گفت و گو با مجری صدا و سیما
مرتضی حیدری هم تلویزیون نگاه نمی کند!
مرتضی حیدری مجری - کارشناسی است که بسیار خوب در تلویزیون معرفی شده و به عنوان یک کارشناس رسانه شناخته می شود و مهم ترین برنامه های تلویزیونی را از گفت و گو با رئیس جمهور گرفته تا سران دولتی به عهده داشته است.
هفته نامه چلچراغ - محبوبه شعاعی: «به حول و قوه الهی شروع به سریال سازی کردیم و بودجه های کلانی در نظر گرفته شد و می خواهیم مفاهیم ارزشی را به مردم منتقل کنیم.» «الحمدالله مردم فهیمی درایم که درک می کنند سریال سازی با مشکلاتی همراه است و اگر کم و کاستی هم در کار باشد، آن را درک می کنند.» این ادبیات برای بسیاری از ما آشناست. به آن ها اصطلاحا ادبیات «مسئولان» می گویند. ادبیاتی که می خواهد سر مردم را «شیره بمالد» یا طوری با مردم کنار بیایند که از منظر دیپلماتیک به آن «عوام گرایی» می گویند. شاید بتوان گفت ورود این ادبیات به تلویزیون از دوران مسئولیت 10 ساله عزت الله ضرغامی، مدیر قبلی تلویزیون به سازمان و میان مدیرانش راه پیدا کرد و دیگر از آن ها جداشدنی هم نیست!
مدیرانی که گاهی اشتباه بر مسندی تکیه زدند که جز با ادای چنین کلماتی و استفاده از پوپولیسم که گاه طعنه به لمپنیسم می زد، قصه لاپوشانی بی کفایتی شان را داشتند. بگذریم از این که در این سال ها و حتی با استفاده از همین ادبیات چقدر با ریزش مخاطبانی رو به رو بودند که پای رسانه ملی نشستن به معنای توهین به شعور آن ها بود.
کسانی می توانند درباره همین سیاست تلویزیون صحبت کنند که از نزدیک با آن ها مواجه اند و می دانند در داخل سازمان چه می گذرد. مرتضی حیدری یکی از همین آدم هاست. مجری- کارشناسی که بسیار خوب در تلویزیون معرفی شده و به عنوان یک کارشناس رسانه شناخته می شود و مهم ترین برنامه های تلویزیونی را از گفت و گو با رئیس جمهور گرفته تا سران دولتی به عهده داشته است.
میزان حضور شما در تلویزیون زیاد بوده و به عنوان کارشناس رسانه شناخته می شوید. فکر می کنید چرا ارزش ها و ادبیات عامه توانسته این قدر راحت میان مدیران تلویزیونی نفوذ کند. به طوری که خیلی عامیانه با مردم صحبت می کنند و فکر می کنند با این حرف ها می توانند مردم را قانع کنند و ذهنشان را از مسائل اصلی مثل مشکلات فنی و کمبود سواد کافی منحرف کنند؟ این به نوعی توهین به شعور مخاطب نیست؟
من نمی دانم منظورتان به کدام مسئول یا به کدام اظهارنظر است، اما به عنوان یک چیزی که خیلی مهم است، شعورمندی مخاطبمان است. او قدرت تشخیص دارد و می تواند بفهمد که توضیح و پاسخی که ما می دهیم، برای فرار از مسئولیت است و به تعبیر عامه امروزی داریم می پیچانیم، آن هم بدون در نظر گرفتن شعور مخاطب یا این که توضیحاتی از سر صداقت می دهیم.
اگر تصور کنیم مخاطب ما چیزی متوجه نیست و ما به تعبیر شیکش، دیپلماتیک و به تعبیر کوچه بازاری، پیچاندن در دستور کارمان قرار گرفته، بسیار ساده لوحانه قضاوت کرده ایم! یعنی پیش خودمان تصور کنیم مخاطب نمی فهمد و مشکلی هم به وجود نمی آید. هر رسانه، هر دستگاه و هر بنگاهی که خدمتی ارائه می کند، وقتی با ذی نفعی مواجه است، برخوردش با آن ها باید با در نظر گرفتن حقوق و شعور آن ها باشد. اگر شما برای مشتری یا مخاطب خودتان حق و شعود آن ها باشد.
اگرشما برای مشتری یا مخاطب خودتان حق و شعور (این دو در کنار هم خیلی اهمیت دارد) قائل نباشید، ممکن است به این خیال باشید که پاسخ دیپلماتیک داده اید یا ساده از کنار موضوعات گذشته اید، ولی این هیچ وقت مخاطب را راضی نخواهد کرد. کسی که مسئولیتی را می پذیرد (اصلا مسئولیت در عربی یعنی پاسخ گویی، در انگلیسی هم همین معنی را می دهد)، باید در قبالش پاسخ گو باشید. پاسخ گو بودن مفهومش قانع کردن آن ها و قائل شدن حق برای آن ها و قائل بودن شعور برای آن هاست.
