مارک رافالو، آقای نقش های مکمل
مارک رافالو از بازیگرانی بود که بعد از اثبات توانایی هایش در چندین و چند نقش فرعی قابل اعتنا توانست بیشتر از گذشته سری تو سرها در بیاورد و به بازیگر معتبری تبدیل بشود.
مجله همشهری سینما 24: نقش مکمل در هالیوود هم می تواند سکوی پرتاب باشد و هم باتلاق عمیق. کم نبوده اند بازیگرانی که بعد از موفقیت در یکی- دو نقش مکمل به بازیگر تیپیکال این جور شخصیت ها تبدیل شده اند و دیگر نتوانسته اند هویت متفاوتی برای خود در قالب نقش های اول کسب کنند. صد البته که خود بازیگر هم باید از ویژگی های لازم برای راه یافتن به پانتئون نقش اولی ها برخوردار باشد. مارک رافالو یکی از همین بازیگران بود که بعد از اثبات توانایی هایش در چندین و چند نقش فرعی قابل اعتنا توانست بیشتر از گذشته سری تو سرها در بیاورد و به بازیگر معتبری تبدیل بشود.
2007- زودیاک
نقش بازرس دیوید توشی در زودیاک همین کارکرد را در کارنامه ی رافالو پیدا کرد و نامش را بیشتر از گذشته بر سر زبان ها انداخت. جالب این که خودش در ابتدا به قبول نقش بی میل بود و با اصرار دیود فینچر حاضر به امضای قرارداد شد. خودش گفته: «در نهایت از مدل حرف زدن فینچر و کاری که می خواست بکند خوشم آمد.» رافالو هر مقاله و کتبی را که درباره سوژه فیلم وجود داشت خواند و با شخصیت واقعی بازرس توشی هم گفت و گو کرد. همان جا بود که فهمید توشی قدرت بی نظیری در به یاد آوردن همه چیز دارد و این وجه از وجودش می تواند به یکی از جذابیت های نقش تبدیل شود.
۲۰۱۰- جزیره شاتر
یک نقش مکمل آن هم در کنار لئوناردو دی کاپریو هم می تواند انتخاب خوبی باشد و هم انتخابی اشتباه. هم می تواند نام و چهره بازیگر را به کمک هم بازی محبوبش مطرح کند و هم او را زیر سایه سنگین ستاره ای مثل دی کاپریو قرار دهد و راه بروز توانایی هایش را سد کند. به خصوص که نقش پیشنهادی باز هم یک پلیس بود که در فیلم های هالیوودی مدل های مختلفی از آن به نمایش درآمده و بازیگران زیادی در قالب آن فرو رفته اند. رافالو اما می دانست اسکورسیزی فیلمسازی نیست که به قواعد مرسوم تن بدهد و از کلیشه ها تبعیت کند.
هرچه باشد در فیلم های او همیشه نقش های مکمل به اندازه نقش های اصلی اهمیت داشته اند و گاهی حتی مثل رفقای خوب بیشتر از بازیگر نقش اول به چشم آمده اند. رافالو با اتکا به همین ویژگی ها پذیرفت به جزیره مخوف فیلم پا بگذارد و به مولفه های یک درام روان شناختی تن بدهد. سعی کرد وجه آسیب پذیر شخصیت را هم پررنگ نگه دارد تا تماشاگرها ارتباط نزدیک تری با او برقرار کنند. البته رافالو خوش شانس بود که توانست این نقش را به دست بایودر. چون مارتین اسکورسیزی و لئوناردو دی کاپریو قبل از او به رابرت داونی جونیور و جاش برولین فکر کرده بودند و بدشان نمی آمد یکی از آنها بتوانند این نقش را بر عهده بگیرد.
۲۰۱۲- اونجرز
هالک برای خلی از بازگیران هم سطح رافالو صرفا یک ابرقهرمان محبوب بود؛ شخصیتی که قدرتی خارق العاده پیدا می کرد و خواسته یا ناخواسته در موقعیت هایی چالش برانگیز قرار می گرفت. اما رافالو این نقش را بعد از ادوارد نورتون در فیلم هالک به دست آورد، تصمیم گرفت ابعاد کمرنگ مانده آن را پررنگ کند و رنگ و بویی رافالویی به آن ببخشد.
