محمد علی ابطحی: تئاتر را بیشتر از سینما دوست دارم
محمدعلی ابطحی اینروزها در صفحات شخصی خود در اینستاگرام و فیسبوک بسیار فعال است و هر چندوقت یکبار میتوان نظر او درباره یک فیلم، برنامه تلویزیونی یا تئاتر را در این صفحهها دید.
- آقای ابطحی، پستهایی که درباره برنامههای تلویزیونی در صفحههای شخصیتان منتشر میکنید خبرساز میشود. اینروزها بیشتر تلویزیون میبینید؟
کنترل تلویزیون در خانه ما هم مثل بیشتر خانوادهها دست من نیست. من بیشتر در خانه همسایه که ماهواره دارند، برنامههای خبری را میبینم! غیر از بخش خبری، چندان تلویزیون نمیبینم. ولی هرکسی در خانواده ما از آن سهمی دارد. البته سهم من هم همان اخبار ماهواره همسایه است و به اخبار داخلی کمتر مراجعه میکنم. به خصوص که با توجه به لحظه به لحظه شدن انتشار اخبار و گستردگی نرمافزارهای پیام رسان در گوشیهای همراه، به نظرم کمتر خبری در تلویزیون موقع اخبار گفته میشود که تا آن ساعت نشنیده باشم. در نتیجه منابع خبریام خارج از تلویزیون است و ارتباط مستمری با تلویزیون ندارم. البته گاهی که همه خانواده دور هم برنامهای را میبینند با آنها تماشا میکنم، مثل برنامه «خندوانه» که تقریبا بیشتر وقتها مثل دیگر خانوادهها، پای سفره آن مینشینیم.
- در پستهای اخیرتان درباره «تنهایی لیلا» هم نوشته بودید، سریالها را دنبال نمیکنید؟
سریالها را میبینم اما نه خیلی مرتب. ولی نقدها را درباره فیلمها و سریالهای سینما و تلویزیون به طور مرتب مطالعه میکنم و به طور کلی اطلاعات خوبی درباره آنها دارم. مثلا درباره فیلم «محمد رسولالله» این اتفاق افتاده بود؛ پیش از آنکه این فیلم را در سینما ببینم، چند نکته درباره آن گفته بودم که برگرفته از همین نقدها بود. بعد از دیدن فیلم درباره آن نظر دادم.
- نظرتان درباره فیلم «محمد رسولالله» چیست؟
فیلم بسیار خوش تصویری است، اما به عنوان مخاطب میتوانیم بفهمیم که فیلمنامه و قصه ندارد. این فیلم بخشهایی از زندگی پیامبر (ص) را به تصویر کشیده و چشمنواز و قابل تقدیر است. میتوانید از آن لذت ببرید و در زمان سه ساعته فیلم مخاطب را خسته نمیکند. البته معتقدم اگر مجید مجیدی، نام آن را «محمد رسولالله» نمیگذاشت، زمینه مقایسه آن با ساخته مصطفی عقاد پیش نمیآمد و توقع از آن تا اینحد بالا نمیرفت و مخاطب هم انتظار نداشت که همه زندگی پیامبر (ص) به تصویر کشیده شده باشد. البته الزاما قرار نیست شخصیتهایی که ما دوستشان داریم، حتما زندگی اکشن و قابل به تصویر کشیدنی داشته باشند.
در واقع معجزه زندگی ایشان کلامش بود که شاید در تصویر اتفاق قویای از آب درنیاید. فیلم هم به این معجزه زیاد توجه نکرده و بیشتر درگیر حاشیه زندگی پیامبر شده. البته فیلم یک نخ تسبیح دارد که بخشهای مختلف آن را به هم وصل میکند و آن نخ تسبیح، یهودیستیزی است. من به عنوان رئیس موسسه گفت و گوی ادیان این را نمیپسندم. به خصوص که این ماجراها را جامعه کلیمیان هم قبول ندارند و مستندات محکمی هم ندارد. حتی اگر هم مستندات محکمی در اینباره وجود داشته باشدة در شرایط فعلی فکر میکنم پرداختن به این قضیه درست نبود، به خصوص برای فیلمی که سعی دارد پیامبر را رسول مهربانیها نشان دهد. در شرایط فعلی یهودیستیزی میتواند یک آسیب باشد و مطرح کردن آن برای دنیای امروز و زندگی مسالمتآمیز ادیان در کنار هم مناسب نیست.
- آخرین فیلمی که در سینما دیدید، چه بود؟
(مکث میکند)... فعلا همین فیلم «محمد رسولالله» را در خاطر دارم. راستش را بخواهید بیشتر در خانه فیلم میبینم و فیلمهای روز دنیا را دنبال میکنم اما به خاطر ندارم که پیش از فیلم مجید مجیدی کی برای دیدن یک فیلم ایرانی، به سینما رفتم.
