۲۰۸۷۸۳
۵۰۳۹
۵۰۳۹
پ

ذائقه موسیقایی مردم تغییر کرده

تعدادی از موزیسین‌های ما‌ که اکثریت از قشرجوان هستند با انگیزه نو‌آوری اثری را خلق می‌کنند که ۹۹ درصد مسیر را اشتباه طی کرده‌اند به طوری که قابل شنیدن نیست اما در بعضی مواقع نوآوری‌هایی شکل می‌گیرد که اتفاق درونی یک هنرمند است.

روزنامه ایران: از دیرباز گفته‌اند «آنچه جوان در آیینه بیند پیر در خشت خام بیند» اما ظاهراً اغلب فعالان نسل امروز موسیقی با این نگاه همسو نیستند و معتقدند در آثار نسل گذشته موسیقی نوآوری وجود ندارد و اغلب بدون هیچ زیگزاگ یا مارپیچی روی یک خط حرکت می‌کنند و همین امر باعث شده آثار آهنگسازان نسل‌های قبل نه مانا باشد و نه جذاب، بلکه بسیار تکراری و خسته‌کننده به نظر آید، حال آنکه هنرمندان نسل پیشین با این طرز تفکر موافق نیستند و فضای موسیقی حال حاضر را رضایت‌بخش نمی‌دانند.

سهراب پورناظری، نوازنده تنبور و کمانچه که توانست موسیقی خود را از مرزهای ایران فراتر ببرد، دلیل ماندگار نبودن آثار در عرصه کنونی موسیقی را تغییرات می‌داند و می‌گوید: «هنرمندان بهتر است آثار یکدیگر را نقد کنند.» مهیار علیزاده آهنگساز جوان هم که آلبوم موفق «حریق خزان» با صدای علیرضا قربانی را در کارنامه خود دارد، می‌گوید: «بسیاری از موزیسین‌های حال حاضر ما‌ که غالباً جوان هستند با انگیزه نو‌آوری، اثری را خلق می‌کنند که ۹۹ درصد مسیر را اشتباه رفته‌اند.» درباره مبحث موسیقی در بین نسل‌ها ایران میزگردی را باحضور سهراب پورناظری و مهیار علیزاده ترتیب داده‌ که در ادامه می‌خوانید:

تعریف شما از جایگاه موسیقی سنتی در ایران چیست؟

پور‌ناظری: جایگاه موسیقی سنتی ایران در جامعه امروزی را باید در چند حوزه بررسی کرد. نخستین حوزه‌، بخش آکادمیک است که در دانشگاه‌ها با نام موسیقی ردیف تدریس می‌شود‌، حوزه بعدی مربوط به هنرمندانی است که ترجیح‌شان حفظ سنت است و علاقه‌مندند موسیقی را به همان صورت اصیل و سنتی ادامه دهند. جایگاه این نوع بهره‌گیری از موسیقی سنتی در دایره محدودتری از مخاطب قرار دارد و در واقع بیشتر با مخاطبانی ارتباط برقرار می‌کند که به‌صورت حرفه‌ای شنونده و آشنا با گوشه‌ها و زوایای مختلف آن هستند. حوزه دیگر مربوط به جایگاه موسیقی در جامعه است که موسیقی ایرانی را با طعم امروزی‌تر در اختیار مخاطب قرار می‌دهند و به همین دلیل علاقه‌مندان بیشتری دارند.

ذائقه موسیقایی مردم تغییر کرده
سهراب پورناطری

علیزاده‌: در گذشته به موسیقی به عنوان یک هنر توجه بیشتری می‌شد و مردم نیز نگاه جدی‌تری نسبت به موسیقی داشتند، اما در دورانی شرایط سیاسی کشور این هنر را متوقف کرد. خوشبختانه امروزه بار دیگر این هنر رونق گرفته و به مانند یک موج سبک‌های دیگر موسیقی را در خود فراگیر کرده است. این اتفاق خوبی است اما اگر بدرستی کنترل نشود حضور علاقه‌مندانی که در زمینه موسیقی جدی فعالیت می‌کنند کمرنگ خواهد شد و سبب می‌شود قشری که به موسیقی تفننی گرایش دارند گسترش یابد. البته این اتفاق بیشتر در کشور ما رقم می‌خورد و در سایرکشورها همیشه تعادل برقرار است، ‌یعنی دولت و مردم به موسیقی جدی به همان میزان می‌پردازند که به موسیقی پاپ یا دیگرموسیقی‌ها توجه دارند. اما متأسفانه در حال حاضر در دورانی به‌سر می‌بریم که یک مقدار این تعادل به هم ریخته ‌و جایگاه موسیقی جدی و غیر‌جدی تغییر یافته است.

