۲۷۸۶۴۲
۵۲۷۱
۵۲۷۱
پ

«هم هوایی» با ستاره اسکندری و باران کوثری

تئاتر «هم‌هوایی» عنوان نمایشی سه اپیزودی است که همزمان و با فاصله‌ای اندک روایت می‌شوند، گاهی روایت‌ شخصیت‌های قصه در هم تداخل پیدا می‌کند و گاهی هم مسیر مستقل هریک از آنها را نشان می‌دهد.

روزنامه ایران - سید کامران علمدهی: تئاتر «هم‌هوایی» عنوان نمایشی سه اپیزودی است که همزمان و با فاصله‌ای اندک روایت می‌شوند، گاهی روایت‌ شخصیت‌های قصه در هم تداخل پیدا می‌کند و گاهی هم مسیر مستقل هریک از آنها را نشان می‌دهد.

«هم‌هوایی» زندگی سه شخصیت زن در ایران را نشان می‌دهد؛ لیلا اسفندیاری(کوهنورد)، شهلا جاهد(همسر سابق ناصر محمدخانی) و نرگس خاتون دلیری‌فرد(همسر شهید عباس دوران). این نمایش مشتمل بر مونولوگ‌هایی از جنس عشق، خوشی، یاس و مرگ از زندگی کاملاً زنانه است. اگرچه در نگاه نخست اشتراکی میان شخصیت‌های قصه به‌چشم نمی‌خورد اما سرنوشت تراژیک هرکدام قصه زندگی‌شان را به هم پیوند می‌زند.

«هم هوایی» با ستاره اسکندری و باران کوثری

این نمایش در ماه‌های آذر، دی و بهمن ۹۳ در سالن شمس (اکو) روی صحنه رفته است و به تازگی نیز در سالن تئاتر دلاویل Theatre de la ville شهر پاریس اجرا شده است.از سوی دیگر افسانه ماهیان کارگردان نمایش هم هوایی هم از جمله بازیگران پرکار در عرصه تئاتر به‌شمار می‌رود او تاکنون در بالغ بر بیست نمایش همچون؛ «دوزخ»، «اتوبوسی به نام هوس»، «مکبث»، «مرگ فروشنده»، «پیشخدمت»، «مرگ آواز» و... ایفای نقش کرده و کارگردانی نمایش‌هایی همچون؛ «مضرات دخانیات»، «اطلسی‌های لگدمال شده»، «دوزخ»، «سه جلسه‌تراپی و یک مهمانی» را عهده‌دار بوده است. ضمن آنکه دبیر پنجمین جشنواره سراسری تئاتر امید هم بوده است.

هدف کماندار، همواره مرکز سیبل است اما از زمانی که او تیر را از خورجین درمی‌آورد تا هنگامی که آن را رها می‌کند و به سمت سیبل رها می‌کند، صدها متر فاصله وجود دارد و در این مسیر تیر می‌تواند از مسیر هدفش خارج شود، به اطراف سیبل بخورد و یا درست در مرکز سیبل فرود آید...

در زندگی و کار روزمره هم هر انسانی فارغ از جایگاه یا مسئولیتی که دارد، به دنبال هدفی است، برخی به اهدافشان می‌رسند، برخی هیچگاه به آن نخواهند رسید و البته برخی هم در میانه راه، هدف‌شان را گم می‌کنند و به بیراهه می‌روند.

در میان چهره‌های فرهنگی و هنری اما افسانه ماهیان یک مسیر و یک هدف را انتخاب کرد؛ پای آن ایستاد و حالا هم به مرکز سیبل نزدیک شده. دوستانش هرکدام مسیر تلویزیون و سینما را برگزیدند اما او مصمم بود تا به تئاتر همواره نگاهی جدی داشته باشد.

