نگاهی به فیلمهاي بخش سودای سیمرغ در روز ششم
ابراهیم حاتمی کیا مهمان نخستین نشست خبری روز ششم جشنواره فیلم فجر بود، مهمانی که با واکنش تندی که نشان داد منتقدان حاضر در نشست را عصبانی کرد.
کارگردان فیلم«بادیگارد»در نشست نقد و بررسی فیلم خود خطاب منتقد جلسه گفت: «توضیح بدهید چرا بعضی از منتقدان اینقدر مریض هستند؟!» همین جمله کافی بود تا منتقدان حاضر در نشست به اعتراض بپردازند.
این حاشیه ها در نشست دوم نیز ادامه پیدا کرد و در جلسه نقد و بررسی «من» نیز پاسخ هایی به اظهارات حاتمی کیا داده شده و عنوان شد: «فیلم بد، منتقد بد تولید می کند و فیلم سفارشی، منتقد سفارشی.» این ها را خدایار قاقانی، منتقد جلسه گفت و به ماجرای نجات فیلم«موج مرده» حاتمی کیا با همراهی منتقدان اشاره کرد.
البته حاتمی کیا پیش تر گفته بود نقدهای منتقدان هر چند او را همیشه عصبانی کرده اما باعث رشد فیلمسازی او شده است. حالا باید دید چرا او که پیش از این چنین اظهارنظری درباره منتقدان کرده بود، چنین حرفی زد که قطعا در روزهای آینده بازهم واکنش منتقدان را برخواهد انگیخت.
از آمدن به روی فرش قرمز خجالت می کشم
در نشست خبری درباره این موضوع از حاتمی کیا سوال شد و گفت: « اصلا چنین حرفی را نزدم و منتشر کردن چنین صحبتهایی تنها بی اخلاقی و بیانصافی از سوی یک سایت بود و من اصلا نمی دانم از کجا به وجود آمد.» اما او توضیح دیگری هم برای حاضر نشدنش بر روی فرش قرمز داشت؛ «در حالت کلی حال و هوای فرش قرمز و فضاهای اینچنینی را ندارم و حتی خجالت می کشم.
شرایط به شکلی است که مانند کراوات که برای برخی حرام است و برای برخی نیست، فرش قرمز هم برای من حرام است.» صحبت های حاتمی کیا مورد تایید پرویز پرستویی هم بود، به طوری که او هم در ادامه گفت: «نمیخواهم به کسی بیحرمتی کنم اما بپذیریم هر کسی روحیهای دارد. اصلا قصد بیحرمتی به کسانی که روی فرش قرمز راه میروند و یا آن را طراحی کردهاند ندارم، این نگاه شخصی است.»
آرزو داشتم لیلا حاتمی را از نزدیک ببینم
از دیگر اتفاقات جالب توجه ششمین روز جشنواره می توان به حضور بهنوش بختیاری و صحبت های او در نشست نقد و بررسی فیلم «من» اشاره کرد. او در این نشست با ابراز خوشحالی از حضور در این فیلم گفت: «همیشه دوست داشتم در یک فیلم«تفکری» بازی کنم.» بختیاری حتی بازی با لیلا حاتمی را هم غافلگیر کننده دانست و گفت: « روزی آرزو داشتم لیلا حاتمی را از نزدیک ببینم اما حالا با او هم بازی شده ام و این موضوع مرا هیجان زده می کرد.» او همچنین فیلم«من» را یک سروگردن بالاتر از فیلم های دیگر سینما دانست.
کی مرام خبرنگاران و عکاسان را غافلگیر کرد
میلاد کی مرام، بازیگر فیلم«امکان مینا»نیز از دیگر افراد حاشیه ساز دیروز بود که در سومین نشست نقد و بررسی که به فیلم «امکان مینا»مربوط بود نقش خود رابه خبرنگاران تقدیم کرده و به یکباره در نیمه نشست به اعطای گل هایی به عکاسان و خبرنگاران پرداخت. این اقدام او با استقبال و غافلگیری همه حاضران در نشست رو بهرو شد. حتی کمال تبریزی هم اظهار بی اطلاعی کرد و گفت او هم شگفت زده است.
بهمن فرمان آرا نیز دیروز در کاخ جشنواره به تماشای فیلم«بارکد» نشست. «بارکد» به کارگردانی مصطفی کیایی پرطرفدارترین فیلم روز ششم جشنواره بود، به طوری که مخاطبان از یک ساعت قبل پشت درهای سالن صف بسته بودند. از طرفی به نظر می آمد مخاطبان با تشویق هایشان بعد از نمایش فیلم راضی از سالن بیرون آمدند.
وارونگی
کارگردان :بهنام بهزادي
امتیاز: دو و نیم ستاره
بحران خانوادهای در آستانه فروپاشی را با بحران کلی شهری-اجتماعی پیوند میزند. هرچند با سیر سه فیلم بهزادی نمیشود درست و حسابی سر از کارش در آورد که دارد چه کار میکند و چه نوع کارگردانی است. مشخصا تماتیک تکرار شونده بارز و محوری وجود ندارد.
فضای عاشقانه فیلم با بازی «علیرضا آقاخانی» بیشتر تداعیکننده فضای «تنها دوبار زندگی میکنیم» است با این تفاوت اساسی که داستان عاشقانه در پسزمینه است و بحران فیلم مشکلی است که برای مادر خانواده پیشمی آید.