پس فیلمهای آخری که در خانه دیدهاید کدام است؟
فیلمهای «قبل از این که برویم» [محصول ۲۰۱۴] و «زن طلاییپوش» [محصول ۲۰۱۵] را به تازگی دیدهام. به جز فیلمهای روز جهان، بیشتر فیلمهای خوب را از قسمت «فیلمهای برتر» سایت IMDB میخوانم و انتخاب میکنم.
- با توجه به اینکه فیلمهای روز دنیا را میبیند، وضعیت سینمای ایران نسبت به سینمای جهان را چطور ارزیابی میکنید؟
سینمای ایران به تناسب کشورهای دیگر و نسبت به امکاناتی که در اختیار دارد، بسیار موفق و بالنده عمل کرده است. سینما در واقع بزرگترین پنجره هنری است که توانسته نمایندگی و معرفی هنر ایران را به دنیا بهر عهده داشته باشد و نسبت به شاخههای هنری دیگر، در دنیا شناخته شدهتر است. به نظرم سینمای ایران از لحاظ کیفیت، ساخت و محتوا شاخص است. به خصوص که در سینمای ایران به مسائلی پرداخته میشود که کمتر در آثار سینمای جهان به آن اشاره شده است. دهههای بعد از انقلاب، ما سینمای متفاوتی را تجربه کردیم و همیشه سیر صعودی داشتهایم و این روند کمتر متوقف شده است. مگر در آن سالهایی که همه چیز متوقف شده بود و سینما هم به تبع آن. اما معتقدم سینما بزرگترین پنجره هنر ایران به دنیاست.
- روند تلویزیون را چطور میبینید؟ در دولتهای مختلف آیا روند آن تغییری داشته است؟ مثلا در دولت اصلاحات یا دولت و نهم و دهم تفاوتی در روند آن احساس میشود؟
تلویزیون هیچوقت ارتباطی به دولتها نداشته است و مستقل از آنها عمل میکند. همیشه هم رویکرد آن در حوزه سیاست و فرهنگ علی رغم متفاوت بودن دولتها بر اساس سیاست مستقل خودش بوده است. این را ظلم میدانم که تلویزیون را در زمان هر دولتی در ارتباط با آن دولت بدانیم.
- با این حساب تحلیلتان در سه دوره ریاست جواد لاریجانی، عزتالله ضرغامی و محمد سرافراز چیست؟ اگر بخواهید برای هر دوره یک ویژگی قائل شوید، چه خصیصهای را برجستهتر میدانید؟
دوره آقای لاریجانی را دورهای سیاسی در تلویزیون میدانم که محوریت همه برنامههای آن سیاسی بود. به خصوص در دوره اصلاحات با اصل مخالفت با اصلاحات، بیشترین اتفاقات در حوزه نیروی انسانی و محتوا در این سازمان رخ میداد. اما دوره آقای ضرغامی دورهای کمّی برای سازمان صدا و سیما محسوب میشود. به این معنی که با رشد کمّی کانالهای تلویزیونی و بزرگ شدن تلویزیون مواجه بودیم. با این نقد که کیفیت خیلی در نظر گرفته نمیشد. ولی عملکرد این دروه قابل دفاع است، چرا که در این دوران تلویزیون با رقبای قدرتمندی مثل ماهواره و اینترنت روبرو بود که مقابله با آنها بسیار مشکل است. اما این مقابله به جای کیفیت در کمیت صورت گرفت و چندان نتوانست موفق عمل کند. طلیعه دوران آقای سرافراز را نشانگر دوران خوبی برای صدا و سیما میبینم. تلویزیون روندی رو به سامان را در پیش گرفته و با کوچکتر شدن شاید به سمت کیفیتر شدن برنامهها پیش میرود. اما در نهایت باید پذیرفت که در یک دهه اخیر، رقبای بزرگی مقابل تلویزیون قرار گرفتهاند و رقابت با شبکههای مختلف که دسترسی به آنها نیز بسیار آسان است، کار سختی خواهد بود.
در حال حاضر تلویزیون چارهای جز اینکه بدنه کشور را در برنامههای خود شریک کند ندارد. دوران انحصار رسانه دیگر گذشته است و انحصار تنها امکانات دولتی را هدر خواهد داد. در زمانهای به سر میبریم که هر کسی میتواند در اپلیکشین تلگرام خود یک کانال بسازد و روزنامهای مجازی داشته باشد. معنای رسانه در اینروزها تغییر کرده و کارکرد و عملکرد تلویزیون نیز باید با توجه به این شرایط تغییر کند، باید برای بدنه فرهنگی در این زمینه فکری جدی شود.
به طور مثال ما الان در تئاتر وضعیت خوبی داریم و در حوزه رسانه هم جوانان اصل ابتکار را در نظر گرفتهاند، اما همین جوانان در رسانه ملی جایی ندارند. با این شرایط یا به رسانههای خارجی سرویس میدهند یا سرکوب میشوند. اگر بتوانند رسانه خودشان را داشته باشند حتما اقدامات و اتفاقات جالب توجهی را رقم میزنند و با وجود قانون لازم نیست که نگرانیهای امنیتی نیز در این زمینه وجود داشته باشد. فکر میکنم بسیاری از این جوانان میتوانند برگردند و همینجا فعالیت کنند. با این شرایط اتفاقا میتوانند منطقیتر و بهتر هم برنامه تولید کنند.
- در مورد سینما چطور؟ تفاوتی برای دوره جواد شمقدری با حجتالله ایوبی قائل نیستید؟
سینما خیلی مربوط به وزارتخانهها و معاونتهای آن نیست. قابلیتهای سینما در واقع در کیفیتی است که در وجود کارگردانان، بازیگران و دیگر عوامل سینما وجود دارد. دولتها ممکن است آن را سرکوب کرده باشند اما نمیتوانند آن را از بین ببرند. وقتی هم که این سرکوب برداشته میشود، دوباره هنرمندان راه خود را میروند. هنر همیشه مسیر آرامی را طی کرده که دولتها در آن تعیین کننده نیستند. هنر از درون شکل میگیرد و با بخشنامههای پارلمانی و دولتی ایجاد نمیشود؛ هنر یک باور است. همیشه کارهای خوب وجود داشتهاند و مدیریت سینما ممکن است تنها راه را برای هنرمندان سخت کند یا سینماگرنماهایی را قالب کند، ولی زمان این حرکات کوتاه است. نه این سینماگرنماها آنچنان ذوق هنری دارند که باقی بمانند و نه جامعه آنها را در دراز مدت میپذیرد. خودشان قدرت ادامه کار را در این شرایط نخواهند داشت.
- پس با این حساب، اعتقاد دارید کارهای خوبی در سینما و جود دارد و همیشه هم وجود داشته است، چرا اینقدر کم سینما میروید؟
تئاتر را بیشتر دوست دارم. حتما در هفته یک تئاتر میبینم. بیننده در سالن نمایش احساس میکند در هنر غوطهور است. تئاتر خصیصههایی دارد که به آن اعتبار میبخشد، بازیگران روی صحنه به توانمندیهایشان متکی هستند و شما میتوانید سختیهای بازیگری را هنگام تماشای نمایش ببینید. در سینما برای بازیگر امکان برداشت یک پلان دهها بار وجود دارد و لی در تئاتر اینطور نیست، این موضوع مرا جذب میکند.
- از بین نمایشهایی که این امسال دیدهاید کدام را بیشتر میپسندید؟
«تارتوف» به کارگردانی خانم رویا نونهالی را دوست داشتم، «شنیدن» به کارگردانی امیررضا کوهستانی هم اثر قابل توجهی بود.
- بین برنامههای تلویزیونی کدام سریال برایتان خاطرهانگیز است؟
یک دورهای بعد از اتفاقات سال ۸۸ مجبور بودم دقیق سریالها را ببینیم. آن دوره «شمس العماره» ساخته سامان مقدم و «نردبام آسمان» ساخته محمدحسین لطیفی را دوست داشتم.
- به سریالهای خارجی هم علاقه دارید؟
- سریالهای آمریکایی خیلی طولانی هستند و حوصلهام را سر میبرند، اما دو سیزن از یک سریال را که داستان آن در یک جزیره میگذشت دنبال کردم، از اولین سریالهایی بود که در ایران معروف شد، اما بعد از آن دیگر حوصلهام نکشید ادامه دهم. در کل باید بگویم خواندن رمان را ترجیح میدهم.
- هنوز هم به فعالیت رسانهای و فرهنگی علاقه دارید؟ اگر فرصت فراهم شود کاری در این زمینه خواهید کرد؟
من همیشه در این حوزهها فعال بودهام. الان هم پنجاه درصدی که مربوط به من است مشکلی ندارد، آن پنجاه درصد دیگر باید حل شود! به یاد دارم که زمانی که شروع به وبلاگ نویسی کردم، کمتر از بیست وبلاگنویس ایرانی وجود داشتند و من جزو اولین وبلاگنویسان فعال بودم که در یک رکورد بیسابقه شش سال تمام، بدون یک روز تعطیلی آن را با مطلب تازهای بهروز میکردم. الان هم در شبکههای اجتماعی حضور فعالی دارم. صفحه فیسبوک من ۱۶۰ تا ۱۷۰ هزار نفر عضو دارد و در اینستاگرام هم ۶۸ هزار نفر مرا دنبال میکنند.
ارسال نظر