البته شاید برخی هم ورود نکردن او را به مقوله تصویر از بدشانسی یا عدم توانایی‌اش بدانند ولی او نگاه دیگری دارد و ظاهراً بر این زاویه دید هم تاکنون ایستادگی کرده است. او که کارش را با بازیگری در تئاتر و تلویزیون آغاز کرده، حالا کارگردان قابلی است که کارهایش در فستیوال‌ها و جشنواره‌های متعدد اروپایی دعوت و اجرا می‌شود. به تازگی هم نمایش او در پاریس با استقبال خوبی روبه‌رو شد.

هدف او از کار در حوزه تئاتر و اجرای نمایش «هم هوایی» در فرانسه بهانه‌ای شد تا با او گفت‌و‌گویی ترتیب دهیم که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید:

«هم هوایی» با ستاره اسکندری و باران کوثری

بیشتر از یک دهه پیش در پشت صحنه پروژه‌ای، با مریلا زارعی، همکلام شدم و ایشان در آن گفت وگو، از دوستی با شما و آناهیتا همتی می‌گفت. از دوستانی که هرکدام در این یک دهه به نوعی هنر نمایش و بازیگری را ادامه دادید و در این مسیر، جهت‌گیری هرکدام‌تان دستخوش تغییر شد. آناهیتا همتی وارد عرصه طنز در تلویزیون شد و مریلا زارعی هم شد ستاره‌ای در سینما. شما هم صاحب جایگاهی در تئاتر شدید. آیا آگاهانه این مسیر را انتخاب کردید و از انتخاب‌تان رضایت دارید؟

دوستی ما به کار در سریال دبیرستان خضرا برمی‌گردد. سریالی که برای هرکدام از بازیگران آن، مرحله‌ای مهم و تأثیرگذار در عرصه بازیگری بود. پس از آن کار هرکدام از ما به سمت مسیری رفتیم که تا به‌ حال آن را ادامه داده‌ایم. مریلا به سمت بازیگری در تلویزیون و سینما رفت و من هم آگاهانه مسیر بازیگری و بعد از آن کارگردانی تئاتر را انتخاب کردم.

معمولاً بازیگران تئاتری وقتی از روی صحنه به جلوی دوربین می‌آیند و پس از یکی دو کار مسیرشان در تلویزیون و یا سینما را ادامه دادند. اگر فعالیت‌شان در آن عرصه ادامه پیدا نکرد، اغلب می‌گویند که بازگشت شان از جلوی دوربین سینما و تلویزیون بر روی صحنه تئاتر خودخواسته و آگاهانه بوده است. اما غالباً سایرین تنها به یک مسأله می‌اندیشند و آن هم موفق نبودن هنرمند تئاتر در عرصه سینما و تلویزیون است و به نوعی عدم موفقیت در جلوی دوربین.

نمی‌خواهم با ضرس قاطع بگویم که نخواستم و نمی‌خواهم که در تلویزیون و یا سینما کار کنم و یا مقوله تصویر را دوست نداشتم تا یک سد در برابر خودم درست کنم. پیشنهادهایی که برای بازی به من شد زیاد بود اما متأسفانه خیلی قابل تأمل و مناسب نبود.

البته از همان ابتدای کارم واقعاً حضور بر صحنه تئاتر برایم لذت دیگری داشت و جذابیت آن به هیچ وجه با کار در تلویزیون و سینما یکی نبود، به طوری‌که اگر در همان زمان به من سه پیشنهاد برای بازی در سینما، تلویزیون و تئاتر می‌شد بدون تردید پیشنهاد بازی در کار تئاتر را می‌پذیرفتم. حتی همین حالا هم همین تفکر را دارم و تئاتر برایم در اولویت است.

البته حالا با آن سال‌ها که صاحب جایگاهی در تئاتر شده‌اید بسیار متفاوت است. به هرحال شما در آن سال‌ها دانشجو بودید و هنرجویی می‌کردید و به طور حتم هم کارگردانی به شما اجازه مانور دادن در اولویت‌تان را نمی‌داد. در عرصه بازیگری هم فردی مثل آن زمان شما خیلی نمی‌توانست جلوی وسوسه شهرت و تصویر مقاومت و ایستادگی کند و از استثناهاست که بازیگری از میان سه گزینه، به دنبال موردی باشد که شاید در ایران کمترین بها به آن داده می‌شود. فکر نمی‌کنید حرف شما در مورد اولویت و انتخاب‌تان در آن سال‌ها قدری به اغراق نزدیک است؟

واقعاً اغراق نمی‌کنم من علاقه زیادی به کار تئاتر داشتم و دارم. شاید در سال‌های گذشته برای انتخاب نقش و پاسخ به یک پیشنهاد قدری راحت‌تر بودم. اما در حال حاضر که اشل و حد بازیگری در سینما و تلویزیون را می‌بینم سختگیرانه‌تر به آن نگاه می‌کنم. اصلاً لنز و زاویه نگاهم را عوض کرده‌ام و ترجیح می‌دهم در چنین وضعیتی که سطح بازیگری نزول کرده با وسواس بیشتری به سراغ پیشنهادهای تصویری بروم.

«هم هوایی» با ستاره اسکندری و باران کوثری

برگردیم به آن مثلث دوستی که دو ضلع از آن در حال حاضر در بسیاری از نقاط ایران شناخته شده‌اند به طوری‌که اگر در حال حاضر هر سه نفرتان با هم در پیاده روی محلی مثل تئاتر شهر که اغلب پاتوق هنرمندان تئاتری است، قدم بزنید بیشتر از آنکه شما را بشناسند آن دو دوست دیگر را می‌شناسند و مردم آنها را با انگشت نشان می‌دهند. این قضیه باعث نگرانی و ناراحتی شما نمی‌شود؟ حسادت نمی‌کنید؟ با خودتان نمی‌گویید که‌ای کاش من هم با دوستانم هم مسیر می‌شدم؟

من که نمی‌توانم بگویم شهرت را دوست ندارم. به شخصه وقتی هنگام رورانس در تئاتر با تشویق عده محدودی مخاطب مواجه می‌شوم بسیار لذت می‌برم و قطعاً وقتی تعداد مخاطبان افزایش پیدا کند و میزان توجه بیشتر شود برای بازیگر جذابیت بیشتری هم دارد. به هرحال تمام حس‌هایی که شما به آن اشاره کردید و من هم آن را تأیید می‌کنم بخشی از شرایط بازیگری است.

وقتی شما دوستانت را می‌بینید که هرکدام به شهرت رسیده‌اند ممکن است در ذهن‌تان این چالش به وجود بیاید که چرا مثلاً با فلان دوستم هم مسیر نشدم تا به شهرت برسم.

به لحاظ روحی و روانی عرصه بازیگری با افسردگی‌ها، ناراحتی‌ها و استرس‌ها پیوند خورده است از این رو من هم نمی‌توانم خودم و ذهنم را از این مسائل مبرا کنم. اما نکته‌ای که می‌خواهم به آن اشاره کنم آن است که من راهی را انتخاب کرده‌ام که با دیگران متفاوت باشم و به همین خاطر همه تبعات آن را هم پذیرفته‌ام.

البته نباید از این مسأله هم بگذریم که شهرت در بازیگری بخصوص در سینما و تلویزیون یک دوره محدودی دارد و پس از مدتی فقط تعدادی عکس و مجموعه‌ای از خاطرات خوب و بد از بازیگران شهیر در ذهن مخاطب می‌ماند.

در راستای این مسأله مسیری را انتخاب کرده‌ام که انتهای آن به کاری ختم شود که از ابتدای راه به دنبالش بوده‌ام؛ کار کارگردانی در تئاتر. خوشحالم که در سودای بازیگری غرق نشدم به طوری‌که با بودن و نبودنش افسردگی و شادابی به سراغم نیاید. چراکه هدف من چیز دیگری بود و حالا هم به بازیگری از دور نگاه می‌کنم.

در دوستی‌ها قواعدی وجود دارد که در عالم حرفه‌ای خیلی نمی‌توان آن را جست‌و‌جو کرد و آن هم بحث نجواهای دوستانه‌ای است که دوستان نزدیک در خصوص تغییر مسیر کاری‌تان به شما داده‌اند. آیا تاکنون و طی سال‌های گذشته دوستی از عرصه سینما و تلویزیون شما را تشویق به حضور در عرصه تصویر نکرده‌است؟ آیا دوستانتان از عواقب اقتصادی تئاتر در ایران به شما نگفته‌اند؟

چرا واقعاً دوستان بسیاری در مورد عواقب مثبت و منفی کار تئاتر در ایران با من صحبت‌ کرده‌اند. اصلاً خودم بارها این اتفاق‌ها و شرایط را تجربه کرده‌ام. بنابراین خودم مدام در گوش خودم این مسائل را زمزمه می‌کنم که آیا کاری که انجام می‌دهم درست است یا مسیر انتخابی‌ام بیراهه است.

البته مریلا زارعی هیچگاه به من نگفت که تئاتر را رها کن و یا اینکه بگوید که عرصه تئاتر به لحاظ اقتصادی چیزی برای تو ندارد و به سمت کار در تلویزیون و سینما بیا. اما هروقت کاری سراغ داشت به من پیشنهاد می‌داد. البته فکر می‌کنم مریلا‌ علاقه و حس من را به تئاتر می‌دانست که هیچگاه در همان فضای دوستانه‌مان به من چیزی نگفت.

یکی از مهمترین دغدغه‌های بچه‌های فعال در عرصه تئاتر معضل مالی و اقتصادی است. قطعاً شما هم با این مسأله دست به گریبان بوده‌اید. حتی این مسأله هم باعث نشد که از راه‌تان پشیمان شوید؟

مگر می‌شود که مشکلات مالی با بازیگر تئاتر همراه نشود؟! به خدا من هم دوست داشتم آنقدر پول داشتم که می‌توانستم حداقل یک سالن اختصاصی برای کارهای خودم بسازم و هر دفعه برای اجرای یک کار به اماها و اگرهای مدیران سالن‌ها برنخورم.

اما اگر من بخواهم به خاطر این مسأله کنار بکشم و دیگران هم همین طرز تفکر را داشته باشند که دیگر نه تئاتری می‌ماند و نه عوامل تئاتری! از همین رو سعی کرده‌ام به خاطر هدفم و حفظ هنر نمایش در حد بضاعتم در مقابل مشکلات بخصوص بحث مالی ایستادگی کنم و کارم را جلو ببرم.

«هم هوایی» با ستاره اسکندری و باران کوثری

یعنی در راه اعتلای تئاتر ایران هم فداکاری کرده‌اید و هم ایثار؟!

نه واقعاً هیچ ایثاری نکرده‌ام. من تاوان عشق و علاقه به کارم را پرداختم و به هیچ عنوان هم پشیمان و نادم نیستم و سرم را بالا می‌گیرم. جزو آدم‌هایی نیستم که مدام از وضعیت موجود ناله کنند.

حتی فکر می‌کنم چرا یک نفر پیدا نمی‌شود که به کسانی که در تئاتر دائماً در حاله ناله و زاری هستند بگوید که اگر وضعیت تا این حد وخیم است پس چرا ادامه می‌دهید؟! من معتقدم اگر کاری را انجام می‌دهیم می‌توانیم انتقاد کنیم اما نباید تا آن حد پیشروی کنیم که به یک آدم افسرده و عقده‌ای مبدل شویم که مدام در حال نالیدن است.

یعنی شما معتقدید که خواسته‌های جامعه تئاتری نباید با عجز و ناله توأم باشد و هنرمندان این عرصه باید با اصطلاحاً صدای بلند و رسا خواسته‌شان را مطرح کنند؟

دقیقاً. ما باید کارمان را با جدیت دنبال کنیم و در مقابل خواسته‌های‌مان هم کوتاه نیاییم و تا رسیدن به ایده‌آل در تئاتر کشور ایستادگی کنیم. من از جمله آدم‌هایی هستم که بر این باورم که هنرمندان عرصه تئاتر نباید به گونه‌ای رفتار کنند که بخواهند حس ترحم و دلسوزی مدیری را برانگیزانند. اتفاقاً باید با قدرت از آن مدیر بخواهند.

چرا ما نمی‌خواهیم به آنجا برسیم که به یک مسئول بگوییم که آقا یا خانم محترم و مدیر اگر کاری برای هنرمندان انجام می‌دهید صرفاً وظیفه شماست. اگر ما نباشیم شما هم نیستید بنابراین باید در حد توان و بضاعت خود به تئاتر کشورکمک کنید.

و حالا با قدرت و توان بسیار مسیر کار در عرصه بازیگری تئاتر را ادامه داده‌اید ضمن آنکه با کارگردان‌ها و استادان بزرگی مثل حمید سمندریان، علیرضا نادری و...به عنوان بازیگر کار کرده‌اید. بعد از آن و تقریباً از اوایل دهه ۹۰ هم وارد عرصه کارگردانی شدید. با توجه به حرکت‌تان در مسیر بازیگری چطور شد که به هدف دیگری رسیدید؛ کارگردانی؟

من در بازیگری، کارگردانی را تمرین می‌کردم. بازیگری بسیار وسوسه کننده است و پیشنهادها همیشه دوست داشتنی. اما من کارگردانی را از همان ابتدا دوست داشتم، گرچه می‌دانستم سختی‌ها و دنیای این کار به مراتب از بازیگری دشوارتر است اما یکی از مؤلفه‌های اصلی انتخابم آن بود که فکر می‌کردم در اجرای یک اثر کارگردان می‌تواند حرف‌های بسیاری بزند، بنابراین چرا باید مدام منتظر می‌ماندم تا کارگردانی بیاید و آن به اصطلاح حرف را بزنند و چرا من خودم حرفم را از طریق کارگردانی نزنم؟! چرا خودم، کننده نباشم؟! و همین مسأله باعث شد در تصمیم‌ام جدیت و پشتکار بیشتری داشته باشم.

قدری شبیه به خودخواهی است. یک قاعده در بازیگری وجود دارد که می‌گویند هر بازیگر بخشی از خودش را در بازی‌اش بروز می‌دهد. ظاهراً در کارگردانی هم این بحث عینیت دارد!

شاید شخصاً آدم خودخواهی باشم. شاید آدم یکدنده و لجبازی باشم. شاید همانطور که شما می‌گویید خودخواهی باشد، اما ذاتاً خودخواهی بدی نیست. خودخواهی خوشایندی است، به هرحال در کار هنری اگر شما خودخواه باشید و در عین حال کار خوب هم ارائه دهید فکر نمی‌کنم کسی از خودخواهی کاری شما انتقاد کند.

حالا که به عنوان یک کارگردان، آثار حرفه‌ای متعددی را هم در داخل و هم در خارج از کشور اجرا کرده‌اید. جایگاه کدام یک از دو عرصه بازیگری و کارگردانی را با ارزش‌تر و قابل احترام‌تر به لحاظ حرفه‌ای می‌دانید؟

برای من که در هر دو عرصه کار کرده‌ام این سؤال بسیار سختی است. دقیقاً مثل این می‌ماند که از یک نفر بپرسید پدرت را بیشتر دوست داری یا مادرت را...؟!

«هم هوایی» با ستاره اسکندری و باران کوثری

البته فکر می‌کنم مثال خوبی نزدید. به هرحال هرکسی که متولد می‌شود با پدر و مادرآشناست و اولین کسانی را که می‌شناسد آنها هستند. اما شما که چشم باز کردید که بازیگری و کارگردانی با شما نبود!

بله اما واقعاً وقتی یک نفر وارد عرصه تئاتر می‌شود به نوعی با همه بخش‌ها آشنایی پیدا می‌کند. من در مورد این مسأله به تعریف زنده یاد سمندریان درباره تئاتر می‌پردازم که می‌گفت: «عده‌ای با عده‌ای در مکانی زیر لکه‌ای از نور جمع می‌شوند و مضمونی را نشان می‌دهند» بنابراین اگر من بازی کردم با کارگردان‌های مختلف هم کار کردم. با این حال فکر می‌کنم کفه کارگردانی در اولویت حال حاضرم بیشتر سنگینی می‌کند و برایم جایگاه ویژه‌تری دارد.

اخیراً نمایش «هم هوایی» با بازی باران کوثری، ستاره اسکندری و الهام کردا در تئاتر لاویل پاریس در کشور فرانسه که ظاهراً مهمترین سالن تئاتر در پاریس محسوب می‌شود به روی صحنه بردید. به هرحال اتفاق کوچکی نبود اجرای یک گروه تئاتر ایرانی با بازیگران سرشناس در کشوری که یکی از مدعیان تئاتر در جهان است چقدر مورد استقبال مدیران و همین‌طور رسانه‌های داخلی قرار گرفت؟

دریغ از یک خسته نباشید! یک نفر از ما نپرسید که اصلاً چه اتفاقی افتاد تا برسد به اینکه خدا قوت بگویند. البته رسانه‌ها بیشتر به اهمیت این ماجرا پی بردند و بیشتر به این اجرا پرداختند.

پرداختن به موضوع و محتوای نمایش «هم هوایی» نیازمند بحث و تبادل نظر بسیاری است اما با توجه به محتوای این تئاتر که داستان سه نسل از زنان ایرانی - شهلا جاهد(همسر دوم ناصر محمدخانی)، لیلا اسفندیاری(کوهنورد) و همسر شهید عباس دوران - است و شما هم به عنوان یک زن آن را کارگردانی کردید، به تعصب زنانه راجع به زندگی خانم‌ها و توجه بیشتر به این جنس و... حساسیت نداشتید؟

واقعا این‌طور نگاه نکردم. من زندگی انسانی را در این نمایشنامه دیدم و از همان ابتدای نگارش متن با شخصیت‌ها حرکت کردم. ضمن اینکه امروزه در ایران زن‌ها نقش کمرنگی در جامعه ندارند و به‌اندازه مردها فعالیت می‌کنند و مشکلات و سختی‌ها را به دوش می‌کشند. زن‌ها امروزه با خطرات بسیار بیشتری نسبت به مردها روبه‌رو هستند.

حالا اگر بخواهید کار دیگری در خصوص زندگی زن‌ها بسازید ترجیح می‌دهید موضوع دغدغه زن امروز باشد یا آنچه خودتان دوست دارید؟

آنچه را که خودم دوست دارم حتماً کارگردانی می‌کنم و واقعاً هم برایم محدوده‌ای بین زن و مرد بودن و پرداختن به زندگی یکی از آنها وجود ندارد. برای من مفهوم و محتوای کار اهمیت دارد.

با توجه به اینکه از میان آن سه شخصیت تئاتر «هم هوایی» یک نفرشان اعدام شده و دیگری هم سقوط کرده، فقط یکی از آنها زنده است؛ همسر شهید دوران. آیا منولوگ‌ها بر اساس تخیل نوشته شده یا تحقیقات مستندی روی این شخصیت‌ها صورت گرفته است. به هرحال این شخصیت‌ها ما به ازای بیرونی دارند و مخاطب باید بداند که نوشته‌ها خیالی است یا مستند؟

نویسنده این نمایشنامه مهین صدری است که می‌دانم تحقیقات بسیار زیادی نسبت به شخصیت‌های این سه زن داشته و بر اساس همین تحقیقات به مستنداتی رسیده و آن را تبدیل به نمایشنامه «هم هوایی» کرده است. اما خودم به شخصه معتقدم هر آنچه روی صحنه و زیر نور اجرا شود دیگر نیازمند مستند بودن نیست.

البته شاخه‌ای از تئاتر در اروپا وجود دارد که در آن نمایش‌ها بر اساس مستندات اجرا می‌شوند اما من لزومی برای این قضیه نمی‌بینم. ضمن آنکه ادعایی هم بر مستند بودن صد درصدی کارها ندارم.

یکی از ذهنیت‌هایی که امروز در عرصه تئاتر وجود دارد آن است که وقتی یک کارگردان از بازیگران سرشناس سینما و تلویزیون استفاده می‌کند، فقط قصد آن را دارد که کار با نام و چهره آن بازیگران دیده و بزرگ شود. در نمایش «هم هوایی» هم این مسأله خودنمایی می‌کند. آیا دعوت از این بازیگران صرفاً به خاطر نوع و جنس بازی‌شان بوده یا شما هم از همان قانون استفاده کرده‌اید. به هرحال شما هنگام اجرا باران کوثری را جایگزین یکی از بازیگرانی که چهره نبود کردید؟

من به دنبال بازیگرانی رفته‌ام که علاوه بر اینکه در سینما و تلویزیون چهره هستند، در تئاتر هم شناخته شده‌اند. ستاره اسکندری پیش از آنکه به تلویزیون برود کارهای بسیار خوبی در تئاتر کرده بود. همینطور الهام کردا که به واقع او هم چهره بازیگر تئاتر است. الهام بازیگر سختکوش و با تجربه‌ای در تئاتر است.

برای من چهره بودن یا نبودن‌شان اهمیتی نداشت و فقط به توانایی آنها در بازیگری فکر می‌کردم. درست است که برخی از کارگردان‌های تئاتر چنین کاری را انجام می‌دهند اما من به شخصه چنین طرز فکری ندارم. در خصوص سارا بهرامی هم وقتی قرار شد در سالن اکو این کار را اجرا کنیم به یک سریال دعوت شد و من هم اولویت‌ام برای این نقش باران کوثری بود.

«هم هوایی» با ستاره اسکندری و باران کوثری

دقیقاً بهرامی در میان همان دو راهی که شما سال‌ها پیش قرار گرفته‌اید و راه تئاتر را انتخاب کردید، قرار گرفت و برعکس شما تلویزیون را انتخاب کرد! اما حالا شما که معتقدید به چهره‌ها کاری ندارید و فقط توان بازیگری برایتان حائز اهمیت است، آیا راجع به باران کوثری هم همین اعتقاد را دارید که او هم همانند الهام کردا و ستاره اسکندری بازیگری پرتوان و سختکوش است؟

باران کوثری بازیگر بسیار خوبی است ممکن است که همانند ستاره و الهام تجربه کار در تئاتر را نداشته باشد که خب طبیعی هم است چراکه به لحاظ سنی هم باران جوان تر از دو بازیگر دیگر کار بود. اما مطمئن باشید که اگر به بازی او اعتقاد نداشتم بدون هیچ تردیدی به سراغش نمی‌رفتم. برای من چهره و ستاره بودن اهمیتی ندارد.

نکته دیگری در خصوص نمایش هم هوایی و اجرا در خارج از کشور آن است که برخی معتقدند که گروه‌های متقاضی برای اجراهای خارجی از همان ابتدا کار را با نیت اجرا در سایر کشورها جلو می‌برند. آیا اجرای شما در پاریس متکی بر همین مولفه بوده است؟

من به اعتقاد افرادی که چنین برداشتی دارند، احترام می‌گذارم. اما بدون توجه به اجرای کار ما در پاریس می‌خواهم بگویم که به واقع چه اشکالی دارد که اگر یک گروه با نیت قبلی کار را تمرین و اجرا کند؟! به هرحال هر گروهی برای اجرا یک اهدافی دارد و این می‌تواند یکی از هدف‌های یک گروه نمایشی باشد.

مورد بعدی درباره این مسأله آن است که چرا وقتی یک کار داخلی که با فکر، ممارست، اندیشه و بدعت همراه است، در سایر کشورهای جهان اجرا نشود؟! اما در مورد نمایش «هم هوایی»؛ اتفاقاً از جمله کارهایی بود که اصلاً به اجرای آن در خارج از کشور فکر نمی‌کردم.

به دلیل آنکه این کار حدوداً دو ساعته فقط مونولوگ است. مونولوگی که مفهوم آن فقط برای افراد داخلی مشخص و آشناست.

بنابراین چگونه می‌شد از ابتدا به این مسأله فکر کرد. من چند سال پیش نمایشی را با عنوان «سپید همچون ماه» را تولید کردم و از ابتدا هم چون تصمیم داشتم که در خارج از کشور آن را اجرا کنم سعی کردم در کار از دیالوگ کمتری استفاده کنم و بازیگران بیشتر متکی بر حرکت و تصویر باشند.

این کار در دو فستیوال فنلاند و پراگ هم شرکت داده شد و در ونیز هم به اجرا رسید. اما کار «هم هوایی» اصلاً از جنس اجرا در خارج از کشور نبود حداقل من اینطوری فکر نمی‌کردم.

البته طبق اعلام رسانه‌های فرانسوی با استقبال خوبی هم مواجه شد...

فکر می‌کنم به این علت بوده که موضوع نمایش «هم هوایی» یک موضوع انسانی است. شخصیت همسر یک شهید برای بسیاری از مخاطبان در سراسر دنیا بیگانه نیست. همینطور دو شخصیت دیگر.

و طبق اخبار منتشر شده شما قرار است در چند فستیوال و چند سالن معتبر کشورهای اروپایی مثل بلژیک، پرتغال، ترکیه و... هم این کار را اجرا کنید.

بله؛ در سال ۹۵، جز این ها، اجراهای بیشتری را هم از این نمایش در سایر کشورها به صحنه خواهیم برد.

«هم هوایی» با ستاره اسکندری و باران کوثری

به خاطر دارم نمایش پینوکیو فاوست اثر روبرتو چولی که سالها پیش در تئاتر شهر بدون ترجمه همزمان به روی صحنه رفت. بعد از اجرا هم برخی مبهوت بودند و برخی هم ادای فهمیدن را در می‌آوردند! در خصوص نمایش «هم هوایی» که چنین خبطی، صورت نگرفت؟

خوشبختانه کار ما ترجمه همزمان شد و همانطور که شما هم به آن اشاره کردید استقبال بسیار خوبی هم از کار شد. واقعاً اجرا در کشورهای اروپایی با اجرا در کشور ما تفاوت بسیاری دارد و قیاس مع‌ الفارق است.

ما از همان ابتدا که قرار شد در کشورهای اروپایی اجرا کنیم، با یک کمپانی قرارداد بستیم و بعد از عقد قرارداد بلافاصله تمام کارها و برنامه‌های ما مشخص و اعلام شد حتی اعضای گروه می‌دانند که چه ماه‌ها و روزهایی باید به سفر بروند.

از سوی دیگر هم اگر گروه اجرایی ما به لحاظ تکنیکال نیازمند چیزی باشد در اسرع وقت آن را مهیا می‌کنند.

امیدوارم ما هم بتوانیم در کارمان به آنجایی برسیم که هم حامی مالی داشته باشیم و هم دغدغه‌های اقتصادی مان حل شود. ضمن آنکه آنقدر سالن بسازیم که دیگر برای یک اجرا در سال پشت درهای بسته نمانیم.

واقعاً از مدیرکل هنرهای نمایشی و جناب آقای جنتی خواهش می‌کنم که از سالن‌های خصوصی حمایت کنند تا همه اجراها به محدوده تئاتر شهر ختم نشوند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج