام نشأت گرفته باشد. تجربه لذت بخشی را در ساختاربندی این کاراکتر و بازی آن در حوزه بازیگری انجام دادم.
شاید دنیای مینا از هدی دور بود ولی به هرحال من آدمی هستم که خیلی به همه چیز دقت میکنم. در محلی که زندگی میکنیم، به مدرسه که میرویم، قطعا یک آدمهایی با قصه مینا دیدهایم. سعی کردم از آنچه در آرشیو ذهنم از اینگونه آدمها داشتم استفاده کنم.
مواردی که کارگردان در مورد این شخصیت تاکید داشت نیز مد نظر داشتم. البته از گفتههای دوستان و آشنایان نیز در ساختارسازی این نقش استفاده کردم. همه این نکات و دقت به آنها باعث شد، بتوانم هدی را به مینا نزدیک کنم.
دراین فیلم مقابل بازیگری قرار داشتید که او نیز تجربه بازیگری چندانی نداشت، میگویند بازیگر مقابل تاثیر بسزایی در نقشآفرینی هر بازیگر دارد، فضا برای شما چگونه دراین تقابل گذشت؟
قطعا همین طور است ولی همانطور که امیر جدیدی آن زمان تجربه کمی داشت، من هم تجربهای نداشتم. همین باعث شد، همدلانه و دوستانه به یکدیگر کمک کردیم که در کنار و مقابل هم نقشها خوب ایفا شوند. این یکدست بودن فضای بازیگری هر دوی ما بهنظرم باعث شد در لحظههای مختلف پا به پای هم به همدیگر کمک کنیم. تجربه خوبی بود.
شما از بازیگران تازه ورود به عرصه سینما محسوب میشوید، از نگاه شما درسینمای ایران چقدر اجازه رشد به بازیگران تازه میدهند و آیا راه برای حرکت آنها وجود دارد؟
بستر رشد وجود دارد. برای اینکه بتوانیم در این عرصه فعالیت کنیم مسیرهای مناسبی ایجاد شده است، فضا را برای حرکت جوانان نبسته است. بستر آماده باعث میشود، نیروهای جوان که فضاهای جدید و خلاق دارند بتوانند در آن رشد کنند. در این شرایط من نوعی نیز باید تلاش کنم تا سهم بسزایی از این بستری که به وجود آمده برای خودم دست و پا کنم.
اینکه تصور داشته باشیم، اگر هنری از نگاه خود داریم، درها همه باید به سویمان باز شود تا بتوانیم حرکت راحتی به سوی رشد و پیشرفت داشته باشیم خود این فکر، میتواند مانع پویایی، رشد، خلاقیت و موفقیت شود. برای رسیدن به هدف هر کجا باشی باید تلاش کنی و در دنیای هنر این توجه به خلاقیت و پویایی فردی دو چندان است و تلاش برای رشد به دقت نیاز دارد.
ارسال نظر