گفتگو با بازیگر و کارگردان «رسوایی ۲»
نشستن پای حرف های محمدرضا شریفی نیا همیشه جذاب است. او همیشه حرف های تازه دارد و کارهای تازه. بازیگری که عمدتا در نقش های مکمل، و این اواخر بیشتر در قالب شخصیت های منفی روی پرده ظاهر می شود.
به نظر می رسد که قرار است «رسوایی ۲» ادامه ای باشد بر «رسوایی ۱»؛ اما در عمل دیدیم که این فیلم می توانست کاملا فیلم مستقلی باشد. انگار کاراکترهای شما که از آن فیلم به «رسوایی ۲» منتقل شده اند، به نوعی اضافی هستند و کارکردی ندارند. به نظرت چرا چنین اتفاقی می افتد؟
قرار نبود که فضای کار مشابه همان «رسوایی ۱» باشد. آوردن آن دو کاراکتر به این معنا نبود که قرار است فیلم حال و هوایی همانند «رسوایی ۱» داشته باشد. نظرمان این بود که چون مخاطب این دو شخصیت را می شناسد و با آن ها ارتباط برقرار کرده است، می توان آن ها را در دل قصه ای دیگر قرار داد که کاملا هم متفاوت از قصه قبلی است.
اما شخصیت ها در «رسوایی ۲» دیگر کارکردی ندارند؛ یعنی روی ما تاثیر خاصی نمی گذارند و جذب مان نمی کنند.
بله، داستان دیگری در کار است؛ اما داستانی براساس همان دو آدم؛ یعنی همان شخصیت ها در بستری جدید قرار گرفته اند. نمونه هایش را در سینمای جهان هم داشته ایم. مثل فیلم های بود اسپنسر و ترنس هیل که آدم هایی ثابت بودند در فیلم های مستقل.
حرف من این است که آن قصه دیگر آن قدر مهم است و ظرفیت دارد که قصه اول را که همان «رسوایی ۱» بوده محو می کند و به این فکر می افتیم که اصلا چرا تو باید دوباره باشی و آن آدم های دیگر هم باشند؟
فکر می کنم شخصیت ها ما کمک زیادی می کنند به فیلم. مثلا در مورد نقش اکبر عبدی شما از قبل این ذهنیت را داری که این شخصیت روحانی می تواند این جا چنین حرفی بزند. آدمی را هم که کنار اوست می شناسید. متوجه می شوید این تنها آدمی است که حرف های این عارف را باور کرده و به او اطمینان دارد. چون قبلا در «رسوایی ۱» شاهد بوده ایم که این دو اتفاق مشابهی را با هم تجربه کرده اند و به این ترتیب داستان فیلم خیلی زود شروع می شود.
اما در «رسوایی ۱» تو نقشی را بازی می کردی که در حقیقت مخالف شخصیت اصلی بود و این مخالف خوانی تو داستان فیلم را پیش می برد و باورپذیر هم بود؛ اما این جا تو کمکی به پیشبرد داستان نمی کنی. داستان به یک شهروند و یک روحانی ربط دارد و به جاهای دیگری می رود.
بله، اما داستان به باورهای ما هم ربط دارد. شخصیتی که در حقیقت دچار تضاد بوده با این روحانی، حالا در کنارش قرار گرفته و این همنشینی، حرف های روحانی را تثبیت می کند و زودتر به شما خبر می دهد که ماجرا جدی است و تماشاگر زودتر باور می کند که باید وقوع حادثه را جدی تر بگیرد. چون این حرف را از زبان کسی می شنود که قبلا با روحانی مخالف بوده و حالا با او موافق شده است و باورپذیری کار را بیش تر می کند و به نظر من بسیار باورپذیر است.
به نظر می رسد ده نمکی با این فیلم تغییر کرده و فضای جدیدی را تجربه می کند. حالا این را که موفق هست یا نیست، باید منتقدین در موردش نظر بدهند؛ اما این فیلم دارد ده نمکی را وارد دنیای جدیدی می کند. تو که طی این مدت همراهش بوده ای آیا حس می کنی که ده نمکی واقعا در فیلم بعد اش از آن سینمای طنز و خیلی مردمی اش دور می شود؟
این هم فیلم مردمی است به نظر من.
یعنی به نظرت این فیلم هم مثل فیلم «رسوایی ۱» می فروشد؟
بله، به نظر من می فروشد. چون هم کار آقای ده نمکی است و هم موقعیت متفاوتی را در سینمای ما عرضه می کند.
حق با توست. این موقعیت را در سینمای ایران نداشته ایم؛ اما فیلم دو پاره است. یک پاره اش همان بخش متفاوت کار است و پاره دیگرش که برآمده از «رسوایی ۱» است، تاثیر می گذارد روی بخش دوم؛ یعنی داستان عارفی که می خواهد پیش بینی کند.
ببینید، بگذارید من نکته ای را متذکر شوم. یکی از موفقیت های فیلم «اخراجی ها ۱» در این بود که برای ساختن شخصیت ها از کلیشه ها استفاده کردیم؛ یعنی تماشاچی در اولین برخورد با شخصیت ها خیلی سریع در می یافت که این ها چه کسانی هستند و همین باعث شد که فیلم به قول معروف خیلی زود شروع شود. حتی در انتخاب بازیگرها هم این دقت ها صورت گرفت. مثلا شخصیتی که سید جواد هاشمی بازی می کند در اولین برخورد پیداست که یک رزمنده است و تکلیفش هم خیلی زود روشن می شود. مثلا امین حیایی همین حالت را دارد.
اما آن فیلم یک داستان سرراست، قابل تعریف و تجاری داشت با شخصیت هایی که همه شان جاافتاده از کار درآمده بودند با قصه ای که سرراست جلو می رفت و پایان و سرانجام مشخصی داشت و تکلیف آدم ها هم مشخص می شد. فیلم سر و شکل داری بود. «رسوایی ۲» این گونه نیست.
یعنی شما از فیلم «رسوایی ۲» خوش تان نیامد؟
به نظر من فیلم تازه ای در کارنامه مسعود ده نمکی است؛ اما فیلم یکدستی نیست.
من می گویم فیلم تازه ای در کل سینمای ایران است.
تازه است ولی یکدست نیست. دوپارگی و دوگانگی دارد.
حرف من این است که فیلمی است جدید و متفاوت و باب جدیدی در سینمای ایران باز شده است. واقعا هرگز فیلمی همانند آن در سینمای ایران نداشته ایم. کسی اصلا تا به حال سمتش نرفته. آن هم از طرف بخش خصوصی نه بخش دولتی. این اتفاق جدید است برای سینمای ما و شاید کسی باورش نمی شد که مسعود ده نمکی بخواهد چنین پروژه ای را جلوی دوربین ببرد.
باز هم با ده نمکی کار خواهی کرد؟
من همه زندگی سینمایی ام تجربه است. هر چه می گذرد و هر کاری که می کنم بر تجربه ام افزوده می شود و برای آدم ها جناح بندی ندارم. وقتی داستانی را بخوانم و خوشم بیاید کار می کنم و برایم فرقی ندارد که داریوش مهرجویی باشد یا مسعود ده نمکی.
اما مدتی است که با مهرجویی کار نمی کنی. شاید هم او با تو کار نمی کند.
نه اصلا این طور نیست. چند بار هم مرا برای کار دعوت کرده اما چون من سر کارهای دیگر بوده ام نتوانسته ام بروم.
اما زمانی همه کاره مهرجویی بودی، دستیارش بودی، انتخاب بازیگر می کردی...
دو، سه تا سریال 100 قسمتی و 90 قسمتی کار کردم طی دو، سه سال اخیر و خیلی درگیر آن ها بودم.
یعنی کار نکردنت با مهرجویی جنبه سیاسی ندارد و رفاقت تان مثل سابق پابرجاست؟
بله، شک نکنید. آقای مهرجویی استاد بنده هستند و هر وقت اراده کنند و من بتوانم، در خدمت شان خواهم بود.
در حال حاضر غیر از سریال «معمای شاه» کاری در دست انجام نداری؟
چرا؛ یک فیلم کار کردم به نام «یک بیگانه در سرزمین ناشناخته». امسال کارهای زیادی در دست دارم. با آقای ژکان قرار است کار کنیم.
گفت و گوی فریدون جیرانی و مسعود ده نمکی درباره فیلم رسوایی 2
نقد من به فریاد تبدیل شده
مسعود ده نمکی امسال با فیلم سینمایی «رسوایی 2» در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد. این فیلم، روایت اتفاقات مربوط به مردمان یک شهر است. ده نمکی خود بر این باور است که در این فیلم علاوه بر آن که به محتوا و مضمون توجه داشته، ساختار را هم به صورت ویژه مورد توجه قرار داده است.
ده نمکی خود معتقد است در این فیلم تجربه ای تازه را پشت سر گذاشته است؛ هم در مضمون هم در ساختار و هم چنین فیلم را کاری نزدیک به دنیای ذهنی خود می داند. ده نمکی که خاطره چندان خوبی از حضور در جشنواره فیلم فجر نداشته است، این بار با فیلم جدید خود در بخش مسابقه جشنواره حاضر شده و با دیگر فیلم سازان حاضر در بخش مسابقه سینمای ایران در جشنواره به رقابت می پردازد. ده نمکی در جریان گفت و گویی با فریدون جیرانی درباره جزییات ساخت پنجمین فیلم سینمایی خود سخن گفت: فیلمی که روایت گر پیش بینی های یک عارف در شهر است.
آقا ده نمکی! «رسوایی 2» از منظر ایده ای که مطرح می کند، با فیلم های دیگرت فرق دارد. آیا با این ایده قرار است سینما تو را وارد مرحله جدیدی بکند یا این که به اقتضای ایده، همین یک فیلم را با حال و هوایی متفاوت کار کردی؟
من تغییر را قبل از «رسوایی 1» آغاز کردم. شیب تغییر به نظر من باید ملایم باشد. از همان فیلم بود که آدم های محدودتری را وارد داستان کردم و قصه هم ملودرام بود و طنز مختصری در آن گنجانده شده بود. بخشی از دریافت آن طنز هم شاید به خاطر تصوری بود که تماشاگر از بازیگر کمدی داشت و این موقعیت را برایش ایجاد می کرد.
چه شد تصمیم گرفتی که بروی سراغ شهری در آینده و فضای دیگری را که ربطی به ده نمکی قبلی ندارد، تجربه کردی؟
فکر می کنم که تا حدی دلیلش محافظه کاری من باشد.
چطور؟
شاید خواستم کاری کنم که به کسی برنخورد.
این رویکرد از روحیه مسعود ده نمکی دور است...
حرف من خیلی حرف مهم تری بود و نمی خواستم اسیر حواشی شود. دلم می خواست همه درباره اش تامل کنند و به فکر بیفتند که ممکن است این سرنوشت در انتظار ما هم باشد. دوست نداشتم مردمی که به تماشای این فیلم می نشینند و حرفی به این مهمی را می شنوند، آن را به حیطه دعواهای جناحی بکشانند. نمی خواستم اشاره ای به هیچ شهری داشته باشم. نمی خواستم اشاره ای به هیچ دولتی داشته باشم.
در ابتدای فیلم هم درج می شود که این شهر، یک شهر فرضی است، اما درواقع تماشاگر دنبال یافتن مابه ازاهایی برای آن شهر می رود...
بله. بالاخره نمادهایی از ایران در آن هست و شما حتی عکس امام (ره) و مقام معظم رهبری را هم در فیلم می بینید. در فرضی بودنش حرفی نیست، اما این شهر فرضی در ایران واقع شده و قوانین و مناسبات مربوط به کشور ما بر آن حکم فرماست. شهرهای ایران برای برخی از ژانرها مناسب نیستند و جواب نمی دهند. مثلا باری ژانر وحشت و ژانر علمی- تخیلی مناسب نیستند؛ یعنی اتفاقات مربوط به این ژانرها را در شهرهای امروز ایران باور نمی کنی. شما فرض کن فیلمی بسازی که یک سفینه در شهری فرود بیاید و بعد دوباره به فضا برود. شما این را در فضای شهری ایران باور نمی کنی. یا مثلا همین دنیای آینده را در نظر بگیرید. هر بار هم که به این حوزه ها نزدیک شده ایم، مردم استقبال نکرده اند و خود فیلم ها هم رفته اند به سمت فیلم های مستند و خبری.
این ایده شبیه ایده برخی فیلم های آمریکایی است: عارفی وارد شهری می شود و پیش بینی می کند شهر در یک زلزله ویران خواهد شد. این پیش بینی شهر را به هم می ریزد. عارفت هم چندان روحانی نیست؛ یعنی انگار اصراری بر روحانی بودنش نیست؛ یعنی شخصیتی فراتر از یک روحانی را ساخته ای.
بله. دقیقا همین طور است. یک بخشی از این قضیه هم بر می گردد به حاشیه هایی که برای «رسوایی ۱» پیش آمد. بالاخره بخشی از روحانیت نسبت به فیلم موضع منفی گرفتند و البته بخشی هم موضعی نداشتند. من تصمیم گرفتم که شخصیت اصلی لباس رسمی روحانیت را بر تن نداشته باشد، اما حرف هایی از همان جنس بزند.
این که پیش بینی کنی در آینده شهری را خواهیم داشت که فساد در آن بیش تر شده است، از کجا نشئت می گیرد؟
من ۱۲ سال پیش مستند «فقر و فحشا» را ساختم. همین رویدادها را کنار هم قرار بدهید، پازل این ماجرا تکمیل خواهد شد. من وقتی «فقر و فحشا» را ساختم، ایده اخراجی ها را آماده داشتم. در همان زمان با آقای شجاع نوری و کمال تبریزی صحبتی داشتم درباره این که می خواهم فیلم بسازم و جلسه ای هم گذاشتیم و هر دو آمدند سر تدوین فیلم «فقر و فحشا». همان موقع به آن ها گفتم که می خواهم فیلمی بسازم درباره زلزله تهران، یعنی فیلمی که در آن قرار است برای تهران اتفاق هولناکی بیفتد. یادم هست که آن موقع با نگاهی شبیه نگاه عاقل اندر سفیه به من نگریستند و لبخندی هم زدند که این نیامده می خواهد فیلم بیگ پروداکشن و پر از جلوه های ویژه بسازد! اتفاقا حالا بعد از گذر این سال ها آقای شجاع نوری خودش عضو هیئت انتخابی بوده که فیلم این زلزله را برای جشنواره انتخاب کرده است.
آقای شجاع نوری اتفاقا در جلسه هیئت انتخاب ذکر خیری هم داشت از شما و گفت که اصلا ابتدا قرار بوده فیلمت را با او بسازی.
بله قرار بود آقای شجاع نوری تهیه کننده باشد آن زمان یک سازمان سینمایی داشتند.
بله. همان «سینما گستر» من هم در آن جا بودم.
بله. البته فیلم نامه را دیدند و گفتند ما مشورت کردیم و پیشنهادمان این است که این فیلم نامه را بدهید تا ما بسازیم؛ اما من قبول نکردم.
کاش البته رضایت می دادند که همان زمان فیلم نامه را بسازی. من در جلسه بررسی آن فیلم نامه حضور داشتم. خیلی هم اصرار کردم آن فیلم نامه ساخته شود. اما جمعی در سینما گستر مخالفت کردند.
من همان موقع که می خواستم وارد سینما شوم، ۱۰ ایده داشتم. از آن ۱۰ ایده دو فیلم مستند ساختم، شش فیلم سینمایی و دو سریال.
فکر نمی کنی از این پیش بینی تو برداشت های مختلفی بشود؟
چرا... می خواهم بگویم آن زمان که من «فقر و فحشا» را ساختم، به نوعی پترس فداکار بودم که انگشتش را کرده در رخنه سد و می خواهد مانع بروز فاجعه بشود. آن زمان که چندان برخوردهایی با فیلم ام شد، امروز را پیش بینی می کردم. فکر می کردم که سیلی در قالب آسیب های اجتماعی در راه خواهد بود. من شنیده ام دوماه پیش مستندی ساخت شده و ۱۵۰ نفر از مسئولین کشور نشسته اند جایی و آن را تماشا کرده اند. مستندی بوده شبیه «فقر و فحشا» و شنیده ام که مسئولین آن لحظه گریه کرده اند و گفته واقعا دارد در کشور ما چنین اتفاقاتی می افتد؟ مدعی شده بودند که کاش این حرف ها را ۱۰ سال پیش کسی می زد. من آن موقع این حرف ها را زدم، اما نتیجه اش این شد که فقط از پله های دادگاه بالا و پایین می رفتم.
