کپی رایت، الفبای فراموش شده هنر
اقتصاد بیمار همه حیطه ها را بیمار می کند؛ مثل کرمی که به جان سیب می افتد، وقتی حلقه فشار اقتصادی تنگ تر و تنگ تر می شود، آدم ها لاجرم به فکر بکر گریز از مهلکه می افتند. شغل های کاذب در جامعه، متولد می شوند.
هفته نامه چلچراغ - سعید طاهری: اقتصاد بیمار همه حیطه ها را بیمار می کند؛ مثل کرمی که به جان سیب می افتد، وقتی حلقه فشار اقتصادی تنگ تر و تنگ تر می شود، آدم ها لاجرم به فکر بکر گریز از مهلکه می افتند. شغل های کاذب در جامعه، متولد می شوند. شغل هایی که نیاز به سرمایه اولیه و لوکیشن ندارند. همین می شود که روزانه، خرت و پرت فروش های مترو، افزون می شوند. احتمالا تا چند سال آینده، یا تعداد دست فروش های توی مترو بیشتر از مسافرها می شود یا تمامی مسافران به دست فروشی می افتند.
این اوضاع زیرزمین متروپولیس تهران است. وضعیت در خیابان های تهران نیز، به همین منوال است. آخرین ساخته موزیسین ها و کارگردان های سینمای ایران و جهان را می توان کف خیابان های شهر/ جنگل به وفور یافت. این در حالی است که نسخه های اصلی تمام این آثار در بازار موجود است و دسترسی به آن ها، آسان... البته سال های سال است که قانون کپی رایت در بسیاری از کشورهای جهان وضع شده و ایران هم مدتی است که ادعای پیوستن به این جریان را دارد. هرچند در عمل چنین نیست و حتی برخی از فروشگاه های مجاز هم، کپی فروشی می کنند. سایت بیپ تیونز از معدود فروشگاه های مجازی است که در راستای این قانون شروع به فروش آثار هنرمندان کرده و با همکاری آنان، آثارشان را به فروش می رساند.
در چنین شرایطی که مردم کوتاه ترین و ارزان ترین راه دسترسی به این آثار را انتخاب کرده اند، حال این سوال پیش می آید که چرا هنرمندانی که باید الگوی مردم باشند، دست به سرقت هنری می زنند؟... کپی برداری یا دزدی محترمانه، مثل نقل و نبات بین صاحبان هنر رواج دارد و موضوع اصلی بحث ما، همین است.
کپی رایت چیست؟
قانونی جهانی جهت صیانت از آثار هنری...
چرا کپی رایت را رعایت نمی کنیم؟
همان طور که در متن بالا هم اشاره شد، دلایلی از جمله وضعیت اقتصادی، حمایت نشدن تهیه کنندگان از سوی نهادهای مسئول، عدم فرهنگ سازی و...
چه کسی مقصر است؟
همه
چرا، همه؟
از آنجایی که دروغ گویی و تنبلی در ایران اپیدمی شده است، هنرمندها هم اسیر این اپیدمی شده اند. هنرمندان به راحتی از آثار یکدیگر استفاده می کنند و گاهی دیده شده که حتی منکر این کپی برداری هم می شوند.البته این در مورد دزدی داخلی است که کمتر اتفاق می افتد. اصل قضیه، دزدی از آثار خارجی است که در موسیقی- به خصوص، حوزه موسیقی فیلم- سینما، تلویزیون و... بیداد می کند. وقتی هنرمند از مردمش عقب است و نمی تواند نقش آموزگار را ایفا کند، به اجبار، روی به دزدی آثار دیگران می آورد و به اسم خودش، یک کپی دسته چندم را می کند تو حلق مخاطب.
شیر تو شیر
شبه هنرمند از هنرمند می دزدد... ناشران حق تالیف را به صاحبان آثاری که مورد ترجمه قرار می گیرند، نمی دهد... تلویزیون حق پخش بازی را به باشگاه ها نمی دهد... کاربران شبه روشن فکر دنیای بی کران مجازی، جمله های بزرگان را در کمال اعتماد به نفس و وقاحت، به نام خودشان می کنند و لایک می خورند...
به عنوان مثال...
موسیقی: آثار موسیقیایی بابک بیات فقید، بارها مورد استفاده قرار گرفته و هیچ کس نامی از او به زبان نیاورده است. آهنگ ساز فیلم «جرم» مسعود کیمیایی، سیمرغ بلورین جشنواره فجر می گیرد و بعدش، تقش در می آید که...
سینما: «زندیگ جای دیگری است» کپی «زیبا»ی آلخاندرو گونزالس ایناریتو است... «کافه ستاره» کپی یک فیلم مکزیکی است که اقتباسی از رمان «کوچه مداق» نجیب محفوظ بود... «تاج محل» نعل به نعل یک فیلم اسپانیایی ساخته شده است...
و موارد بی شماری در حوزه های دیگر هنر...
گلایه های گُل درشت
غلام علمشاهی (تهیه کنده موسیقی و مدیر شرکت آوای نکیسا) می گوید: «در زمینه آگاه سازی مردم و شناساندن فرهنگ استفاده از کپی رایت، دولت می تواند نقش زیادی ایفا کند. در رسانه همه گیری مانند صدا و سیما، خیلی راحت می شود از این بحران جلوگیری کرد. در حقیقت من مدت هاست به این نتیجه رسیده ام که اگر حامی ای مانند دولت پشت من تهیه کننده نباشد، من نمی توانم راه به جایی ببرم. حتی در قانون مجازات اسلامی کشور هم یک مصوبه برای استفاده بی رویه از نشر آثار غیرمجاز وجود داشته و کپی یک جرم محسوب می شود. دولت می تواند به راحتی از همین طریق پی گیری کرده و با جریمه یا گذاشتن مالیات برای کپی، از پیشرفت آن جلوگیری کند.»
نیما جوان (مدیر پخش موسیقی) در این رابطه می گوید: «مردم ما، نجیب هستند و در موضوع کپی، مسئله عدم آگاهی شان نسبت به چرخه تولید در موسیقی است. آن ها نمی دانند که چه هزینه های گزافی برای تولید یک اثر پرداخت می شود. برای توجیه حرفم یک مثال می زنم. زمانی که در مرکز موسیقی بتهوون مشغول فعالیت بودم، آقایی برای خرید به آن جا آمد و mp۳ شهرام ناظری را خواست.
به وی گفتم که انجام این کار ممکن نیست؛ اما اگر مایل باشید، گلچین آثار ناظری را می توانم در یک مجموعه هشت هزار تومانی بهتان بدهم. در کمال تعجب فریاد زد چهار تا سی دی، هشت هزار تومان؟! من برایش چند دقیقه ای از چرخه تولید یک اثر گفتم. او پس از توضیح من، تمام کارهای شهرام ناظری را که در فروشگاه موجود بود، یک جا خرید! این یک نمونه کوچک از یک فرد بود.»
رامین صدیقی (مدیر نشر هرمس) معتقد است: «تمام تلاشم را می کنم تا از کپی و استفاده غیرمجاز آثار جلوگیری کنم و همیشه در قراردادهایم با هنرمندان داخلی یا خارجی، حقوق مولف و صاحب اثر را حفظ کرده ام. متاسفانه مشکلات کپی، تنها به کپی سی دی ختم نمی شود. برای مثال، در سینما آثاری وجوددارد که از یک اثر خارجی و بدون هیچ کم و کاست و تغییری، عینا کپی برداری شده است.این در رسانه ها هم صدق می کند و در مجله ها و روزنامه ها، مطالب بدون ذکر منابع مورد استفاده قرار می گیرند.
فرهنگ سازی، مهم ترین مسئله در این زمینه است و باید به جامعه، دیکته شود. برای این که بتوانیم به قانون کپی رایت و رعایت کردن آن نزدیک شویم، همه با هم باید به یک اقدام جمعی دست بزنیم. متاسفانه برخی از همصنفی های ما کمک نمی کنند. چون اگر ما هم این قانون را در کشورمان رعایت کنیم، شاید ۳۰درصد آلبوم های منتشرشده غیرقانونی به حساب بیاند. از آن جا که در شرایط محلی بازار تولید، سود در دست ناشران کوچه و بازار است، دیگر کسی به ناشران حرفه ای و مولد اهمیتی نمی دهد.
در چنین شرایطی یک ناشر ریسک نمی کند و نمی آید ۵۰ میلیون پول را وارد بدنه موسیقی کند، چون بیم ضرر می رود. پس در امری غیرفرهنگی، سرمایه گذاری می کند. از سویی دیگر کپی غیرقانونی سبب می شود هنر ما از جنبه اقتصادی تضعیف شود و به تدریج در معرض انحطاط قرار گیرد.»
بابک چمن آرا (مدیر نشر آوا خورشید) می گوید: «با ادامه این روند، دیگر خبری از فروشگاه، استودیو و آلبوم موسیقی نخواهدبود. در نتیجه دیگر خاطره ای هم وجود نخواهدداشت. می خواهم از کسانی که این مسئله را به خوبی درک می کنند و فردا را می بینند، تشکر کنم.»
شهرام ناظری در نخستین نمایشگاه موسیقی و آثار شنیداری تهران در بعضی از غرفه ها که آثار او را ارائه کرده بودند، حاضر شد و گفت: «اغلب کارهای تصویری من، تقلبی و بدون مجوز منتشر شده اند و مسئولان باید برای رعایت حقوق مادی و معنوی هنرمندان، فکری اصولی کنند تا در سایه این حمایت و امنیت روانی، هنرمندان و ناشران در جهت اعتلای هنر موسیقی تلاش کنند. برای حفظ حقوق هنرمندان باید نوع فرهنگ سازی در جهت آگاهی بخشیدن به مردم صورت گیرد.»
سامان احتشامی (نوازنده پیانو) می گوید: «خیلی متاسف ام که می توان مجموعه آثار من را در یک سی دی به قیمت ۵۰۰ تومان از کنار خیابان تهیه کرد. متاسفانه مشکل کپی رایت موسیقی در ایران به تکثیر غیرقانونی آثار ختم نمی شود، بلکه گاهی با موسسات قانونی هم در زمینه تولید و انتشار آثار موسیقایی به مشکل بر می خوریم. کمتر هنرمندی در ایران وجود دارد که خود صاحب یک موسسه انتشاراتی باشد و بتواند بر انتشار آثارش نظارت کند.
به همین خاطر، هنرمندان ناچار هستند آثارشان را... که گاهی قیمتی نمی توان برای آن ها تعیین کرد- با قیمتی ناچیز به ناشر بفروشند. بعد از همه این ماجراها، تازه پای کپی غیرقانونی هم به میان می آید و آسیب ها یکی پس از دیگری به موزیسین، ناشر و پیکره موسیقی وارد می شود. فقط مردم نیستند که با خرید محصولات کپی به صنعت موسیقی آسیب می زنند، بلکه رسانه ای مانند صدا و سیما نیز در این امر سهیم است.»
ارسال نظر