یکی از دلایل این اتفاقات می‌تواند پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی باشد اما با وجود این چرا آثار آهنگسازان مانند گذشته ماندگار نیست و در واقع به نوعی دچار تاریخ مصرف شده‌اند.

علیزاده‌: تا سی سال پیش که موسیقی از طریق‌ صفحه یا نوار کاست قابل شنیدن بود تنها قشر خاصی که علاقه‌مند بودند به دنبال آن می‌رفتند، اما امروزه تکنولوژی طیف گسترده‌ای از موسیقی را به دور هم جمع کرده است که در واقع سبب می‌شود نتوانیم انتخاب خود را کنترل کنیم و به‌طور کلی می‌توان گفت این تکنولوژی همان شمشیر دولبه‌ای است که اگر کنترل نشود می‌تواند هم خوب باشد هم بد.

پور‌ناظری: ابتدا مایلم توضیحی بدهم درباره اصطلاحی که به تازگی باب شده به نام موسیقی جدی و موسیقی غیر‌جدی که فکر می‌کنم اساساً این دسته‌بندی از ذهن هنرمند و موزیسین امروز بعید است‌. اینکه ما چطور می‌توانیم قضاوت کنیم که یک موسیقی جدی است و دیگری غیر جدی.

مثلاً اینکه بگوییم موسیقی سنتی موسیقی جدی است و موسیقی پاپ غیر‌جدی و بپنداریم که آهنگساز‌، خواننده‌، شاعر و نوازندگان آن اثر برای سرگرمی کاری را ساخته‌اند. این نظر نمی‌تواند دید سطح بالایی به موسیقی و در کل به یک پدیده هنری باشد و کسی صلاحیت این دسته‌بندی را ندارد‌. بخصوص اینکه گاه می‌بینیم که این دسته‌بندی از جانب گروهی از موزیسین‌ها مطرح می‌شود که خود داعیه‌دار مبارزه با ممیزی موسیقی هستند و مخالفند که موسیقی دارای مجوز باشد اما در عمل چیزی که مشاهده می‌شود خروجی‌ای است که حتی از مرکز ممیزی وزارت ارشاد سختگیرانه‌تر است و فکر می‌کنم اگر قرار باشد جایگاه این گروه با گروه تصمیم‌گیری وزارت ارشاد تغییر کند حتی همین تولید اندک هم به 10 یا 15 درصد می‌رسد. این طرز تفکر خود یک ایدئولوژی سانسوری است‌.

اما در مورد اینکه چرا آثار جدید، ماندگاری سال‌های گذشته را ندارند باید دلیلش را در جامعه امروز و تغییرات رخ داده در آن، جست‌و‌جو کنیم و تنها نمی‌توان جامعه موسیقی را بررسی کرد. آثاری مثل «گل صد برگ»، «مرکب‌خوانی»، «صدای سخن عشق» و بسیاری دیگر که در گذشته با اقبال رو به رو شده‌اند. اگر امروزه منتشر شوند قطعاً درصد بسیار کمتری از توفیق و ماندگاری آن زمان را پیدا خواهند کرد یا حتی بسیاری از آثاری که امروزه منتشر می‌شوند اگر در آن سال‌ها انتشار می‌یافت شاید موفق‌تر جلوه می‌کردند و این امر را باید در بستر جامعه و تحولات آن بررسی کرد و نه آنکه بگوییم آثار هنری امروز دیگر ماندگار نیست‌.

اما آثار و فرم‌هایی که این روزها و حتی بعد از حسین علیزاده منتشر شده است تقریباً به ورطه تقلید و تکرار افتاده‌اند.

علیزاده‌: به نظر من طبیعی است بعد از حسین علیزاده چنین اتفاقاتی رخ بدهد و می‌توان گفت در همه جای دنیا نیز رواج دارد. وقتی یک آهنگساز در شاخه‌ای ظهور می‌کند و جریان‌ساز می‌شود بعد از آن طبیعتاً موجی درست می‌کند که خیلی‌ها سوار آن موج می‌شوند و مسیر خود را انتخاب می‌کنند اما تعدادی دیگر درمسیر کپی کردن باقی می‌مانند، که به نظر من چندان ایرادی ندارد و شاید زمینه یک اتفاق خوب هم باشد، به‌طور مثال فردی که از هنر علیزاده تأثیر می‌گیرد، بعد از آن چارت‌های خود را پیدا کرده و مسیر خود را طی می‌کند اما نقطه مقابل افرادی هستند که در کپی کردن از آثار هنرمندان بزرگ درجا می‌زنند و خلاقیتی ندارند و در هنر خود هیچگاه جریان‌ساز نبوده و نام و آثارشان ماندگار نخواهد بود.

ذائقه موسیقایی مردم تغییر کرده
مهیار علیزاده

پور‌ناظری: در برخی از زمینه‌های موسیقی‌ نمونه‌های بسیاری بودند که حذف شدند، به‌طور مثال در دهه 50 موسیقی در سیطره نورعلی‌خان برومند قرار می‌گیرد و تمام رپرتوار ما به ردیف میرزا عبدالله خلاصه می‌شود که ‌به نظر من آسیب بزرگی است. اینکه بخواهند تمام رنگ‌ها را حذف کنند و تنها یک رنگ باقی بماند بدون درنگ متوجه می‌شویم که ‌مسیر درستی نیست. به‌طور مثال در تار‌نوازی لحن‌های بسیار از نوازنده‌های مختلف وجود دارد که بسیار قدرتمند است. البته قصد ندارم بحث آهنگسازی داشته باشم. نحوه خواندن آقای شجریان از نظر من درجه یک است اما آیا ما صدای دیگری نداریم که بشنویم؟! صحبت من ‌با خود استادان است که نسبت به این اتفاقات واکنشی نشان نمی‌دهند و اظهار ناراحتی نمی‌کنند. بخش دیگر شامل افرادی می‌شود که دنباله‌رو مسیر آقای شجریان و... هستند. به‌طور مثال در نسل بعد از آقای شجریان، شهرام ناظری، زنده‌یاد ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری و... صداهای مختلف به‌وجود آمد که هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و مانند دنیایی متفاوت است که طبیعتاً با به نمایش گذاشتن صدای مختلف اتفاقات خوبی را به‌وجود آورده بود.

به نظر شما موسیقی پاپ خطری برای موسیقی سنتی محسوب می‌شود؟

پور‌ناظری: صحبت‌هایی که در خصوص موسیقی پاپ مطرح می‌شود اصلاً برای من قابل درک نیست. به عنوان مثال‌ در دوران نوازندگی احمد عبادی در رادیو و تلویزیون‌، خواننده‌های پاپ آن دوران فعالیت خود را داشتند و از طرف دیگر موسیقی گل‌ها چون «توای پری کجایی» ساخته شد کسی هم در کار دیگران دخالت نمی‌کرد اما امروزه صحبت‌هایی به میان می‌آید که‌ به اعتقاد من آفت موسیقی است.
متأسفانه چند سالی است که در موسیقی ما جناح‌بندی صورت گرفته وعادت شده که دائماً در مورد یکدیگرصحبت کنند. این افراد که در مصاحبه‌ها از دیگران سخن می‌گویند مگر در مورد کار خود حرفی برای گفتن ندارند؟! دیگر کسی گوشی برای شنیدن این حرف‌ها ندارد و تنها مخاطب آن جامعه موسیقی است که به یکدیگر چنگ و دندان نشان می‌دهند که به نظر من به صلاح موسیقی ما نیست.

علیزاده: چندی پیش مصاحبه‌ای از یکی از استادان خواندم‌ که بیشتر در مورد دیگران صحبت شده بود و بر این نظر بودند که نباید با فلان شخص که موسیقی پاپ می‌خواند همکاری داشت یا دیگری چون موسیقی سنتی و ردیف می‌خواند قابل قبول‌تر است اما به نظر من موسیقی به نام پاپ وجود ندارد.

شما اشاره داشتید بسیاری از هنرمندان کارهای دیگران را نقد می‌کنند، اما امروزه به گونه‌ای شده است که‌ بسیاری از آهنگسازان به دنبال خوانندگی هستند یا بالعکس. به نظر شما این اتفاقات در کیفیت کار تأثیرخوبی دارد یا خیر؟

پور‌ناظری: این مطلب نسبی است به‌طور مثال آقای شجریان به عنوان یک خواننده در آهنگسازی نیز فعال بوده و آثار بسیار زیبایی خلق کرده است یا آقای شهرام ناظری. به نظر من در‌ کار هنری مسیرش را خود تعیین می‌کند خوب یا بد باشد، جامعه قبول دارد یا خیر برای من ‌محلی از اعراب ندارد و معتقدم که هنر عرصه آزادی و تجربه است. ایرادی نیست که هنرمندان آثار یکدیگر را نقد‌ و راهنمایی کنند بهتر از این است که در روزنامه‌ها بوق و کرنا کنند.

علیزاده: به اعتقاد من اگر هر کاری در جایگاه خودش به نحو صحیح انجام شود ایرادی ندارد. من آهنگساز شاید قطعه‌ای را بسازم و این توانایی را در خود ببینم که آن کار را بخوانم اما اگر در کار من مشکلی وجود داشت باید دوستان خواننده در این زمینه من را راهنمایی کنند.

این رقابت‌ها به چه علت در بین هنرمندان رسوخ کرده؟‌ آیا به این علت نیست که آثارشان کیفیت گذشته را ندارد و بر این نیت هستند که همدیگر را سرکوب کنند؟

پور‌ناظری: آسیب‌شناسی این پدیده نیاز به کارشناسی جامعه‌شناسانه دارد چون به نظر من این پدیده آفتی اجتماعی است که امروزه جامعه ما درگیر آن است.

علیزاده‌: من موزیسین که بیست سال است فعالیت موسیقایی انجام می‌دهم وقتی فردی در مورد کار من صحبت می‌کند متوجه می‌شوم که این حرف‌ها از روی بخل و حسد است یا دلسوزی‌.

ظرفیت موسیقی‌ تلفیقی در ایران به چه صورت است؟ به نظر شما این نوع موسیقی ضرورت و کاربردی در ایران دارد‌؟

علیزاده‌: به نظر من موسیقی تلفیقی معنا ندارد. چندین سال است که ساز ویلون یا تنبور در ایران قابل استفاده است به نظر شما آیا ویلون یک ساز غربی است؟ ما اصطلاحی داریم به نام موسیقی فیوژن‌(بین‌المللی) که ترکیب‌های خودش را دارد و خوشبختانه استقبال خوبی هم داشته است.

پور‌ناظری: من معتقدم سازها تعیین نمی‌کنند یک موسیقی تلفیقی است یا خیر.

امروزه حجم عظیمی از موسیقی در کشور ما وارد شده که نه سنتی است نه کلاسیک و اسم آن را گذاشته‌اند نوآوری؛ به نظر شما حد و مرز و معیار این نو‌آوری تا به کجا است؟

پور‌ناظری: طبق صحبت‌های پیشین، اعتقاد‌، رویه کاری و فکری من بیانگر این اندیشه است که در هنر حد و مرزی وجود ندارد، بر این اساس نه من و نه هیچ‌کس صلاحیت مرز‌گذاری برای موسیقی و هنر را ندارد.

علیزاده‌: تعدادی از موزیسین‌های ما‌ که اکثریت از قشرجوان هستند با انگیزه نو‌آوری اثری را خلق می‌کنند که ۹۹ درصد مسیر را اشتباه طی کرده‌اند به طوری که قابل شنیدن نیست اما در بعضی مواقع نوآوری‌هایی شکل می‌گیرد که اتفاق درونی یک هنرمند است. بعضی از نوآوری‌ها مشخصاً خلاقانه است اما در بعضی مواقع به دنبال این هدف هستند که نو‌آوری به‌وجود ‌آورند تا از جامعه فاصله بگیرند و به قول معروف جزو‌ روشنفکران معرفی شوند.

برای شما فرقی می‌کند با چه خواننده‌ای کار کنید؟

پور‌ناظری: بحث حد و ارزش هنرمند نیست بلکه بر سر این است که من نوعی با فردی که می‌خواهم کار کنم باید به یک برداشت مشترک رسیده باشم.

علیزاده: قطعاً ‌توانایی فرد از مطرح بودن او مهم‌تر است اما من آهنگساز ایده‌آل‌گرا هستم و دوست دارم بهترین خواننده و بهترین ارکستر کارهای من را بخوانند و بنوازند اما بحثی که وجود دارد این است که ما هشتاد میلیون جمعیت داریم و سه یا چهار خواننده مطرح، که به نظر من تعداد آن بسیار کم است در صورتی که می‌بایست صد تا سوپر استار موسیقی داشته باشیم و از چند قطبی بودن آن را خارج کنیم.r
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج