معجزه موسیقی و سینما در کنار هم
"فیلم "پدرخوانده"، و یا "پاپیون" و یا از "كرخه تا راین" در سینمای ایران و از یكی از شاهكارهای ایرانی میتوان به فیلم "قیصر" به کارگردانی مسعود كیمیایی اشاره كرد.
او در سالهای خوانندگی خود با آهنگسازانی چون بابك بیات، شادمهر عقیلی، ساسان جمالیان، نیما نورمحمدی، مهدی غفوریان، داود نظری، امیر قدیانی، امیر علیزاده، مجید رضازاده، شاهكار بینش پژوه، مهران جمالی و دیگران همکاری داشته است.
یاسر در طول عمر خوانندگی خود توانست آلبومهای «همنفس»، «تو نباشی»، «هفت شنبه»، «الكی»، و «تندیس» و همینطور آلبوم «رنگارنگ» در همکاری با دیگر خوانندگان را منتشر کند.
این هنرمند در زمینه نویسندگی نیز سریالها و فیلمهای «طلاق در وقت اضافه»، «قصههای خط»، «پلاك هفت»، «سه و نیم»، «آوای سكوت»، «بازی در بازی»، «بازگشت شیرین» و... را به نگارش در آورد و برای اولین بار نقش اول فیلم «زخم عشق» را در سینما بازی كرد.
این فیلم به زودی در گروه سینمایی هنر و تجربه اكران میشود. یاسر خود را اولین کسی میداند که در داخل ایران كلیپ حرفهای ارائه داده و با كارگردانی حرفهای وارد این عرصه شده و بر این باور است که با این کارش پایانی به تصویرهای باغچهای و گل و بلبل داد.
خوب تا قبل از آن به صورت حرفهای کلیپسازی نشده بود. من در همکاری با آقای بهمن تیرگان سال ۸۲ كلیپ آلبوم «الكی» را منتشر کردیم. پس از آن، خوانندگان دیگر شروع به ساخت كلیپ در داخل ایران كردند؛ البته منظورم كلیپ حرفهای است نه کلیپهای معمولی که اتفاقا تعدادشان زیاد هم بود.
اینکه مدتها از موسیقی دور بودید چه دلیلی داشت؟
بعد از تولید و انتشارآلبوم «تندیس» كه شركت پیغام سحر آن را منتشر كرد و در واقع آلبوم پنجم من بود، احساس کردم بازار موسیقی به سمت فضای زیرزمینی رفته است. در آن زمان كلا نه فضای موسیقی درستی به گوش میرسید و نه ترانه خوبی سروده و شنیده میشد.
بهطور كلی جو مناسبی نبود و صاحبان شرکتهای فرهنگی-هنری قدیمی مثل آقایان علمشاهی، تبریزیان، عظیمی، سلطانی، حسنی و ترابی كاری تولید نمیكردند.
در این میان قانون كپیرایت هم رعایت نمیشد و با ورود تكنولوژی جدید كه به سرعت به جریان افتاده بود، بعد از كاست و سی دی كسی به فكر خریدن كاست نبود و به نوعی همه مسیر دانلود كردن را یاد گرفته بودند.
همین موضوع در كنار فضای مسموم موسیقی زیرزمینی دست به دست هم داد كه نه من، بلكه بیشتر همدورههای من هم نتوانند كاری تولید کنند و اگر هم تصمیم به انجام چنین کاری را داشتند، نمیتوانستند در این زمینه موفق شوند.
جالب اینكه بچههای موسیقی كه بعد از سال ٧٦ زحمات زیادی كشیدند و حتی برای گفتن یك كلمه باارزش مانند «عشق» در ترانه خود باید چندین ماه در وزارت ارشاد رفت وآمد میكردند تا بتوانند مجوز خواندن و انتشار بگیرند، مانند من سالها کنار ماندند و فضا به دست کسانی افتاد که بهراحتی میتوانستد درترانههای خود هر آنچه را دوست دارند، لحاظ کنند.
به همین دلیل است که امروزه ترانههایی را میشنویم كه قبلا ضدارزش بودند و الان ارزشی شدهاند و اجرای آنها کسی را با مشکل مواجه نمیکند.
در شرایطی که از در و دیوار خواننده میریزد، چرا تصمیم به بازگشت گرفتید؟
خوب چون من خواننده بودم. درست است که رشتهام به سینما ارتباط داشت اما موسیقی هم بخش دیگری از دغدغههای من بود. به همین دلیل بعد از تقریبا هشت سال تصمیم گرفتم كه چند قطعه را با دوستان عزیزم كه همیشه به من لطف داشتهاند، منتشر کنم و با این هدف شروع بهكار مجدد درزمینه خوانندگی و عرصه موسیقی کردم.
با اینكه هر روز در سایتها روزی ۱۰۰ تا ۲۰۰ خواننده جدید میآید، هنوز ایمیلهای زیادی دارم كه از من سوال میكردند كه چرا كار نمیكنم. همین موجب میشد دلگرم شوم و برای بازگشت تصمیمات جدیتری بگیرم.
برای شروع چه کردید؟
شروع کردم به ساختن و اجرا کردن قطعات جدید و آنها را به شکل تک آهنگ منتشر کردم. خواستم در كنار نویسندگی حداقل برای همین كسانی كه با من و کارهایم خاطرهای دارند، كما بیش حضور داشته باشم و بگویم هنوز همنسلان پر زحمت ما هستند؛ همان كسانی كه جاده صافكن بودند و راه را برای امروز و خوانندگان موسیقی بعد از انقلاب كه بسته بود، باز كردند.
فعالیت در عرصه سینما چه جذابیتهایی داشت که کار در آن را به موسیقی ترجیح دادید؟
خیلی دلایل متفاوت داشت که شاید بهتر است آنها را بازگو نکنم. مهمترین چیز این بود که فكر میكردم باید ازآن فضا دور باشم تا بالاخره وقتی شرایط مناسب بود بازگردم. البته در این چند سال از هنر دور نبودم و در رشته اصلی خودم فعالیت داشتم.
چندین قصه هم برای سریال و چند فیلم نوشتم كه هم خودم از نگارش آنها راضی بودم و هم توانستم رضایت مردم را جلب کنم. همین برایم کافی بود.
فعالیت درتلویزیون و سینما همیشه قبل از موسیقی برای من جذابیت داشته و دارد. چون رشته اصلی من در دانشگاه ادبیات نمایشی بوده. از همان دوران نوجوانی همیشه سینما، دغدغه اصلی من بوده و سعی میکردم اول به مقوله سینما و بعد به هنرهای دیگر از جمله موسیقی بپردازم.
بههرحال همیشه نوشتن را دوست داشتهام و بعد از مدتها نوشتن و روزنامهنگاری، در فیلم «زخم عشق» هم نقش سختی را بازی كردم. این فیلم بهزودی در سینما اكران میشود.
وجه اشتراک موسیقی و سینما از دیدگاه شما چیست؟
موسیقی و سینما وجه اشتراك زیادی دارند. مثالهایی كه گفتم یك كارگردان مثل یك رهبر اركستر عمل میكند و همه بازیگران درست مانند نوازندهها هستند.
سینما و موسیقی خیلی به هم نزدیك هستند، مخصوصا در این سالها كه موسیقی بدون تصویر دیگر مثل گذشته جذابیت ندارد. یعنی اینكه اگر كلیپی را برای اولینبار ببینید و سالها بعد همان موسیقی را بشنوید، تمامی سكانسهای آن را به یاد دارید. در سینما هم وضعیت به همین روال است.
در سینما جذابیتهای سكانسهای بهیادماندنی سینمای دنیا یا ایران همراه با موسیقی متن همان فیلم دیدنیتر میشود. مثال فیلم «پدرخوانده»، و یا «پاپیون» و یا از «كرخه تا راین» در سینمای ایران و از یكی از شاهكارهای ایرانی میتوان به فیلم «قیصر» به کارگردانی مسعود كیمیایی اشاره كرد.
این فیلم نشانه بارز این نکته است كه موسیقی و سینما در كنار هم از لحاظ سمعی و بصری میتوانند معجزه كنند.
میخواهم به سوال شما اینطور پاسخ بدهم كه بنده هروقت برای نوشتن و کار کردن پای كامپیوتر مینشینم، حتما باید موسیقی گوش كنم. چون موسیقی را جز لاینفک زندگی میدانم. همیشه شنیدن موسیقی تاثیرات زیادی روی من، روح و روانم میگذارد.
میتوان گفت با شنیدن آن به آرامش میرسم؛ مخصوصا اینكه یكی از ترانههای قدیمی و از آثار یك خواننده قدیمی باشد. این موضوع خیلی به من كمك میكند تا تمرکز کنم و بنویسم، مخصوصا وقتی قرار است قصهای درام و اجتماعی بنویسم.
شما برخلاف جریان آب شنا کردهاید، همه بازیگران به سمت موسیقی کشیده میشوند و شما از موسیقی به سینما. چگونه چنین اتفاقی میافتد و برای شما چطور اتفاق افتاد؟
سوال خوبی پرسیدید. من قبلا نیز در این باره صحبت کرده بودم و به یكی از خبرگزاریها گفته بودم كه سینما و موسیقی جذابیتهای زیادی دارند. به نظر من کسانی که وارد مقوله خواندن و در کل موسیقی میشوند اگر توانایی خواندن را داشته باشند چرا كه نه؟ چه اشکالی دارد که همه بتوانند از آنچه موجود است و از امکانات یکسان بهره ببرند؟
اما اگر بعد از شهرت در سینما میخواهند همینطوری وارد این عرصه بشوند، یك نوع خودزنی به حساب میآید. چون در این صورت بسیار زیر ذرهبین قرار میگیرند و بازیگریشان هم تحتتاثیر قرار میگیرد.
درباره شما این اتفاق نیفتاد؟
در رابطه با خودم بگویم كه من شاید جزو معدود خوانندگان موسیقی پاپ بودم كه در زمینه نویسندگی فعالیت داشتم. شاید هم به تعداد انگشتان یك دست هم نداشتیم خوانندهای را که نویسنده باشد. این غلو نیست، اگر شما میشناسید نام ببرید.
مثلا آقای رسول نجفیان هم اول در سینما و تلویزیون و تئاتر شناخته شدند و بعد مردم با كارهای موسیقی ایشان انس گرفتند و دانستند که ایشان آهنگسازی و خوانندگی هم میکنند. به همین دلیل من ابتدا درعرصه موسیقی بودم و خوانندگی میكردم و بعد فیلمنامهنویسی را انجام دادم.
من تمام كسانی را كه در تاریخ موسیقی پاپ فعالیت داشتهاند، بهنوعی میشناسم. به همین دلیل میدانم کمتر کسی اینگونه است. مثلا متوجه شدم ایلیا منفرد هم در تلویزیون و در زمینه نوشتن فیلمنامه و همینطور کارگردانی فعالیت داشته است و امروزه هم این حرفه را ادامه میدهد.
من همینطوری سرسری وارد دنیای سینما و تلویزیون نشدم، بلكه همین الان باوجودی که در کارنامه هنری خود، نگارش ده فیلم و سریال را به ثبت رساندهام، هنوز هم به دنبال یادگیری و مطالعه هستم و از چیزی در این زمینه غافل نمیمانم.
در زمینه فیلمنامهنویسی تحصیلات لازمه را دارید؟
بله، خوشبختانه من تحصیلاتم را در رشته ادبیات نمایشی به پایان بردم و با افتخار میگویم كه در این زمینه شاگرد بهرام بیضایی بودم. در موسیقی پرویز شهبازی و در رشته كارگردانی هم مهدی فخیمزاده و اسماعیل فلاح پور استادان من بودهاند.
شرایط کنونی موسیقی کشور نسبت به سالهای اوج، چگونه است؟
متاسفانه لازم میدانم بگویم شرایط موسیقی خوبی در ایران نداریم و بیشتر خوانندگان جدید از روی دست یکدیگر کپیبرداری میکنند. تمامی آهنگهایی که امروزه میشنویم شبیه به هم هستند و از هم تقلید شدهاند، بهغیر از تعداد اندک خوانندگان جوانی که خوب، درست و حساب شده عمل میكنند و خوب میخوانند، بقیه اصلا اوضاع درستی در صدا و خوانندگی ندارند.
همانطور که گفتید، موسیقی پاپ امروز بسیار دست خورده و به قولی کپیبرداری است، با این مقوله چگونه برخورد میکنید؟
خوشبختانه و خدا را شکر که تاکنون نه ادای کسی را در آوردهام و نه کپی کرده و مقلد کسی بودهام. اصلا هم كپیبرداری نمیكنم چون همیشه اعتقاد دارم كه کپیبرداری و تقلید از این و آن هم یك نوع دزدی فرهنگی حساب میشود.
مثلا شخصی سالها زحمت كشیده و معرفی شده است، اما خیلی سریع بعضی حاضری خور میخواهند از صدا و سبك همان خواننده تقلید کنند.
یك روز در دفتر آقای مسعود كیمیایی به اتفاق آقای تبریزیان و شادمهر عقیلی نشسته بودیم؛ آقای كیمیایی مشغول تدارك فیلم «اعتراض» بود.
من یك سوال سینمایی از استاد پرسیدم و جواب خوبی از ایشان شنیدم كه گفتند این هنر و سبك كار، مخصوص خود من است، این سبک بهنام من سند خورده است و بهنوعی بیننده با سینمای كیمیایی آشناست و آن را میشناسد.
میگفت هر آنچه هنر تو خالصتر باشد، همیشه مال توست نه كسی دیگر. پس سعی کن هنرت اختصاصی خودت و خالص باشد.
به نظر میرسد خوانندگان نسل قبل که از این عرصه دور ماندهاند، نمیتوانند جایگاه گذشته خود را به دست آورند، اینطور است؟
بستگی به خود خوانندگان همان دوره دارد كه چگونه میخواهند كار كنند. اما این نسل جدید كه شنونده هستند، امروزه خیلی سریع به كارهای روز دنیا دسترسی دارند و این مساله، كار را برای ما قدیمیها سخت میکند.
من همه تلاش خودم را میكنم تا در این بلبشوی بازار اینترنتی موسیقی امروزی، كار خوبی ارائه دهم، مثل همین دو ترانه آخرم «زخم عشق» و «مولا علی» كه در كار جدیدم هم با دوستان هنرمندم آقای مهدی غفوریان، نیما نورمحمدی و ابراهیم جلالی همکاری داشتم.
به این منظور چه تدابیری را در نظر گرفتهاید؟
بیشتر سعی میكنم ترانههای زیادی كه به دستم میرسد را با حوصله بخوانم و از دوستان موزیسین و اهل فنی که دارم، مشاوره بگیرم و همینطور از دوستان آهنگسازی كه تجربههای خوبی در زمینه موسیقی و آهنگسازی و همینطور بازار موسیقی دارند.
چرا این روزها همه سعی میکنند تمامی کارهای مربوط به یک قطعه موسیقی را شخصا انجام بدهند؟
من زیاد موافق این نیستم كه همه كارها را یك نفر انجام بدهد، بلکه بیشتر با كار تیمی موافق هستم، ولی فكر میكنم شرایط اقتصادی موجود در جامعه هم تاثیرگذار باشد.
البته اینكه یك نفر بتواند همه كارها را خودش انجام دهد، حتما تواناییهای زیادی دارد و این از هنرمندی اوست که این همه کار را بلد است. ولی به شخصه در مرسیقی كار تیمی و همفكری را بیشتر میپسندم.
در آخر؟
خوب است که یادی از خوانندگان گذشته شود و امیدوارم کسانی که در عرصه خبر و خبررسانی فعالیت میکنند، سواد و علم خود را در زمینه کاریشان بالا ببرند تا بتوانند در آن مفید واقع شوند. چون در حال حاضر، نسل جدید خبرنگاران در حوزه موسیقی اطلاعات درستی از هنرمندان قدیمی دهههای ۷۰ و ۸۰ ندارند.
ارسال نظر