یعنی این پیش بینی تو ممکن است به وقوع بپیوندد؟
بله. من دارم هشدار می دهم. منظور من از زلزله در فیلم شاید زلزله طبیعی نباشد. این زلزله همان آسیب های اجتماعی و فروپاشی اخلاقیات است که دارد شهر را به نابودی می کشاند. من دارم شبهات خودم را در فیلم مطرح می کنم. آن جا مردم می گویند مگر ممکن است خداوند شهری با این همه گنبد و بارگاه را ویران کند؟ حتی بحث روز چهارشنبه هم که در فیلم مطرح می شود، ریشه روایی دارد. چون عموم غضب های الهی برای اقوام پیشین در روز چهارشنبه اتفاق افتاده است. تمام این اتفاق ها ما به ازای تاریخی دارند و من تمام رخدادهای فیلم را براساس تعابیر دینی چیده ام.
پاسخ به این شبهات و بحث نزول عذاب یک نقد اجتماعی تند را می سازد. شاید در «رسوایی ۱» نگاه حاج یوسف نگاهی بود منجی وار به تک تک آدم ها، اما اینجا او دارد کل اجتماع را پوشش می دهد.
وارد موضوع گسترده، مهم و بزرگی شده ای. از اندازه سینمای ایران هم بزرگ تر است؛ اما مشکل این است که آثار «رسوایی ۱» دارد به فیلم لطمه می زند؛ یعنی به نظر می رسد «رسوایی ۲» ربطی به «رسوایی ۱» ندارد؛ اما نشانه هایی که از «رسوایی ۱» در فیلم هست- مثلا نقشی که شریفی نیا بازی کرده- به نظر تحمیلی می آید؛ یعنی اگر آن نشانه ها نبودند، شاید فیلم مستقل و بهتری را شاهد بودیم.
داری از شایدها حرف می زنی دیگر. من هم فوت های کوزه گری خودم را دارم.
من می گویم خواسته ای از محبوبیت «رسوایی ۱» استفاده کنی...
این همان فوت کوزه گری است. من در اخراجی ها هم همین کار را کردم.
نه در اخراجی ها بستر قصه یکی است. به هم پیوسته هستند. این پیوستگی در اخراجی های ۱ و ۲ هم خیلی محکم و خوب است. در قسمت سوم قدری گستت ایجاد می شود؛ اما بین رسوایی ۱ و ۲ چنین پیوندی وجود ندارد. رسوایی ۲ فراتر از قسمت قبلی است.
دلیل دارد. این بر می گردد به مخاطب شناسی. من می خواهم موضوع مهمی را مطرح کنم و برای جلب توجه مردم از شخصیت فیلمی استفاده می کنم که مردم با آن ارتباط برقرار کرده اند و نسبت به حرف هایی که می زند، گارد ندارند. عارف را تافته جدابافته ای از خودشان نمی بینند که دارد آمرانه جامعه را به نقد می کشد. او را کسی می بینند که قبلا آبروی خودش را بابت مسایلی دیگر، بابت چند آدم بدنام خرج کرده و حالا دارد از سر دلسوزی توصیه های دیگری هم می کند.
این ها در ذهن تماشاگر جا نمی افتد. برای چه در فیلم فلاش بک گذاشته ای؟ با این فلاش بک ها خلا فیلم پر نمی شود. چون آن شهر و آن شهردار و ماجرای زلزله همه چیز را عوض می کند.
من دارم برای مخاطب ایرانی فیلم می سازم. مخاطب هایی که همه شان رسوایی را دیده اند. فقط در پخش ویدئویی، میلیون ها نسخه از این فیلم تکثیر شده. هر چند که تلویزیون ما پخش اش نمی کند؛ اما مردم فیلم را دیده اند و با این شخصیت ارتباط برقرار کرده اند. اطمینانی که مردم به شخصیت اول فیلم دارند، برای من خیلی مهم است. حالا وجود دو کاراکتر دیگر مثل آقای شریف به این معناست که من دارم حرفی به این تلخی می زنم و باید رگه ای طنز داشته باشم تا این تلخی را تعدیل کند.