خودش در مصاحبه هایش گفته به نظرش هالک یک جور هملت مدرن برای بازیگران هم سطح اوست. نه فقط به این دلیل که بازیگران متعددی در فیلم های مختلف نقش او را بازی می کنند، بلکه به این خاطر که هالک مثل هملت از یک دوگانه خیر و شر رنج می برد و دائما با خودش کلنجار می رود تا بتواند بنی این دو وجه تعادل ایجاد کند. در گفت و گوهایش می گفت تعجب می کند که چرا تا به حال هیچ کس واقعا در نقش هالک فرو نرفته، به همین دلیل تصمیم گرفته نگذارد این هیولای سبز را با استفاده از تکنولوژی سی جی آی بازسازی کنند.
۲۰۱۳- دوباره شروع کن
رافالو مثل خیلی از سینمادوستان یکی از طرفداران و علاقه مندان فیلم یک بار جان کارنی بود. به نظرش توانایی جان کارنی در رسیدن به یک حس و حال عاشقانه کنترل شده و در عین حال وفاداری به واقعیت زندگی روزمره از دستاوردهایی بود که او در این درام موسیقی محور به دست آورده بود.کارنی از این علاقه مطلع بود و به محض این که اولین نسخه فیلمنامه اش آماده شد آن را به همراه درخواست بازی در فیلم برای رافالو فرستاد.
همان طور که انتظار داشت رافالو بی چون و چرا پذیرفت. در نقش دنی مولیکان فرور برود؛ نقش یک موزیسین سابقا موفق که حالا در آستانه ی فروپاشی قرار گرفته و هم در زندگی شخصی اش به بحران خورده و هم زندگی حرفه ای اش در معرض نابودی قرار گرفته. آرام آرام این فیلم به یکی از شخصی ترین پروژه های رافالو تبدیل شد که حاضر بود برایش هرکاری بکند و با کمال میل برایش وقت بگذارد. به همین دلیل اجازه داد پسرش هم در آن حضور کوتاهی داشته باشد و نقش یکی از اعضای گروه موسیقی را برعهده بگیرد. هرچند دستاورد کم نظیر رافالو در دوباره شروع کن از چشم خیلی از سینمادوستان دور ماند و در سایه ی فیلم های پرهزینه و پربازیگر سال گم شد.
۲۰۱۴- فاکس کچر
رافالو برای این نقش دومین بار بعد از حال بچه ها خوب است تا نامزدی اسکار بهترین نقش مکمل پیش رفت. برای نقشی که نزدیک چهارده کیلو به خاطرش وزن اضافه کرد و برای رسیدن به آمادگی جسمی مناسب از پنج- شش ماه قبل از شروع فیلمبرداری تمرینات سختی را شروع کرد تا کاملا به کشتی گیر مدال آور آمریکایی تبدیل شود. برای شباهت دقیق تر به دیوید شولتز حاضر شد ریش هایش را هم بلند کند و در شکل راه رفتن هم کاملا ادای کشتی گیرها را دربیاورد.
او و چانینگ تاتوم تمریناتشان را حتی در روزهای فیلمبرداری هم ادامه می دادند و آن قدر به لحاظ جسمی و روحی تحت فشار قرار گرفتند که حتی گفته می شود یک شب هر دو به گریه افتاده اند. رافالو خیلی خوب می دانست در این درام روان شناختی و تاثیرگذار رقبای سختی همچون استیو کارل و چانینگ تاتوم دارد و اگر نتواند همپای آنها در قالب نقش فرو برود، کم کاری اش خیلی زود به چشم می آید.
به خصوص در مقابل استیو کارل که به قدری در نقشش فرو رفته بود که به گفته خود رافالو عوامل پشت صحنه معمولا جزئت نمی کردند با او هم کلام بشوند. رافالو تحت تاثیر این جو قرار نگرفت و یکی از بهترین نقش مکمل های چند سال اخیر سینمای آمریکا را روی پرده به نمایش گذاشت. نتیجه اش را هم البته دید و بعد از مدت ها با تحسینی یکپارچه مواجه شد.
ارسال نظر