طنین پاپ، خسته از تکرار
موسیقی پاپ ایران، خسته تر از همیشه!
حمید حامی، ناصر چشم آذر و مانی رهنما سه چهره معروف پاپ کشور بعد از مدت ها به صحنه برگشته اند و نظر دوستدارانشان را جلب کرده اند.
اصلا فکر کنید فردا علی کریمی دوباره پا به میدان بگذارد و بخواهد یکی از آن دریبل های سریالی اش را به رخ حریفان بکشد و بعد هم توپ را به تیرک دروازه بند و آه از نهاد ما بلند شود.
امروز همین حس را من دارم، فکر می کنم بعد از مدت ها چشم مان به جمال حضرت مستطاب، ناصر چشم آذر روی صحنه تالار وحدت روشن شده، چشمم برقی می زند؛ یا اینکه بعد از پنج سال حمید حامی با آن صدای خاص و کلاسیک و شش دانگش دوباره در تالار وحدت به روی صحنه می رود.
خب، شما هم که باشید ذوق می کنید دیگر. وقتی مانی رهنما بعد از سال ها نام بابک بیات را به واسطه یک کنسرت به میدان می آورد، از در کنار هم قرار گرفتن این همه اسم درخشان، «حال» می کنید.
این آمد و شدها به صحنه باعث می شود به این فکر کنم که اصلا چرا این همه چهره آشنا یکباره به صحنه برگشته اند؟ موسیقی پاپ ما چه کمبودهایی داشته که آنها به فکر درمانش افتاده اند؟ دست فرمان موسیقی پاپ در آینده، چه باشد بهتر است؟ همه این سوال ها را در سه گفتگوی مجزا با حمید حامی، مانی رهنما و ناصر چشم آذر مطرح کرده ام که پاسخ های آنها را با شما در میان می گذارم.
عوامل بازگشت به صحنه چهره های موفق گذشته
حمید حامی مثل بعضی از موزیسین ها و هنرمندان، خیلی سر ستیز با تلویزیون ندارد و معمولا رابطه خوبی با صداوسیما داشته است. به همین خاطر بارها و بارها او را در تلویزیون دیده و در رادیو شنیده ایم. معمولا در برنامه های تلویزیونی حاضر می شده و در آنها همان آهنگ های معروف نیمه اول دهه هشتاد خود را اجرا می کرده؛ اما خب، می دانید که اجراها در تلویزیون به صورت اجرای واقعی یک اثر نیست. به اصطلاح خواننده لب می زند و وَکال واقعی در کار نیست. در کنار اینها باید به اجراهای خیلی محدود در بعضی از برنامه های فرهنگی و هنری در سطح کشور اشاره کرد که حامی، بعضا به صورت زنده کارهایی خوانده است.
حامی در پنج سال گذشته که کنسرتی نداشته، بارها و بارها بر بیماری حنجره خود تاکید کرده و مراقبت های ویژه ای گرفته تا صدایش بازگردد.
علت نداشتن اجرا هم وسواس حامی برای اینکه به قول خودش صددرصد صدایش برگردد و بعد به صحنه بیاید، بوده؛ اما در صحبت هایی که میان ما رد و بدل شد، به این نکته اشاره کرد که «بعد از مدتی احساس کردم نیازی نیست همه صدایم برگردد و بعد کنسرت داشته باشم، به همین خاطر در کنسرت های دی ماهم با ۷۰ درصد صدایم به صحنه رفتم.»
حامی در این مدت فشارهای زیادی را به خاطر نداشتن کنسرت از سوی مخاطبانش متحمل شد. او می گفت: «وقتی بعد از پنج سال به صحنه تالار وحدت رفتم، دیدم هوادارانم در این پنج سال خیلی بیشتر شده اند و این برای من یک اتفاق بسیار مهم است.»
این از حمید حامی؛ برویم سر وقت ناصر چشم آذر. این تنظیم کننده و آهنگساز بزرگ ما، سال ها بود در انجمن ها و جمع های موسیقی کشور دیده نمی شد. وقتی به من گفت «از سال ۶۳ به ایران برگشتم و هیچ علاقه ای هم به سفر به ینگه دنیا ندارم.» واقعا شگفت زده بودم. برایم خیلی سخت بود که نپرسم «پس چرا شما را در تمام این سال ها ندیده ایم.» او خیلی خونسرد به من پاسخ داد که «در تمام این مدت مشغول ساخت موسیقی فیلم، تیزر و جُنگ ها بودم.» به همین راحتی. و من فقط افسوس می خوردم که چرا ما از دیدن جمال چنین موهبتی در صحنه موسیقی مان در این سال ها محروم بوده ایم.
ناصر چشم آذر درباره دلیل بازگشت خود به صحنه می گوید: «اخیرا با توجه به درخواست هایی که شده بود تصمیم گرفته ام کنسرتی داشته باشم و قطعات موسیقی فیلم و البته آلبوم باران عشق را اجرا کنم.»
او از آرزوی دیرینه اش به من گفت: «همیشه دوست داشته ام باران عشق را به صورت ارکسترال اجرا کنم و این اتفاق در ۱۹ مهر ماه و دی ماه افتاد.» البته او به شدت کناره گیری خود از موسیقی در گذشته را رد می کند.
در کنار این دو چهره بزرگ موسیقی پاپ کشورمان، مانی رهنما نیز ۲۸ دی ماه در تالار وحدت عاشقانه های خود را که در آلبوم های مختلف خوانده بود تبه روی صحنه برد؛ کنسرتی که با همه حواشی که داشت، سرانجام برگزار شد و مخاطبان صبور او بارها و بارها قطعات را همصدا با هم خواندند.
مانی رهنما مثل دو چهره قبلی، خیلی از صحنه دور نبوده و در سال های ۹۲، ۹۳و ۹۴ چند بار به روی صحنه رفته اما این اجرا به خاطر یادمان بابک بیات، جلوه ویژه ای داشت. مانی رهنما بارها و بارها درباره علاقه خود به استادش بابک بیات، اسطوره موسیقی پاپ کشورمان گفته و تاکید کرده.
موسیقی دهه پنجاه تکرار نشدنی است
شاید با من هم نظر باشید موسیقی پاپ کشورمان در دهه های اخیر نتوانسته به چند فرسخی قله موسیقی پاپ دهه ۵۰ برسد. کارهایی که آن دوران ساخته شده، سال هاست که تکرار نشده. گرچه تک چهره ها و معدود آهنگ هایی بوده اند که توانسته اند بر اساس روح موسیقی زمانه و علاقه مخاطبان امروز، کارهای خوبی بسازند ولی اگر در دهه پنجاه، هر هفته شاهد انتشار یک آلبوم یا قطعه خوب بودیم، امروز دیگر این اتفاق نمی افتد. این جملات را با هر سه این موسیقیدان ها در میان گذاشتم.
ناصر چشم آذر خیلی موافق تکرار نشدنی بودن موسیقی دهه ۵۰ نبود. او معتقد است موسیقی دهه ۴۰ ما قوی تر از دهه ۵۰ بوده اما حامی با من هم نظر است. او دائم از موسیقی دهه ۵۰ تعریف می کرد. مانی رهنما هم بر روی قله بودن موسیقی ۵۰ اذعان داشت.
ناصر چشم آذر منتقد وجهه فرهنگی آن موسیقی است. او می گوید آن دوران خیلی از موسیقی ها فقط برای شاد کردن مردم ساخته می شد و مناسب مراسم عروسی و شادمانی بود. او می گوید اینکه دهه ۵۰ را دوران اوج موسیقی پاپ کشورمان می نامند، بیشتر وابسته به حضور آهنگسازانی بود که در آن زمان مشغول تولید بودند.
متد موزیسین های پاپ بازسازی کارهای قدیمی باشد؟
موجی در موسیقی سنتی کشورمان وجود دارد که معتقد است باید به گذشته بازگشت. از نوازندگی بر اساس متد میرزا عبدالله و آقا حسینقلی دوران قاجار بگیرید تا بازسازی تصانیف قدیمی و گذشتگان. در ۱۵ سال اخیر تعداد آلبوم هایی که در حوزه موسیقی سنتی با هدف بازسازی آثار قدیمی منتشر شده اند از اعداد ۱۰ و ۲۰ فراتر رفته است. موجی که با آلبوم «یاد استاد» علیرضا افتخاری شروع شد، با «تنها ماندم» محمد اصفهانی مورد استقبال بیشتری قرار گرفت و تا «رسوای زمانه» علیرضا قربانی پیش رفت.
در این آلبوم ها، خوانندگان به دنبال اجرای آثار بزرگانی مانند پرویز یاحقی، همایون خرم، علی تجویدی و ... رفتند. این موج همچنان در میان جوانان موسیقی سنتی عمومیت دارد؛ کما اینکه گروه موسیقی تلفیقی پیشرویی مانند «دنگ شو» هم در میان آثار خود بارها و بارها نقبی به گذشته زده و آثار قدیمی را در لابلای کارهای خود بازسازی و بازخوانی کرده است.
خیلی از آهنگسازان و تحلیلگران موسیقی سنتی معتقدند اگر موج بازگشت به گذشته در جامعه موسیقی سنتی نضج گرفته، به خاطر ضعف آهنگسازی نسل جدید است. دیگر ملودی های ماندگاری خلق نمی شوند. از سوی دیگر، ترک های قدیمی همچنان در میان مردم محبوب اند اما هر چقدر این موج در میان سنتی کارها فراگیر است، در میان موزیسین های پاپ اصلا متداول نیست.
مانی رهنما می گوید اگر این اتفاق در موسیقی پاپ ما نمی افتد دقیقا به خاطر نزدیکی برهه زمانی تولید آثار محبوب به زمانه ماست. یعنی زمان زیادی از تولید کارهای دهه ۵۰ نگذشته که بخواهیم آنها را بازسازی کرده و در ذهن مردم یادآوری کنیم.
مانی رهنما تا به حال در میان آثار منتشر شده خود، اثری از آثار قدیمی را بازسازی و منتشر نکرده است اما حمید حامی این تجربه را داشته. او در آلبوم منتشر نشده «بوی گندم» تعدادی از آهنگ های معروف دهه ۵۰ مانند «بوی گندم»، «حرف»، «همسفر»، «خوابم یا بیدارم» و چهار ترک دیگر را بازسازی کرده است.
با اینکه به اعتقاد بسیاری کیفیت اجرای این آهنگ ها توسط حامی چیزی کم از اجرای آن توسط خواننده اصلی آن آثار نداشته اما مجوز نگرفتن آلبوم، باعث شده که مردم نتوانند آن را به صورت عمومی بشنوند. به این ترتیب خیلی آن آلبوم شنیده نشد اما این اشتیاق در حامی وجود داشته که این کار را انجام دهد.
وقتی در میان گپ و گفتم با حامی، بحث به این آلبوم کشیده می شود، می گوید: «آن موقع خیلی به اجرای این آلبوم و بازخوانی کارهای گذشتگان علاقه داشتم و این کار را انجام دادم اما اگر به آن دوران برگردم، به هیچ عنوان کارهای قدما را بازسازی نمی کنم.»
او حتی معتقد است که «نباید کارهای قدیمی خودم مثل «دلم گرفت» و «دو نیمه رویا» را هم بازسازی کنم چون آن کارها با همان امکانات استودیو پاپ ابتدایی دهه 80 با نظارت بابک بیات و ناصر فرهودی ضبط شده و همان کیفیت صوتی در حافظه مردم ثبت شده و دوست ندارم به این خاطره ها دست بزنم. برای همین در کنسرت هایم آنها را نمی خوانم.»
ولی حامی در کل اعتقاد دارد بازسازی کارهای بزرگان، کار بدی نیست و در این وانفسا شاید بتواند مرهمی بر زخم ضعف ملودی ها باشد.
