من و پسرم یک سورپرایز داریم
سعید شهروز از خانواده و آلبوم جدید میگوید
سعید شهروز، یکی از اولین خوانندههایی است که پس از رونق دوباره موسیقی پاپ در ایران به شهرت رسید و طرفداران زیادی را به دست آورد. شهروز تا به امروز آلبومهای متعددی را منتشر کرده که جدیدترین آنها «۷۹» نام داشته و به تازگی روانه بازار شده است.
حالا خوانندهای که از دهه هفتاد فعالیت خودش را آغاز کرده، در نیمههای دهه نود باز هم حضور پررنگی را در عرصه هنر ایران به نمایش گذاشته و خیلیها معتقدند که میتواند یک بار دیگر خبرساز باشد. در این گفتوگو سعی کردهایم با سعید شهروز در رابطه با آلبوم جدید، پسرش شهداد، ذائقه مخاطبین موسیقی امروز و... صحبت کنیم و البته برخی از درددلهایش را نیز بشنویم.
بعد از سالها فعالیت در موسیقی به آلبوم «۷۹» رسیدی. حالا اصلا چه شد که اسم این آلبوم را گذاشتی «۷۹»؟
از آخرین آلبوم من هفت سال میگذرد. در واقع پس از هفت سال قرار است نهمین آلبوم خودم را روانه بازار کنم. این، اولین دلیلی است که اسم آلبوم را گذاشته ام «۷۹»؛ دلیل دوم به خاطرهانگیز بودن سال ۷۹ برای خودم و هوادارانم باز میگردد. در واقع من اولین آلبومهایم با عناوین «پسرای مشرقی» و «غزلک» را سال ۱۳۷۹ منتشر کردم...
یعنی در یک سال، دو آلبوم؟!
بله! نیمه اول سال ۷۹ «پسرای مشرقی» را منتشر کردم و نیمه دوم همان سال آلبوم «غزلک» را ...
پس انتخاب اسم «۷۹» دو دلیل مهم داشت...
در واقع سه دلیل. سومین دلیل این بود که ۷ به علاوه ۹ مساوی است با ۱۶ و من هم متولد شانزدهم ماه هستم.
شانزدهم چه ماهی؟
اردیبهشت.
اردیبهشتیها چهجور آدمهــــایی هستند؟
معمولا انسانهای حساس، با احساس، خانوادهدوست و البته گاهی اوقات هم عصبانی هستند. هر چند نقطه جوششان خیلی بالاست.
دلایل جالبی برای انتخاب اسم آلبوم داشتی و انصافا اسم بسیار جالبی را هم انتخاب کردی. آیا از ابتدا همین عنوان را برای نهمین آلبومت در نظر گرفته بودی؟
نه؛ ما خیلی فکر کردیم نام مناسب را از میان ترانههای آلبوممان انتخاب کنیم. اتفاقا اسمهای خوبی هم کاندیدا شدند ولی چندان به قطعیت نرسیدیم. تا اینکه یک روز این اسم به ذهنم رسید و با هر کسی در میان گذاشتم از این ایده استقبال کرد.
آیا خاطرت هست که زمان انتشار اولین آلبومت چه احساسی داشتی؟
صددرصد. مگر میشود یادم نباشد!
احساسی که الان در زمان انتشار آلبوم نهم دارید تا چه اندازه به همان نابی است؟
شاید به خاطر اینکه چند سالی کم رنگ بودهام، احساس این روزهایم نیز به همان نابی آن دوران است. البته باور کنید همیشه در زمان انتشار یک آلبوم جدید، دلشوره شیرینی وجود خواننده را فرا میگیرد.
ظاهرا تمام ترانههای آلبوم جدیدت را با محمد کاظمی، کار کردهای؟ چطور شد که تصمیم گرفتی تنها با یک ترانهسرا همکاری کنی؟
اصولا من به حضور یک همکار ثابت و موجه در کنار خودم اعتقاد خاصی دارم؛ مثلا در هفت آلبومم به طور کل موسیقی آثار را به بهنام ابطحی سپردم و در آلبوم هشتم نیز تقریبا تمام کار را به بهروز صفاریان واگذار کردم. خب، در این آلبوم هم تصمیم گرفتیم در زمینه ترانه این کار را انجام دهیم. البته این نکته را هم باید بگویم که اصلیترین انگیزه را محمد کاظمی در من به وجود آورد تا به صورت جدی شروع به فعالیت مجدد کنم.
ضمن اینکه او علاوه بر ترانهسرایی قطعات، کمک زیادی در جمع و جور کردن کارها به من کرد. محمد در آشنایی من با آدمهای کاربلد موسیقی روز تاثیر زیادی داشت و خوشحالم که من را با بهترین و خوشقلبترین بچههای موسیقی مرتبط کرد تا این آلبوم را به مرحله تولید و پخش برسانم.
خودت فضای این مجموعه را شبیه به کدام یک از آلبومهایت میدانی؟
همه تلاش ما بر این بوده که تلفیقی از فضای تمام آلبومهای قبلی، به علاوه موسیقی روز و مدرن را ایجاد کنیم. طبیعی است که من به هیچ عنوان نمیتوانم هواداران پرشور و با محبت خود را فراموش کنم و همواره سعی دارم که نظر آنها را جلب کنم اما از طرف دیگر سلیقه مخاطبین جدیدتری را نیز در نظر گرفته و سعی کردهام تا به نوعی دایره شنوندههای موسیقی خودم را گسترش دهم.
به همین خاطر است که آثاری با فضای الکترونیک را در این آلبوم میشنویم؟
دقیقا. البته فراموش نکنید که در نقطه مقابل آثار الکترونیک، فضاهای دشتی و یا آثاری که ریشهدارتر باشند را نیز مدنظر قرار دادهایم.
تو برخلاف بسیاری از خوانندههای موسیقی، در تلویزیون و تیتراژها حضور پررنگی نداشتهای.
البته کمرنگ هم نبودهام! کلا بیرنگ بودهام.
یعنی حتی یک تیتراژ هم نخواندهای؟
فقط یک بار در سال ۹۲، برای برنامه «شهر باران» به تهیهکنندگی احسان ارغوانی این اتفاق رخ داد. احسان ارغوانی همیشه محبت خاصی به من داشته و من هم او را از صمیم قلب دوست دارم. به همین خاطر وقتی از من درخواست اجرای تیتراژ کرد، پیشنهادش را رد نکردم.
اصلا خودت تلویزیون نگاه میکنی؟
بله؛ خیلی وقتها. شاید فقط در صورتی تلویزیون نگاه نکنم که خواب باشم! تلویزیون در منزل ما همیشه روشن است.
سینما هم میروی؟
بله؛ برای دیدن بعضی از فیلمها از قبل برنامهریزی میکنیم و به سینما میرویم. شهداد شدیدا به فیلم دیدن علاقهمند است و خیلی وقتها ما را مجبور میکند که فیلمهای مورد علاقه او را ببینیم.
حقیقت دارد که اهل مسافرت نیستی؟
متاسفانه بله؛ سالهاست که به هیچ سفری نرفتهام.
پس به همین خاطر است که در هیچ شهرستانی کنسرت برگزار نکردهای.
متاسفانه...
یعنی هواداران شهرستانیات نمیتوانند امیدوار باشند که تو را از نزدیک ببینند؟
راستش را بخواهید تصمیمات جدیدی گرفتهام و میخواهم همزمان با انتشار آلبوم «۷۹» برخی از طلسمهای چند ساله را بشکنم!
پس به مسافرت میروید؟
انشالله .... ولی نه با هواپیما!
چرا؟
هواپیما خیلی ارتفاع میگیرد!
یعنی از ارتفاع وحشت داری؟
دل خوشی از آن ندارم.
خانوادهات با اینکه در طول این سالها در مسافرت همراهیشان نکردهای، مشکلی ندارند؟
مگر میشود مشکل نداشته باشند. ولی خوشبختانه همسرم همیشه روحیاتم را درک کرده و اجازه نداده که شهداد لذتهای سفر را احساس نکند.
تو یک پسر یازده ساله داری و قطعا او نیزحداقل به این واسطه که فرزند یک خواننده مطرح است، به موسیقی علاقه دارد. آیا سلیقه مخاطبی با سن و سال شهداد را نیز در نظر گرفتهای؟
شک نکنید که تعداد بسیار زیادی از مخاطبان موسیقی امروز، بچههای زیر هجده سال هستند. این دسته از مخاطبین، به دلیل هیجان و شور و اشتیاق بالایی که دارند میتوانند حتی برای خانوادههای خودشان ذائقه تعیین کرده، موسیقی معرفی کنند. البته شاید سلیقه شهداد به خاطر اینکه از ابتدا در یک خانواده اهل موسیقی بزرگ شده و دور و برش پر از ساز و نت بوده، کمی حرفهایتر از همسن و سالهایش باشد. اما با تمام اینها، خیلی وقتها سعی کردهام تا نظر او را نیز به نوعی بدانم و به سلیقهاش دقت کنم.
شهداد ساز مینوازد؟
بله؛ چند سال پیش به سازهای کوبهای علاقهمند بود و در نواختن درام شاگرد بهنام ابطحی بود. درام را خیلی خوب مینوازد ولی در حال حاضر به صورت حرفهای مشغول فراگیری پیانو و ویولن است.
آیا احتمالش را میدهی که روزی تبدیل به یک موزیسین یا خواننده معروف مثل خودت شود؟
با توجه به استعداد و روحیاتش قطعا این اتفاق رخ میدهد ولی اصلا دلم نمیخواهد شهداد، ناملایمتهایی را که من در موسیقی دیدهام ببیند! امیدوارم در بهترین شرایط به کار موسیقی بپردازد.
اهل آشپزی هستی؟
تا وقتی که همسرم در خانه باشد اصلا؛ چرا که دستپخت ایشان فوق العاده خوشمزه است. اما در زمانهای تنهایی که بچهها در سفر هستند، یکی دو مدل غذای ساده مثل استانبولی و کته مرغ درست میکنم.
اهل فستفود هم هستی؟
بوی فستفود را دوست دارم ولی خودش را نه!
پس حسابی به سلامتیات اهمیت میدهی؛ اهل ورزش هم هستی؟
پیادهروی و بدمینتون را هفتهای دو، سه بار در برنامهام دارم.
اگر صحبت خاصی از قلم افتاده میتوانی با مخاطبین نشریه درمیان بگذاری....
میدانم که یکی از قسمتهای تکراری هر گفتو گو مربوط به تقدیر و تشکر میشود ولی حقیقتش این است که نمیتوانم از تک تک عوامل آلبوم جدید اسم نیاورم. محمد کاظمی، پیام هوشمند، امیرعلی زمانیان، مهران عباسی، صادق نورانی، حامد برادران، انوش تقوی، مهدی کاشیان، امیرعباس حسن زاده، سیاوش صدری، آرش پاکزاد، همین طور دوستان خوبم پرهام بهینشاد، حسین صنیعی، حمید جاوید، مجید رضوی کیا، عرفان پاشا، کیان دارات، رامین بیبک و سعید سام هم کمک زیادی به من کردند. در پایان افتخار میکنم به رفاقت چندین و چند سالهام با اکبر آقای سلطانی، مدیر شرکت قدیمی هم آواز آهنگ.
گفتوگو با شهداد، پسر سعید شهروز
من و بابا یک سورپرایز داریم!
شنیدهایم که علاقه زیادی به موسیقی داری و میخواهی در این رشته فعالیتهای جدی داشته باشی...
خب، به هر حال نمیشود که پسر سعید شهروز بود و علاقهمند به موسیقی نشد. من از وقتی که یادم میآید، صدای ساز شنیدهام و محبت مردم را نسبت به پدرم دیدهام. خیلی برایم جالب است که وقتی در یک جمع پدرم میخواند، دور و بریها اینقدر خوششان میآید یا مثلا وقتی که به کنسرتهای پدرم میروم، خودم را تصور میکنم که در آینده جای او باشم.
دوستانت در مدرسه نسبت به اینکه پسر سعید شهروز هستی، چه عکسالعملی نشان میدهند؟
بچههایی که پدرم را میشناسند خیلی مرا دوست دارند و حتی تمام سوالاتشان در رابطه با ساز و موسیقی را از من میپرسند.
آیا تا به حال از تو نخواستهاند که برایشان بخوانی؟!
خیلی وقت ها میخواهند بخوانم.
تا به حال پیش آمده که یکی از دوستانت یا خانوادههایشان بخواهند پدرت را از نزدیک ببینند یا صدای او را بشنوند؟
بله، پیش آمده. دوستانم و خانوادههایشان هر وقت پدرم کنسرت دارد بلیت میخرند و میآیند.
خودت علاوه بر صدای پدرت از صدای چه خوانندههایی خوشت میآید؟
سیروان، فرزاد فرزین، رضا صادقی و علی عبدالمالکی.
کدامیک از آلبومهای پدرت را بیشتر از همه دوست داری؟
فکر میکنم این آلبوم آخر(۷۹) از همه بهتر باشد؛ البته آلبوم «پسرم» را هم خیلی دوست دارم و بعضی وقتها آن را گوش میکنم.
چرا؟ چون عکس خودت روی جلد آن است؟
نه (با خنده)؛ البته برایم جالب است که پدرم عکس خردسالی مرا همراه با خودش روی آلبوم چاپ کرده! اما واقعا آلبوم «پسرم» را دوست دارم و «غزلک» هم خوب است.
چند روز در هفته نوازندگی می کنی؟
تقریبا هر روز. هفتهای دو روز به کلاس میروم ولی هر روز هم ساز میزنم، هم میخوانم و هم برای خودم کنسرت اجرا میکنم!
آیا دلت میخواهد روزی به عنوان نوازنده در کنار پدرت روی استیج بروی؟
خیلی زیاد. پدرم برای من در زیرزمین خانه یک اتاقک آگوستیک درست کرده که تمام تمرینهایم را در آنجا انجام میدهم تا روزی در کنار پدرم ساز بزنم؛ در ضمن من و بابا به کر یک سورپرایز برای هوادارانمان هستیم که فعلا نمیخواهم زیاد در رابطه با آن حرف بزنم.
ارسال نظر