این فیلمها به «سیاسیبودن» متهم شدهاند
موضوع روشن و البته تا حدود زیادی مضحک به نظر میرسد؛ اینکه در سینمای سیاستزده این سالهای اخیر که با این ویژگی پررنگش سینماگران را برای خلق آثار تازه و مختلف دلزده یا سرگردان کرده، سینمای سیاسی وجود خارجی ندارد.
در تمام این سالها بودهاند فیلمهایی که ماهیت سیاسی نداشتهاند و قطعاً در سینمای اجتماعی تعریف میشوند اما مخالفان برای اکراننشدنشان موضوعاتی را از دل فیلم استخراج کرده و درصدد بزرگنماییاش برآمدهاند که همین مسائل کوچک برای سالهای سال مانع از اکران فیلمی شده که کارگردان و عوامل دخیل در آن به امید اکران عمومی و موفقیت در گیشه برایش مدتها زمان گذاشته و سرمایهگذاری کردهاند.
در سالهای پس از انقلاب تعداد قوانینی که حساسیت روی موضوع فیلمها را بیشتر میکرد بالاتر رفت اما در سینمای سیاستزده چند سال اخیر تعداد فیلمهایی که با اتهامات سیاسی از اکران بازماندند و به نوعی توقیف شدند بیشتر از دهه۶۰ و سالهای پس از انقلاب بود.
فیلمهایی که در جشنواره فجر در موارد مختلف و متعدد کاندیدای دریافت جوایز بودهاند و جوایز زیادی را در همین جشنواره داخلی و جشنوارههای خارجی بردهاند اما دوستداران سینما همچنان از تماشای این آثار در اکران عمومی محرومند و بدتر اینکه خود فیلمسازان و تهیه کنندگان این فیلمها هم بعضا از دیدهشدن آثار خود در یک طیف چند صد هزار نفری ناامید شدهاند.
در این گزارش البته به همه این فیلمها به دلایل متعدد، پرداخته نشد که شاید یکی ازمهمترین آنها این است که بعضی از سازندگان این آثار هنوز امیدوارند بالاخره روزی فیلمشان اکران شود و از سایه سنگین تهمت سیاسی بودن بیرون بیایند.
خانه عنکبوت: فیلمی که علیرضا داوودنژاد در سال ۱۳۶۳ ساخت بیخود و بیجهت از اکران دور ماند و دیگر از زمان ساختش آنقدر گذشته که انگار خود داوودنژاد هم فراموش کرده روزی چنین فیلمی ساخته بود؛ فیلمیکه هرگز فرصت اکران در سینما نیافت.
در این فیلم عدهای از ضد انقلابهایی که منتظر کودتا و دخالت آمریکاییها بودند بعد از حادثه طبس به جان هم میافتند و همدیگر را از پا در میآورند.
در بخشی از کتاب خاطرات هاشمیرفسنجانی میخوانیم: «شب در خانه دو فیلم خط قرمز و خانه عنکبوت را دیدم که علیه ضد انقلاب ساخته شده بودند. اولی را چپیها ساخته بودند و دومی هم بد نبود».
حالا دقت کنید چطور فیلمی که علیه ضد انقلاب ساخته شد مجوز اکران نگرفت؟ در این فیلم مسعود بهنود که حالا در شبکه بیبی سی فارسی رسانههای ایران را نقد میکند به عنوان نویسنده و بازیگر حضور دارد و شاید دلیل اکراننشدن آن در سالهای اخیر همین موضوع باشد.
تا وقتی جامعه به یک تعادلی در قبال اتفاقات بعد از انتخابات 88 نرسد و برداشت متعادلی به وجود نیاید اکران این فیلم ممکن نخواهد بود».
فیلم به نوعی پرداخت طنزگونهای است به اتفاقات بعد از انتخابات سال 88 که نیکی کریمی در نقش یک خبرنگار این اتفاقات را دنبال میکند.
تبریزی برای گرفتن پروانه ساخت فیلمش لوکیشن خود را به کشور ارمنستان برد و کل فیلم را در این کشور گرفت اما قبل از این شایعاتی مبنیبر لغو پروانه ساخت و حذف بخشهای مهمی از فیلمنامه به گوش میرسید که تأیید نشد. بااینحال در شرایطی که فیلم نمایش اکران هم گرفت از رسیدن به پرده سینماها دور ماند و تا الان هم در زمره بلاتکلیفهاست.
تهیهکننده خیابانهای آرام در قبال موضعگیریهای اولیه در قبال فیلمش میگفت این اثر اصلا سیاسی نیست و یک فیلم اجتماعی به حساب میآید که به ناهنجاریهای اخلاقی در سطح جامعه میپردازد اما سمبه مخالفان پرزورتر از آن بود که اجازه دهند عوامل این فیلم به اکرانش امیدوار شوند.
در سوی مقابل ارشاد که دوست داشت به حاتمیکیا کمک کند و به او اصرار کرد با حذف بخشهایی از فیلم اجازه اکران آن را بگیرد اما کارگردان گزارش یک جشن کوتاه نیامد و اصرار داشت که این بخشهای فیلمش غیرقابل حذف هستند.
حاتمیکیا البته غیر از انتقادهای تند و تیز تندورها، از سوی برخی مسئولان هم مورد عتاب قرار گرفت تا جایی که حدادعادل رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در دیدار با اعضای اتحادیه تهیه کنندگان سینما گفت: «همین آقای حاتمی کیا با سابقه طولانی و تعهد ثابت شدهاش با همین تک فیلمها هجمههایی را موجب میشود».
تندروها بعد از این فیلم به حاتمیکیا میگفتند دیگر حق ندارد از دفاع مقدس بگوید و باید دنبال مضامینی مثل رحم اجارهای و بانوی شهر باشد اما آقای کارگردان که تا مدتی سکوت کرده بود گفت که عضو هیچ حزبی نیست و به این نکته اشاره کرد: «وقتی میخواهم فیلم بسازم فکر میکنم چیزی که میخواهم بگویم دراندازه تحمل این دم و دستگاه هست».
بعدتر اما حاتمیکیا در برنامه راز شبکه چهار سیما و در مقابل مجری تندروی این برنامه نظر محتاطانهتری داد و گفت: «اینها تنها نظرات من به عنوان یک فیلمساز طرفدار نظام است و هدفم این است که با فیلمهایم فاصله مردم و مسئولان را کم کنم و به برخی مدیران تلنگر بزنم»؛ اما این حرفها هم راه را برای اکران فیلم پرحاشیهاش باز نکرد.
منتقدان و ایرادبگیرها معتقدند، این فیلم به صورت کاملا مشخص ارزشهای نظام انقلاب اسلامی را زیر سؤال میبرد و حتی نام شخصیت اول فیلم عمداً ایران گذاشته شده است. در مقطعی گفته شد اگر مقدم نام نقش اول فیلمش را عوض کند مجوز اکران میگیرد اما او تن به هیچ اصلاحیهای نداد.
این فیلم برای جشنواره بیست و ششم آماده شد اما در جشنواره بیست و هشتم به شکل کاملاً محدودی اکران شد. بعدتر وقتی این فیلم در جشن خانه سینما اکران شد شمقدری از به نمایش درآمدنش انتقاد کرد تا مشخص شود سازمان سینمایی وقت چقدر نسبت به این ساخته مقدم حساس شده است.
بعد از سه سال توقیف انتظار میرفت این فیلم با برداشتن موانع اکران به نمایش عمومی در آید و حتی صحبتهایی درباره اکران نوروز 89 به گوش رسید اما به بهانه هماهنگینکردن پخش و در حالی که فیلم رفع توقیف شده بود باز هم به نمایش در نیامد و فیلم دیگری جایگزینش شد.
مقدم که بعد از ساخت صد سال تنهایی میگفت این کار بهترین ساختهاش بوده به گیشه تابستان 87 چشم دوخته بود اما بعد از هفت سال و نیم هیچ خبری از اکران این کار نیست.
بعد از ایجاد حساسیتها حجتالله ایوبی این فیلم را یک اثر اجتماعی دانست و تأکید کرد مشکلی برای اکران ندارد اما در سوی دیگر جنتی وزیر ارشاد در قبال مخالفتها به کمیسیون اصل 90 مجلس قول داد برای اکران عمومی تکههایی از این فیلم حذف خواهد شد.
عجیب اینکه ایوبی که ظاهراً نمیخواست به این حذفیات تن دهد و پشت سینماگران بایستد اعلام کرد؛ انتظار دارد مشکل این فیلم با گفتوگو و تعامل حذف شود اما کمیسیون اصل 90 جواب داد این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست.
مدتی بعد شایعه شد برای اکران عمومی این فیلم 19 دقیقه از آن قیچی شده اما بعدتر خبر رسید مجلسیها با ارسال نامه رسمی برای ایوبی از او خواستهاند جلوی اکران فیلمهایی که به اتفاقات سال 88 مرتبط است گرفته شود تا زمانی که راهحلی برای آن پیدا کنند.
عصبانی نیستم ظاهراً جزو فیلمهایی است که در این دایره گنجانده شدهاند و فعلاً هیچ خبری از اکرانش به گوش نمیرسد.
نظر کاربران
عصبانی نیستم رو من توی جشنواره فجر دیدم، واقعا فیلم جالبی مخصوصا برای جوانان بود. من خیلی خوشم اومد. ولی تیکه های سیاسی توش زیاد داشت که البته خیلی هم ربطی به داستان نداشت. خود داستان فیلم جالب بود.
ممنون از شما