همچنین کاراکتر دولتشاهی در «وارونگی» در قیاس با کاراکتر نگارجواهریان در «تنها دو بار ...» قابل لمستر وواقعیتر است و شخصیتش درونگراتر اما کمتر از نگار جواهریان در انزوا و تنهایی است.
اینجا مادر و خواهرزاده و سهیل حامیانش هستند.مضمون برجسته فیلم «مسئولیت» است و چهره قدیسی هم دارد که همیشه فداکاری میکند.اتفاقا فیلم از همین نظر آسیب میبیند.فیلم شروعی جانکاه و کند دارد.
اما رفتهرفته بهتر میشود و تا آنجایی که کاراکتر سحر دولتشاهی سوژگی از خود بروز میدهد و تصمیم میگیرد که برای اولین بار انتخاب کند فیلم جان میگیرد. همچنین «وارونگی» برخلاف آن دو فیلم ریتمی کاملا کند دارد.
فیلمساز بحران زیستی-اجتماعی آلودگی شهر تهران را علت و اساس بروز مشکل و نقطه شروع داستان و تنش فیلم قرار میدهد اما بیش از اندازه به آن ارجاع مستقیم میدهد چه در سطح بصری-با نماهای بازی که هالهای از دود شهر را فرا گرفته و چه در سطح روایی با دیالوگهای مستقیم درباره آلودگی هوا.
کفشهایم کو؟
کارگردان :كيومرث پوراحمد
امتیاز: صفر ستاره
شخصیتها خصوصا شخصیت گیتا با بازی بد بازیگرش و شخصیت تکراری و همیشگی رویا نونهالی بدون ویژگیهایمتمایزکننده مرتبط با فیلم و بازی بیانگر و بیرونی و اغراق شده کیانیان همگی اوراکت و غیرقابل باورند. بحران شخصیت اصلی(آلزایمر) به مخاطب منتقل نمیشود.
شخصیتها دور از مخاطب و در یک جهان عاشقانه پر از سوتفاهمی که هیچکسگناهکار نیست و همه بیگناهند و مسبب اصلی سوءتفاهم است سیر میکنند. شکل شاعرانه و سانتیمانتال فیلم هم مخاطب را پسمیزند بس که غیرواقعی است . در اکسپرسیونیستی مواد خام فراتر از قابلیتهای ساختاری بصری و رواییاست.
دیالوگها به شدت بد نوشته شدهاند و زمان فیلم بیش از حد طولانی است. بخشی از فیلم آموزش و توضیح پزشکی بیماری آلزایمر است که خیلی بلند است و بعضی سکانسها مانند سکانس شمال صرفا برای تغییر فضای بسته داخل خانه است .در فیلم همه خوبند و هیچکس گناهکار نیست.موقعیت فعلی محصول سوءتفاهم است.
امانمایی وجود دارد که در آن مجید مظفری بدون توجیه معنایی آنقدر عصبانی می شود که تا آستانه کتکزدن برادر بیمارش پیش میرود. نمایی که میتوانست ادامه روند رواییاش سبب شود با یک آدم با ویژگی متفاوت از دیگران مواجه باشیم. فیلم پر از نماهای اضافی است .مثلا چه توجیه و منطقی سبب میشودفیلمنامه نویس محترم نمایی مربوط به پرستارِ کیانیان با بازی شقایق فراهانی را در
قصه بگنجاند.
بارکد
کارگردان :مصطفي كيايي
امتیاز: دو ستاره
قطعا با یک فیلم درجه یک و ایده بکر و ساختار و شکل متفاوتی مواجه نیستند.فرمت مورد استفاده روایی فیلم در قیاس با نمونههای خارجیاش شاید کمی قدیمی و کهنه و درجه دو به نظر برسد اما تمهید استفاده از ابزار روزمره و محسوس زندگی جامعه مانند شبکههای اجتماعی وابزار مدرن و دمدستی قشرهای متفاوت از پایین تا بالای اجتماع و شوخی های متفاوت-مانندمابهازای تیپیکال محسن و تکرار دیدگاه مسلط و با نگاهی تمسخرآمیز به چنین ویژگی شخصیتیای- کاملا رنگ و لعاب فیلم را امروزی میکند.
اگر جزو افرادی هستید که از «خطویژه» و «عصر یخبندان» خوشتان آمده قطعا از تماشای این فیلم لذت میبرید.«بارکد» بهترین فیلم از سری فیلمهایی با مضامین آقازادهها و فساد اخلاقی و مالیِ مصطفی کیایی است.لحن کمدی بیشتراز آن دو فیلم است .فیلمی وابسته به گفتار و دیالوگهای قابل ارجاع به گسترهای از جنیفرلوپز تا اصغر فرهادی تا پابلواسکوبار و جواد ظریف.
برخلاف «عصر یخبندان» فرمت فیلم توجیه منطقی دارد و در ارتباط با روایت است و همچنان برخلاف فیلمهای قبلی بدمن اصلی و آدم بدپشتپرده فیلم مجازات میشود و قسر در نمیرود.به نظرم مهمترین امتیاز قابل توجه فیلم همین ویژگی است. غیر از آن چیز خاصی ندارد. فیلمی مفرح از سینمای بدنه که احتمالا با استقبال خوبی هم مواجه خواهد شد.
ارسال نظر