دو راه برای حل یک مسئله
آیا «بهتره با سال تماس بگیری» تکرار برکینگ بد است؟
برکینگ بد را تماشا کرده اید، از آن لذت برده اید و حالا با سریال «بهتره با سال تماس بگیری» رو به رو می شوید. واکنش شما به این سریال چیست؟ «بهتره با سال تماس بگیری» با نماهایی شروع می شود سیاه و سفید که سال گودمن را که حالا جیمی نام دارد و در یک رستوران در نبراسکا پیش خدمت شده نشان می دهد.
مجله همشهری سینما 24 - حسین عیدی زاده:
مسئله اول: برکینگ بد را تماشا کرده اید، از آن لذت برده اید و حالا با سریال «بهتره با سال تماس بگیری» رو به رو می شوید. واکنش شما به این سریال چیست؟ «بهتره با سال تماس بگیری» با نماهایی شروع می شود سیاه و سفید که سال گودمن را که حالا جیمی نام دارد و در یک رستوران در نبراسکا پیش خدمت شده نشان می دهد. دیگر خبری از سال پرحرف و شوخ و شلوغ نیست، او آدمی است مظلوم و ساکت که توی لاک خودش است.
در خانه هم انگار کاری ندارد جز این که بنشیند و تبلیغات ارزان قیمت قدیمی تلویزیونی خود را نگاه کند. شروعی بسیار جذاب برای «بهتره با سال تماس بگیری»، اما آیا این شروع، تازه و نو است؟ (این که سریال ادعایی نو بودن دارد یا نه در مسئله دوم بحث می شود)
پاسخ منفی است، شکل تصاویر و حتی حالت مغموم سال کاملا یادآور والتر وایت است وقتی ناپدید شد و در کلبه ای تنها زندگی می کرد. درواقع با دیدن این تصاویر می دانیم که همان تراژدی که برای والتر رخ داد، برای سال هم رخ می دهد.
از طرفی ما در طی چهار فصلی که سال در برکینگ بد حضور داشت هم به فلاکت کشیده شدنش را دنبال کردیم و می دانیم او چطور به این سرنوشت دچار شده. پس سریال جدید دنبال چیست؟ خیلی سریع با فلاش بکی که به سال ۲۰۰۲ زده می شود با سال گودمن رو به رو می شویم که هنوز سال گودمن نشده و همه او را به نام واقعی اش یعنی جیمی مک گیل صدا می زنند. یک وکیل خرده پای بدبخت بی پول که به هر دری می زند تا اسمی برای خودش پیدا کند.
اینجاست که متوجه می شویم سریال می خواهد بدل شدن جیمی پخمه به سال زبان باز را دنبال کند. آیا این خط روایی آشنا نیست؟ والتر هم یک دبیر معمولی شیمی بود که به حقش نرسیده بود و وقتی فهمید سرطان دارد به سیم آخر زد و به سلطان مواد مخدر بدل شد. دیدن یکی- دو قسمت اول «بهتره با سال تماس بگیری» اوضاع را بدتر هم می کند. چرا؟
برای این که گرفتار شدن سال و دو خلافکار خرده پایی که استخدام کرده در دستان توکو بیش از آن که ادای دینی به سریال اصلی باشد یکی از ضعیف ترین بخش های سریال را رقم می زند. فصل عجز و التماس سال در بیابان به توکو. انگار خود والتر وایت باشد که با پای توکو افتاده که او را نکشد. فقط تفاوت این است که سال کمی زنانه رفتار می کند و والتر مردانه تر. اما این دو قسمت و حتی نیمه اول فصل نخست «بهتره با سال تماس بگیری» چیز جدیدی به بیننده عرضه نمی کند و دقیقا همان چیزهایی را که در برکینگ بد بدبع و نو بود، نشخوار می کند. اما آیا واقعا «بهتره با سال تماس بگیری» یک سریال تکراری است؟
مسئله دوم: سریال برکینگ بد را تماشا کرده اید اما موقع تماشای «بهتره با سال تماس بگیری» کلا والتر وایت و ماجراهایش را فراموش کرده اید یا اصلا برکینگ بد را ندیده اید. واکنش شما به سریال جدید چیست؟ مسلما احساس می کنید با سریالی رو به رو هستید که فیلمنامه اش با هوش و ذکاوت نوشته شده، شخصیت ها چندبعدی هستند و پتانسیل این را دارند که شما را در هر لحظه غافلگیر کنند. با جیمی/ سال همذات پنداری می کنید، او هم مثل همه آدم ها حقش خورده شده، به چیزی که لیاقتش بوده نرسیده و در به در دنبال راهی است برای این که خودش را بالا بکشد.