مانی رهنما به هیچ وجه به بازسازی کارهای قدیمی در دوران حاضر اعتقاد ندارد. وقتی به او توجه می دهم که وقتی کاری در حد آن سال ها ساخته نمی شود، بهتر نیست کارهای گذشتگان بازسازی شود؟ او با عتاب به من می گوید: «اگر بزرگان ما در دهه 50 کارهای خوبی ساخته اند، محصول همان زمانه و فضای حاکم بوده. اگر همان افراد مانند بابک بیات در دوران ما می زیستند، کارهایی در همین حد و اندازه موزیسین های جوان امروزی می ساختند.»
مانی رهنما اصلا زیر بار ضعف آهنگسازان کشور نمی رود و می گوید در همین فضا هم کارهای خوبی ساخته می شود و باید این جوانان را قوام داد.
ناصر چشم آذر دلیل بازگشت موسیقیدانان سنتی به اجرای آهنگ های قدیمی را فقط حس نوستالژیک آن کارهای قدیمی می داند نه ضعف در آهنگسازی موزیسین های سنتی. او به اجرای معدود بازسازی ها و کاورهای آثار خود توسط موزیسین های جوان امروز اشاره می کند و می گوید این کاورها اصلا نتوانسته اند آن حس قدیم را زنده کنند و به همین خاطر استقبالی از آنها نشده است.
از چشم آذر می پرسم چرا بازسازی آثار قدیمی سنتی با استقبال مردم مواجه شده و در موسیقی پاپ برعکس است؟ پاسخ او این است که شاید دقت عمل و دقت نظر اهالی موسیقی سنتی بیشتر از کاورکنندگان حوزه پاپ بوده است.
بازگشت به گذشته کار درستی است یا خیر؟
ناصر چشم آذر درباره لزوم بازگشت موسیقی پاپ به گذشته خود می گوید می توان با اجرای آثار قدیمی، تنها حال و هوای آن کارها را تداعی کرد اما باید این کارها با شکل و فرم جدید و امروزی همراه باشند.
از ناصر چشم آذر می پرسم در میان موزیسین های سنتی، هنوز خیلی ها هستند که مانند موسیقی عهد قاجار تصنیف می سازند ولی در موسیقی پاپ اینچنین نیست که کسی مانند بابک بیات یا پرویز مقصدی یا واروژان آهنگ بسازد. دلیل این اتفاق چیست؟ او می گوید نگاه موزیسین های جوان پاپ چنین است که اگر به جای تکست آهنگ های آنها، تکست انگلیسی بگذاریم، اصلا متوجه نمی شوید که سازنده اثر، ایرانی است. شاید خواننده کمی تحریر ایرانی بزند اما با این تحریر مختصر که کار، ایرانی نمی شود. به این ترتیب آهنگسازان امروزی پاپ، خلاقیت گذشتگان را ندارند و تقلید از کارهای غربی، موسیقی پاپ ما را فرا گرفته است.
من به این موضوع اشاره می کنم که با بازگشت خوانندگان و هنرمندانی مثل حبیب به کشور و ناصر چشم آذر به صحنه، آیا موسیقی که آنها سابقا می ساختند می تواند مورد استقبال مردم امروز جامعه ما قرار بگیرد یا خیر؟
او هم تاکید می کند که اگر می بینید در دهه ۵۰، کارها جاودانه می شدند، فقط به خاطر قوت ملودی و تنظیم ها نبوده بلکه باید به استقبال مردم از آن کارها هم توجه کرد. وقتی با مانی رهنما صحبت می کردم او تاکید می کرد نسل جدید اتفاقا باهوش تر از نسل گذشته است و این را به وضوح می بینیم. او به فوتبال گذشته دنیا و امروز جهان اشاره کرد و نتیجه گرفت که اتفاقا آهنگسازان ما امروز خیلی باهوش تر شده اند.
ناصر چشم آذر معتقد است استعداد موزیسین های جوان اصلا کم نیست اما او به تکرار این جوانان در آهنگسازی اشاره می کند و توصیه می کند که کلید موفقیت در عدم تکرار است.
ارسال نظر