این ها فیلمت را بامزه نمی کنند. من به فروش و مخاطب تو کار ندارم. ما یک بار هم نظرسنجی گذاشتیم و پرسیدیم چه چیزی عامل فروش فیلم های ده نمکی است و نتیجه این شد که خود ده نمکی. این فیلم از نظر ایده پردازی و فکر اولیه، فیلم مهمی است به نظر من.
ساختار چه طور؟
ساختار یک دستی ندارد؛ یعنی باید تجربه های بیش تری بکنی تا به ساختار بهتری برسی.
این نظر شماست که البته منتقد و دست به قلم هم هستی؛ اما باید بگویم که من در این فیلم، ققط به محتوا فکر نکردم؛ یعنی فرم برای آن صحنه های زلزله و اتفاق هایی که در فیلم می افتد، دستاورد تازه ای برای سینمای ایران است.
برای آن قسمت خیلی زحمت کشیده ای و جلوه های تصویر ات هم خیلی خوب است.
پیش تولید این کار دو سال طول کشید؛ اما تولیدش تنها یک ماه طول کشید. دلیلش این بود که طی آن دو سال درباره جزئیات اتفاق ها، استوری بورد و جلوه های ویژه فکر کردم. حتی جلوه های میدانی فیلم را خودم طراحی کردم. این اتفاق ها خیلی سخت بود. مخصوصا با تجربه ای که از گذشته داشتم و حوادث ناگواری که برای عوامل رخ داد، ترجیح دادم خودم کارها را بر عهده بگیرم.
خلق آن لحظات واقعا کار سختی بود. مرحله فیلم برداری آن هم به اندازه کل فیلم طول کشید. در مرحله پس از تولید هم یک تیم 40 نفره روی جلوه های ویژه کامیپوتری فیلم کار کردند؛ یعنی به اندازه کل عوامل یک فیلم، تیم جلوه های ویژه داشتیم که هماهنگ کردن شان با هم خیلی سخت بود.
تلاشت به ثمر نشسته و آن صحنه ها به نسبت توان سینمای ایران، بسیار خوب از کار درآمده است.
بله در ایران تا حرف از این پیش می آمد که می خواهیم در فلان سکانس از زلزله استفاده بکنیم، نه بانک ها و نه ساختمان های اداری مهم زیر بار همکاری نمی رفتند. هنوز هم نگران هستم. اگر زمانی با آدم ها، اقوام و لهجه ها مشکل داشتیم، اما حالا سر ساختمان ها هم حساسیت وجود دارد. ما یک جا داشتیم مذاکره می کردیم و قرار بود مثلا ساختمانی را تخریب کنیم، اما مسئول آن ساختمان می گفت نه، ما این جا را ضدزلزله ساخته ایم و هیچ اتفاقی برایش نمی افتد. اگر در فیلم ببینیم ساختمان خراب می شود، اعتبار ساختمان زیر سوال می رود. در دنیا فیلم تخیلی می سازند و کل عمارت های شان را نابود می کنند و به کسی هم برنمی خورد. یک بحث اصلی ما لوکیشن بود.
به نظر می رسد اکبر عبدی را کنترل کرده ای تا جدی تر از همیشه باشد.
بله همین طور است. شرط من با آقای عبدی این است که حتی در نوع ادا کردن کلمات باید متفاوت باشد. این نقش را هر بازیگری نمی تواند ایفا کند. عبدی خیلی هنرمند است که در هر قالبی که می خواهی، می تواند فرو برود. به هر حال همکاری متقابلی بین ما شکل گرفت.
شخصیت خبرنگار که سحر قریشی بازی کرده، قدری برای فیلم اضافی به نظر می رسد؛ یعنی فقط می خواهد پیوند رویدادها را به هم نشان بدهد؛ اما کاربرد دیگری ندارد.
بله تا حدی همین طور است؛ اما او هم نسبت به بازی های دیگرش در سایر فیلم ها، بازی پخته تری ارائه داده است. البته جنجال خبری در فیلم کارکرد دارد. تاثیر مهمی در روند فیلم دارد.
چرا صحنه زلزله این قدر کوتاه است؟
خب. برای هشداری که مدنظر من بود، همین قدر کفایت می کرد.
فیلمت را کسی دیده؟
بله. من قبل از این که فیلم را به جشنواره بدهم، برای دانشجویان، نسل جوان و طیف های مختلف اجتماعی آن را نمایش دادم. واقعا همه شان تحت تاثیر قرار گرفتند. خصوصا در سکانس آخر. سکانس آخر برای من از همه چیز مهم تر بود. اگر آن سکانس به شکل مطلوب من در نمی آمد، شاید اصلا فیلم را ارائه نمی دادم. البته انگیزه داشتم که توانایی های بچه های فنی ایران را هم اثبات کنم.
چرا این قدر تلخ شده ای؟
نقد است دیگر. نقدی که تبدیل شده به فریاد.
بیش تر بدانید
۱۰ نکته درباره فیلم
۱- ماجرای فیلم از این قرار است که حاج یوسف با بازی اکبر عبدی در ابتدای فیلم با صحنه اعدامی مواجه می شود و بعد از نجات دادن فرد اعدامی، می گوید اگر مردم خودشان را اصلاح نکنند، بلای بزرگی خواهد آمد. پیش بینی او شهر را به هم می ریزد و بسیاری تصور می کنند که او از چیزی اطلاع دارد، سراغش می آیند اما حاج یوسف می گوید حرفش فقط یک توصیه اخلاقی بوده اما بلا واقعا از راه می رسد.
۲- فخرالدین صدیق شریف در این فیلم در نقش شهردار ایفای نقش کرده است. هر چند سازندگان فیلم سعی کرده اند در گریم و بازی صدیق شریف شباهتی به شخصیت خاصی به خصوص شهردار فعلی تهران پیدا نکند.
۳- اکبر عبدی در ابتدا به دلایل مالی با سازندگان فیلم به توافق نرسید و قرار بود فیلم با نام دیگری ساخته شود اما سرانجام رضایت اکبر عبدی برای بازی در فیلم جذب شد.
۴- فیلم در ابتدا «همشهری ها» نام داشت. بخش هایی از آن در خیابان های تهران زمستان سال گذشته فیلم برداری شد.
۵- فیلم برداری برخی از سکانس های فیلم به خصوص سکانس زلزله با هشت دوربین انجام شده.
۶- بالای یک میلیارد تومان خرج فیلم شده که این بودجه از طریق فروش سهام و مالکیت فیلم تامین شده.
۷- در این فیلم دوقطبی عبدی- شریفی نیا مقداری تغییر کرده و شخصیت آقاشریف «رسوایی ۱» بعد از بدنام کردن آن دختر و اتفاقاتی که برایش می افتد، کمی متنبه می شود و به خاطر تهمت هایی که به حاج آقا یوسف زده و چیزهایی که دیده، کمی اعتمادش به شخصیت این روحانی بیش تر می شود و یک جورهایی مرید حاج یوسف می شود و تا یک جاهایی هم با حاج یوسف همراهی می کند ولی باز در آخر دچار تردید می شود.
۸- اکبر عبدی اغلب روزهای فیلم برداری این فیلم بیمار بود و از بیمارستان سر صحنه فیلم برداری می آمد. دیالیز، انرژی زیادی از او گرفته بود و به محض آمدن او به صحنه فیلم برداری، ده نمکی سعی می کرد صحنه های مربوط به او را فیلم برداری کند.
۹- بخش اعظم فیلم به جلوه های ویژه ای اختصاص دارد که در صحنه های زلزله تهران استفاده می شود، جلوه های ویژه ای که به گفته آن هایی که فیلم را دیده اند از نقاط قوت فیلم است.
۱۰- به گفته مسعود ده نمکی، هزینه فیلم از طریق فروش سهام فیلم تامین شده، روشی که ده نمکی برای تامین سرمایه اغلب فیلم هایش از آن استفاده می کند.
ارسال نظر