از پرحرفی ها و منطق های بی منطق او لذت می برید و هرچند اول سریال نشان داده او به فلاکت می رسد اما دوست دارید بدانید چطور این اتفاق افتاده. تازه فقط همین هم نیست؛ چاک برادر موذی سال/ جیمی آدمی بسیار جذاب است، ایده ترس او از امواج مغناطیسی خیلی به دلتان می نشیند. مایک را که تقریبا در تمام فصل در کیوسک نگهبانی می بینید به شدت دوست دارید و واقعا دلتان می خواهد بدانید چه رازی در زندگی او هست و وقتی از این راز مطلع می شوید به هوش نویسندگان ایمان می آورید.
سریال سکانس جذاب هم کم ندارد نو نمونه اش پیداکردن خانواده ای است که پلو هنگفتی بالا کشیده اند و در بیابان پشت خانه چادر زده اند. حس می کنید سال که به آنها برسد حالشان را می گیرد و لوشان می دهد. اما نویسندگان باهوش تر از این حرف ها هستند و پیچی جالب به داستان می دهند.
با تمام شدن فصل هم بیشتر تشنه دیدن فصل دوم می شوید چون سال به درونتان رخنه کرده است و واقعا دوست دارید باز هم همراهش باشید. اما آیا این اولین سریالی است که چنین پیچ ها و جذابیت هایی دارد؟
راه حل: به نظر می رسد که معنای دو قضیه بالا این است که «بهتره با سال تماس بگیری» برای کسانی دیدنی است که یا برکینگ بد را ندیده اند یا از آن خوششان آمده و دوست دارند مشابهش را ببینند. اما واقعیت چنین نیست. مثل فصل اول برکینگ بد یک مقدمه طولانی است. یک مقدمه برای معرفی شخصیت اصلی و نه برای طراحی و پی ریزی خط اصلی داستان.
برکینگ بد از فصل دوم اوج گرفت و «بهتره با سال تماس بگیری» هم به نظر می رسد چنین پتانسیلی دارد (حتی برای بینندگان سخت گیر هم فصل های سفر به شیکاگو، فکش بک به گذشته شخصیت ها و رابطه سال/ جیمی با وکیلی که دوستش دارد و قبلا محبوبه اش بوده و برادرش و البته مایک کاملا دیدنی و جذاب هستند) اما واقعا نمی شود از این مسئله گذشت که امپراتوری سال دارد روی شانه امپراتوری والتر ساخته می شود و این یک نکته خیلی ظریف را یادآوری می کند: وقتی اولین بار سال را در برکینگ بد می بینیم، متوجه می شویم که او یک غول دنیا وکالت نیست و واقعا وکیلی خرده پاست.
به عبارتی دیگر جیمی/ سال در بهترین حالت در طی سریال «بهتره با سال تماس بگیری» از یک وکیل بیکاره پخمه به یک وکیل متوسط زبان باز بدل می شود و با هیچ منطقی خیلی مسیر جذابی پیش روی سریال نیست و نمی شود سریال درخشان ساخت که همه چیزش وابسته به شخصیت های فرعی و پرونده های وکالت شخصیت اصلی باشد و نه خودش.
«بهتره با سال تماس بگیری» یک راه برای جداکردن خودش از مقایسه با برکینگ بد و بدل شدن به سریالی تر و تازه دارد که احتمالا نویسندگان سریال هم به آن فکر کرده اند: درگیر کردن سال مفلوک این روزها و روایت زندگی امروز او و به سرانجام رساندن آن در همان نبراسکای سرد، نه بازی بازی کردن با راه های موفق و آزموده سریال قبلی.
ارسال نظر