ولی سال هاست که در کشور ما با در نظر نگرفتن همین رویه هم سریال ساخته می شود و هم فیلم. همیشه هم با این عبارات همراه است که «مردم خوب ما درک می کنند که ما در مضیقه هستیم» یا «البته که یک سری مشکلات وجود دارد و هیچ وقت نمی توان بدون مشکل بود» «ما برای مردم احترام قائل هستیم و آن چه را که دوست داشته باشند می سازیم» و ادبیاتی نظیر این چیزها در صحبت هایشان بسیار دیده می شود. این یعنی که مسئولان ما ابایی ندارند از این که شعور مخاطب را در نظر نگیرند!
اصولا هر رسانه ای در هر جای دنیا با یک سری اهداف، سیاست ها و رسالت هایی متولد می شود. هر رسانه ای مشی مشخصی را که برایش در نظر گرفته شده، می پیماید و این خیلی طبیعی است، ولی روش هنرمندانه و حرفه ای برای انجام این رسالت ها و ماموریت ها موضوعی است که در جامعه ما و بخش های مختلف کاری مورد غلفت واقع شده است.
چه روشی؟
اگر شما بخواهید با رفتار حرفه ای و با توسل به اصول اساسی علم ارتباطات رفتار کنید، به نظر من این عبارات و این برخوردهایی که شما نام بردید، محلی از اعراب
پیدا نخواهند کرد. یعنی اگر با اصول علمی ارتباطات و روش انتقال پیام به مخاطب برخورد نکنید، طبیعی است که باید به ادبیاتی متوسل شوید که به چند نمونه از آن اشاره شد.
حالا این که چقدر شایع است و چقدر مخاطره محسوب می شود، نیاز به پیمایش علمی و برنامه تخصصی دارد. شما وقتی در تولید محتوا سرمایه گذاری نکنید، مجبورید به هر ادبیات دم دستی ای تن دهید، در حالی که ما الان در کشورمان حدود چهار، پنج میلیون دانشجو داریم و چند برابر آن فارغ التحصیل دانشگاهی.
اتفاقا بخش های تاثیرگذار اجتماع ما هم همین اقشار هستند و این ها در می ان اطرافیان و خانواده هایشان به عنوان مرجع شناخته می شوند. طبیعی است که نمی شود با این جمع با روش عوام فریبانه و مثال هایی از آن دست که شما بیان کردید، برخورد کرد.
فکر می کنید تلویزیون چقدر تحت تاثیر این نگاه است؟ اصلا از دیدگاه شما تلویزیون چقدر تسخیر همین عوام فریبی که شما گفتید شده؟
من ارزیابی علمی از این دیدگاه را در تلویزیون ندارم. ضمن این که شاید من برخی ادبیات افراد را نپسندم. گستره تلویزیون و رادیو آن قدر وسیع است که شبانه روزی فعالیت می کنند، آن هم به صورت داخلی و بین المللی. این که ببینیم چقدر عوام گرایی در تلویزیون وجود دارد، نیاز به بررسی علمی دارد.
ولی نمی شود انکار کرد که تلویزیون جزو طلایه داران رواج پوپولیسم در میان مردم است!
من در شبانه روز خیلی هنر کنم، شاید دو ساعت برنامه های تلویزیون را تماشا کنم، اما از نظر من به هر میزان که پوپولیسم وارد تلویزیون شده باشد، اصلا قابل قبول نیست. مثلا ما در ارزش های تعریف شده خبر اصطلاح «ربان خبر» را که زبان معیار یک جامعه است، در نظر می گیریم.
این عبارت در همه جای دنیا هم یک تعریف بین المللی است. یعنی شما وقتی در قالب خبری با مخاطب صحبت می کنید، نه باید با ادبیات سعدی و حافظ حرف بزنید و نه با ادبیات کف کوچه و بازار.
یک ادبیات با معیاری متوسط از تحصیل کرده های جامعه؛ تا اگر کسی زبان فارسی را در خارج از ایران یاد گرفته باشد، بتواند آن را متوجه شود. طبیعی است که در سریال هایی که به موضوعات عمومی جامعه نمی پردازد، نمی توان با زبان خبر صحبت کرد. چون این سطحی بالاتر از سطح مردم عادی را دارد و برای مخاطب نامانوس خواهد بود، ولی معنایش این نیست که شما در سریال حرف هایی بزنید که برای همان قشر ویژه هم نامانوس باشد.
ولی قرار نیست با همین زبان عامه چیزهایی را به مردم ارائه کنیم که به صورت عادی آن ها دلشان نخواهد آن پیام را دریافت یا تماشا کنند. حتی شاید خودشان نسبت به آن موضوع اشراف دارند و نیازی ندارند کسی به آن ها دیکته کند. مثل همین سریال «تعبیر وارونه یک رویا» که دارد بعضی از ارزش های انرژی هسته ای را به صورت نچسبی به مردم دیکته می کند!
بله، درست می گویید. هر چیزی باید اصول خودش را داشته باشد و حرفه ای گری هم باید در صدر هرگونه برنامه سازی سینما، تلویزیون، رادیو و هر رسانه ای باشد. همان طور که گفتم، باید برای مخاطب شعور قائل بود و فکر نکرد که اگر این مسائل را بیان می کنیم، مردم به راحتی آن را می پذیرند و دیگر مشکلی نیست و همه رسالت های ما به نتیجه رسیده است.
ارسال نظر