آغاز پخش فصل جدید یک سریال کاملا آمریکایی
تروریست هایی که تروریست نیستند
شبکه کایلی شو تایم کشور ایالات متحده از سال ۲۰۱۱ میلادی شروع به پخش سریالی در مایه های جاسوسی و امنیتی کرده به نام «سرزمین مادری» یا همان Homeland: مجموعه ای که توانسته توجه گروه وسیعی از بینندگان، از رئیس جمهور آمریکا گرفته تا سریال بازهای خاورمیانه ای را به خود جلب کند.
هفته نامه چلچراغ - علی معروفی: شبکه کایلی شو تایم کشور ایالات متحده از سال 2011 میلادی شروع به پخش سریالی در مایه های جاسوسی و امنیتی کرده به نام «سرزمین مادری» یا همان Homeland: مجموعه ای که توانسته توجه گروه وسیعی از بینندگان، از رئیس جمهور آمریکا گرفته تا سریال بازهای خاورمیانه ای را به خود جلب کند. این سریال که اولین قسمت از فصل پنجم آن هفته گذشته پخش شده، شرح عملیات محیر العقول اعضای سرویس امنیتی ایالات متحده است علیه تهدیدهای امنیتی و تروریستی شگفت انگیزی که از اقصی نقاط جهان متوجه این کشور می شود.
سریال از همان ابتدای پخش فصل اول مورد توجه منتقدان سینمایی قرار گرفته و اسم و رسم درخور توجهی پیدا کرده است.
داستان های هیجان انگیز و جان دار، ریتم نفس گیر و پرضربان، کارگردانی شسته رفته و قابل قبول و از همه مهم تر شخصیت هایی ملموس و چندبعدی که به مدد بازی های مثال زدنی بازیگران سریال جان گرفتند، از جمله نکات مثبت مطرح شده توسط منتقدان بود و از آن جا که تعریف و تمجید خشک و خالی به قول معروف بی مایه فطیر است، این سریال چند جایزه امی و گلدن گلوب هم به عنوان پشتوانه این مدح و ثناها مال خود کرد که حرف و حدیثی از تویش در نیاید.
یک فصل سوم جنجالی!
در فصل های مختلف این سریال نویسندگان سراغ گروه ها و کشورهای مختلفی مر وند که درگیری های اطلاعاتی و امنیتی با کشور آمریکا دارند و طبعا یکی از کشورهای مختلفی می روند که درگیری های اطلاعاتی و امنیتی با کشور آمریکا دارند و طبعا یکی از این کشورها ایران است.
پس همان گونه که انتظار می رفت، در فصل سوم مجموع، سر و کله تعدادی جاسوس و تروریست و آدم خطرناک ایرانی در سریال پیدا شد. در همان دوران پخش فصل سوم سریال، بعضی رسانه های داخلی به این قضیه پرداختند و ماجرای شخصیت ایراین سریال با نام مستعار ناصر حجازی (!) شهرتی به هم رسانید.
و اما نکات قابل ذکر در مورد این فصل و مشخصات چهره کشورمان در این سریال به قرار زیر است:
اول: شخصیت های ایرانی سریال و به ویژه ایرانی هایی که در جبهه مقابل دستگاه های امنیتی آمریکا قرار گرفته اند، مطلقا بویی از ایرانی بودن نبرده اند! یعنی دقیقا یک تعداد شخصیت های بد فیلم های آمریکایی در سنین مختلف ردیف شده و به ضرب و زور ته ریش و پیراهن یقه بسته و تسبیح و... ایرانی قالب شده اند. عجیب است که ظاهرا بازیگران ایرانی الاصل سریال هم وقت و حوصله یادآوری پاره ای از ساده ترین نکات را به گروه سازنده سریال نداشته اند.
دوم: فضای ایران و به ویژه شهر تهران که بارها در این فصل سریال دیده می شود، مطابق معمول بسیاری فیلم و سریال های دیگر آمریکایی (که ایران امروز را نمایش می دهد) یک چیزی فیمابین مراکش قرن نهم هجری و منامه ۱۴، ۱۵ سال پیش و کابل ۱۰، ۱۲ سال آینده از کار درآمده! یعنی محض نمونه حتی یک ساختمان با معماری شبیه ساختمان های تهران یا یک ماشین مشابه ماشین های امروز تهران در آن دیده نمی شود. فونت شماره پلاک ماشین ها به سبک خط کوفی منقوط ابوالاسود دوئلی (!) بوده و پوشش گیاهی تهران دقیقا همان پویشش گیاهی بنارس است.
سوم: دکوراسیون فضاهای داخلی ایران هم در کمال ناباوری فرمی عربی پاکستانی هندی دارد و کم کم آدم را به شک می اندازد که طراحان صحنه این فیلم ها یک سری عناصر به زعم خودشان شرقی، مثل قلیان و قالی و پارچه ترمه و قطعات منبت کاری شده دارند که تا لازم باشد، یک فضای ایرانی افغانستانی یا مثلا پاکستانی و عراقی به وجود بیاورند، تعداد از آن ها را با چیدمان های مختلف در صحنه می چینند و اکشن!
چهارم: یک صحنه در همین فصل سوم هست که مصاحبه نیکولاس برودی (شخصیت نفوذی آمریکا به ایران که تحت عنوان کسی که به کشور خود پشت کرده وارد ایران می شود) را با تلویزیون ایران نشان می دهد که لوگوی گوشه صفحه به زبان عربی است و هیچ کس هم به روی خودش نمی آورد.
پنجم: نمی دانیم عرق و تعصب ایرانی بودن است، آشنایی تا مغز استخوان با این آب و خاک و این فرهنگ است، یا چیز دیگر، اما واقعا به نظر نمی رسد این سریال که هر ایرادی داشت، حداقل عیب و نقص فیلمنامه ای و مربوط به طرح و نقشه داستانی و شخصیت پردازی با هیچ سریشمی به آن نمی چسبد. در این فصل کذایی سوم ناگهان افت کرده و از این قبیل مشکلات هم پیدا می کند.
شخصیت های تک بعدی و غیرواقعی می شوند، چفت و بست داستان لق می شود و اتفاقات آبکی و بدون پشتوانه می افتد. حتی انگار بازی بازیگران همه به شکل قابل توجهی افت می کند. نمی دانیم شاید ما نمی توانیم بی غرض و بی طرف بینیم.
خلاصه این که این سریال که بعد از پدیده خارق العاده «آرگو» در ساخت و پرداخت ایران امروز و شخصیت پردازی ایرانیان هنگامه ای جدید برپا کرده، با فصل جدید خود می رود که شکل جدیدی از تروریسم را در جای دیگری از جهان به نمایش بگذارد. از حق که نگذریم، فصل چهارم سریال که در پاکستان می گذشت، تا حد قابل توجهی توانست خاطره تلخ نمایش مضحک تروریسم ایرانی را از ذهن بیننده پاک کند. با این حال، این فکر از ذهنمان بیرون نمی رود که اگر آن ها با آن امکانات و تجربه در بازنمایی و ساخت صحنه های معاصر یک کشور دیگر به چنین وضعی می افتند، اگر یک وقت خدای ناکرده قرار باشد ما با این بضاعت سینمایی و امکانات، مثلا یک کشور غربی را بازسازی کنیم، نتیجه امر چه خواهدبود.
ارسال نظر