۲۹۶۰۴۱
۵۰۱۶
۵۰۱۶
پ

سوژه مرگ همیشه تر و تازه است

محسن امیریوسفی متولد ۱۳۵۰ در آبادان است. در دانشگاه اصفهان ریاضی خواند و در سال ۱۳۷۶ نخستین فیلم کوتاهش، «نادر فرزند شمشیر» را ساخت که اقتباسی از داستان «شمشیر» نوشته فرانتس کافکا بود.

کتاب هفته خبر - فرانک کلانتری: محسن امیریوسفی متولد 1350 در آبادان است. در دانشگاه اصفهان ریاضی خواند و در سال 1376 نخستین فیلم کوتاهش، «نادر فرزند شمشیر» را ساخت که اقتباسی از داستان «شمشیر» نوشته فرانتس کافکا بود. فیلم کوتاه «دست های سنگی» (1378) و مستند کوتاه «کاروان» (1381) اتفاقات تازه ای را برای او رقم زدند و در جشنواره های داخلی و خارجی جوایز زیادی گرفتند. اما سال 1383، سال «خواب تلخ» بود؛ اولین فیلم سینمایی امیریوسفی که با بودجه اندک و یک سال قبل تر در اطراف اصفهان ساخت و داستان مرده شوری بود که در مواجهه با فرشته مرگ قرار می گیرد، «خواب تلخ» جایزه ویژه بخش دوربین طلایی جشنواره کن را در سال 2004 برد و جایزه «نگاه جوان» را در بخش دو هفته کارگردان های کن دریافت کرد.

پس از آن در بیش از 40 جشنواره معتبر جهانی پذیرفته شد و جوایزی چون «اسکندر طلایی» در جشنواره «تسالونیکی» یونان» و جایزه «فیپرشی» (فدراسیون بین المللی منتقدین فیلم) و... را از آن خود کرد. فضای گروتسک و طنز دیوانه وار فیلم به همراه مضمون متفاوتش، منتقدان جهانی را مجذوب آن کرد. «دبورا یانگ» منتقد هالیوود ریپورتر نوشت: «خواب تلخ» اولین کمدی سیاه سینمای ایران است که طنزی ویران گر دارد و چهره ای جدید و طنازانه از ایران با خود دارد و نوید ظهور فیلم سازی متفاوت و قصه گو را از سینمای ایران می دهد.

در معدود نمایش های داخل کشور هم این فیلم مورد تحسین منتقدین سینمای ایران قرار گرفت ولی برای اکران در ایران باید 12 سال صبر می کرد. سال 1385 امیریوسفی «آتشکار» را ساخت؛ قصه کارگر کارخانه ذوب آهن که تصمیم می گیرد برای جلوگیری از بچه دار شدن وازکتومی کند؛ کاری که روح پدرش با آن مخالف است. در سال 2009 این فیلم جایزه نوآوری در سینما را از بخش اصلی جشنواره مونترال کانادا دریافت کرد ولی علی رغم داشتن پروانه نمایش تا سال 1389 نتوانست اکران شود و وقتی هم اکرانی محدود شد، بدون اجازه تبلیغات و هم زمان با شروع جشنواره فیلم بود.

سوژه مرگ همیشه تر و تازه است

بعد از آن امیریوسفی فیلم مستند «خانه من» را ساخت که برنده جایزه مستند برتر سال ۱۳۹۰ شد. مستند بلند «کهریزک، چهار نگاه» را نیز به طور گروهی کارگردانی و تهیه کرد. در جشنواره ۱۳۹۰ اپیزود «هملت در کهریزک» ساخته امیریوسفی برنده جایزه بهترین تدوین و کاندیدای بهترین کارگردانیِ مستند شد. به بهانه اکران «خواب تلخ» آن هم بعد از ۱۲ سال انتظار با او به گفت و گو نشسته ایم.

ایده اولیه فیلم از کجا شکل گرفت؟ چطور سراغ چنین ایده متفاوتی رفتید؟

ایده اولیه این فیلم از فیلم کوتاهم «دست های سنگی» گرفته شد که سال ۱۳۷۸ آن را ساختم. آن زمان که این فیلم ساخته شد، یک جسارت خاصی بین فیلم سازان فیلم کوتاه و مستند بود که مختص آن نسل بود. انتخاب این ایده و سوژه به نوعی از همان جریان نشات گرفت.

به نظر می رسد اسفندیار نقش پررنگی در جذاب شدن فیلمتان داشته و امکان جایگزین شدنشان با کس دیگری نبوده است. گویا فیلم شما حکایت نگاه این آدم به مرگ است.

من برای فیلم «دست های سنگی» شخص دیگری را در نظر داشتم که هم دلاک بود، هم مرده شور و کاراکتر جذابی هم داشت و به قول خودش، هم مرده شور بود هم زنده شور. درواقع این کاراکتر را در «خواب تلخ» بازسازی کردم اما شخصیت دیگری به جایش بازی می کند. اما در مورد آقا اسفندیار داستان این طور شد که ما با آقای اسفندیار همکاری کردیم: همه چیز آماده بود و من برای چک کردن لوکیشن ها با دوربین خودم رفته بودم قبرستان و داشتم فیلم برداری می کردم.

در همین لوکیشن «امام زاده سید محمد» که یک مرد قد بلند وارد کاردم شد، از من پرسید که این جا چه کار می کنید؟ سرم را از ویزور برداشتم و گفتم برای فیلم برداری آمده ایم. می خواهیم این جا فیلم بسازیم. در واقع این آقا اسفندیار بود که وارد کادر من شد. همان جا خودش را معرفی کرد و به نظر من شخصیت جذابی آمد. تمام حرف هایی را که آن روز به عنوان معرفی به من زد، در بخش اولیه فیلم به شکل مصاحبه آمده است.

سوژه مرگ همیشه تر و تازه است

کار با نابازیگران چطور بود؟ از سختی ها و خوبی هایش بگویید.

من همیشه در مقابل کلمه نابازیگر اعتراض داشته ام. به نظرم بازیگر غیرحرفه ای کلمه مناسب تری است. چون نابازیگر از یک نابلدی و یک نتوانستن می آید. اگر کمی در دل این کلمه برویم، حتما آن کارگردانی هم که با آن به اصطلاح نابازیگر کار کرده، می شود ناکارگردان و فیلم هم می شود نافیلم. ولی هرچه که هست، اتفاق خوبی در سینما است و از مدت ها قبل فیلم های درخشانی با همکاری این عزیزان ساخته شده است. حسی ک این دست فیلم ها دارد، یک گونه دیگری از سینما است که ما را به مفاهیم بشری و انسانی نزدیک تر می کند. در کنار مدل بازیگری حرفه ای هم بسیار قابل احترام است و اصل و اساس سینما را می سازد. ولی بودن هر دوی این ها چیزی را تشکیل می دهد که در نهایت ماهیت سینماست. من معتقدم هیچ دری را نباید ببندیم و نباید به خودمان اجازه بدهیم جلوی تجربه کردن گرفته شود.

مدل کار با بازیگر غیرحرفه ای متفاوت است. هر چند موقع نوشتن فیلم نامه عادی هم وقتی به شخصیتی می پردازید، یکی دو بازیگر در ذهن دارید که ممکن است بر طبق مدل رفتاری آن ها و جنس بازی شان دیالوگ بنویسید اما کار با بازیگر غیرحرفه ای فرق می کند. در این مدل کار حتما باید قبل از نوشتن فیلم نامه بازیگر را ببینید و با او مصاحبه کنید. باید به نقطه نظر و نگاهش به زندگی برسید.

نظرتان درباره اکران دیرهنگام فیلمتان چیست؟ هر چند به نظر می رسد فیلم هنوز بعد از ۱۲ سال تر و تازه هست.

یکی از دلایل تازه بودن فیلم، سوژه فیلم است. به نظر من مرگ همیشه تر و تازه است. دلیل دیگرش گروه حرفه ای بود که من در کنار خودم داشتم. صداگذاری متفاوتی که توسط آقای دلپاک انجام شد، در کنار فیلم برداری درخشان آقای فضلی خیلی به این امر کمک کرد. برای استقبالی که مردم از فیلم داشتند، ارزش زیادی قائلم اما ای کاش فیلم در زمان خودش دیده می شد و مورد نقد و بررسی قرار می گرفت نه بعد از ۱۲ سال. یکی از حسرت های من در مورد اکران دیرهنگام فیلم، مرگ آقا یدالله است که نقش گورکن را در فیلم بازی می کند و در فیلم «آتشکار» هم در خدمتشان بودم.

سوژه مرگ همیشه تر و تازه است

بازی بیشتر بازیگران روان است و به نظر می آید هیچ دوربین زدگی ندارند و خیلی بی واسطه با مخاطب ارتباط برقرار می کنند. چطور آن ها را انتخاب کردید؟

همه چیز در مورد انتخاب بازیگر خیلی خوب پیش رفت. مثلا در مورد خانم قمصری که نقش دلبر را بازی می کنند، چند روز از فیلم برداری گذشته بود و ما هنوز کاراکتر زن را پیدا نکرده بودیم. یک روز بعدازظهر کنار ایوان نشسته بودم که آقا اسفندیار کنارم ایستاد و پرسید: مشکلت چیست؟ گفتم بازیگر زن را پیدا نکردم. دلبر قمصری را آقا اسفندیار به ما معرفی کرد و با یک بار دیدن متوجه شدم که همان بازیگری هست که احتیاج دارم.

اکران فیلم های شما همیشه با اشکال و حاشیه همراه بوده. نظرتان در مورد اکران «خواب تلخ» در گروه هنر و تجربه چیست؟

خوشبختانه «خواب تلخ» الان در حال اکران است، البته اکران های محدود هنر و تجربه و است، خوشحالم که فرصت اکران این طور فیلم ها پیش آمده. تا قبل از این اتفاق فیلم های این چنینی فقط در محافل خصوصی پخش می شد و مورد بررسی قرار می گرفت، ولی خوشبختانه با راه اندازی گروه «هنر و تجربه» دیدیم این فیلم ها هم مخاطبینی دارد و مردم برای دیدنشان به سینما می آیند و بلیت می خرند. یک رابطه دو سویه که هم به نفع مخاطب است با سلیقه خاص، هم به نفع فیلم سازانی که می خواهند فیلم هایشان دیده شود. این جریان در کل به نفع سینمای ایران است.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج