کار در تلویزیون از همه جا سختتر است!
"در تلویزیون شرایط بد کاری، پول کم و یا حتی بدون پول کار کردن مشکلاتی است که بازیگران ما با آن دست به گریبانند. بیگاری کشیدن و خطراتی که با این حرفه همراه است کار را در این حوزه سختتر هم میکند."
نوروزی با ایفای نقش در مجموعه «پس از باران» به شهرت رسید و سپس در فیلمهای سینمایی و سریالهای بسیاری به ایفای نقش پرداخت، او بیش از دو دهه سابقه فعالیت مستمر و پرکار در تلویزیون، تئاتر و سینما را به همراه دارد. او این شبها با سه سریال مهمان خانههای مردم است.
اولی سریال «نفس گرم» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور است که از شبکه یک سیما روی آنتن میرود و دومی سریال «آسمان من» که پیش از این از شبکه افق روی آنتن رفته بود و حالا تکرارش از شبکه سه پخش میشود و سومی هم سریال «یادآوری» به کارگردانی حجت قاسم زاده اصل که قبلا از شبکه آی فیلم پخش شده بود و حالا از شبکه تهران بازپخش میشود.
در یکی از روزهای سرد پاییز، قبل از تمرین نمایش «ریچارد سوم» در لابی تئاترشهر با رحیم نوروزی درباره این دو سریال و دنیای بازیگریاش به گفتوگو نشستیم.
نقش یک آدم واقعی از طبقه تقریبا پایین دست جامعه را بازی میکنم که سعی دارد با توجه به میزان شعور، دانش و درکش از خانوادهاش حمایت کند، سعی دارد بچههای یتیم برادرش را زیر بال و پرش بگیرد، از بیوه برادرش محافظت کند و خانواده را دور هم جمع کند.
او براساس تقسیمبندیهای رایج، به هیچ وجه شخصیت منفی به حساب نمیآید. این آدم مثل هرکاراکتری خواستههایی دارد که در تقابل با خواستهای شخصیتهای دیگر قرار میگیرد و همین امر کشمکش دراماتیک موجود در این کار را افزایش میدهد.
در«نفس گرم» با کدام بازیگر ارتباط بهتری گرفتید؟
من با هیچکس در کارهایی که انجام میدهم مشکلی ندارم و همهچیز در این سریال به بهترین نحو پیش رفت. اغلب بازیگران هم از کار کردن با من لذت میبرند.
برای بهتر درآمدن نقشتان چقدر با آقای عسگرپور در تعامل بودید؟
به ندرت پیش میآید که در زمان فیلمبرداری با کارگردان درباره نقش، تحلیل و کیفیت اجرا به بحث و گفتو گو بپردازم. وقت و انرژی کارگردان و گروه را با چانهزنی بر سر نقش تلف نمیکنم. من همیشه و در هرکاری پیشنهاد کارگردان را در نحوه بازی خودم در نظر میگیرم.
باید در کار وحدت نظر باشد و همهچیز از فیلتر کارگردان بگذرد درغیراین صورت دچار آشفتگی و بینظمی در ایده و اجرای آن میشویم. من حداقل سعی میکنم باری از دوش کارگردان بردارم تا دیگر با من برای بازیام وارد چالش نشود. با آقای عسگرپور هیچ مشکلی در این زمینه نداشتم.
خیلی کم پیش آمد که بعد از تمرین و اجرای یک صحنه ابراز عدم رضایت کنند، فقط گاهی میخواستند که واکنشهایم کمی بیشتر یا کمتر باشد. وقتی در پیشتولید و گفتوگوهای آغازین یک پروژه به تعاریف و طرح مشترکی میرسید دیگر در فضای حرفهای که هرکس کار خودش را با احساس مسئولیت انجام میدهد جایی برای بحث باقی نمیماند.
نقشی که در سریال «نفس گرم» بازی کردید چقدر از تواناییهای شما را به نمایش گذاشت.
شما خبرنگاران همیشه با پرسشهایی میآیید که واقعا کیلویی است، مسایل کیفی را نمیتوان با مترهای کمیتی ارزیابی کرد.
من نمیفهمم یعنی چه که چهقدر؟! هربار که به من لطف میکنید و به سراغم میآیید میخواهم بگویم نه من صحبت نمیکنم ولی با خود میگویم الان این دوستان از من دلگیر میشوند و میگویند چه آدم مزخرفی است اگر میخواهید ادامه ندهیم چون واقعا حرف تازهای برای گفتن وجود ندارد.
سریال «نفس گرم» با اندکی تفاوت در قصه و اجرا کاری است مثل تمام پروژههایی که در حال ساخت است. این سریال با آن پنجاه کار دیگری که کردم تفاوت عجیب و غریبی ندارد. ظرفیت و اندازه و محدودیتهای تولیدات ما روشن است.
گاهی پنجاه درصد از تواناییهای ما را نمیطلبد و به کار نمیگیرد. جایگاهی که من در این قصه دارم انرژی بیشتر از این نمیطلبد و من باید بدانم خط اصلی قصه متعلق به شخصیتی که من بازی میکنم نیست. داستان را همه شخصیتها پیش میبرند.
داستان اصلی ما ملیحه و خانوادهاش است، در جای دیگر داستان کاراکتر من و خانم خوشخلق به موازات این داستان پیش میرود و قرار نیست بازیگر تمام توانش را بهکار گیرد تا نظرها را به خود جلب کند. من باید به آرامی جای اصلیام را در قصه پیدا کنم و تکه پازل قسمت خودم را با در نظر گرفتن روند داستان تکمیل کنم.
در کار با ایشان اصلا آزار ندیدم. فیلمبرداری در فضای بسیار آرام و با دکوپاژ روان آقای عسگرپور بدون استرس و تنش انجام شد. من خودم از فضای شلوغ و پراسترس گریزانم. در این کار خوشبختانه خبری از این چیزها نبود. بله اگر دوباره شرایطی پیش بیاید من حتما با ایشان کار خواهم کرد.
این چندمین حضور شما در کارهای با تم مذهبی است؟
در تمام کارها به نوعی مذهب وجود دارد. مگر بقیه سریالها غیرمذهبیاند؟ حتی در کارهای پلیسی و جنایی آدمها وقتی مرتکب جرم و جنایت میشوند باورهای مذهبی، ارزشها و هنجارهای اجتماعی را زیر پا گذاشتهاند.
در این کار یک خانم جلسهای را بهعنوان شخصیت اصلی میبینیم که اهل موعظه و خطابه است و تمام رفتارهایش با باورها و انس با قرآن همراه است، با انتخاب این کاراکتر به عنوان نقش اصلی نمیشود گفت تم اصلی کار مذهبی است.
تم اصلی این کار اجتماعی است با محوریت خانواده و آسیبهایی که آن را تهدید میکند. شخصیتهای دیگری مثل کرم و یا حتی آقای مقصودی هم وجود دارند. این که شخصیت اصلی، یک خانم چادری متدین و متشرع است که به منبر میرود، الزاما به این معنی نیست که تم اصلی کار مذهبی است.
حتی آن خانم مذهبی هم که خانم گلچین به زیبایی نقشش را بازی کردهاند، دچار شک و تردیدهایی میشود، حسادت میکند و در هم میشکند. دچار سردرگمیهایی میشود که چندان تطابقی با شخصیت مذهبیاش ندارد و او را دچار لغزش میکند.
سریال «یادآوری» با بازی شما این شبها از شبکه تهران بازپخش میشود. درباره این سریال بگویید.
راجع به این سریال هیچ حرفی ندارم. از اشتباهات زندگیام بود که این سریال را بازی کردم، به این دلیل که نمیدانستم با چه کسی دارم کار میکنم.
کدامیک از نقشهایی که تا به حال در پروژههای مختلف ایفا کردید را دوست دارید؟
سهکار مورد علاقهام در تلویزیون «خانهای در تاریکی»، «نردبان آسمان» و «مدار صفر درجه» است. حضورم در سریال «ششمین نفر» هم از معدود بازیهایی است که خودم میتوانم از آن ابراز رضایت کنم.
شما در کارهای تاریخی مثل «شیخ بهایی» و «یوسف پیامبر» هم حضور داشتید. تجربههای زیبایی هم از کارهای رئال از خودتان بهجا گذاشتهاید، کدام سبک کار را بیشتر میپسندید؟
کارهای تاریخی پروداکشن وسیعی دارد و مجال بیشتری برای گروه و بازیگر فراهم میکند، با حوصله فیلمبرداری میشود و شتابزدگی کارهای مناسبتی را ندارد.
زمینه پژوهشی مطالعاتی برای بازیگر فراهم میکند. در این گونه آثار شخصیتها کم و بیش شناسنامه دارند و شما میتوانید از دل تاریخ آنها را پیدا کنید و این برای من بسیار جذاب است.
اما نقشهایی که در شرایط واقعگرایانه و روزمره اتفاق میافتند بازیگر را دچار تکرار میکند و این تنوع خاص کارهای تاریخی را ندارد. در بازی شخصیتهای تاریخی گاهی ویژگیهای تیپیکال و ظاهری قالب میشود.
شخصیتها نمونه در دسترست نیستند که الگوبرداری شود. ویژگیهای برتر و بیرونی کاراکتر مهم است که مربوط به رفتار نوعی انسانها در دورهای خاص از تاریخ است و تو باید مدام نقش را واکاوی کنی، ابعاد روانشناسانه و انگیزه کنشهایش را پیدا کنی تا تبدیل به یک کاراکتر تماشایی شود. من کارهای تاریخی را بیشتر میپسندم چون از تکرار دوری میکنم.
چیز زیادی دراین مورد نمیتوانم بگویم و در نهایت میشود گفت بازیگری، بازیگری است و فرقی نمیکند و اگر به این صورت کلیگویی کنیم هم اشتباه کردهایم.
در تئاتر بازیگری در نمای لانگ شات است، به این معنا که در سالن و روی استیج که بالاتر از سطح زمین قرار دارد، بازیگر از تماشاگر دور است و لنزی وجود ندارد که به بازیگرنزدیک شود، بنابراین تمام اندام بازیگر بازی میکند.
اینکه برخی تعصب دارند که چرا بازیگران سینما در تئاتر به فعالیت میپردازند واقعا به این دلیل است که بازیگران سینما مدیوم تئاتر را نمیشناسند.
سینما زبان جزییات است و بازیگری سینما اغلب بازیگری کلوزآپ و ریز رفتارهاست. در سینما نماهای بستهات را میگیرند و رهایت میکنند تا نوبتت شود ولی تئاتر به این صورت نیست. میزانسن صحنه تعریف خودش را دارد.
آن کاری که لنز و انتخاب نما در سینما و تلویزیون انجام میدهد در تئاتر با میزانسن و تاکیدها انجام میشود.
در سینما حتی یک پلک زدن و تنش ماهیچههای کوچک صورت هم معنی پیدا میکند ولی در تئاتر این مساله مطرح نیست مگر در سالنهای کوچک بلک باکس. بهترین ویژگی تئاتر، زنده بودن آن است که تمرکز و تجمیع انرژی شش دانگ بازیگر و گروه را میطلبد.
کار سینما سختتر است یا کار تئاتر؟
تلویزیون از همه سختتر است. به لحاظ اینکه زمان زیادی از بازیگر میگیرد شاید حتی سالها، ولی کار سینما شاید یک یا چند ماه بیشتر زمان از بازیگر را نگیرسد.
در تلویزیون شرایط بد کاری، پول کم و یا حتی بدون پول کار کردن مشکلاتی است که بازیگران ما با آن دت به گریبانند. بیگاری کشیدن و خطراتی که با این حرفه همراه است کار را در این حوزه سختتر میکند.
پیشنهاد سینمایی ندارم.
این برای شما که به تئاتر علاقه بیشتری دارید خوب است.
بله، در سال گذشته چهار کار را بر روی صحنه بردیم. «مرگ فروشنده» به کارگردانی نادر برهانی، «صبح ناگهان» حسین پاکدل و نمایش «هندوانه کهنوشوته» به کارگردانی خودم و نمایش «دژاوو» به کارگردانی دکتر دلخواه.
در حال حاضر هم با دکتر مسعود دلخواه «ریچارد سوم» را برای جشنواره فجر کار میکنم که انشااله اردیبهشت سال آینده اجرای عموم خواهد رفت.
عدهای از بازیگران ما پیشنهاد بازی در شبکههای برونمرزی را پذیرفتهاند. نظرتان در این مورد چیست و آیا به شما هم پیشنهادی از شبکههای ماهوارهای شده است؟
به من پیشنهاد شد و من نپذیرفتم، چون کارها و کیفیتشان برایم جالب نبود و همراستای نگاه و تفکر من نبود و با جنس زندگی من سازگار نبود. در مورد رفتار این دوستان نظری ندارم.
ارسال نظر