اسب هراسی به سبک «تام هاردی»
تام هاردی در «از گور برگشته» تازهترین ساخته آلخاندرو گونزالس ایناریتو فیلمساز مکزیکی نقش یک شخصیت شرور و بدذات را بازی کرده است: «جان فیتزجرالد».
وقتی «لئو» پیشنهاد بازی میدهد
آره. خودش (لئوناردو دی کاپریو) به من زنگ زد و گفت: «رفیق، میدونم دلت میخواهد توی فیلمی بازی کنی که بتونی از هلیکوپتر بپری پایین یا درگیر تیراندازی و از این جور کارهای مزخرف بشی. اما قبل از این که شروع کنی، میخوام که اول یه نگاهی به این فیلمنامه بندازی.
لعنتی فوقالعادهست.» اینجوری بود که همه چیز شروع شد. قرار بود همه چیز فوقالعاده پیش برود. بعد با آلخاندرو ملاقات کردم و درباره کاراکتری که قرار بود نقشش را بازی کنم با هم حرف زدیم. درنهایت هم این نقش را به دست آوردم و مشغول بازی شدم.
ایده جاهطلبانه اما نشدنی
آره، واقعا فوقالعاده بود. همانطور که انتظار داشتی ریز به ریز دشواریها و چالشها محاسبه شده بود. لوکیشنها در دورافتادهترین مناطق شناسایی و انتخاب شده بودند. شکی نیست که پای مشکلات آبوهوایی هم در میان بود.
ایده اولیه این بود که کل فیلم مثل «بردمن» (فیلم قبلی ایناریتو) به صورت تکپلان فیلمبرداری شود. اما مسئله این بود که همه چیز باید به طور کامل با محیط وفق پیدا میکرد. طرح فوقالعاده جاهطلبانهای بود.
چالش دقیقه نود
خیلی طولانی بود. تک تک روزها فقط مسئله این بود که پایداری کنیم و دوام بیاوریم چون همه چیز به خاطر آب و هوا یا لوکیشن دقیقه نود تغییر میکرد. جمع کردن این فیلم حماسه عظیمی در نوع خودش بود.
سرسپردگی به غریزه بازیگری
تا دو هفته قبل از شروع فیلمبرداری، من سر ضبط «افسانه» (Legend) بودم. فقط وقت داشتم ریشم را بلند کنم، سوار هواپیما بشوم، خودم را به لوکیشن برسانم و به چیزی که آلخاندرو میخواست گوش بدهم. یک کسی آنجا بود که نحوه استفاده از وسایل و تیر و تفنگها را یادم میداد. تجهیزاتی را که باید استفاده میکردم به خودم آویزان میکردم و نگاهشان میکردم.
احساس نمیکردم لازم است خودم را غرق یادگیری کنم و روش خاصی را در پیش بگیرم. با اتکا به غرایزم جلو رفتم. نه این که نتوانم به صورت روشمند کار کنم. فقط در این مورد، لزوم چنین کاری را احساس نمیکردم.
اسبهراسی به سبک هاردی
از اسبها خوشم نمیآید. مرا میترسانند. مدتهاست که در لندن نیازی به آنها نیست - دستکم از قرن نوزدهم به بعد که این طور بوده. عادت داریم سوار اتوبوس و مترو بشویم. سگها را ترجیح میدهم. آنها یک قدری قابل کنترلترند. راحتتر مهار میشوند. به نظرم اسبها صرفا زیبا هستند. آنها خیلی با ابهت و عضلانی هستند.
اگر روی سرم خراب میشدند یا بهم لگد میزدند چی؟ همیشه از این اخبار میشنوی که آدمها داشتند پشت اسبی راه میرفتند و ناغافل لگد خوردند. همیشه فکر میکنم اگر قرار باشد کسی پشت یک اسب راه برود و لگد نصیبش بشود، به احتمال زیاد آن آدم من خواهم بود.
آره، (در فیلم) سوار اسب هستم. و الان هم مشغول بازی در یک سریال تلویزیونی هستم که کلی اسبسواری دارد. اما از سر اجبار است و کاریش نمیشود کرد. نمیتوانم ادعا کنم اسبسواری میکنم. کاری است که مجبور شدم یاد بگیرم.
به زانو درآوردن سرمای کانادا
لباسهای گرم میپوشی و البته که از هر روشی برای گرم ماندن استفاده میکنی. من بیشتر مواقع به طرز خوشایندی گرم بودم. بعضی روزها هوا سردتر بود. گاهی اوقات هم هوا گرم میشد و هیچ برفی روی زمین نبود و دلت میخواست دوباره سرد بشود.
در حسرت پروژههای از دسترفته
آره (طولانی شدن فیلمبرداری «از گور برگشته») باعث شد با «جوخه انتحاری/ Suicide Squad» (یک فیلم ابرقهرمانی به کارگردانی دیوید آیر و با بازی ویل اسمیت و جرد لتو) تداخل پیدا کند. برنامههایم را به هم ریخت.
ناامید و ناراحت شده بودم؟ معلوم است! بیزارم از این که پروژهای را از دست بدهم. تا مدتها برای از دست دادن دستمزد قابل توجهی که از بازی در آن فیلم گیرم میآمد افسوس میخوردم و آنها (سازندگان «از گور برگشته») را مقصر میدانستم. راستش، این اتفاق یکجورهایی برای شخصیتم خوب بود و باعث تغییرم شد.
شوخی با کارگردان!
نه. او (آلخاندرو) یک کوه ایده پیشنهاد می داد. کلی دستت باز بود برای این که برداشتهای مختلفی از یک کاراکتر داشته باشی، اما هیچوقت پیش نیامد که روی موردی باهاش به توافق نرسم و به اختلاف بربخوریم.
هماهنگی زیادی برقرار بود و کلی هم حماقت وجود داشت. خیلی رابطه شوخ و شنگی داشتیم. او آنقدرها هم خودش را جدی نمیگیرد. این همان آلخاندرویی است که من میشناسم و عاشقشم. من سر به سرش میگذاشتم و او هم تا میتوانست سر به سر من میگذاشت.
(شایعهای پخش شده بود مبنی بر این که هاردی سر صحنه فیلمبرداری مُشت محکمی حواله ایناریتو کرده و درگیری فیزیکی بین بازیگر و کارگردان فیلم رخ داده اما هاردی تکذیب میکند) نه. اگر کسی را کتک بزنید، حتما خودتان باید ازش خبر داشته باشید. چنین اتفاقی نیفتاده. همهاش چرند است.
ارسال نظر